per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13980
بررسی تغییرات جمعیت ریزوبیوم لگومینوزاروم بیووار تریفولی ونیاز
به تلقیح آن در چند ایستگاه زیر تناوب برنج-شبدر در استان مازندران
-
فرهاد رجالی
18573555
1
ناهید صالح راستین
67925835
2
مشکلات اقتصادی وزیست محیطی ناشی از اتلاف کودهای شیمیایی ازتی در نتیجه فرایندهایی چون تصعید آمونیاک،دنیتریفیکاسیون و آبشویی یون نیترات،در طی دوره غرقاب شالیزارها به اوج میرسد.در چنین شرایطی،استفاده از سیستم های بیولوژیک تثبیت کننده ازت به منظور جایگزین کردن آنها با کودهای شیمیایی ،ضرورت بیشتری پیدا میکند. در سالهای اخیر، کشت شبدر بر سیم در تناوب با زراعت برنج در استان مازندران رایج شده است .ریزوبیوم تریفولی که در همزیستی با شبدر،انجام تثبیت ازت مولکولی را بعهده دارد ،ازنوع باکتریهای هوازی است که آسیب پذیری آن در طی دوره غرقاب خاک،در نتیجه کاهش تثبیت ازت توسط این سیستم همزیستی،بسیار محتمل است .به منظور مطالعه دامنه تأثیر شرایط غرقاب شالیزارها بر فراوانی جمعیت این باکتری و بررسی ضرورت تلقیح شبدر در هنگام کاشت آن،6 زمین شالیزاری که چند سال متوالی زیر تناوب برنج-شبدر بودند ،انتخاب و نمونه برداری از خاک هر مزرعه از عمق صفر تا 20 سانتی متر در فواصل زمانی مشخص انجام گرفت . در هرنمونه،جمعیت باکتری و همینطور برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مهم خاک در هر نوبت ،اندازه گیری شدند. بعلاوه،درزمان شروع کاشت شبدر با برداشت نمونه های کافی از خاک این مزارع،پتانسیل تثبیت ازت باکتریهای بومی و ضرورت تلقیح شبدر طی یک آزمایش گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت.این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی،بصورت فاکتوریل با 4 تکرار،روی 6 نوع خاک شالیزاری،با منظور کردن 3 تیمار تلقیح با باکتری و دوسطح کود ازتی،به اجرا درآمد. نتایج حاکی از این هستند که در کلیه موارد ،جمعیت باکتری ریزوبیوم تریفولی،در طی دوره غرقاب بتدریج کاهش یافته و در انتهای این دوره به پایین ترین سطح،تنزل پیدا میکند.این کاهش بطور متوسط معادل 2 واحد لگاریتمی و ازلحاظ آماری نیز در سطح 5 درصد ،معنی داراست . باکتریهای بومی منطقه اکثراً از انواع مؤثر و کاملاً مؤثر ارزیابی شدند که تأثیردوسویه برتر آنها،حدود180 کیلوگرم ازت در هکتار، تعیین گردید. بررسی نتایج تلقیح حاکی از این است که به رغم افت شدید تعداد باکتری در طی دوره غرقاب،معهذا در برخی از خاکها،پس از پایان این دوره،جمعیت باکتری افزایش یافته و تلفات قبلی ،جبران شده است.در خاکهایی که تعداد ریزوبیوم بومی به بیش از1000 درهرگرم خاک بالغ گشته،نتیجه تلقیح از لحاظ آماری،معنی دار نشده است .در سایر خاکها که تعداد باکتری کمتر و در محدوده 100تا300 درهرگرم خاک بوده،تلقیح جواب بهتری داشته و برخی از تیمارهای تلقیح شده با شاهد تلقیح نشده ،اختلاف معنی دار نشان داده اند. براساس نتایج این بررسی،استفاده از این سیستم همزیستی در تناوب با برنج و در صورت محدودیت جمعیت باکتریهای مؤثر در خاک،بکارگیری روش های تلقیح،با استفاده از سویه های برتر ریزوبیوم تریفولی،توصیه می گردد.
