@article { author = {سراج, ابوالقاسم and ترشیزی, رسول واعظ and جوارمی, اردشیر نجاتی}, title = {Maternal Effects on Production and Reproduction Traits in Mazandaran Native Fowl}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Maternal effects on body weight at 8 weeks of age (BW8W), egg weight (EW), egg number (EN) and age at sexual maturity (ASM) from 13 generations of Mazandaran native fowl were investigated. The data were analyzed using restricted maximum likelihood procedures and animal model with DFREML software. With or without using maternal effects, six different animal models were fitted. Likelihood ratio test wase employed to determine the most appropriate model. For all traits, maternal additive genetic and environmental effects together with the covariance between direct and maternal additive genetic effects were important. Direct heritability (h2a) ranged from 0.130 (for EN) to 0.506 (for EW). These estimates for maternal heritability (h2m) and maternal environmental variance as a proportion of the phenotypic variance (c2) varied from 0.008 (for EW) to 0.034 (for ASM), and 0.020 (for EN) to 0.047 (for BW8W), respectively. Also for all traits c2 was higher than h2m. The correlation between direct and maternal additive genetic effects (ram) were all negative and -0.737, -0.692, -0.590 and -0.396 for EN, EW, ASM and BW8W, respectively. The results indicated that ignoring maternal effects in the analysis of BW8W tended to overestimate direct additive genetic variance and heritability, but for EW, EN and ASM ignoring the covariance between direct and maternal additive genetic effects caused a decreased in those estimates.}, keywords = {Maternal Effects,Genetic parameter,Animal model,REML}, title_fa = {بررسی اثر عوامل مادری بر صفات تولید و تولید مثل مرغان بومی استان مازندران}, abstract_fa = {در تحقیق حاضر، اثر عوامل مادری بر صفات وزن بدن در سن هشت هفتگی، تعداد‌تخم مرغ، وزن تخم‌مرغ و سن بلوغ جنسی حاصل از اطلاعات 13 نسل (سال 70‌13 تا 1383) مرغان بومی استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها با استفاده از روش حداکثر درستنمایی محدود شده(REML) و مدل حیوان با نرم افزارDFREML تجزیه و تحلیل شدند. با و بدون در نظر گرفتن اثر عوامل مادری 6 مدل حیوانی مختلف برازش شده و مناسب‌ترین مدل با توجه به مقدار لگاریتم درستنمایی انتخاب شدند. برای همه صفات تحت مطالعه، علاوه بر اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری، اثر محیطی مادری و کوواریانس اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری اهمیت داشت. وراثت ‌پذیری مستقیم (m2h) دامنه‌ای از 130/0 (برای صفت تعداد تخم مرغ) تا 506/0 (برای صفت وزن تخم‌مرغ) داشت. این برآوردها برای وراثت ‌پذیری مادری (m2h) از 008/0 (برای وزن تخم مرغ) تا 034/0 (برای سن بلوغ جنسی)، و برای نسبت واریانس محیطی مادری به واریانس فنوتیپی (2c) از 020/0 (برای تعداد تخم‌مرغ) تا 047/0 (برای وزن هشت هفتگی) متغیر بود. همچنین برای کلیه این صفات 2c بزرگتر ازm2h برآورد گردید. همبستگی اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری(ram) برای همه صفات منفی و737/0- ، 692/0- ، 590/0- و 396/0- به ترتیب برای صفات تعداد تخم‌مرغ، وزن تخم‌مرغ، سن بلوغ جنسی و وزن هشت هفتگی بود. نتایج این مطالعه نشان داد که منظور نکردن مولفه‌های مادری در مدل تجزیه و تحلیل صفت وزن بدن در هشت هفتگی موجب بیش از حد برآورد شدن واریانس ژنتیکی افزایشی و وراثت پذیری مستقیم این صفت شده اما برای صفات وزن تخم مرغ، تعداد تخم مرغ و سن بلوغ جنسی منظور نمودن اثر عوامل مادری بدون برازش کوواریانس اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم و مادری، موجب برآوردهای پائین‌تری از وراثت پذیری مستقیم، مادری و نسبت واریانس محیطی مادری به واریانس فنوتیپی شده است.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27232.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27232_28cdb0ffaf5392017b9f23e7b17cac74.pdf} } @article { author = {دشتگل, علی شینی and جعفری, سیروس and عباسی, نظام الدین بنی}, title = {Effect of Every other Furrow Irrigation on Yield of Sugarcane in South Ahvaz Sugarcane Fields}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Sugarcane is cultivated in extensive areas in Khuzestan It is irrigated through hydro-flume and in furrows. For an evaluation of the effect of deficit- irrigation on sugarcane yield, this experiment was conducted. The treatments consisted of the conventional irrigation method (blank), variable, every other irrigation, (by alternative furrows) and invariable every other irrigation (by fixing the furrow). Results indicated that shifting every other irrigation rsquired the lowest amount of irrigation water in comparison with other treatments. Highest water use efficiency, quality and quantity of sugarcane belonged to the variable every other irrigation (0.72 kg of sugar per m-3 irrigation water). Conventional irrigation method consumed highest irrigation water and produced lowest quantity of sugarcane production and water use efficiency (0.48 kg of sugar m-3 irrigation water). Invariable every other furrow irrigtion had a sugarcane production egual to the conventional treatment but water use efficiency was 0.14 kg m-3 more than in the common treatment. From total irrigated waters entering the furrows, about %46.4 and %53.6 were reserved in non- irrigated as against the irrigated furrows resectively.}, keywords = {flume.,Furrow Irrigation,Every other furrow irrigation,Sugarcane,Hydro}, title_fa = {اثر آبیاری جویچه ای یک در میان روی عملکرد نیشکر در مزارع نیشکر جنوب اهواز}, abstract_fa = {در خوزستان نیشکر در سطح وسیع کشت شده و آبیاری به روش جوی و پشته با استفاده از هیدروفلوم صورت می گیرد. برای بررسی اثر آبیاری جویچه ای یک در میان روی نیشکر، آزمایشی در اراضی کشت و صنعت امیر کبیر طراحی و اجرا شد. در این آزمایش از تیمارهای آبیاری به روش جویچه ای متداول، جویچه ای یک در میان متغیر و جویچه ای یک در میان ثابت استفاده شد. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمار آبیاری یک جویچه در میان متغیر، کمترین حجم آب مصرفی را نسبت به دو تیمار دیگر داشته و بیشترین کارایی مصرف آب (72/0 کیلوگرم شکر در متر مکعب آب مصرفی) و بیشترین عملکرد نیشکر و شکر تولیدی از آن حاصل شده است. تیمار آبیاری شاهد (آبیاری جویچه ای متداول مزارع) با بیشترین حجم آب مصرفی، کمترین کارآیی مصرف آب (48/0 کیلوگرم شکر در متر مکعب آب مصرفی) و کمترین عملکرد را داشته است. تیمار آبیاری یک در میان ثابت نیز از نظر عملکرد نزدیک به تیمار شاهد ولی از نظر کارایی مصرف آب حدود 14/0 کیلوگرم شکر بر متر مکعب آب آبیاری نسبت به تیمار شاهد افزایش داشته است. از کل آب ورودی به جویچه ها، حدود 4/46 درصد در جویچه های آبیاری نشده و حدود 6/53 درصد در جویچه های آبیاری شده ذخیره شد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27233.