per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16456
تأثیر تنوع آللی زیرواحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی زیاد در ارزش نانوائی لاینهای بهنژادی گندم نان
-
گودرز نجفیان
82113294
1
دکتر سیروس عبد میشانی
26217427
2
دکتر بهمن یزدی صمدی
81953118
3
به منظور بررسی رابطه بین زیر واحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی زیاد و ارزش نانوائی گندم نان‘ 154 لاین بهنژادی گندم که برای ارزش نانوایی انتخاب نشده بودند با استفاده از روش SDS-PAGE مورد الکتروفورز قرا رگرفتند. سپس ارزش نانوائی این لاینها با استفاده از آزمایشهای فارنوگراف‘ حجم رسوب زلنی وحجم رسوب SDS تعیین گردید. با تجزیه های آماری اثر مکانهای ژنی سه گانه (GIU-D1,GIU-B1,GIU-A1) در تغییرات حجم رسوب زلنی و حجم رسوب SDS از نظرآماری معنی دار شد. برای این دو صفت زیر واحدهای 1و2 بهتر ازنول و زیر واحدهای 10+5 بهتر از 12+2 بودند. زیر واحدهای 18+17 فقط در حجم رسوب SDS بهتر از دو ترکیب 8+7 و 9+7 بود. اثر مکان ژنی GIU-D1 بیشتر مشخص بود. طوریکه برای آنان بر صفات فوق ‘ ارزش والوریمتری ‘ مدت زمان تکامل و پایداری خمیر نیز معنی دار گردید. اثر متقابل درصد پروتئین و GIU-A1 برای ارزش والوریمتری و حجم رسوب SDS و درصد پروتئین با GIU-B1 برای حجم رسوب زلنی و حجم رسوب SDS معنی دار گردید. بعضی همبستگی های بین اثرات متقابل دوگانه زیر واحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی زیاد وارزش نانوائی ‘ از جمله (5+10)*(1) و (5+10) *(17+18) برای ارزش والوریمتری ‘ مدت زمان تکامل خمیر‘ حجم رسوب زلنی وحجم رسوب SDS مثبت و معنی دار گردید. بنظر می رسد نقش درصد پروتئین در ظهور خواص مفید زیر واحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی زیاد مهم است. بطور کلی تجزیه داده ها به روشهای مختلف ومقایسه میانگین های آللی نشان دادکه زیرواحدهای 10+5‘1‘ ْ2و 18+17 نقش مهمی در ارزش نانوائی گندم دارند.
In order to study the relationship between high molecular weight gluten in subunits (HMW-GS) and bread - making quality of wheat (T.aestivum L.), 154 advanced breeding lines of wheat which have not been selected for baking quality, assayed by SDS-PAGE and their HMW-GS were determined. Bread-making quality of the lines was revealed indirectly by Farinography ,Zeleny and SDS Sediment ion tests. Farinogram traits including dough stability (DS), dough weakening (DW) and valorimeter value (VAL) were measured. Statistical analysis showed that the effects of Glu-1 loci (Glu-Al, Glu-B1 and Glu-D1) were significant for variation in Zeleny and SDS sedimentation volume. For these two traits , subunits 1 and 2* and 5+10 were superior to 7+8 and 7+9 for SDS sedimentation volume. Effect of locus Glu-D1 in additipn to the mentioned traits , was significant for VAL, DDT and DS .Glu-A1 and protein content interaction effect was significant for VAL and SDS sedimentation volume .Glu-B1 and protein content interaction effect was significant for Zeleny and SDS sedimentation volume. Correlation coefficients between HMW-GS interactions were significant for some baking quality characteristics, For example (1) * (5+10) effect was correlated positively with VAL ,DDT, Zeleny and SDS sedimentation volume. It seems that the protein content is important for the expression of HMW -GS effects. The results of this research showed that the subunits 5+10, 1,2* and 17+ 18 had more positive effects on baking quality than the other subunits.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16456_309df4423dc5262b9a6f5d6c8cd4e948.pdf
زیر واحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی زیاد
کیفیت نانوایی
لاینهای بهنژادی گندم
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16457
بررسی ژنوتیپ های مختلف چغندرقند از نظر تحمل به خشکی
-
مسعود پرویزی آلمانی
57523333
1
سیروس عبد میشانی
17247915
2
بهمن یزدی صمدی
19455976
3
کاشت ارقامی که کاهش عملکرد کمتری در شرایط آب داشته باشند یکی از اهداف بهنژادی چغندرقند است. به منظور بررسی ژنوتیپ هائی که در شرایط تنش رطوبتی کم ومحدود خاک نسبت به ژنوتیپ هائی که در شرایط مناسب رطوبت خاک قرار گرفتند حداکثر استفاده از رطوبت موجود رابعمل آورده و از عملکرد مناسب برخوردار باشند. تعداد 145 ژنوتیپ چغندرقند از موسسه تحقیقات اصلاح وتهیه بذر چغندرقند در طی دو سال و پنج آزمایش موردبررسی قرار گرفت. آزمایشها در مزرعه تحقیقاتی موسسه فوق واقع درکمال آباد کرج طی سالهای 1370 و 1371 انجام شد. نتایج این بررسی نشان دادکه کمبود آب مانع افزایش عملکردریشه در شرایط این آزمایش می شود. و ارقام عکس العمل مختلفی در این مورد از خود نشان دادند مقایسه نتایج آزمایشها نشان داد که تنش خشکی باعث افزایش عیار قند‘ مقدار پتاسیم ‘ ازت و قلیائیت ریشه می شود. تنش کمبود آب مانع افزایش میزان شکر استحصالی شده و افزایش عیار قند به میزان 2الی 3 درصد نمی تواند کمبود عملکرد ناشی از تنش خشکی را جبران نماید. براساس فرمول فیشر ومور (7) شاخص حساسیت به خشکی برآورد شد ومجموع آزمایشهای دو سال نشان داد که رقم PP22 و ژنوتیپ های 16459 و 1406 تحمل به خشکی بالایی دارند.