Ammonia volatilization, denitrification and leaching of nitrate ions result in increasing economical and bioenvironmental problems during
flooding of paddy soils. Therefore, using biological nitrogen fixing systems to replace chemical fertilizers become more urgent. In recent years, berseem clover - rice rotation has been practiced in Mazandaran province. Rhizobium trifolii which lives in symbioses with clover, is an aerobic nitrogen fixing
bacteria and the harmful effects of nooding on its survival and consequently decrease in N2 - fixation could be expected. To determine flooding effects on population of R.trifolii, six paddy soils in areas where berseem clover-rice
rotation was practiced, were sampled in monthly intervals. Population densities of R.trifolii and some important physical and chemical characteristics of the soil samples were measured in every interval. Adequate soil samples
were also prepared at the begining of clover cultivation to determine the nitrogen fixing potential of native rhizobia and the necessity for rhizobial inoculation. A completely randomized design factorial experiment with 3 rhizobial and 2 nitrogen treatments and 4 replicates was conducted in greenhouse conditions on soil samples. The results indicate that during
flooding period, the population density of R.trifolii decreased gradually and was lowest at the end of this period. The average reduction was 2 log units
and was statisticaly significant at 5% level. Regional indigenous bacteria were classified as effective and highly effective, and the effect of 2 superstrains of them were equated to 180 kg Nha-l. The results of inoculation experiment indicate that in spite of sever reduction in bacterial population during flooding
period, the Rhizobial population increased after this period and in some soils the former damage has been repaired. In soils containing more than 1000
native R. Trifolii per gram of soil, response of plant to inoculation was not significant. In soils, with lower number of indigenous Rhizobia (100-300 g-l soil), however better results were obtained from inoculation and some
inoculated treatments had significant differences with non - inoculated control. On the basis of these results the use of Clover - Rhizobium symbioses
in rotation with rice and also, inoculation with highly effective Rhizobial strains in the case of bacterial limitation will be recommended.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13980_1ae51545f6e2068e98d233c09947d9d3.pdf
تناوب برنج-شبدر
ریزوبیوم لگومینوزاروم بیووار تریفولی
شبدربرسیم
Berseem clover
Clover¬Rice Rotation
Rhizobium Leguminosarum b V. Trifolii
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13981
کاربرد روشهای رگرسیونی دربرآورد ضرایب فنی الگوهای
برنامه ریزی خطی
-
حمید آماده
29442852
1
مجید کوپایی
27516958
2
علیرغم کاربرد گسترده الگوهای برنامه ریزی خطی در کشاورزی،مسئله اعتبار ضرایب فنی الگوهای برنامه ریزی خطی کمتر مورد توجه قرار گرفته است . روش معمول در برآورد این ضرایب بسیاری از ویژگی های شرایط واقعی فعالیت های زراعی را در نظر نمی گیرد. مطالعه حاضر بر آنست تا از طریق کاربرد روشهای رگرسیونی ،اعتبار برآورد ضرایب فنی الگوهای برنامه ریزی خطی را بهبود بخشد. دراین راستا از روشهای GLSوRCR استفاده شده است . نتایج حاصله نشان میدهند که با استفاده از این روش ها الگوهای برنامه ریزی خطی رفتار زارعین را واقعی تر تبیین می نمایند. در این حالت تناوب های زراعی بهینه حاصل،خیلی مشابه الگوی فعلی زراعت منطقه مورد مطالعه بود که تاییدی بود براین ادعا که رفتار زارعین خرده پای منطقه مورد مطالعه اقتصادی می باشد.
Despite the broad application of L.P. models in agriculture, enough attention has not been paid to the problem of validation of L.P. model's Technical Coefficients. In usual method of estimating these Coefficients, the
real characteristics of agricultural activities are not considered. The goal of this investigation was to promote the validity of technical coefficients in an L.P. model, through the application of regression methods. In this respect,
GLS and RCR methods were used. The results of the study indicated that with the application of these methods, the L.P. models can explain the
farmers' behavior better. The resulted optimal cropping patterns were more closer to actual cropping patterns, which supported the hypotheses that the
behaviors of peasant farmers in the study area were economical.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13981_4aa792a9a8ecd5db0e9eff43a5fbcfb6.pdf
اعتبار ضرایب فنی و روش رگرسیونی
الگوهای برنامه ریزی خطی
L.P.