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27233_e9492a0dcbd2e72ac0ae7fe007b0f20f.pdf} } @article { author = {اسدی, حسین and پور, حسن روحی and رفاهی, حسینقلی and شرفا, مهدی}, title = {An Evaluating of WEPP Model for Interrill Soil Erosion}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {soil,Interrill erosion,WEPP model,Erodibility,Rainfall}, title_fa = {ارزیابی مدل WEPP برای برآورد فرسایش بین‌شیاری در شرایط آزمایشگاهی}, abstract_fa = {در دهه‌های اخیر به منظور شبیه‌سازی و تخمین فرسایش آبی، مدل‌های فرآیندی مختلفی ارائه شده ‌است که ادعا می‌شود بر اساس فرآیندهای مؤثر در فرسایش خاک استوار هستند. از جمله مهمترین این مدل‌ها، مدل‌ WEPP است که در آن به منظور تخمین میزان فرسایش (جداشدن ذرات از بستر خاک و انتقال آن‌ها)، بین فرآیندهای بین‌شیاری و شیاری تفکیک قائل شده‌ و برای هرکدام معادله جداگانه‌ای ارائه نموده است. در تحقیق حاضر به منظور ارزیابی جزء بین‌شیاری مدل مزبور، سه نوع خاک با خصوصیات متفاوت با استفاده از یک فلوم زهکش‌دار به ابعاد 1*1*1/0 متر در شیب‎های مختلف تحت اثر شبیه‌سازی باران با شدت‌های مختلف قرار گرفت. عملیات شبیه‌سازی باران با استفاده از یک دستگاه شبیه‌ساز باران دارای یک نازل منفرد جارویی با میانگین قطر قطرات 5/1 میلی متر انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده نشان داد که روابط پیشنهاد شده توسط مدل WEPP برای برآورد ضریب فرسایش‌پذیری بین‌شیاری در شرایط خارج از آمریکا قابل کاربرد نبوده و واسنجی مدل امری ضروری است. در نظر نگرفتن اثر عمق آب بر فرسایش بین‌شیاری احتمالا یکی از مهمترین اشکال‌های وارده بر مدل WEPP است. همچنین فعال بودن فرآیندهای ناشی از رواناب بویژه در شیب‌ها و شدت‌های بالای بارندگی و برهمکنش احتمالی بین این فرآیندها با فرآیندهای ناشی از بارندگی باعث اریبی مدل شده است. به این معنی که مدل حتی با انجام واسنجی تمایل به بیش‌برآورد مقادیر کوچک و کم‌برآورد مقادیر بزرگ فرسایش خاک دارد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27234.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27234_4e45cad4bd1f9ba4fdb0b241e761240b.pdf} } @article { author = {شکوهیان, علی اکبر and اصغری, علی}, title = {A Study of Saffron Ecotype Adaptability to the Climate of Ardebil Region}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی سازگاری اکوتیپ‌های زعفران به شرایط اقلیمی اردبیل}, abstract_fa = {زعفران (L. Crocus sativus) محصول ادویه‌ای، دارویی و صادراتی با ارزشی است که بدون انجام فرایند خاصی قابل مصرف است. در زمان‌‌های مختلف شهرت و مرغوبیت جهانی این محصول به منشا و خاستگاه آن ایران، تعلق داشته است. این گیاه در مناطق محدودی از کشور کشت و کار می شود و بررسی سازگاری آن به شرایط اقلیمی جدید در کشور، موجب گسترش حوزه کشت و افزایش محصول و صادرات آن می شود. به همین منظور سه اکوتیپ مختلف از سه منطقه مهم کشت زعفران در استان خراسان شامل منطقه تربت حیدریه، کاشمر و قاین تهیه و در سه منطقه مختلف در استان اردبیل در قالب طرح پایه بلوک‌های کامل تصادفی در چهار تکرار بطور یکنواخت کشت شدند. به مدت چهار سال صفات تعداد گل در هر متر مربع، وزن خشک کلاله‌ها در هر مترمربع برحسب گرم و عملکرد در هکتار برحسب کیلوگرم اندازه‌گیری شد. در پایان سال چهارم، تعداد پیاز در هر بوته و وزن متوسط پیازهای هر بوته نیز یاداشت گردید. تجزیه واریانس برای هر صفت در هر منطقه به صورت اسپلیت پلات در زمان، تجزیه واریانس مرکب برای سه منطقه و تجزیه پایداری انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که سه اکوتیپ از نظر عملکرد با هم اختلاف معنی دار دارند و عملکرد اکوتیپ‌ها در سال ها و مناطق مختلف متفاوت است (اثر متقابل اکوتیپ?محیط). عملکرد اکوتیپ‌ کاشمر (95/4 کیلوگرم در هکتار) با عملکرد دو اکوتیپ دیگر اختلاف معنی‌دار داشت. ضریب تغییرات محیطی اکوتیپ کاشمر نیز از دو اکوتیپ دیگر بیشتر بود ولی اختلاف بین اکوتیپ‌ها از این نظر چندان زیاد نبود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27235.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27235_7f7969c7cb5685a5532d1a70308c7161.pdf} } @article { author = {زاده, احمد تقی and سرایی, علی and هشتجین, تیمور توکلی and قبادیان, برات}, title = {An Investigation of Seat Vibration in Universal 650M Tractor}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Whole body vibration can deteriorate health bringing about or back pain or spinal column injury, resulted from continuing exposure to vibration. Also exposure to vibration can cause disorder in central nervous system and adversely influence vascular and skeletal systems. In this research, the vibration of Universal 650M tractor seat and its effect on the operator in five levels of engine speeds: 1000, 1200, 1400, 1600 and 1800rpm, in a vertical direction and while driving on asphalt road was evaluated. Also RMS(Root Mean Square) of acceleration and VDV(Vibration Dose Value) were measured. The experiments showed that the dominant frequency of vibration in all speeds on the seat, were related to revolutions of the engine and piston stroke. Seat vibration frequency was increased with increase in the number of motor speed. RMS of acceleration in speeds from 1000 to 1800rpm were 1.93, 2.26, 2.4, 2.5 and 3.65 , respectively. The VDV values in speeds from 1000 to 1800rpm were 2.34, 2.49, 2.74, 3.1 and 4.29 , respectively which showed that were proportional to the engine speed. The results indicated that allowable time to achieve standard values of 15 (ISO 2631) in speeds 1000, 1200, 1400, 1600 and 1800rpm, were 20.8, 11.1, 7.47, 4.72 and 2.1 hours indicating that exposure time, in high speeds, must be reduced}, keywords = {Whole body vibration,RMS of acceleration,Seat vibration}, title_fa = {بررسی ارتعاش صندلی تراکتور یونیورسال 650 ام}, abstract_fa = {ارتعاش کامل و جزئی بدن باعث کاهش سلامتی مانند درد کمر و آسیب ستون فقرات می‌شود که می‌تواند از مواجهه با ارتعاش صندلی منتج ‌شود. همچنین مواجهه با ارتعاش می‌تواند مزاحم سیستم عصبی مرکزی شده و بر سیستمهای گردش خون و ادرار تاثیر بگذارد. در این تحقیق، ارتعاشات صندلی تراکتور یونیورسال 650 ام و تاثیر آن بر راننده در 5 سطح دور موتور 1000، 1200، 1400، 1600 و 1800 در راستای عمودی و در حالت حمل و نقل بر روی جاده آسفالت بررسی گردید. همچنین مقادیر rms (جذر میانگین مربعات) شتاب وVDV (اندازه دوز ارتعاش) نیز اندازه‌گیری شد. نتیجه آزمایش‌ها نشان داد که فرکانس غالب ارتعاش درتمامی دورهای موتور در صندلی تراکتور برابر با دو برابر فرکانس دور موتور یا برابر با ضربات پیستون موتور در مرحله توان (انفجار سوخت در سیلندر) است و با افزایش دور موتور فرکانس ارتعاش صندلی افزایش می‌یابد. همچنین مقادیر شتاب برای دورهای آزمایشی از 1000 تا 1800 بترتیب 93/1، 26/2، 4/2، 5/2 و 65/3 بود که روند افزایشی داشت. مقادیرVDV نیز در دورهای 1000 تا 1800 بترتیب 34/2، 49/2، 74/2، 1/3 و 29/4 بدست آمد و نشان داد که با دور نسبت مستقیم دارد. با مقایسه این اعداد با استانداردها مدت زمانی که راننده می‏تواند در معرض ارتعاش قرار گیرد بدون آنکه به سلامتی وی خدشه‏ای وارد شود برای دورهای 1000، 1200، 1400، 1600 و 1800 بترتیب 8/20، 1/11، 47/7، 72/4 و 1/2 ساعت بود که نشان می‌داد زمان مواجهه برای دورهای بالای موتور باید کاهش یابد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27236.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27236_5561b1720548f8fafe2f135351e2ca99.pdf} } @article { author = {زاده, نوید قوی حسین and جوارمی, اردشیر نجاتی and آشتیانی, سید رضا میرائی and یگانه, حسن مهربانی}, title = {The Effect of Threshold Nature of A Categorical Trait on Heritability}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Litter size,heritability,simulation,Linear model,Threshold model}, title_fa = {اثر ماهیت آستانه ای یک صفت قابل دسته بندی بر برآوردهای وراثت پذیری حاصل از مدل خطی و آستانه ای}, abstract_fa = {در این تحقیق از روش شبیه سازی تصادفی برای تولید داده های صفت تعداد همزادان استفاده شد با این فرض که صفت مورد نظر به صورت دسته بندی شده بوده و قابلیت صفت دارای اثر پشت صحنه ای نرمال است. تجزیه داده های فنوتیپی با استفاده از مدل خطی و نرم افزار DFREML و مدل آستانه ای و نرم افزار MATVEC صورت گرفت. در فرآیند شبیه سازی، از وراثت پذیریهای پشت صحنه ای حقیقی و نقاط آستانه مختلف استفاده شد. نتایج نشان داد که با دور شدن نقاط آستانه از میانگین جمعیت به سمت دو انتهای توزیع و با افزایش وراثت پذیری واقعی، تفاوت بین وراثت پذیری برآورد شده و حقیقی افزایش می یابد. همچنین مشخص گردید که مدل خطی همیشه وراثت پذیری را کمتر از مقدار واقعی برآورد می نماید ولی مدل آستانه ای روند ثابت و پیوسته ای را نشان نمی دهد. اگرچه مدل آستانه ای ممکن است در مقادیر بالاتر وراثت پذیری واقعی قابل اعتمادتر باشد ولی در مقادیر پایین تر نمی توان به برآوردهای آن اعتماد نمود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27237.