One of the aims in breeding sugar beet is to develop varieties with a low range of yield reduction where the deficiency of water occurs. The aim of this study was to investigate the sugar beet genotypes whose yield reduction was minimum when water deficiency conditions occur. For this purpose 145 sugar beet genotypes were studied in five experiments during a period of two years at S.B.S.I. Index of susceptibility (s) to drought stress in genotypes was also calculated. A low root yield which was caused by water deficiency , was observed in the experiments for both years (1991 & 1992), and genotypes showed different reactions to water stress. The results showed that drought caused an increase in the sugar content, amounts of potassium, amino N and alkalinity. Water deficiency resulted in a relatively low which sugar yield per hectar and an increase of 2 to 3 percent in sugar content in the root which can not compensate for sugar yield reduction due to low root yield caused by water stress. Variety pp 22 and lines 16459 and 14062 were found to have the highest tolerance to drought conditions.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16457_14a37cc11eebf1d8a32cd04743ac9563.pdf
تحمل به خشکی وشاخص حساسیت تنش خشکی
چغندرقند
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16458
اثر کود دامی بر کیفیت وعملکرد ریشه چغندرقند
-
کاظم پوستینی
68338725
1
حمید نجفی نژاد
97846959
2
بمنظور بررسی واکنش چغندرقند به کود دامی ‘ آزمایشی در دو مکان از اراضی کشت و صنعت ودامپروری مغان و در دو سال به اجرا گذاشته شد. سه سطح کوددامی (صفر‘ 20و40 تن درهکتار) تیمارهای آزمایشی بود. که در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهارتکرار بکار گرفته شد. در این آزمایش رقم IC1 وهمچنین روشهای زراعتی معمول مورد استفاده قرارگرفت. بطورکلی نتایج نشان دادکه کود دامی عملکرد ریشه را افزایش ومیزان قند ریشه را بطور معنی داری کاهش داد. از مشاهدات مربوط به تجزیه خاک وکود و تغییرات میزان ازت‘ سدیم و پتاسیم درریشه گیاه ‘ ممکن است بتوان نتیجه گرفت که با آزاد شدن تدریجی ازت از کود دامی ‘ گیاه ازت بیشتری جذب کرده و نسبت K+/Na+ در آن کاهش یافته است . بر پایه این تغییرات بخشی از کربوهیدرات وارد شده به ریشه ‘ به مواد زائد تبدیل شده است. استفاده از کود دامی مواد ناخالصی را افزایش داده و در نتیجه عملکرد قندکاهش یافت. دو مکان کاشت وهمچنین دوسال آزمایش از نظر صفات یاد شده تفاوت معنی داری داشتند. که در هر دو مورد احتمالا عامل غالب درکاهش عملکردقند‘ جذب بیشتر یون سدیم درمقایسه با یون پتاسیم بعلت تفاوت نسبت K+/Na+ و محتوای ازت خاک بوده است.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16458_ff2d693b73fa2e14bc968e2fa92117a2.pdf
چغندرقند
درصد ریشه و درصد قند
کوددامی
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16459
بررسی اثر شخم دربازده آبشویی خاکهای شور وسنگین بافت دشت تبریز
-
عباس کریمی
46778912
1
عملیات آبشویی در اراضی شوردشت تبریز (قم تپه صوفیان) انجام یافت.اهدافی که در این کار تحقیقاتی دنبال شد عبارت بودند از:
1- کوتاه نمودن مدت زمان آبشویی دراصلاح خاکهای شور بابافت سنگین2- صرفه جویی در آب به دلیل محدود بودن منابع آبهای شیرین درکشورمان 3- زیر کشت بردن اراضی اصلاح شده و برداشت محصول در حد قابل قبول. برای این منظور زمینی به مساحت یک هکتار از اراضی فوق را بعد از تسطیح به سه قسمت تقسیم نمودیم . قسمت اول شخم عادی به عمق 25 الی 30 سانتیمتر (واریانت اول) . قسمت دوم شخم عمیق به عمق 45 الی 50 سانتی متر (واریانت دوم ) و قسمت سوم با استفاده از Subsoiler به عمق 75 الی 80 سانتی متر نرم گردید.(واریانت سوم ) . با درنظرگرفتن خصوصیات فیزیکی خاکهای منطقه کانال زهکشی به عمق 2 متر حفرگردید. کمیت آب آبشویی از فرمول والابیف و با در نظر گرفتن ضریب نمک زدایی خاک محاسبه گردید. آبشویی هر کدام از واریانت های سه گانه سه بار وهر بار با 3000 متر مکعب درهکتار آب انجام یافت. شاخصهای کیفیت آب آبشویی شامل TDS,EC,PH‘ کاتیون ها و آنیونهای محلول تعیین؛ روابط یونی مانند SAR و RSC محاسبه گردید. همین آزمایشات در مورد خاک هر سه واریانت با حفر پروفیل های خاک تا عمق 150 سانتیمتر ونمونه برداری از آنها در سه تکرار انجام یافت. با استفاده از رابطه گاپون تاثیر SAR آب آبشویی بر ESP خاک مشخص گردید. مقدار آبی که بعداز هر با ر آبشویی از واریانت های سه گانه به کانال زهکش منتقل شده وبد اندازه گیری و با تجزیه آب زهکش ترکیب و مقدار نمکهای موجود در آن مشخص گردید. با حفر چاههای پیزومتر در واریانت های سه گانه تغییرات عمق آبهای زیر زمینی و همچنین دینامیک نمکها در این آبها طی مراحل مختلف آبشویی تعیین گردید. برای جلوگیری از خطاهای احتمالی در تجزیه ومحاسبات ‘ اقدام به تعیین بالانس آب و نمک شد. عوامل افزاینده به آب آبشویی مانند نزولات جوی و پارامترهایی که موجب کاهش آب آبشویی می شد.(آب مصرفی جهت رساندن رطوبت خاک به حد FC) ‘ اجزاء بالانس آب را تشکیل می داد. بالانس نمک درخاک نیز به ترتیب فوق انجام یافت. بعد از خاتمه عملیات آبشویی درصد نمکهای خاک درعمق عمومی 100-0 سانتیمتری در واریانت اول از 43/2 به 47/1 درواریانت اول با ایجاد شخم عادی و آبشویی موفق به اصلاح خاک درزمان محدود نشده ‘ د رواریانت دوم نصف نمکهای خاک شسته شده و در واریانت سوم نمکهای خاک به حدی رسیده که مشکلی برای رشد گیاهان ایجاد نمی نماید. زمان لازم برای آبشویی به ترتیب 146‘ 95‘ 58 روز در واریانت سه گانه بوده است.