Validation & Regression methods
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13982
تأثیر سطوح مختلف هرس بر عملکرد رقم انگوربیدانه سفید
-
رسول جلیلی مرندی
43311381
1
بمنظور بررسی عکس العمل بوته های انگور بیدانه سفید در سطوح مختلف هرس 200-20 جوانه در بوته به عملکرد و رشد رویشی،آزمایشهایی بمدت دو سال (1375-1374)در قالب طرح بلوکهای تصادفی با چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بعد از هرس ،تعداد جوانه های باقی مانده در میزان عملکرد بوته ها تأثیر دارد. با افزایش تعداد جوانه ها،میزان عملکرد بوته ها ابتدا بطور سریع افزایش نشان داد اما بعد از یک نقطه حداکثر،با افزایش تعداد جوانه در بوته،عملکرد کاهش یافت و تعداد جوانه های باقی مانده در هر بوته به میزان ظرفیت رشد بوته ها بستگی داشت . نتایج آزمایشها نشان داد که حداکثر محصول در بوته های مورد آزمایش هنگامی بدست آمد که تعداد جوانه باقی مانده در بوته در ازای یک کیلوگرم شاخه هرس شده 50-45 عدد بود. طبق نتایج بدست آمده بین اندازه قطر تنه بوته ها و وزن شاخه های هرس شده همبستگی مثبت وجود داشت .
To investigate the response of seedless grape to different leveles of pruning ( 20 to 200 buds! vine) C.v. Sefid, an experiment was carried out
lasting for two years during 1995-96. A complete randomized block design of
four replicates was used. The results showed that the number of buds left on the vines affected yield. The yield increased with increasing number of buds left on the vines, and the bud number was dependent upon the growth capacity of the vines. Maximum yield was obtained when 45-50 buds were left on the vines for each Kg pruning weight. According to the results, there exists
a linear relationship between trunk diameter and pruning weight.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13982_90d8208c15514366d5089f7c1cbef2c9.pdf
انگور
جوانه
عملکرد
قطرتنه و ظرفیت رشد
هرس
bud
Grade
pruning
Trunkdiameter and Grawth Capacity
yield
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13983
بررسی وارزیابی عملکرد سیستمهای آبیاری میکرو
درسطح استان سمنان
-
تیمور سهرابی
65535462
1
غلامعلی سلامت منش
88899946
2
در شرایط آب و هوایی ایران عمده ترین سد راه افزایش تولید ،محدودیت منابع آب می باشد چرا که قسمت عمده آب استحصالی در بخش کشاورزی مصرف شده و از طرف دیگر راندمان مصرف آب نیز در این بخش حدوداً 30 تا 35 درصد میباشد. از این رو استفاده بهینه از منابع آب به عنوان محور اصلی توسعه بایستی مورد توجه قرار گیرد. قابلیت گسترش سطح زیرکشت تا بیش از سه برابر سطح کنونی در صورت تأمین آب،اهمیت موضوع را دو چندان میکند. سیستمهای آبیاری میکرو به لحاظ پتانسیل ایده آل در توزیع آب با راندمان بالا یک راه حل مطمئن در جهت استفاده بهینه از منابع آب می باشند. گسترش سطح زیر کشت در شرایط محدود بودن منابع آب حاکی از ضرورت توجه به گسترش این سیستمها در سطح کشور می شود. در راستای گسترش کمی،کیفیت یا عملکرد طرحها نیز بایستی مورد توجه قرار گیرد.اندازه گیری عوامل ارزیابی(ضرایب یکنواختی،راندمانهای پتانسیل و واقعی کاربرد آب)از اهداف اصلی این تحقیق می باشد. در این تحقیق پنج سیستم آبیاری میکرو موجود در سطح استان سمنان از نظر طراحی،اجرا و مدیریت بهره برداری مورد بررسی وهر یک در چهار نوبت در طول فصل آبیاری مورد ارزیابی قرار گرفتند. عوامل ارزیابی براساس دستورالعمل اداره حفاظت خاک آمریکا(SCS)اندازه گیری و طرحها مطابق ضوابط طراحی کنترل شدند. با اندازه گیری هشت فشار و دبی،32 قطره چکان در هر ارزیابی در یک واحد آبیاری وکنترل فشار در کل سیستم در حال کار،یکنواختی ریزش و راندمان پتانسیل کاربرد آب تعیین گردید. سیستم A ،درمیان سیستمهای موجود با متوسط یکنواختی ریزش در مانیفلد(EUm)8/91 درصد و متوسط ضریب کاهش راندمان (ERF)89/0 ومتوسط یکنواختی ریزش در سیستم (EUs)7/81 درصد دارای بهترین عملکرد بود. سیستم B با EUm 7/81 درصد، ERF 69/0 وEUs 2/57 درصد در پایین ترین سطح عملکرد بود.متوسط مقادیر EUm در کل مانیفلدهای تحت بررسی 3/87 و ERFبه مقدار 79/0 اندازه گیری گردید.متوسط یکنواختی ریزش سیستم های تحت مطالعه (EUs)به مقدار46/69 درصد و پتانسیل راندمان کاربرد(PELQ)به مقدار48/62 درصد محاسبه شد. کم بودن PELQاز یک سو به ضریب تغییرات ساخت قطره چکانها (Cv)و از سوی دیگر به مدیریت سیستمها مربوط می شود.