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27237_0f0e6d28df0cc46c9fc981b54fbc37fb.pdf} } @article { author = {جعفری, محمد and چاهوکی, محمدعلی زارع and طویلی, علی and نصرآبادی, مرجان شفیع زاده}, title = {A Study of the Relationship between Ionic Strength and Electrical Conductivity in Salt Affected Soils}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {To find the nutritional condition of plants as related to the tatus of soil nutrients, also for an evaluation of soil solution toxicity and nutrition of plants in salt affected soils, it is preferred to study the activity of these elements rather than their concentrations. To calculate the ionic strength of a solution the concentrations of all cations and anions are needed which is very time consuming to be determined. This research was carred out to investigate the relationship between ionic strength and ECe in salt-sodic soils in Hoze-e-Soltan, Qom. In 40 soil samples, such physical and chemical properties as texture, pH, saturation moisture, gyps, lime, cation and anions in soil solution (Na, K, Ca, Mg, Cl, Co3, HCo3, So4) were assessed. Following a determination of ionic strengths, equation was employed for making calculations. Results showed that the values of ECe and pH in studied soil samples varied from 12.90 to 146.40 ds/m and 8.20 to 8.90, respectively. Relationship between ECe and ionic strength was exponential and 92% of IS variations being resulted from EC. Also, ther eexists a significant linear agreement (r2=0.92) between IS (using Griffin-Jurinak model) and IS, using the concentration of the cations and anions measured in soil samples.}, keywords = {Electrical conductivity,Soltan,Soil solution,Ionic strength,Hoze}, title_fa = {بررسی رابطه بین قدرت یونی و هدایت الکتریکی در محلول خاک‌های شور}, abstract_fa = {به منظور بررسی وضعیت تغذیه‌ای گیاه در ارتباط با عناصر موجود در خاک و همچنین ارزیابی سمیت املاح موجود در خاک‌های شور بهتر است از فعالیت به جای غلظت استفاده شود. بدست آوردن فعالیت یک عنصر نیازمند اندازه‌گیری کلیه کاتیون‌ها و آنیون‌های غالب محلول خاک است. این کار مستلزم صرف وقت و هزینه زیادی است. ایجاد رابطه بین هدایت الکتریکی و قدرت یونی عصاره خاک می‌تواند تعیین قدرت یونی را آسان سازد. بدین منظور این پژوهش برای بررسی رابطه مذکور در یک خاک شور و سدیمی در منطقه حوض سلطان قم انجام شد. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی 40 نمونه خاک از قبیل بافت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، رطوبت اشباع، گچ، آهک و کاتیون‌های سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و آنیون‌های کلر، کربنات، بی‌کربنات و سولفات اندازه‌گیری گردید. سپس با استفاده ازرابطه قدرت یونی نمونه‌های خاک تعیین شد. نتایج نشان می‌دهد که هدایت الکتریکی خاک‌های مورد مطالعه از 90/12 تا 40/146 دسی‌زیمنس بر متر و اسیدیته نیز بین 20/8 تا 9/8 تغییر می‌کند. رابطه بین هدایت الکتریکی و قدرت یونی محلول خاک نمایی بوده و 92 درصد تغییرات قدرت یونی به میزان هدایت الکتریکی وابسته است. همچنین رابطه معنی‌داری (با ضریب 92/0) بین قدرت یونی خاک و قدرت یونی تخمینی بدست آمده از معادله Jurinak و Griffin (1973) وجود دارد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27238.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27238_e78e155c76923a05d5c240d114dc839c.pdf} } @article { author = {چرم, مصطفی and عبدالهی, فرشید}, title = {A Characterization Study of Zinc and Manganese Adsorption in Some Sugarcane Cultivated Soils of North-Khouzestan}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {Sugarcane cultivated soils,Freundlich adsorption isotherm,clay}, title_fa = {مطالعه ویژگیهای جذب سطحی عناصر منگنز و روی در خاک های}, abstract_fa = {عناصر کم مـصرف از جمله روی و منگنز، برای رشد مطلوب گیاهان دارای اهمیت می باشند. کمبود عناصر روی و منگنز یکی از معمول ترین کمبودهای عناصرکم مصرف کاتیونی در خاک های آهکی و قلیایی گزارش شده است. اغلب خاک های تحت کشت نیشکر در استان خوزستان دارای درصد آهک بالا و pH بیشتر از 7 می باشند، لذا فراهمی عناصر روی و منگنز، و فرآیـندهایی که باعـث ابقا و نگهداری ایـن عناصر در سـطوح کلوئیدهای خاک مـی گردند،‌ ‌حائز اهمیت می باشند. جذب سطحی این عناصر توسط سطوح خاک یکی از این فرآیندها می باشد که تاکنون در خاک های تـحت کشت نـیشکر مـورد بررسی قرار نگرفته اسـت. به مـنظور مـطالعه ویژگی های جذب سطحی عناصر روی و منگنز در خاک های تحت کشت نیشکر، تعداد 8 نمونه خاک از محل استقرار نی و از عمق 30-0 سانتی متری ، با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی متفاوت تهیه و جذب سطحی عناصر روی و منگنز در این خاک ها ، توسط معادله فروندلیچ مورد ارزیابی فرار گرغت و ضرایب معادله محاسبه گردید. نتایج نشان می دهد که این معادله به خوبی ر‌فتار جذب سطحی عناصر روی و منگنز را در خاک های تحت بررسی کشت نیشکر توصیف می کند. برقراری روابط رگرسیونی بین ضرایب معادله فروندلیچ با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک های مورد مطالعه نشان می دهد که عنصر روی با ظرفیت تبادل کاتیونی و درصد رس همبستگی مثبت و عنصر منگنز با ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رس و ماده آلی همبستگی مثبت و با درصد آهک همبستگی منفی را دارا می باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27239.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27239_d61ea8bc61830607e80eef0cc0b5efa8.pdf} } @article { author = {لشگری, مجید and مبلی, حسین and امید, محمود and علیمردانی, رضا and محتسبی, سید سعید}, title = {An Investigation of the Effects of Forward Speed, Cylinder Rotation, and Clearance between a Combine’s Cylinder and Concave on Wheat Kernel Breakage and Seed Germination}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {The effective factors of forward speed, cylinder rotation, and clearance between a combine’s cylinder and concave on wheat kernel breakage and seed germination were studied in Karaj area using a 955 model John Dear combine. This study was conducted on three levels of adjustment for each of the variables, 1.2, 1.8 and 2.5 Km/hr for forward speed, 800, 900, 1000 rpm for cylinder rotation as well as 15, 20 and 25 mm for the clearance between cylinder and concave. Results indicated an increase in kernel breakage and a decrease in seed germination to arise from a decrease in forward speed, increase in cylinder rotation and decrease in clearance between cylinder and concave. The interaction between forward speed and cylinder rotation indicated a least kernel breakage of 5.47% along with the most seed germination of 96.61% arising from a forward speed of 1.8 Km/hr together with cylinder rotation of 800 rpm. Also, an interaction between cylinder rotation, and cylinder concave clearance indicated a least kernel breakage of 5.38% at 900 rpm and 25 mm for the former and latter variables respectively. A maximum seed germination of 96.6 % was observed for the same condition of cylinder rotation and clearance between cylinder and concave. Interaction between forward speed, and cylinder concave clearance was observed to be non-significant (p}, keywords = {}, title_fa = {بررسی اثرات سرعت پیشروی، دور کوبنده و فاصله کوبنده - ضدکوبندة کمباین}, abstract_fa = {در این پژوهش سه عامل موثر شامل سرعت پیشروی کمباین در سه سطح 2/1، 8/1 و 5/2 کیلومتر بر ساعت، دور کوبنده در سه سطح 800، 900 و 1000 دور در دقیقه و فاصله کوبنده - ضدکوبنده در سه سطح 15، 20 و 25 میلی متر بر میزان تلفات کیفی گندم مورد بررسی قرار گرفت. این طرح به صورت فاکتوریل، در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار توسط کمباین جاندیر مدل 955 در منطقه کرج انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش سرعت پیشروی، افزایش سرعت دورانی کوبنده و کاهش فاصله کوبنده - ضدکوبنده، موجب افزایش میزان شکستگی دانه‌ها و کاهش میزان جوانه‌زنی آنها می‌شود. اثر متقابل سرعت پیشروی و سرعت دورانی کوبنده نشان داد که کمترین درصد شکستگی با مقدار 47/5 درصد و بیشترین میزان جوانه زنی با مقدار 61/96 درصد در سرعت پیشروی 8/1 کیلومتر بر ساعت و سرعت دورانی 800 دور بر دقیقه حاصل می شود. همچنین اثر متقابل سرعت دورانی کوبنده و فاصله کوبنده - ضدکوبنده نشان داد که کمترین درصد شکستگی مربوط به سرعت 900 دور در دقیقه و فاصله 25 میلی‌متر با مقدار 38/5 درصد می باشد و بیشترین درصد جوانه‌زنی نیز با مقدار 58/96 درصد در همان سرعت دورانی و فاصله کوبنده و ضدکوبنده به دست می آید. ضمنا اثر متقابل سرعت پیشروی و فاصله کوبنده - ضدکوبنده و اثر همزمان سرعت پیشروی‌، سرعت دورانی کوبنده و فاصله کوبنده - ضدکوبنده، معنی‌دار نشد. تحلیل و بررسی نتایج مشخص نمود که برای کمباین جاندیر 955 در منطقه کرج، سرعت دورانی کوبنده از 800 تا 900 دور بر دقیقه و فاصله کوبنده - ضدکوبنده با مقدار 25 میلی متر و سرعت پیشروی 8/1 کیلومتر بر ساعت بهترین وضعیت تنظیم برای برداشت گندم آبی رقم پیشتاز می باشد}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27240.