Leaching practices in the selected plots of Tabriz floodplain (Ghom-Tappe, Sofian) was investigated. The purposes of investigation were: 1) to shorten the leaching period in the reclamation of heavy textured saline soils, 2) save water where the high quality water resource is limited in the area, 3) bring the reclaimed lands under cultivation and to produce reasonable yield. To achieve these goals a one- hactar piece of land was leveled and divided into three plots. The first plot was plowed regularly, of 25 - 30 cm depth (treatment 1). the second plot plowed into a depth of 45 - 50 cm (treatment 2). and the third plot was subsoiled to a depth of 75 - 80 cm (treatment 3). Considering the physical nature of the soils in the area, a drainage canal to a depth of 2 meters was digged. The quantity of water required for reclamation was calculated from Valabieve equation and an apropriate desalinization coefficient was determined. Desalinization in each treatment was accomplished by three times leachings a 3000 m3 of water application at each time (totally to 9000 m3). The indices of salt leaching nature including pH, EC, TDS, soluble anions and cations, and the ionic relations such as SAR, ESP and RSC all were evaluated. At each treatment plot a soil profile to a depth of 150 cm was examined and the same indices were determined in the soil samples taken from the profile. Gapoti’s equation was used and the effects of SAR of leaching water on ESP was determined. The quantity of drainage water from each plot conveyed into the main drainage canal was measured and their water samples were analyzed for various anions and cations. Piezometer wells were drilled in each treatment plot The depth of water table , and the dynamic of salt movement were monitored during the various stages of leaching. The water and salt balance were computed in order to check the results of chemical data anlysis. All parameters promoted or retarded leaching (precipitation) it (water consumed to raise soil moisture content to the FC level) are all included as the water balance component. Similar to water balance, salt balance was also carried out. After accomplisbment of the leaching program, the salt content of the soil
profile within top 100 Cm layer reduced from %2.4 to %1.59, %1.92 to%O.95, and %2.14 to %0.37 in the treatments 1, 2 and 3 respectively, Comparison of these figures indicates that in treatment 1, with normal plowing depth, the leaching has not been carried out so successfully. In treatment 2, about %50 of salts has been removed out, whereas in treatment 3 with deep subsoiling, leaching has reduced the salt content of the soil to a such level that not to create salinity problem for plant growth. The leaching period for this purposes were 146, 45, and 58 days for treatments 1, 2 and 3 respectively.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16459_964f0bdae07ac6906c074d4e497a6adf.pdf
اثر شخم دربازده باز شوئی خاکها وخاکهای شور وسنگین
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16460
اثر مانداب شدن موقت سه خاک آهکی بر برخی ویژگیهای شیمیایی و تغییرات آنها پس از زهکشی
-
محمود کلباسی
kalbasi@cc.iut.ac.ir
1
علیرضا حسین پور
98963288
2
اثر مانداب شدن موقت خاک بر پ- هاش‘ پتانسیل وکاهش ومقدار قابل جذب آهن ومنگنز و تغییرات آنها پس از زهکشی ‘ در سه خاک آهکی منطقه اصفهان مطالعه شد. نمونه های خاک تحت پنج تیمار صفر‘ دو‘ چهار وشش ماه مانداب شدن قرار گرفتند و سپس خاکها زهکشی شده و در فواصل زمانی یک هفته ‘ دوماه و شش ماه ا زآنها نمونه برداری صورت گرفت. پتانسیل اکسایش وکاهش پ- هاش ومقدار آهن ومنگنز قابل جذب نمونه های خاک در طول مدت ماندابی و پس از زهکشی ‘ اندازه گیری شد. پارامتر رداکس و پتانسیل اکسایش وکاهش بصورت غیر خطی ودر سه مرحله در طول دوره ماندابی تغییر نمود. مرحله اول کاهش شدید در طی یک تا دو هفته‘ مرحله دوم کاهش کند در طی پنج تا شش هفته ومرحله سوم بدون کاهش در ده هفته ‘ پتانسیل اکسایش وکاهش در طی سه مرحله مذکور در حدود 370 میلی ولت کاهش یافت. پ-هاش هر سه خاک پس از مانداب شدن ابتدا با شیب زیاد (6/0 واحد در دوهفته) و سپس با شیب بسیار کم تا چهار یا پنج هفته کاهش نشان داد. با شروع دوره مانداب شدن خاک مقدار آهن قابل جذب هر سه خاک با شیب متفاوت تا هفته هشتم افزایش و سپس با شیب کم درهرسه خاک کاهش یافت. منگنز قابل جذب درهر سه خاک ابتدا با شیب تند تا دوهفته افزایش یافته و آنگاه با تغییرات مختصری ثابت ماند. مقدار آهن قابل جذب پس از زهکشی ارتباطی نداشت. مقدار منگنز قابل جذب پس از زهکشی درکلیه تیمارهای ماندابی نسبت به شاهد بالاتر بود ولی پس از گذشت دوماه به مقدار قابل توجهی کاهش نشان داد. مانداب شدن خاک باعث کاهش پارامتر رداکس . پتانسیل ‘ اکسایش وکاهش پ-هاش وهمزمان افزایش مقدار آهن ومنگنز قابل جذب خاک گردید. زهکشی خاک ماندابی با کاهش سریع درمنگنز قابل جذب وکاهش بسیار کند درمقدار آهن قابل جذب خاک همراه بود.