Considering the climatic conditions of Iran, the most leading barrier for production boost is the limitation in water resources. Since the major part of
the water attained is utilized in the agricultural sector and on the other hand the 'Nater use efficiency on the farm is only about 30 to 35 percent, the most
proper use of water resources must be considered as the main axis of progress. The possibility of extending the area under cultivation up to three times the present area, provided that water is supplied, adds to the importance of the
subject to a agreat extentSince microirrigation system is an ideal potential in efficient water application, it is considered to be a promising way in the
direction of the best usage of water resources. The need for development of the area under cultivation in conditions of limited water resources expresses
the necessity of attention to be paid to the development of such systems. In the direction of quantity improvement one must also pay attention to the way
projects are performed. In this study, the determination of evaluation factors such as potential and actual efficiencies of water application as well as
uniformity coefficients were the main objectives. To carry out the research objectives, five existing micro-irrigation systems in Semnan province were
taken into account from the view point of planning, performance and management. Each system was evaluated four times during the irrigation
season. The evaluation parameters were measured on the basis of Soil Conservation Services (SCS) method and the system designs were controlled
against design measures. By measuring eight pressures and the discharge of 32 emitters in one unit of irrigation and controlling the pressure in the whole
irrigation system in operation, the uniformity and potential efficiency of water
application were determined. System "A" with an average manifold emission uniformity (EUm) of 91.8 percent, average efficiency reduction factor (ERF) of 0.89 and an average system emission uniformity (EUs) of 81. 7 percent,
possessed the best performance among the selected systems evaluated. System liB" with EUm of 81.7 percent, ERF of 0.69 and EUs of 57.2 percent had the
lowest performance. Average EUm on all the manifolds under investigation was about 87.3 percent with an ERF of 0.79 . The amount of EUm, in fact,
shows the ability of a micro-irrigation system unit from the view point of uniform distribution of water. The low amount of ERF indicates the problem
of unfamiliarity of farmers and the necessity for education of system management. The average measured EUs and PELQ were about 69.42 and
62.48 percent, respectively. The amount of PELQ, on the one hand, is related to manufactures coefficient of variation for individual emitters and on the
other to the management of the system.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13983_64144f5a018afd1cd81e29e79fb07119.pdf
آبیاری
آبیاری میکرو
ارزیابی و سمنان
خرد آبیاری
قطره ای
Evaluation
Micro-irrigation
Trickle irrigation & Semnan
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13984
بررسی تأثیر فرآیند تهیه نان و افزودن بیکربنات سدیم و
اسیداسکوربیک برنان بربری غنی شده با آهن و ریبوفلاوین
-
فرناز دستمالچی
58524718
1
ابوالقاسم جزایری
72917617
2
ناصر رجب زاده
92451511