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27240_73434abde6d49ef3ec470d1fe455c922.pdf} } @article { author = {سلطانی, هرمز and پوررحیم, رضا and رضوانی, علی and روزبهانی, علیرضا کریمی}, title = {Determination of Suitable Areas for Potato Seed Production in Hamedan Provinces Based upon Alates Aphids Population Monitoring}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {In order to study the seasonal population fluctuations and density of aphid species (vector of potato viruses) in Hamedan province during 1999–2003, four important potato-growing areas (Hamedan, Kaboudarahang, Asadabad, and Ghahavand) were studied using, yellow water traps. Among collected aphids, four species belonging to Aphididae and one to Drepanosiphidae were identified in potato fields. In all the study areas Therioaphis trifolii was dominant species with 65 – 91% of total population present through out the years. Other species including Acyrthosiphon pisum, Myzus persicae, Macrosiphom euphorbiae,and Aphis frangullae gossypii were reported as vector of important potato viruses in potato fileds. Based on collected data, there were diffrences in species variation and density as well as in duration of presence in different study areas. These differences were employed as criteria to set the studied areas in three groups of: suitable, intermediate and unsuitable. The lowest species number and the shortest duration time of presence of aphid were found for Kaboudarahang location. Therefore this location was recommended as a suitable place for potato seed production. Because of species richness, high density of aphids and the longest period of presence time, Hamedan was distinguished as an unsuitable area. The other locations were set in an intermediate group.}, keywords = {potato,aphids,population,monitoring,virus,Hamedan}, title_fa = {شناسائی مناطق مستعد جهت تولید سیب‌زمینی بذری در استان همدان}, abstract_fa = {بیماری‌های ویروسی از عوامل مهم و محدود کننده در تولید سیب‌زمینی بذری به‌شمار می‌روند. یکی از راه‌های کاهش خسارت یا حذف این بیماری‌ها استفاده از پایه‌های بذری سالم است. با توجه به اینکه بیشتر ویروس‌های بیماری‌زای سیب‌زمینی توسط شته ها منتقل می‌شوند، شناخت مناطق و دوره هائی از سال که جمعیت شته ها در آنها کم باشد برای تکثیر پایه های بذری از اهمیت زیادی برخورداراست. بر این اساس از سال 1377 تا 1381 تغییرات فصلی، تراکم و تنوع جمعیت شته‌های بالدار ناقل در چهار منطقة عمده تولید سیب‌زمینی استان، شامل شهرستان‌های همدان، کبودرآهنگ، قهاوند و اسدآباد با استفاده از تله‌های زرد رنگ محتوی آب در طول فصل رشد بررسی و مقایسه شدند. در نتیجه چهار گونه شته ناقل شناسائی شدنــد که شتة Therioaphis trifolii با 91 – 5/67 درصد جمعیت در هر چهار منطقه دارای بیشترین تراکم و به عنوان گونة غالب شناخته شد. و گونه‌های Acyrthosiphon pisum , Myzus persicae, Aphis frangullae gosypii , Macrosiphum euphorbiae با تراکم جمعیت کمتر شکار شدند. با توجه به نتایج بدست آمده، در شهرستان کبودرآهنگ بدلیل پائین بودن تراکم جمعیت شته‌های ناقل مهم مانند M. persicae, A. pisumو کوتاه بودن دورة حضور و فعالیت آنها در مرزعه وپائین بودن درصد آلودگی ارقام به ویروس‌های مهم و خطرناکPVY , PLRV طی نسل‌های مختلف تکثیر به عنوان منطقه مستعدتر جهت تکثیر پایه‌های بذری شناخته شد. و شهرستان همدان بدلیل بالا بودن تراکم گونه‌های ناقل و فعالیت طولانی‌تر آنان در مزرعه وآلودگی بالای ارقام به بیماری‌های ویروسی در سال اول تکثیر به عنوان منطقة نامناسب و شهرستان‌های اسدآباد و قهاوند به عنوان مناطق حد واسط ارزیابی شدند.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27241.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27241_46836aa7edddc92a6ef017ce00f93b9c.pdf} } @article { author = {کاشفی, بهاره and ارزانی, کاظم and نجاتیان, محمدعلی}, title = {Seasonal Changes in Fruit Growth and Development in Some Asian Pear (Pyrus serotina Rehd.) Genotypes under Tehran}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Growth in plants is defined as irreversible increase in volume and size. These changes are varied depending on stage of growth and physiological activity of the fruit tree. This research was conducted to determine the duration period of fruit growth and development and to come up with a mathematical model representing the relationship between fruit diameter, volume, and fruit fresh and dry weight. Two experiments were carried out using four mid- (KS13, KS14) and late season (KS8, KS12) maturing fruits of Asian pear (Pyrus serotina Rehd.) genotypes grown in Research Orchard, Department of Horticultural Sciences at Tarbiat Modarres University (TMU), Iran. In the first experiment, 24 fruits from the middle canopy zone of trees were tagged and fruit diameter measured in time intervals up to fruit harvest. In the second experiment, 3-5 fruits were destructively harvested from each genotype. These fruits were randomly sampled at 15 day intervals from 35 days after full bloom until fruit harvest (ripening). Fruit diameter, length, volume, fresh and dry weights were measured on destructively harvested fruits. Results indicated that simple and complete fruit Sigmoid curves were existent for all four genotypes, even though the period of each phase of fruit growth was different for the studied genotypes. Slow growth phase of the curves for mid season genotypes between 120 – 180 days after full bloom (DAFB)while for late season maturing fruit genotypes between 150 – 200 DAFB. In addition, mathematical models were presented based on the correlation existing between fruit diameter, volume and weight. These models are important and can be used in such orchard management systems as irrigation, applying fertilizers and estimation of fruit harvest and yield.}, keywords = {Asian pear,Fruit growth and development,Mathematical model}, title_fa = {تغییرات فصلی رشد و نمو میوه چهار ژنوتیپ گلابی آسیایی}, abstract_fa = {رشد در گیاهان به مفهوم افزایش غیر قابل برگشت در حجم و وزن می‌باشد که براساس مرحله و زمان رشد، میزان فعالیت و نیازهای فیزیولوژیکی درخت متفاوت است. پژوهش حاضر به منظور تعیین الگوی رشد میوه در طول دوره رشد و نمو میوه، تعیین مرحله بحرانی رشد میوه و برقراری رابطه ریاضی بین قطر با حجم و وزن میوه انجام گرفت. به منظور اجرای دو آزمایش مجزا، از 4 ژنوتیپ میان‌رس (KS13 و KA14) و دیررس (KS8 و KS12) گلابی آسیایی (Pyrus serotina) کشت شده در باغ تحقیقاتی گروه علوم باغبانی دانشگاه تربیت مدرس استفاده شد. به منظور بررسی چگونگی و الگوی رشد میوه ژنوتیپ های مورد مطالعه در شرایط آب و هوایی تهران قطر، طول، حجم، وزن تر و وزن خشک میوه اندازه گیری شد. نتایج، الگوی رشد ساده و کامل سیگموئیدی را برای هر 4 ژنوتیپ مشخص نمود. هر چند مدت زمان هر یک از فازهای رشد میوه با توجه به ژنوتیپ مورد مطالعه متفاوت بود. بطوریکه فاز رکود رشدی در ژنوتیپ‌های دیررس و میان‌رس به ترتیب در فواصل 200-150 و 180- 120 روز پس از مرحله تمام گل اتفاق افتاد. همچنین براساس داده‌های آزمایشگاهی معادلاتی بین قطر و طول با حجم، وزن تر و خشک میوه برازش گردید. از آنجائیکه آزمون یکنواختی ضرایب رگرسیون‌ها، حاکی از عدم تفاوت معنی‌داری بین روابط ریاضی قطر با حجم و وزن‌تر میوه در ژنوتیپ‌های مختلف بود، معادلات کل حاصل از ترکیب داده‌های چهار ژنوتیپ مورد مطالعه، Y= - 6.87042 + 2.81226 X و Y= - 7.44061 + 2.93168 X بترتیب بهترین برازش برای برآورد وزن تر و حجم میوه براساس قطر تعیین گردید. این معادلات کلی می تواند در بهبود مدیریت باغ از جمله آبیاری، کوددهی، تخمین عملکرد، تاریخ برداشت و غیره حائز اهمیت باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27242.