Effect of temporary water logging on red ox potential, pH and available Fe and Mn as well as their changes after drainage was studied in three calcareous soils of Isfahan region. Soil samples were waterlogged in plastic containers for 0, 1, 2, 4 & 6 months. Red ox potential, pH and available Fe and Mn were measured both during the water logging period and after drainage in three time intervals. Red ox (pe + pH) and oxidation-reduction potential (Eh) changed non-linearly in three stages during the water logging period. A sharp decrease in the first stage, a slow decrease in second stage followed by no change in the third stage. Oxidation-reduction potential decreased 370 mV during these three stages. The pH decreased, the decrease being sharp initially (0.6 unit in 2 weeks) and then slowly up to 4 or 5 weeks after water logging. Available Fe content in three soils increased with different slops for 8 weeks, and then decreased slowly. Available Mn, increased sharply at the initial stage of water logging and then remained almost unchanged with minor fluctuations. After the soils were drained, available Fe remained significantly higher as compared to the control however, its magnitude was related to the duration of water logging and type of soil, but was independent of the incubation period. Furthermore, available Mn was higher in all three soils as compared to the control but decreased substantially during the first 2 months after drainage. Water logging resulted in a decrease in redox potential and pH and simultaneous increase in available Fe and Mn. Drainage of waterlogged soils sharply decreased available Mn, but available Fe declined very slowly.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16460_efbdf86397dab3fe38f5fd4f65600d8a.pdf
اکسایش وکاهش
پارامتر رداکس
پتانسیل
مانداب شدن خاک
منگنز قابل جذب وآهن قابل جذب
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16461
مدل اینرسی صفر برای تخمین عوامل طراحی آبیاری نواری
-
فریبرز عباسی
25374214
1
محمدمحمودیان شوشتری
71482321
2
ابراهیم پذیرا
52122554
3
در این مقاله مدل اینرسی صفر برای شبیه سازی مراحل مختلف آبیاری نواری وتخمین عوامل طراحی ارائه و معادلات آن با روش تفاضل های محدود به طریقه غیر صریح حل شده است. نتایج عددی مدل با داده های مزرعه ای و همچنین نتایج عددی مدلهای هیدرودینامیک باست و استرلکف مقایسه گردیده است. نتایج مقایسه بیانگر آن است که مدل ‘ زمانهای پیشروی ‘ پسروی وحجم آب نفوذ یافته را با دقت خوبی تخمین می زند. ولی حجم رواناب سطحی را اندکی کمتر از مقدار واقعی آن برآورد می نماید . مدل نسبت به مدلهای باست و استرلکف بخصوص در فاز پسروی از دقت نسبتا بالاتری برخورداراست. این مدل ساده بوده وحافظه کمی از کامپیوتر را اشغال نموده وهمچنین زمان کمی برای اجرای آن مورد نیاز است.
To simulate all the irrigation phases and predict design parameters in borders, a zero inertia model was developed. The model is constructed on base of saint venant equations with no acceleration, inertia, terms. An implicit finite difference scheme was used to discrete the governing equations. This solution of the system of finite diffetence equations is obtained at each time step by iteration method. Two data sets due to Roth (1971) and Roth et al. (1974), and two other data sets which were obtained in the fields at agricultural research centers in Ahvaz and Karaj were used to verify the model predictions for advance and recession times, runoff volume, and volume of water inflltrated.Comparison of simulation results and field data obtained indicates that model predicts advance and rescssion times, and volume of water infiltrated very well but the runoff volume was underestimated.Also, predictions by the model were compared with results from hydrodynamic models of bassett (1973) and Strelkoff (1977). This comparison shows that the model is accurate. However, the computer code is simpler and less than existing hydrodynamic irrigation models and it also runs fast.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16461_a9c31f1bf8b62c03fb7b8105a8eeef52.pdf
آبیاری نواری
اینرسی صفر
طراحی وحل عددی
مدل
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16462
نحوه عمل ژن و وراثت پذیری برای برخی صفات زراعی در 17 تلاقی سورگوم دانه ای
-
سعدالله هوشمند
55537777
1
عبدالمجید رضائی
18774915
2
به منظور برآورد نحوه عمل ژن و وراثت پذیری عملکرد دانه در بوته‘ متوسط وزن خوشه ‘ تعداد روز تا گلدهی‘ متوسط طول خوشه و ارتفاع بوته در یک جامعه متنوع سورگوم دانه ای ‘ ا زطرح تجزیه وتحلیل میانگین نسلها استفاده شد. هفده فامیل‘ به عنوان فاکتور اصلی ‘ متشکل از والدین تلاقی و نسلهای f1 وf2 به عنوان فاکتور فرعی ‘ دریک طرح کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصا دفی در پنج تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. با توجه به اینکه میانگین مربعات فامیل ونسل درون فامیل برای تمام خصوصیات از نظر آماری معنی دار بود. چنین استنباط شد که تنوع ژنتیکی بالائی در مواد مورد بررسی وجود دارد. اطلاعات حاصل به روش ماتروجینکز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در اکثر فامیلها اثرات افزایشی و غالبیت ژنها به طو رمشترک در توارث صفات دخالت داشتند. هر چندکه در برخی از فامیلها اثرات متقابل غیر آللی نیز مشاهده گردید. اثرات افزایشی وغالبیت ژنها در اغلب فامیلها ودرتمامی صفات بجز تعداد روز تا گلدهی در جهت تزایدی بودند. درجه غالبیت د راکثر فامیلها مبین تاثیر بیشتر اثرات غالبیت و فوق غالبیت ژنها درکنترل اغلب صفات بود. برآورد قابلیت توارث عمومی صفات در فامیلها متفاوت ومتوسط آنها بین 99/50 تا 54/77 درصد به ترتیب مربوط به متوسط طول خوشه و ارتفاع بوته متغیر بود. برآورد قابلیت توارث خصوصی بر مبنای رگرسیون F2 روی F1 در صفات مختلف بین 55/19 تا 71/64 درصد به ترتیب مربوط به عملکرد دانه وارتفاع بوته متغیر بود‘که نشاندهنده راندمان بالای انتخاب برای برخی صفات می باشد.