3
تحقیق حاضر مطالعه ای تجربی بود که هدف آن عبارت بود از تعیین تأثیر فرآیند تهیه نان و افزودن بیکربنات سدیم و اسیداسکوربیک برمقدار ریبوفلاوین و آهن و ویژگیهای ارگانولپتیک نان بربری تهیه شده از آردهای غنی نشده وغنی شده با آهن و ریبوفلاوین.پس از تعیین ویژگیهای آرد ستاره مصرفی،16فرمول در 4گروه(غنی نشده،غنی شده با آهن ،غنی شده با ریبوفلاوین وغنی شده با آهن+ ریبوفلاوین)برای تهیه نان در نظر گرفته شد. درهرگروه فرمولها دارای مقادیر متفاوت بیکربنات سدیم واسید اسکوربیک همراه با شاهدهای خودبودند.یافته ها نشان دادند که میزان آهن نانها در اثر فرآیند تهیه افزایش یافت ،که در بعضی موارد افزایش معنی دار بود ولی افزودن بیکربنات سدیم واسید اسکوربیک در اکثر موارد تأثیری بر میزان آهن نانها نداشت .بیکربنات سدیم در مقادیر بالا(4/0%)موجب کاهش مقدار ریبوفلاوین نانهای غنی نشده گردید.فرآیند تهیه نان و افزودن بیکربنات سدیم و اسید اسکوربیک موجب کاهش مقدار ریبوفلاوین نانهای غنی شده با ریبوفلاوین ،وآهن +ریبوفلاوین شد. غنی سازی نانها با آهن،ریبوفلاوین ،وآهن+ریبوفلاوین تغییری در امتیازنهایی نانها براساس ارزیابی حسی در مقایسه با شاهد بوجود نیاورد.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13984_77f1280412b21c4425fa5c718c3f4f19.pdf
آهن و ریبوفلاوین
اسیداسکوربیک
بیکربنات سدیم
غنی سازی
نان
Ascorbic acid
Bread
Fortification
Iron
Ribotlavin
sodium bicarbonate
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13985
تأثیر شرایط تغلیظ و نگهداری بر رنگدانه های آب انار
-
مرتضی خان احمدی
73386841
1
محمد شاهدی
12296495
2
یکی از مهمترین فرایندهای تبدیلی انار تغلیظ آب آن به منظور تولید کنسانتره و رب می باشد.دما و اکسیژن در طی این فرایند و نیز در طول مدت نگهداری محصول از عوامل تعیین کننده میزان تخریب رنگدانه های قرمز (آنتوسیانین ها)وتولید رنگدانه های قهوه ای در محصول هستند. در این تحقیق تأثیر عوامل فوق بصورت کمی بررسی شده و مشخص گردید که تابع سرعت تجزیه آنتوسیانین ها درجه اول و تابع سرعت افزایش غلظت رنگدانه های قهوه ای درجه صفر(یا ثابت)می باشد،افزایش نقطه جوش در فشار محیط با افزایش درصد مواد جامد محلول آن در طی تغلیظ از یک چند جمله ای درجه 2 پیروی میکند. همچنین بین ضرایب سرعت های مذکور و دما رابطه آرنیوس برقرار است . کلیه ضرایب این معادلات برای شرایط تحقیق محاسبه شده و یک مدل ریاضی جهت تعیین غلظت نسبی این دو رنگدانه ارائه شده است . نتیجه قابل توجه اینکه با کاهش مدت زمان تغلیظ میتوان بدون نیاز به خلأ قسمت اعظم آنتوسیانین ها را حفظ نمود.
Concentration of juice to paste with a long shelf life is the process that is most widely used for pomegrante in Iran. In this process temperture and oxygen have determining effects on the destruction of antocyanins and
production of brown pigments. In this research the above mentioned factors were quantitatively investigated and it was demonstrated that:
1- Rate of antocyanin destruction is one of first order.
2- Rate of increase in concentration of soluble brown pigments follows an
order of zero.
3- The above mentioned rate constants have Ahrenious relation with
temperature.
4- Boiling point rise for pomegranate juice has a second order relation with
the brix.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13985_8d388ac124baee1b75d333f6e1029a54.pdf
آب انار
آنتوسیانین
دماو اکسیژن
رب
نقطه جوش
Antocyanins Paste
Boilingpoint
Pomegranate juice
Temperature & Oxygen
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13986
اثر مقادیر مختلف اوره روی تجمع نیترات وتغییرات
فسفر وپتاسیم در سوخ وبرگ ارقام پیاز(Allium Cepa L.)