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27242_22e929967b2e21f0161a6bd29cd129e2.pdf} } @article { author = {سخدری, بهناز and شیوازاد, محمود and زاغری, مجتبی}, title = {The Effect of Xylanase-protease Enzyme Supplementation in diets Containing Different Levels of wheat on Broiler Chicken Performance}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Non-starch polysaccharides (e.g.: wheat based diet) which are supplemented with enzymes. could have a high potential in nutrient ingestion, digestion and absorption, However, response to the enzyme is dependent on chicks age, as well as genetic status of both the cereal and the chick. This study was conducted in a completely randomized design in 2×4 factorial arrangement to study the efficiency of xylanase and protease enzymes with wheat based diet on broiler performance. One thousand and two hundred of commercial chicks (Ross 308, both sexes) were randomly allocated into 8 dietary treatments with three replicates of 25 birds each. The diets were balanced separately for starter (1-10 d), female grower (11-24 d) and male grower (11-28 d), female finisher (25-49d) and male finisher (29-49 d) stages. The diets contained 0, 20, 35, and 50% wheat, replaced with corn, with or without enzyme. The enzyme containing diets 300-500 gr/ton of enzymes as well as all diets in each stage were isocaloric and isonitrogenous, fed ad libitum. Body weight, feed consumption and feed conversion ratios were measured at the end of the growing period. Two birds from each replicate were selected at the end of experiment, carcass weight, abdominal fat, excreta dry matter and pancreas weights were determined. The result indicated that weight gain, feed intake and feed conversion ratios were dramatically affected by different levels of wheat and enzyme supplementation (P> 0.05). There were significant differences observed among groups in carcass weight, percentage of abdominal fat and excreta dry matter (P> 0.05).}, keywords = {Wheat,enzyme,Corn,Chicken performance}, title_fa = {اثرات افزودن آنزیم زایلاناز- پروتئاز در جیره های حاوی سطوح}, abstract_fa = {با توجه به اهمیت جیره نویسی با حداقل قیمت، وجود محدودیت در میزان مصرف گندم و شناخت اثرات ناشی از مصرف آنزیم فوق بر عملکرد طیور مطالعه حاضر انجام گرفت. در این تحقیق اثرات استفاده از آنزیم چند منظوره گالی-زیم در جیره های حاوی سطوح مختلف گندم در قالب طرح کاملا تصادفی و به روش فاکتوریل 4×2 با 1200 قطعه جوجه از سویه راس و به تفکیک جنس در 8 گروه آزمایشی با سه تکرار و هر تکرار شامل 25 قطعه جوجه مورد بررسی قرار گرفت. جوجه ها به مدت 49 روز با جیره حاوی سطوح مختلف گندم با و بدون آنزیم که بطور جداگانه برای دوره های آغازین (10-1روزگی) و رشد ماده ها (24-11روزگی) و نرها (28-11روزگی) و پایانی ماده ها (49-25روزگی) و نرها (49-29 روزگی) تنظیم شده بود تغذیه گردیدند. جیره ها حاوی 4 سطح مختلف گندم شامل جیره شاهد (ذرت- کنجاله سویا)، جیره های حاوی 20 ، 35 و50 ? گندم جایگزین شده بجای ذرت جیره شاهد بدون و با آنزیم (300-500 گرم /تن خوراک) بودند. در هر مرحله ترکیب جیره ها از لحاظ انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی یکسان بود. در طول دوره پرورش جوجه ها به صورت آزاد تغذیه شدند و هیچ گونه آنتی بیوتیک و یا کوکسیدیواستات به جیره ها اضافه نگردید. وزن جوجه ها در پایان هر مرحله اندازگیری گردید و در پایان دوره پرورش نیز دو نمونه از هر تکرار انتخاب و بعد از کشتار وزن چربی محوطه بطنی و وزن لاشه، درصد ماده خشک فضولات ودرصد وزن لوزالمعده اندازگیری گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که اثرجایگزینی سطوح مختلف گندم وآنزیم بر افزایش وزن و ضریب تبدیل خوراک معنی دار بود(05/0P>)، همچنین با افزایش سطح گندم درصد وزن چربی محوطه بطنی کاهش یافت (05/0P>) که علت آن کاهش قابلیت هضم چربی ها به علت وجود پلی ساکارید های غیر نشاسته ای محلول در گندم و کنجاله سویا است. تاثیر مصرف آنزیم و سطوح مختلف گندم بر درصد وزن لوزالمعده معنی دار نشد(05/0P>). به طور کلی با توجه به عملکرد رشد و ضریب تبدیل می توان نتیجه گرفت که بکارگیری سطوح مختلف گندم با آنزیم می تواند اثرات مضر ناشی از وجود پلی ساکاریدهای غیرنشاسته ای موجود در گندم را کاهش دهد و عملکرد طیور را بهبود ببخشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27243.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27243_2e89993e79684335d3d4b0bae3879f9c.pdf} } @article { author = {جوقی, علیرضا سلطانی قلعه and لغوی, محمد}, title = {The Effects of Axle Load and 4WD Mode on Field Capacity and Fuel Consumption of Massey Ferguson 399 Tractor during Moldboard Plowing}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Field capacity, fuel consumption and drive wheel slippage in Massey Ferguson (MF399) tractor with standard and liquid ballasted (630 kg) axle load and at 4WD mode was evaluated and compared. The tests were conducted at the Experimental Station, College of Agriculture, Shiraz University, in a field with clay loam soil at average moisture content of 18% d.b. The experiment was of a randomized complete block design with a 3x3 factorial of three replications. The treatments consisted of a MF399 tractor at three conditions (2WD mode either with standard or liquid ballasted tires and 4WD mode along with standard axle load) and three levels of plowing depth; shallow (15-20 cm), medium (20-25 cm) and deep (25-30 cm) using a semi-mounted 4-bottom moldboard plow. The assessed parameters included; field capacity, wheel slip as well as fuel consumption. The results demonstrated that by water ballasting the rear drive wheels of MF399, its wheel slippage during medium and deep plowing decreased from 20% and 59% to 16% and 34.6%, respectively. This slippage rate stands at the threshold of acceptable range for medium depth plowing but is still extremely high for deep plowing. In the 4WD mode, the average wheel slip page during moldboard plowing for medium and deep plowing was reduced to 12.24% and 15.6%, respectively,both of which were in the acceptable range. The fuel consumption during deep plowing was reduced from 31.52 to 27.42 l/hr through water ballasting of the rear drive wheels and further reduced to 22.84 l/ha by shifting to 4WD mode with no wheel ballasting. Considering the overall results of this experiment, including values of wheel slippage, fuel consumption and field capacity, it would be wise to suggest using MF399 tractor with standard load rear axle drive, water ballasted rear wheel drive and standard load (4WD mode) for conducting shallow, medium and deep plowing, respectively.