Generation mean analysis was used to study the type of gene action and heritability estimates for grain yield per paint, mean panicle weight and lenghth, Plant height, and number of days to flowering. Seventeen families, as the main plots, consisting of parental line, Fl and F2 generations, as the subplots, were evaluated in a randomized complete block design with 5 replications. The mean squares for family and generation within family were statistically significant for all of the traits studied. Therefore, high genetic potentials and variances were existed amongst the materials. Generation mean analysis as described by Mather and Jinks showed that for most of the families, the traits were genetically controlled by additive and dominant gene effects, although nonallelic interactions were revealed for some of them. In most of the families the additive and dominant gene effects were in the direction to increase most of the trits, except number of days to flowering. The degree of dominance in most of the families indicated the predominance of dominant gene effects. Different heritability estimates were observed in different families, and their averages ranged from 50. 99%, for panicle lengh, to 77.54%, for plant height. The estimates of narrow-sense heritability based on regression of F2 means on Fl, ranged from 19:55% for grain yield per plant, to 64.71% for plant height, indicating the effectiveness of selection for some of the traits studied.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16462_b776a9a7731a067f613db3846e7f5d2f.pdf
اثرات افزایشی و غالبیت و تجزیه وتحلیل میانگین نسلها
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16463
جداسازی باکتریهای آنتا گونیست از ناحیه ریزوسفر نخود ایرانی و بررسی مکانیسم بازدارندگی علیه قارچ
Pythium ultimum عامل پوسیدگی بذر ومرگ گیاهچه
-
مسعود احمدزاده
49274958
1
عباس شریفی تهرانی
38751464
2
حشمت الله رحیمیان
31131825
3
در این تحقیق با استفاده از محیط اختصاصی "اس یک" از ریزوسفر نخود ایرانی مزرعه دانشکده کشاورزی کرج دو باکتری گرم منفی با خواص آنتاگونیستی علیه قارچ Pythium ultimum ونیز خاصیت تحریک کنندگی رشد گیاه جداسازی شد. استرین شماره II (سودوموناس فلورسنت) تاثیر معنی داری نسبت به شاهد روی رشد بوته های نخود ایرانی داشت. اثر هردو استرین روی توسعه رشد ریشه ها چشمگیر و قابل توجه بود. بعلاوه استرین II اثر بهتری نسبت به استرین I روی افزایش وزن تر بوته های نخود در شرایط عاری ا زپاتوژن داشت. استرین I روی محیط کشت NAG (گلوکز دو درصد) تولید نوعی آنتی بیوتیک نمودکه توانست در غیاب خود باکتری از رشد قارچ عامل بیماری ممانعت کند. استرین II روی محیط کشت NAG (گلوکزپنج درصد) که حاوی غلظتهای مختلف کلرید آهن بود تولید نوعی سیدروفو نمود که توانست از رشد قارچ Geotuichum sp جلوگیری نماید. استرین I درهمین شرایط مانع از رشد قارچ اخیر نگردید.
In this study, two gram - negative bacteria were isolated on selective medium Si from chickpea rhizosphere. The bacteria had the ability to suppress the Pythium ultimum and promote the plant growth of chickpea. Strain fl(a fluorescent pseudomond) was significantly effective than the control on chickpea grow. Both strains had considerable effect on root development. Also, strain II had better on fresh weight of chickpea as compared to strain I.Strain I produced a kind of antibiotic on NAG (glucose 2%) that could inhibit the casual agent of seed rot and preemmergence of chickpea in the absence of bacterium. Under the same condition, strain II could not produce any antibiotic. Strainli produced siderophore on NAG (glucose 5%) amended with different concentration of FeCI3 and inhibited growth of Geotrichum sp., whereas strain I could not inhibit the growth of the fungus.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16463_6bdd5e8747cb6f39aeb9b3f9669e7444.pdf
باکتریهای آنتاگونیست .
ریزوسفر نخود ایرانی قارچ Pythium ultimum
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16464
تشکیل کالوس و تولید موسیلاژ در قطعات جدا کشت برگ و ریشه چهار گونه بارهنگ
-
حسن ابراهیم زاده
25433338
1
مسعود میر معصومی
36754714
2
سید محمد فخر طباطبایی
76929287
3
چهار گونه بارهنگ (plantago) که در فلات ایران بهتر ا ز بقیه نقاط زمین می رویند. ا زمنابع مهم تولید طبیعی موسیلاژ جهان شناخته شده اند. قطعات برگ و ریشه این چهارگونه یعنی : بارهنگ تخم مرغی (P.ovata) . بارهنگ بزرگ (P.major) بارهنگ ککی (P.psyllium) و بارهنگ نیزه ای (P. lanceolata) در پنج محیط کشت پایه MSH,MSV.B5,NT,MS با غلظتهای هورمونی متفاوت کشت گردیدند. و شرایط مناسب برای تشکیل کالوس مشخص شدند. بارهنگ ککی ‘ بیش از گونه ها ی دیگر توانایی تشکیل کالوس ازخود نشان داد وگونه های دیگر به ترتیب زیر در گروههای بعدی قرار گرفتند: تخم مرغی‘ نیزه ای و بزرگ‘ محاسبه میانگین اثر متقابل گونه و محیط کشت تولید کالوس وگروه بندی آنها نشان دادکه مناسبترین محیط برای کشت برگ و ریشه ‘ و به ترتیب اندازه کالوس از بزرگ به کوچک‘ NT-1 برای بارهنگ ککی (97/5 میلی متر) NT-1 برای بارهنگ تخم مرغی (91/4 میلی متر) ‘ MSH برای بارهنگ نیزه ای (17/4 میلی متر) و B5-2 (83/2 میلی متر) برای بارهنگ بزرگ است واز این نظر قطعات جدا کشت برگ و ریشه تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند. با اندازه گیری مقدار موسیلاژ درکالوسهای حاصل از تیمارهای مختلف مشاهده گردید که مناسب ترین محیط بریا کالوسهای حاصل از برگ وریشه ‘ وبه ترتیب میانگین مقدار موسیلاژ از بالا به پایین ‘MSH-3 برای بارهنگ بزرگ (5/20 درصد )‘ NT-3 برای بارهنگ نیزه ای (54/12 درصد) است. از این نظر‘ قطعات جداکشت برگ و ریشه بارهنگ تخم مرغی‘ بیشتر از بذر آن است. درحالیکه در بارهنگ بزرگ با کشت قطعات برگ وریشه ‘ تولید موسیلاژ با شدت بیشتری انجام می گیردوبه 3 برابر مقدار آن دربذر‘ بالغ می شود. این تولید درکالوس حاصل از برگ وریشه ‘ تولید موسیلاژ با شدت بیشتری انجام می گیرد و به 3 برابر مقدار آن در بذر ‘ بالغ می شود. این تولید درکالوس حاصل از برگ وریشه بارهنگ ککی شدت بیشتری نیز داشته تا3/7 برابر حداکثر مقدار آن در بذر افزایش حاصل می نماید. تولیدموسیلاژ درکالوسهای حاصل ازکشت قطعات برگ وریشه بارهنگ نیزه ای نسبت به گونه های دیگر شدت کمتری دارد. بنابراین ‘ توانایی تولدی موسیلاژ درکالوس بالابوده و از کشت در شیشه نیز می توان برای تولید موسیلاژ استفاده نمود. بعلاوه بارهنگ ککی که باکشت درمزرعه محصول بذر کمتری دارد درصد موسیلاژ پائین تری تولید می کند. با کشت در شیشه تولید بیشتری ازخود نشان می دهد و به گونه های بارهنگ تخم مرغی و بارهنگ بزرگ نزدیکتر می شود.