-
بهرام رستم فرودی
78394127
1
عبدالکریم کاشی
97841264
2
مصباح بابالار
mbabalar@ut.ac.ir
3
حسین لسانی
hlesani@ut.ac.ir
4
اثر مقادیر مختلف نیتروژن (160،120،80،40،0و200 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار)به صورت اوره روی تجمع نیترات ومیزان فسفر و پتاسیم سوخ و برگ های سه رقم پیاز(سفید کاشان،توپاز وقرمز آذرشهر)درمزرعه تحقیقاتی و آزمایشگاه گروه باغبانی دانشگاه تهران مورد بررسی قرار گرفت.برای اجرای آزمایش صحرایی ازطرح آماری کرت های خردشده درچهارتکراراستفاده شد.اندازه گیری N-NO3 ،فسفرو پتاسیم سوخ و برگ پیاز با استفاده از روش اسپکتوفتومتری و فلیم فتومتری انجام شد. نتایج بررسی نشان داد که متناسب با افزایش مصرف نیتروژن از صفر تا سطح 160 کیلوگرم در هکتار به میزان93 درصد بر تجمع نیترات سوخ افزوده میشود. تجمع نیترات در برگها بدون تفاوت آماری معنی دار کمتر از میزان تجمع آن در سوخ بود. افزایش مصرف نیتروژن مقدار نیتروژن سوخ و برگها را کاهش داد ولی مقدار پتاسیم بدون تفاوت آماری معنی دار اندکی افزایش یافت . استعداد تجمع نیترات در ارقام پیاز متفاوت بود و رقم سفیدکاشان با 6/62 میلی گرم درکیلوگرم ماده تازه بیشترین ورقم قرمزآذرشهربا 3/57 میلی گرم در کیلوگرم ماده تازه کمترین ذخیره نیترات را داشت. از نظر مقدار فسفر و پتاسیم نیز رقم سفید کاشان بردورقم دیگر برتری نشان داد . با اندازه گیری عناصر معدنی خاک بعد از برداشت محصول مشخص گردید که با افزایش مصرف نیتروژن بر میزان نیتروژن کل و فسفر قابل جذب خاک افزوده می شود. در مقابل افزایش مصرف نیتروژن موجب افزایش جذب پتاسیم شده واز مقدار آن در خاک کاسته شد.با توجه به نتایج این بررسی در صورتی که برای تغذیه پیاز از کود اوره به میزان 80 تا 120 کیلوگرم نیتروژن در هکتار استفاده شود،خطری از نظر تجمع نیترات بوجود نمی آید.
Effects of different amounts or nitrogen(O,40,80, 120,160 and 200 kgN/ha) applied as urea on the accumulation, of nitrate phosphorus and
potassium contents of bulbs and leaves of three onion cultivars (Sefide Kashan,Toupaz and Ghermez AzarshahI") were investigated. The experiments
were conducted in the experimental fields and laboratories of Horticulture Department, U nivesity of Tehran.The field expriments weredesigned as
split-plots with four replicalions.N-No3 P and K were measured by spectrophotometric and flam-photometric methods.The nitrate contents of the
bulbs were increased up to 93% with increasing the N from a to 160 kg/ha.The nitrate accumulation in lcaves,without being significantly
different, were lower than in the bulbs.Increasing the nitrogen fertilizer secreascd the P level of hulbs and leaves,but the level or K non-significantly
increased.The capacity or nitrate accumlation were different in different cultivars and Sefide Kashan with 62.6 mg/kg fresh weight had the highest,while
the Ghermez Azarshahr with 563 mg/kg fresh weight had the lowest content of nitrate.Sefide kashan has also higher P and K contents compared to the
other cultivars.Measuring the minerals untrients of the soil after harvest also showed that with increasing the N-fcrtilizer application the available P of the
soil were also increased. Inversly, nitrogen application resultes in higher absorption of the k and its decrease in the soiI.lt can be concluded that
application or HO-120 kg nilrogcl1 per hectan.._ in the from or urea would not accumulate nitrate in bulbs of onion.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13986_bbae63e239e70f16781507d49b72bdeb.pdf
اوره
پیاز
تجمع نیترات
سوخ و برگ پیاز
Nitrate accumulation
Onion bulbs and leaves of onion
urea
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13987
بررسی ژنتیکی مقاومت به سن (E.integriceps put.)