}, keywords = {Massey Ferguson 399,Machine field capacity,Fuel consumption,Wheel slip,Moldboard plow}, title_fa = {تاثیر بار محوری واستفاده از دیفرانسیل دوم بر ظرفیت مزرعه ای}, abstract_fa = {ظرفیت مزرعه ای، مصرف سوخت و درصد لغزش چرخهای محرک تراکتور مسی فرگوسن 399 با بار محوری استاندارد، با افزایش بار محوری(به میزان 75% حجم لاستیکهای عقب از آب، معادل 630 کیلوگرم) و هنگام استفاده از دیفرانسیل دوم در اجرای شخم با گاوآهن برگردان دار چهار خیش نیمه سوار ارزیابی و مقایسه گردید. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز در مزرعه ای با بافت خاک لوم رسی و میانگین رطوبت 18 درصد وزنی بر مبنای وزن خشک انجام شد. برای انجام این تحقیق از آزمایش فاکتوریل3×3 در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار استفاده گردید. تیمار ها شامل تراکتور مسی فرگوسن 399 در سه وضعیت از لحاظ بار محوری و تعداد دیفرانسیل (تک دیفرانسیل سنگین نشده، تک دیفرانسیل سنگین شده و جفت دیفرانسیل سنگین نشده) و درسه عمق شخم، سطحی (20-15 سانتیمتری)، متوسط( 25-20 سانتیمتری) و عمیق (30-25 سانتیمتری) با گاوآهن برگردان دار چهار خیش بود. پارامترهای مورد ارزیابی شامل درصد لغزش چرخهای محرک تراکتور، ظرفیت مزرعه ای و میزان مصرف سوخت تراکتور مسی فرگوسن 399 در وضعیت های مختلف بود. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که با سنگین کردن چرخهای محرک تراکتور مسی فرگوسن، لغزش چرخهای محرک آن در اجرای شخم متوسط و عمیق از حدود 20% و 59% به ترتیب به 16% و6/34% کاهش یافت که در مورد شخم متوسط در مرز قابل قبول ولی در مورد شخم عمیق فرا تر از حد قابل قبول بود. با قرار دادن تراکتور در حالت دو دیفرانسیل میانگین درصد لغزش چرخهای محرک در اجرای شخم متوسط و عمیق به ترتیب به 25/12% و 6/15% کاهش یافت که در هر دو مورد در محدوده قابل قبول واقع است. شایان ذکر است که با سنگین نمودن چرخ های محرک در حالت تک دیفرانسیل، میزان مصرف سوخت در اجرای شخم عمیق از 53/31 به42/27 لیتر در هکتار و با قرار دادن تراکتور در حالت دو دیفرانسیل و بدون سنگین سازی چرخها به 84/22 لیتر در هکتار کاهش یافت. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق که شامل درصد لغزش چرخ، سوخت مصرفی و ظرفیت مزرعه ای بهنگام اجرای شخم های سطحی، متوسط و عمیق بوده است، میتوان پیشنهاد نمود که برای اجرای شخم های سطحی، متوسط و عمیق با استفاده از تراکتور مسی فرگوسن 399 به ترتیب از وضعیت های تک دیفرانسیل استاندارد، تک دیفرانسیل سنگین شده و دو دیفرانسیل (4WD) استفاده گردد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27244.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27244_382373857aff247f13f932812fa108fe.pdf} } @article { author = {ورکوهی, شیدا and آشتیانی, سیدرضا میرائی and یگانه, حسن مهربانی and زاده, نوید قوی حسین}, title = {Estimation of Genetic Parameters of Milk Yield in the First Three Lactations, Different Climatic Regions, Production Levels, and, Herd Sizes in Iranian Holstein Dairy Cattle}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Collected data in Animal Breeding Center of Iran from 1983 to 2003 was used to estimate the genetic parameters of milk yield in Iranian Holstein cattle. Genetic parameters were estimated, using single and three trait animal models. Records of three lactations were divided into thre esub groups according to average milk yield, climitical regions and herd sizes. All variance components in the three lactations for dry desert region were the highest and for the humid region the lowest. Heritabilities and variance components increased in three lactations for three herd sizes, by increase in the herd size. In the three milk yields, within the first lactation, additive variance was the highest for average milk yield and residual variance the highest for high milk yield, but in the high milk yield (within the second and third lactations), all variance components were in their highest amounts. In the first lactation, heritability for the high milk yield was the lowest and for the average milk yield the highest, but in the high milk yield within the second and third lactations, heritability was in its highest amount. The results of single trait and three trait analyses showed that there was not a considerable difference among the estimates of three trait analysis and single ones. Genetic and phenotypic correlations among the subsequent lactation periods were higher than those in the far apart ones.}, keywords = {genetic parameters,production traits,Holstein,Correlation}, title_fa = {برآورد پارامترهای ژنتیکی صفت تولید شیر گاوهای هلشتاین ایران}, abstract_fa = {پارامترهای ژنتیکی صفت تولید شیردر جمعیت گاوهای هلشتاین ایران، با استفاده از رکوردهای جمع آوری شده توسط مرکزاصلاح نژاد دام کشور در طی سالهای 1362 تا1383 برآورد شد. پارامترها بر اساس مدل حیوانی تک صفتی و سه صفتی برآورد گردید. اطلاعات دوره های شیردهی اول، دوم و سوم بر اساس منطقه آب و هوایی، اندازه گله و متوسط تولید تقسیم بندی شدند. در تجزیه تک صفتی پارامترهای ژنتیکی صفت تولید شیر در هر یک از شیردهی ها بطور مجزا برآورد گردید. در مورد اجزاء واریانس و وراثت پذیری در سه منطقه آب و هوایی، مشخص شد که سه جزء واریانس (افزایشی، باقیمانده و فنوتیپی) و وراثت پذیری در سه شیردهی، در منطقه خشک بیابانی بیشترین و در منطقه مرطوب کمترین بود. در مورد اجزاء واریانس و وراثت پذیری سه اندازه گله در سه شیردهی، مشخص شد که با افزایش اندازه گله ها در سه دوره شیردهی، اجزای واریانس و همینطور وراثت پذیری افزایش می یابد. در مورد اجزاء واریانس و وراثت پذیری در سه سطح تولیدی، مشخص شد که در شیردهی اول، واریانس افزایشی در سطح تولید متوسط بیشترین و واریانس باقیمانده در سطح تولید بالا بیشترین مقدار بود ولی در شیردهی های دوم وسوم، هر سه واریانس افزایشی، باقیمانده و فنوتیپی در سطح تولید بالا بیشترین مقدار بود. وراثت پذیری در شیردهی اول، برای سطوح تولیدی بالا کمترین و برای سطوح تولیدی متوسط بیشترین بود ولی در شیردهی های دوم و سوم وراثت پذیری در سطوح تولیدی بالا بیشترین بود. در تجزیه و تحلیل سه صفتی به طور انتخابی از میان زیرگروهها، زیرگروههای متعلق به منطقه آب و هوایی خشک بیابانی، سطح تولیدی بالا و اندازه گله بزرگ در سه دوره شیردهی مورد تجزیه قرار گرفت. نتایج مقایسه تجزیه تک صفتی و سه صفتی نشان می دهد که در تجزیه سه صفتی مقادیر مؤلفه های واریانس و وراثت پذیری، تفاوت معنی داری با تجزیه تک صفتی نداشت. همچنین نتایج نشان می دهد که همبستگی های ژنتیکی و فنوتیپی بین دوره های شیردهی متوالی (اول- دوم و دوم- سوم) بیشتر از دوره های شیردهی غیر متوالی (اول- سوم) می باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27245.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27245_e9dc712f84be26e79ae67b84ef4f8e2c.pdf} } @article { author = {عشری, محمود اثنی and کرمی, امید and پور, عقیل محمودی}, title = {In Vitro Callus Production from Leaf and Stem Explant of Norfolk Island Pine (Araucaria Excelsa L.)}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Necessary conditions for callus production from leaf and stem explants of Norfolk Island pine (Araucaria excelsa L.) have been studied. MS and BM culture media containing 0.2, 0.5, 1, 2 and 5 mg/l NAA, IBA, 2,4-D and picloram supplemented with 30 g/l sucrose were used. Callus was initiated in both culture media only in the presence of picloram and in the dark, but BM culture medium produced more callus than MS and its amount was more in the stem explants as compared with the leaf explants. In order to originate somatic embryos, calli were transferred to MS and BM culture media containing low concentrations of NAA, IBA, 2,4-D, and picloram (0.1 and 0.2 mg/l each) and without auxin supplemented with 30 g/l mannitol, 30 g/l ABA, 4 g/l PEG and 80 g/l of sucrose, but no somatic embryos were originated from the calli in the above media.}, keywords = {callus,Somatic embryo,Norfolk Island pine,in vitro}, title_fa = {تولید پینه از ریزنمونه‌‌‌های کاج مطبق (Araucaria excelsa L.