Leaf and root explants of four Plantago sepcies were cultured on MS, NT,B5, MSV and MSH basal media with various concentrations of plant growth regulators. The order of abiLity of callus formation in different species was P.psyllium, P. ovata, P. lanceolata and P.major. Mucilage contents of calli derived from leaf and explants cultured on different media are also reported. The best callus production was obtained from leaf and root explants of P. psyllium, P.ovata, P.lanceolata and P.major on NT-1(5.97mm), NT-1 (4.91mm), MSH2(4.17mm) and B5-2 (2.83mm) media respectively. There were no significant differences between callus production of leaf and root explants. Mucilage contents derived from leaf and root calli of P.ovata was more than leaf and root of intact plants and lower than seed of this species ; whereas in P.major and P.psyllium, callus mucilage were 3 and 7.3 times of seeds, respectively. In P.lanceolata, callus mucilage was lower than other species. Mucilage production of calli was higher than the other plant parts and therefore can be used for in vitro producion. Since P.psyllium produces lower seeds with low mucillage in field while producing high callus mucilage in vitro, it is more suitable than the other species for this purpose.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16464_cecdf1b8578927c40c8d95792d7b5766.pdf
بارهنگ بزرگ یا بارهنگ معمولی (قاشقی)
بارهنگ تخم مرغی (اسفرزه)
بارهنگ ککی یا پسیلیوم (اسفرزه فرنگی)
بارهنگ نیزه ای (کاردی)
کشت بافت
موسیلاژ
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16465
اثرات توپوگرافی برروی تشکیل وتکامل خاکهای منطقه کرمانشاه
-
علی اشرف امیری نژاد
29369558
1
مجید باقر نژاد
74417337
2
برای بررسی توپوگرافی بر روی روندخاکسازی وتشکیل وتحول خاک درمناطق نیمه خشک‘ مقطعی با فیزیوگرافی رسوبات آبرفتی بادبزنی شکل‘ رسوبات آبرفتی و واریزه ای بادبزنی شکل ودشتهای آبرفتی دامنه ای در منطقه کرمانشاه مطالعه گردید. بدین منظور‘ ازمیان پروفیل های حفر شده دریک ردیف توپوگرافی ‘ هشت پروفیل انتخاب و پس از مطالعات صحرائی ونتایج آزمایشگاهی ‘ براساس سیستم جامع آمریکایی رده بندی گردید. نتایج نشان می دهد که توپوگرافی بعنوان مهمترین فاکتور خاکسازی‘ بعلت تاثیر برروی روابط رطوبتی خاک‘ شدت جابجائی مواد به وسیله فرسایش وانتقال مواد به شکل سوسپانسیون ومحلول‘ موجب تکامل پروفیل خاک گردیده است. این عامل در قالب درجه و طول شیب برروی فرآیندهای کلسیفیکاسیون‘ ملانیزاسیون وگلی شدن وهمچنین برروی بسیاری ازخصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ازجمله: مشخصات رنگ‘ درصد رس ‘ مقدار کربنات کلسیم معادل‘ C.E.C,B.S,PH.S.P و O.C دارای تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم بوده است. نوع افق های شناسایی وگروههای اصلی خاک نیز متاثر از موقعیت توپوگرافی بوده بطوریکه خاکهای Calcixerolls با افق های مالیک وکمبیک وخاکهای Xwrochrepts با افق های کمبیک وکلسیک برروی موقعیت های پست تر تشکیل شده بود. گرچه نوع کانیهای رسی در طول ردیف توپوگرافی یکسان بود. ولی نتایج تجزیه های نیمه کمی نشان می دهد که فراوانی نسبی آنها تا حدودی باهم فرق دارد. به عبارت دیگر‘ با افزایش طول شیب ‘ بعلت شرایط زهکشی اثر سفره آب زیر زمینی از مقدار ایلیت وکلریت کاسته شده و بر مقدار کانیهای گروه اسمکتیت افزوده می شود.
To determine the effects of topography on soil genesis and development a physiography section of; Alluvial fans, Alluvial Colluvial fans, and Piedmont
- Alluvial fans in semiarid regions was studied in Kermanshah area. For this purpose . 8 profiles were selected from several digged profiles in toposequence , and classified according to Soil Taxonomy based on field studies and laboratory results . The results indicate that topography through influencing soil moisture relations , rates of replacment of materials in case of erosion and material transport in suspension and solution forms, was the main soil forming factor so that soil profile development had been resulted . This factor at cases of slope graduate and its lenght , has direct and indirect effects on Calcification, Melanization, and Gleyzation process, soil physical and chemical properties i.e. Color characteristics , clay percentage , calcium carbonate equivalent , S.P , pH, B.S , C.E.C and O.C. The type of identified horizons and main soil groups were affected by topographic position , and consequently Calcixerolls with Mollic and Cambic horizons, and Xerochrepts with Cambic and Calcic horizons in lower Situations had been formed Although , in all cases the type of clay minerals were similar, results of semiquantitatives analysis show that thier ralative occurence is different in the toposequence. In other word, due to drinage conditions and the effects of ground water with the increase in slope lenght, the amount of illite and cholorite had been decreased and the amount of semectite groupes have been increased.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16465_ff913df97eeae93b6f5ef50fba9c29df.pdf
تشکیل وتکامل خاک و خاکهای منطقه کرمانشاه
توپوگرافی
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16466
ارزیابی افت بار لوله های پلی اتیلن ساخت ایران
-
حسن رحیمی
25465482
1
احمد مواساتی
22716411
2
محمدحسین امید
61148488
3
با وجود اینکه د ردنیا تحقیقات زیادی درمورد قوانین سیالات تحت فشار به ویژه برآورد افت بار در لوله ها صورت گرفته ‘ متأسفانه تاکنون هیچگونه تحقیقی برای بررسی خصوصیات هیدرولیکی و برآورد افت اصطکاکی لوله های ساخت کشور انجام نشده در این تحقیق ‘ باراه اندازی سیستم اندازه گیری افت بار در لوله ها به منظور بررسی مشخصات هیدرولیکی به ویژه افت اصطکاکی لوله های پلی اتیلن با قطرهای مختلف تولیدی 4 کارخانه داخلی موردبررسی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان می دهد که بجز موارد خاص که عارضه حاد وقابل ملاحظه ای در ضریب اصطکاکی لوله ها وجود داشته است در بقیه موارد‘ لوله های با قطرکوچک مقادیر افت بسیار نزدیک با منحنی لوله ها صاف (دیاگرام مودی) نشان می دهند و با افزایش قطر لوله ضریب اصطکاکی لوله ها مقداری ا زمنحنی لوله های صاف فاصله می گیرد که علت آن عدم کنترل کیفیت تولید در قطرهای بالا می باشد. با تقسیم بندی لوله های موردآزمایش به سه گروه (قطرهای 32 میلیمتر وکمتر‘ قطرهای بین 50 الی 90 میلیمتر و قطرهای 90 میلی متر و بزرگتر) به کمک آنالیز رگرسیون‘ بهترین مدل رگرسیون برای محاسبه ضریب اصطکاکی هر یک از گروهها به صورت روابط زیر به دست آمده است:
قطرهای 32 میلی متر وکمتر 140000> Re? 4000 ( ) log 771/1 =
قطرهای بین 50 الی 90 میلی متر 450000> Re? 4000 ( ) log 794/1 =
قطرهای 90 میلی متر وبالاتر 700000> Re? 4000 ( ) log 798/1 =
Many research projects have been developed for evolution of friction loss of pressurized fluids through out the would. During the last decades, plastic pipes (polyethylene and P.V.C types) have been introduced to the market and several researchers have tried to propose relationships or charts for evolution of friction loss in such pipes. In the present study, it has been tried to design and construct a system for laboratory measurement of friction loss of polyethylene pipes produced by four different Iranian manufacturing companies. The measurements were done on the pipes of 16 to 160 mm diameters. The overall results of the experiments showed that, except for some defected samples, friction loss coefficient conforms to the coefficients of smooth pipe for small diameter samples, and the difference between two becomes larger by increasing the pipe diameter.
Based on the test results and their conformity with the standard friction loss curves, the pipes were divided into three groups according to the diameters as follows:
-group I s32 mm.
-group II 50-60 mm.
-group III 90 mm.
Using regression analysis, the following relationships were obtained for determination of friction loss coefficient of each group:
-Group I = log
Valid for 44OO?Re
https://jijas.ut.ac.ir/article_16466_68a93ccb2923d438bcd0a0e1ec71ffdf.pdf
افت اصطکاکی
افت بار
افت بارهیدرولیکی
لوله پلی اتیلن
لوله های صاف
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16467
تاثیر شرایط فصلی روی بعضی از صفات مرفولوژیک زنبور عسل نژاد ایرانی
-
غلامحسین طهماسبی
59845639
1
رحیم عبادی
97475792
2
مرتضی اسماعیلی
25997345
3
سعید فرجی
46659754
4
برای روشن شدن چگونگی تاثیر شرایط فصلی برخصوصیات ظاهری زنبورعسل درکرج اندازه گیری دوازده صفت مرفولوژیکی روی نمونه های جمع آوری شده از بیست کندوی زنبورعسل روی توده زنبور عسل موجود در ایران از بهمن 1373 تامهر 1374 انجام شد. نتایج حاصل نشان دهنده این است که درمورد نه صفت (عرض بال جلو-طول بال جلو- زاویه A4-طول خرطوم ‘ طول پای عقبی-طول نیم حلقه سوم وچهارم پشتی شکمی- ایندکس کوبیتال- رنگ نیم حلقه سوم پشتی وشکمی – رنگ سپرچه) با احتمال 999/0 تغییرات اقلیمی حاصل از شرایط فصل باعث تغییراتی روی خصوصیات ظاهری زنبورها می شود. ودر مورد سه صفت (ایندکس نیم حلقه ششم شکمی – زاویه G18- زاویه D7 ) نیز تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
The Variation of morphological characters in different locations at the same time and also on the different months at same location were caused the formation of honeybee races and the evolution of honeybees during the period of time.In order to study the effect of time and season on the morphological characters of honeybee (Apis mellifera L.) ,twelve morphological characters of bees were measured from 20 colonies monthly from february till october , in Karaj ,Iian . The resulsts obtainad showed that the months at year had a significant effect on the variation of nine characters including forewing length ,forwing width , cubital index, A4 Angle ,proboscis lengh . scutellum colour , Hindleg lengh ,lengh of tergit 3 + tergit 4 , sixh stcrnit in(lex. thirth tergit colour.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16467_d9b7b14a9c7173ad89ae64c5b1f03b7d.pdf
زنبورعسل
فصل
مرفولوژی
نژاد ایرانی و ایران
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16468
تکثیر پایه 1/12 F گیلاس به روش ریز ازدیادی
-
رضا گودرزی
18488495
1
اسلام مجیدی
19197512
2
علیرضا طلائی
87257733
3
مصطفی مصطفوی
66526787
4
این بررسی به منظور تکثیر پایه 1/12 گیلاس (Prunus avium.L) با روش ریز ادیادی انجام گرفته است که در آن قسمت انتهایی شاخه (Shoot tip) به عنوان نمونه گیاهی انتخاب شده وتوسط کلرید جیوه ضدعفونی سطحی شده است. درمرحله شاخه زایی ا زمحیط IS همراه با هورمونهای NAA و BA بوده است. بیشترین میزان شاخه زایی درترکیب هورمونی 25/0 میلی گرم در لیتر NAA و 1 میلی گرم در لیتر BA به دست آمده است. شاخه های تولید شده جهت ریشه زایی به محیط کشت IS تغییر یافته حاوی فلوروگلوسینول (phlouoghucinol) وهورمون IBA به دست آمده است. پس از این مرحله‘ به منظور رشد ریشه ‘ گیاهچه ها به محیط MS بدون هورمون منتقل شده و پس از تکمیل رشد در طول یک ماه به گلدان منتقل شدند.