‌) در شرایط درون شیشهای}, abstract_fa = {شرایط لازم برای تولید پینه از ریزنمونه‌‌‌های ساقه و برگ کاج مطبق (Araucaria excelsa L.) ‌به منظور باززائی گیاه مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور محیط‌‌‌های کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) و گوبتا و پولمن (BM) حاوی اسید آلفا- نفتالین استیک (NAA)، ‌ایندول بوتریک اسید (IBA)، 2,4-D ‌ (4،2- دی کلروفنوکسی استیک اسید) و پیکلورام (4 - آمینو- 3،5،6 – 2- پیریدین کربوکسیلیک اسید) هر یک به میزان 2/0، 5/0، 1، 2 و 4 میلی‌گرم در لیتر همراه با 30 گرم در لیتر ساکارز استفاده شد. پینه‌زایی در هر دو محیط ‌کشت تنها در حضور پیکلورام و فقط در تاریکی مشاهده گردید. اما در محیط کشت BM ‌کالوس‌‌‌های بیشتری نسبت به محیط کشتMS ‌تولید شد و میزان آن در ریز نمونه‌‌‌های ساقه نسبت به برگ زیادتر بود. به منظور ایجاد رویان‌‌‌های بدنی، پینه‌‌‌ها به محیط‌‌‌های کشت BM و MS حاوی غلظت‌‌‌های پایین NAA ، IBA، 2,4-D ‌و ‌پیکلورام هر یک به میزان 1/0 و2/0 میلی‌گرم در لیتر و همچنین محیط بدون اکسین حاوی 30 گرم در لیتر مانیتول، ‌30 میلی‌گرم در لیتر آبسزیک اسید (ABA)، 4 گرم در لیتر پلی اتیلن گلیکول (PEG) ( با وزن مولکولی 6000) و 80 گرم در لیترساکارز منتقل شدند، اما بر روی هیچ یک از محیط‌‌‌های کشت مذکور رویان بدنی ایجاد نشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27246.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27246_cba1f6d05c065cda7901e25cef0dbdce.pdf} } @article { author = {ابوطالبی, عبدالحسین and تفضلی, عنایت اله and خلدبرین, بهمن and کریمیان, نجفعلی and امام, یحیی}, title = {Effect of Salinity on Concentration in Shoot of}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Effects of various NaCl levels on shoot content of macro elements, in seedlings of five citrus species namely:Bakraei (Citrus reticulata X C. limetta), Volkamer lemon (C. volkameriana), Sour orange (C. aurantium), Sweet lime (C. limetta) and Mexican lime (C. aurantifolia), were studied in a glasshouse, using a randomized complete block design with factorial arrangement of four replications. one-year old seedlings of each species were grown in pots, containing calcareous native soil (pH=8.2) . They were then irrigated with water supplemented with 0 (control), 20, 40 and 60 mM NaCl. At the end of the experiment (90 days later) the amount in shoots of N, P, K, Ca, Mg, and Na were determined. The amount varied among species, even in control plants. Salinity had different effects on shoot content of macro elements. Salinity reduced N, Ca and Mg content (in shoot) all species. It also reduced the amount of P in shoots of all species, except for Mexican lime. Na content increased in shoot for all species. The amount of K in shoot of all species decreased whit increase in salinity level, except for sour orange, in which it tended to increase.}, keywords = {salinity,Macro elements,Citrus.}, title_fa = {اثر شوری بر غلظت عناصر پر مصرف در شاخساره پنج گونه مرکبات}, abstract_fa = {تاثیر سطوح مختلف کلرور سدیم برغلظت عناصر پر مصرف در شاخساره دانهالهای پنج گونه مرکبات شامل بکرائی (Citrus reticulata×C. limetta) لیموی ولکامریانا (C. olkameriana) نارنج (C. aurantium) لیموشیرین (C. limetta) و لیموآب (C. aurantifolia) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. دانهالهای یکساله گونه های مورد مطالعه در گلدانهای حاوی خاک آهکی (2/8pH=) کشت شد و آبیاری آنها با آب آبیاری حاوی غلظتهای صفر، 20، 40 و 60 میلی مول درلیتر کلرور سدیم صورت گرفت. پس از انقضای مدت آزمایش (90روز) غلظت عناصر پر مصرف شامل ازت، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و سدیم در شاخساره اندازه گیری شد. در تیمار شاهد، بین گونه های مورد آزمایش از نظر غلظت عناصر پر مصرف اختلاف معنی دار وجود داشت. شوری اثرات متفاوتی بر غلظت عناصر پر مصرف گذاشت. تحت تاثیر شوری، مقدار ازت، کلسیم و منیزیم در شاخساره همه گونه ها کاهش یافت. بر اثر شوری، مقدار فسفر در شاخساره همه گونه ها به جز لیموآب کاهش و مقدار سدیم در شاخساره همه گونه ها افزایش یافت. مقدار پتاسیم در شاخساره همه گونه ها در اثر شوری کاهش یافت ولی در شاخساره نارنج افزایش نشان داد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27247.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27247_5ce70b8db44e7347c6b2de690e8225a1.pdf} } @article { author = {پور, حسین نعیمی and فر, همایون فرهنگ and مروج, حسین and رکوعی, محمد and صیادنژاد, محمدباقر}, title = {An Estimation of Genetic Parameters and Trends for Milk and Fat yields and Fat Percentage for Holstein Dairy Cattle in Khorasan Province Using Univariate and Repeatability Animal Models}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Genetic parameters and trends for milk and fat yields as well as for fat percentage were estimated from 35,438 milk production records (305d, 2X) of 17,971 Holstein dairy cattle in 133 herds during the period of 1990-2003 in Khorasan Province. Variance components were estimated using restricted maximum likelihood statistical method applying univariate and repeatability animal models. For the univariate animal model, the heritability estimates for milk, fat yield, and fat percentage were 0.28, 0.23 and 0.26 respectively while for the repeatability animal model the heritability estimates were respectively 0.23, 0.19 and 0.26. For the traits, repeatability estimates were 0.46, 0.36 and 0.42 respectively. Based upon predicted breeding values, the estimated annual genetic trends estimated for sires were 14.33 Kg, -0.11 Kg and -0.061 % for milk fat yield, and fat percentage respectively while, the corresponding respective figures for daughters were 11.06 Kg, -0.076 Kg and -0.005 %.}, keywords = {Genetic parameters and trends,Holstein dairy cattle,Khorasa nprovince}, title_fa = {تخمین پارامترها و روند ژنتیکی تولید شیر، چربی و درصد چربی گاوهای شیری نژاد هلشتاین استان خراسان با استفاده از مدلهای دام تک صفتی و تکرارپذیری}, abstract_fa = {دراین تحقیق به منظور تخمین پارامترهای ژنتیکی و روند فنوتیپی، ژنتیکی و محیطی از 35438 رکورد تولید 305 روز و دو بار دوشش (شیر، چربی و درصد چربی) متعلق به 17971 رأس گاو هلشتاین استان خراسان طی سالهای 1382-1369و متعلق به133 گله استفاده شد. برای برآورد مؤلفه های واریانس و تجزیه و تحلیل ژنتیکی از مدلهای دامی تک صفتی و تکرار پذیری روش آماری حداکثردرستنمائی محدود شده بدون استفاده از مشتق گیری استفاده شد. وراثت پذیری صفات تولید شیر، چربی و درصد چربی با مدل تک صفتی به ترتیب 28/0 ، 23/0 و26/0 ، و با مدل تکرارپذیری به ترتیب 23/0 ، 19/0 و 26/0 و تکرارپذیری صفات فوق به ترتیب 46/0 ، 36/0 و42/0 بود. روند ژنتیکی بر اساس تابعیت میانگین ارزش اصلاحی بر سال زایش(در گاوهای نر بر سال زایش دختران) محاسبه شد. میانگین روند ژنتیکی سالانه برآورد شده برای گاوهای نر و ماده (دختران) برای تولید شیر به ترتیب 33/14 و 06/11 کیلوگرم، برای مقدار چربی به ترتیب 11/0- و 08/0- کیلوگرم و برای درصد چربی به ترتیب 061/0- و 005/0- درصد بود.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27248.