This study was made to propagation cherry rootstock (P.avium cv F12/1) through micropropagation. The explants used in the study were taken from shoot tips and then were surface sterilized by mercuric chloride solution. In propagation stage, Ls medium containingMS salts, and LS vitamins along with NAA and BA were used. The most proliferation occurred in hormon mixture of O.25mg/LNAA and 1 mg/LBA The plantlets were then transferred to a modified rooting medium (LS modified) containing phioroglucinol (PG) and IBA. The highest amount of rooting was witnessed when plantlets were exposed to LS medium with 1 mg/L IBA Next, for the root to grow, the plantlets were transferred to MS medium without hormones. After a month, when the plantles were fully grown, they were moved to pots.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16468_131af008d234acd63feca09f31a7d278.pdf
تکثیر پایه
گیلاس وریزازدیادی
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16469
بررسی کارآیی آبیاری زیرزمینی با لوله های لاستیکی تراوا
-
تیمور سهرابی
65535462
1
نعمت الله گازری
73398882
2
آبیاری زیرزمینی امکان توزیع رطوبت بطور غیر اشباع درمنطقه ریشه گیاه را فراهم می سازد. یکی از سیستمهای نوین این روش‘ استفاده از لوله های لاستیکی اسفنج مانند است. که تحت فشار بسیار کمی (2-1 اتمسفر) توانایی انتشار آب بطور یکنواخت وتحت کنترل را داشته و با نصب آن درناحیه ریشه گیاه‘ رطوبتی در حد ظرفیت زراعی خاک ایجاد می کند انتخاب عمق مناسب و فاصله بهینه این لوله ها نسبت به همدیگر ونسبت به گیاه ‘ منوط به داشتن محدوده رطوبتی تولید شده توسط لوله درخاک است. بدین منظور طی آزمایشی که این لوله ها درعمق 40 سانتی متری و بطول 50 متر در باغ مو به وسعت یک هکتار و با بافت خاک رسی و دریک فصل رشد انجام شد‘ ملاحظه گردیدکه:
1- شعاع توسعه رطوبتی بستگی به خصوصیات فیزیکی خاک و شرایط هیدرولیکی سیستم دارد. یعنی به تناسب افزایش فشار درشبکه ‘ محدوده رطوبتی خاک توسعه بیشتری می یابد. این امر برای فشارهای 5/0 و 1و5/1 بار انجام و در سطح 1% آماری کاملا معنی دار بوده است.
2- درطول لوله آبده به استثناء ابتدای آن مقدار رطوبت داده شده به خاک اختلاف معنی داری در سطح 1% آماری نداشته اند.
3- در انتقال صعودی آب درخاک وتبخیر آن از سطح خاک املاح در لایه سطحی آن تجمع یافته وموجب شوری خاک تا عمق 15-10 سانتیمتری خاک گردیده است.
subsurface irrigation system usually provides a continious and homogeneous humid zone at root zone depth and keeps it at unsaturated status. This system with the use of new applicator (Porous pipes made mostly of’ rubber) diffuses water like a natural membrane over its total surface and over its total length. The selection of the proper depth and space between
Pipes depends on the physical and hydraulic characteristics of the soil and plants root system as well.To study the effects of the different pressures and pipe lengths on moisture and salt distribution, an experiment was statistically designed with three replications of each combination of three pressures (0.5. 1.0. and 1.5 bar) and three pipe lengths (0.0. 25.0. and 50 meter). This study was conducted in a vineyard in Karaj. Iran. in which the pipes were spaced 60 cm apart and buried at a depth of 40 cm having 50 meter length.The statisitical analysis of the data obtaind from these experiments showed that the movement of water through the soil is a function of pressure. that is, the positive pressure increased moisture gradients from the water source. The tests on the salt movement also indicated the in crease of’ the salt gradients from the water source toward surface. The application efficiency and yield under this system were about 50 and 41 percent more than the surface irrigation system. respectively.
https://jijas.ut.ac.ir/article_16469_adb876dbc7ccb76af9faf0c48a61e92e.pdf
آبیاری زیرزمینی
لوله پلاستیکی
لوله تراوا
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1997-05-22
1
0
16470
مطالعه نحوه توارث مقاومت نسبت به زنگ زرد
(نژاد 226E 222A+) درگندم
-
علی اصغر نصرالله نژاد
59722323
1
محمدرضا قنادها
12482578
2
محمد ترابی
62248897
3
تلاقی دای الل یک طرفه بین پنج رقم گندم به نامهای M-73 -3,M-73-4,M-73-7 و M-63-6 و رقم حساس بولانی انجام داده شد.والدین و F1 ها درمرحله گیاهچه درگلخانه ‘ نسبت به نژاد 226E 222A+ مور د آزمایش قرار گرفتند. چهار صفت تیپ آلودگی ‘ دوره کمون‘ اندازه جوش‘ تراکم جوش یادداشت برداری شدند. از دوروش گریفینگ (8) و جینکز وهیمن (10) ‘ برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردید. نتایج نشان داد که برای هر چهار صفت مورد مطالعه ‘ مدل افزایشی – غالبیت می تواند مناست باشد. والد M-73-4 ‘ دارای ترکیب پذیری عمومی خوبی برای مقاومت به زنگ زرد بوده و صفت مقاومت گیاهچه ای در این والد توسط ژن مغلوب کنترل می شود. وفراوانی آللها مغلوب در آن ‘ نسبت به آلل های غالب بیشتر می باشد. در بقیه والدین فراوانی آلل های غالب بیشتر ازمغلوب برآورد گردید. مقدار توارث پذیری عمومی صفات بین 90% -69% بدست امد. دربین صفات دوره کمون دارای بیشترین مقدار توارث پذیری عمومی بود.
A half diallel cross was made among four resistant varieties including M-73-7, M-73-4, M-73-3, M-73-6, and a susceptible variety Bolani. Parents and F1 progenies were tested at seedling stage in the glasshouse with the race 226E222A+. Four characters including infection type, Latent period, pustule size, pustule density were measured on the seedling stage (first leaf). Two procedures including Griffing and , Jinks and Hayman were Used to analyze the data. Results indicated that additive - dominance model can be appropriate for all characters. Results further showed that seedling resistauce is controled by recessive genes and parent M-73-4 had the most recessive alleles. For rest of the parents, frequency of dominant alleles were more than that of recesive alleles. Broad- sense heritabilities estimates ranged from 69 to 90%, with latent period having the highest estimate
https://jijas.ut.ac.ir/article_16470_14c5e514aef822803afce0145969c0a2.pdf
دای الل
زنگ زرد
گندم
مقاومت اختصاصی
مقاومت گیاهچه ای