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27248_20b15b604dfefdd5ebd70c327f429a08.pdf} } @article { author = {زاده, محیا عباس and نیکخواه, محمد جوان and دهکایی, فریدون پاداشت and نژاد, صدیقه موسی}, title = {Sexual Fertility and Mating Types of Gibberella fujikuroi species, the Cause of Rice Bakanae Disease and Foot Rot in Guilan Region}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {باروری جنسی و تیپ‌های آمیزشی (mating types) در گونه کمپلکس Gibberella fujikuroi، عامل پوسیدگی طوقه برنج در گیلان}, abstract_fa = {به منظور مطالعه باروری جنسی و تعیین تیپ‌های آمیزشی Gibberella fujikuroi، عامل پوسیدگی طوقه برنج، طی سال 1383 نمونه‌برداری از مزارع برنج آلوده نقاط مختلف استان گیلان صورت گرفت. یکصد و سی و سه جدایه تک اسپور از رقم خزر و 9 جدایه از ارقام محلی بدست آمدند. شناسایی مرفولوژیکی قارچ با استفاده از کلیدهای معتبر با کشت جدایه‌ها روی محیط غذایی SNA انجام شد. به منظور مطالعه باروری جنسی، تلاقی‌های زیادی بین جدایه‌های محلی روی محیط غذایی هویج آگار انجام شد و 4 جفت از جدایه‌های محلی تلاقی باروری داشتند. شصت جدایه نیز با جدایه‌ های استاندارد سه جمعیت آمیزشی A ، C و D در شش تیپ آمیزشی MATA-1، MATA-2، MATC-1، MATC-2، MATD-1 و MATD-2 تلاقی داده شدند. به ترتیب 23% ، 17% و 38% جدایه‌های مزرعه ای متعلق به جمعیت‌های آمیزشی A، C و D بودند. همه جدایه‌های مزرعه ای که در شرایط آزمایشگاهی با یکدیگر تلاقی بارور داشتند، در جمعیت آمیزشی Dقرار گرفتند. آسکوسپورهایی که بعد از فصل برداشت از پریتسیوم‌های تشکیل شده روی ساقه‌های مرده برنج جدا شده بودند، نیز در جمعیت آمیزشی D قرار گرفتند. به منظور اثبات بیماریزایی، 142 جدایه روی رقم خزر مایه‌زنی شدند که 9 جدایه قادر به ایجاد بیماری نبودند. در این تحقیق معلوم شد که سه جمعیت آمیزشی A ( Fusarium verticillioides)‌، جمعیت آمیزشی C (Fusarium fujikuroi) و جمعیت آمیزشی D (Fusarium proliferatum) به عنوان عامل پوسیدگی طوقه برنج در گیلان وجود دارد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27249.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27249_c5c337144da2c0d20c5b7dc59316ac66.pdf} } @article { author = {علیخانی, حسینعلی and راستین, ناهید صالح and همتا, محمدرضا بی}, title = {An Evaluation of Auxin Hormones and ACC deaminase Production Ability by Iranian Soils Rhizobial Strains and the Effects of Superior Strains Application on Plant Growth Characteristics}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {It,s nowadays Proved that one can, from among many strains of rhyzobium species, find those which, in addition to high efficiency in N2 fixation, can positively affect such processes as plant growth (e.g. through production of plant growth hormones). Such strains can be useful not only to their special host, but also to other plants as well as to strategic products as grains. Soil biotechnology,one of the functions of which is to follow the production potential of biofertilizers to improve the quality of agricultural products. Proper soil fertility level and prevention of life sources contamination is highly dependent on the use of rhizobia as a good substitute for chemical fertilizers. Several researches have been performed concerning Iranian rhizobia since a decade ago in N2 fixation efficiency. So the ongoing researches were planned with the aim of evaluation of plant growth hormone as one of the abilities of PGPR group of rhizobia native to Iranian soils and evaluation of application of better inoculation on legume(alfalfa) and non legumes (wheat and corn) plants and for gaining former goal, two laboratory and green-house stages have been performed as follows: Three hundred and forteen isolates were initially selected from different rhizobial genera microscopic and biochemical tests being done on each. Fresh inoculants of each strain were prepared from stock culture, adjusted to 5* 108 cfu. mL-1, and isolates evaluated on their potential production of auxin hormone (IAA and its homologues) by Brick (1991) on LB solid medium which was improved with TRP. Application effect of IAA+ super strain inoculants on growth index and alfalfa, wheat and corn yield were evaluated. The results indicated that indigenous rhizobia carry the potential of Indole auxins production (IAA and its homologues).Two hundred and ninety seven isolates (97%) from all of the isolates (314) could grow on LB-TRP medium. Among 297 isolates with the capacity of being grown on LB-TRP, 220 isolates (74.1%) could produce this hormone. The most IAA+ abundance (>90%) were seen in Sinorhizobium and the least observed in Mesorhizobium ciceri. Depending on ANOVA results, significant difference (P}, keywords = {Rhizobia,PGPR,Plant Growth Hormone (IAA),ACC deaminase}, title_fa = {ارزیابی توان تولید هورمونهای اکسینی(IAA) و آنزیم ACC- دآمیناز توسط سویه های ریزوبیومی خاکهای ایران و اثرات کاربرد سویه های برتر بر شاخص های رشدگیاه}, abstract_fa = {در این تحقیق ابتدا کشت خالص 314جدایه متعلق به جنس های مختلف ریزوبیومی با انجام آزمونهای میکروسکوپی و بیوشیمیایی لازم بر روی هریک از آنها تهیه گردید. برای انجام هر آزمون از مایه تلقیح تازه هر سویه با جمعیت تنظیم شده، در حد cfu.ml-1 108×5 استفاده شد. توان هر سویه برای تولید هورمون اکسین (IAA وترکیبات مشابه) با استفاده از روش پیشنهادی بریک (1991) و توان تولید آنزیم ACC- دآمیناز توسط برخی از سویه های IAA+++به روش پنروز و گلیک (2001) مورد سنجش قرار گرفت. در مرحله دوم، تأثیر کاربرد مایه تلقیح سویه های برتر IAA+++ و ACC+++- دآمیناز بر شاخص های رشد و عملکرد گیاهان یونجه ، گندم و ذرت بررسی گردید. نتایج حاصل نشان داد که باکتریهای ریزوبیومی بومی خاکهای ایران توان تولید اکسین های ایندولی را دارند. طبق تجزیه واریانس داده ها تفاوت معنی‎داری(P}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27250.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27250_85d5af016825c4b80853989db2acfcec.pdf} } @article { author = {طالبی, محمد جواد and مبلی, حسین and پور, علی رجبی and برقعی, علیمحمد and رفیعی, شاهین}, title = {Study and Comparison of the Hardness of some Iran Made Reciprocating Mower Blades}, journal = {Iranian Journal of Agriculture Science}, volume = {2-38}, number = {2}, pages = {-}, year = {2008}, publisher = {}, issn = {}, eissn = {}, doi = {}, abstract = {Cutting blades are exposed to abrasion and breakage during operation. Therefore a comparison of such mechanical properties as hardness among different blades is necessitated. In this research, the hardness of three Iran made blades (Khooshe-Talaei, Iran-Derogar and Combine-Sazi) and two foreign (Germany and U.S.A) manufactured ones were evaluated and compared with the standard Figures. The results showed that, maximum and minimum mean values of blades’ edge hardnesses were 77.81 HRA and 75.78 HRA respectively for American and German blades. There was no significant difference observed between edge hardness in Iranian and American blades. Blades edge hardnesses for all producers matched the standard values. In a comparison of blades’ middle layer hardness, the maximum and minimum mean values were 55.88 HRA and 52.29 HRA respectively for American and Iran-Derogar made blades. None of the samples met the standard middle hardness requirement.}, keywords = {Mower,Blade,hardness,Rocrwell}, title_fa = {بررسی و مقایسه سختی تیغه دروگرهای رفت و برگشتی ساخت ایران}, abstract_fa = {تیغه‌های برش هنگام کار در معرض شکستگی و سایش قرار دارند. بنابراین ضرورت دارد برخی از خواص مکانیکی تیغه‌ها مانند سختی، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. در این تحقیق سختی تیغه‌های سه تولیدکننده ایرانی به نام های خوشه طلایی، ایران دروگر و کمباین سازی ایران تعیین شد و با سختی استاندارد و همچنین با سختی دو نمونه خارجی (ساخت کشورهای آلمان و امریکا) مقایسه گردید. نتایج آزمون نشان داد که بیشترین و کمترین مقادیر سختی لبه تیغه‌ با مقادیر 87/77 و78/75 درجه راکول A به ترتیب متعلق به تیغه‌های آمریکایی و آلمانی می‌باشد، ولی سختی لبه تیغه تمامی تولیدکنندگان داخلی با سختی لبه تیغه امریکایی در یک گروه آماری واقع شد و سختی لبه تیغه تمامی تولیدکنندگان در بازه استاندارد قرار گرفت. بیشترین و کمترین سختی وسط تیغه‌ها با مقادیر 88/55 و 29/52 درجه راکول A به ترتیب متعلق به تیغه‌های امریکایی و ایران دروگر می‌باشد. همچنین نتایج نشان داد سختی وسط تیغه‌های تمامی تولیدکنندگان کمتر از حداقل استاندارد می‌باشد.}, keywords_fa = {}, url = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27251.html}, eprint = {https://jijas.ut.ac.ir/article_27251_f1194cb8b1540e6bc410072deebc62e1.pdf} }