-
توحید نجفی میرک
97416828
1
عبدالهادی حسین زاده
91138618
2
محمدرضا قنادها
12482578
3
به منظور مطالعه ژنتیکی مقاومت به سن در گندم،6 رقم تجارتی با سطوح مختلف مقاومت در تمام ترکیبات ممکن(بدون تلاقی معکوس)تلاقی داده شد و در سال بعد نتاج حاصله و والدین آنها در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در کرج کشت و مقاومت آنها نسبت به سن مادر و پوره های سن مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه واریانس نشان داد که بین ژنوتیپ ها از نظر خسارت خوشه و درصد سن زدگی دانه تفاوت معنی داری وجود دارد لذا تجزیه دیالل برای این دو صفت به روش گریفینگ (روش 2 ومدل مخلوط B)وهیمن انجام گرفت. ترکیب پذیری عمومی و خصوصی برای خسارت خوشه معنی دار گردید و رقم فلات با کمترین اثر ترکیب پذیری عمومی (با اثر منفی)وترکیب بزوستایا×گلستان با کمترین اثر ترکیب پذیری خصوصی (بااثرمنفی)برای خسارت خوشه(تغذیه سن مادر)به ترتیب بعنوان بهترین والد ترکیب شونده و بهترین هیبرید برای افزایش مقاومت در این مرحله شناخته شدند. ترکیب پذیری عمومی برای مقاومت به سن زدگی دانه معنی دار نشد ولی ترکیب پذیری خصوصی برای آن معنی دار گردید و ترکیب گلستان× قفقاز با داشتن کمترین اثر ترکیب پذیری خصوصی (بااثرمنفی)برای سن زدگی دانه بعنوان بهترین هیبرید برای افزایش مقاومت در این مرحله شناخته شد.تجزیه هیمن نشان داد که اثر غیرافزایشی ژنی برای کنترل مقاومت در برابر خسارت خوشه بیشتراز اثر افزایشی ژنی بود درحالیکه برای کنترل مقاومت در برابر سن زدگی دانه اثر غیر افزایشی تفاوت چندانی با اثر افزایشی نداشت . اثر غیرافزایشی ژنی برای کنترل خسارت خوشه از نوع فوق غالبیت و برای کنترل سن زدگی دانه از نوع غالبیت کامل بود.وراثت پذیری عمومی وخصوصی برای مقاومت به سن در مرحله خوشه دهی به ترتیب 3/92 و4/44 درصد ودرمرحله رسیدن دانه 7/63 و23 درصد برآورد گردید.
Response of six wheat varieties and their Fl progenies, produced through diallel crossing, to sunn pest were evaluated under field conditions in karaj using
RCBD with three replications. Since analysis of variance indicated significant
difference among genotypes, diallele analysis using Griffing and Hayman procedures
I
were performed. Combining ability analysis of variance indicated significant
difference in ear damage for both general and specific combining ability effects. Falat and Bezostayax Golestan (with lowest GCA and SCA effects) were the best cultivar
and hybrid for increasing resistance to ear damage, respectively. For grain injury, only SCA effects were significant and GolestanxGafgaz cross with lowest SCA effect
was observed as the best hybrid for increasing resistance to grain injury. Hayman's diallel analysis indicated that non-additive gene effects were higher than the additive
part for resistance to ear damage while for resistance to grain injury, additive and non-additive effects were equal. Non-additive gene effect for ear damage and grain
injury were of over-dominance and complete dominance type, respectively. Broad and narrow sense heritability estimated for resistance to ear damage were 92.3 and
44.4 percent, and these for grain injury were 63.7 and 23 percent respectively. Grain injury was not significantly correlated to biochemical and morphological factors
measured in non-affected grain. Qualitative traits such as gluten quality were adversly and significantly affected by nymphs feeding.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13987_a7cd287979419be75c73c6c5168f96d8.pdf
سن گندم
گندم
مقاومت
وراثت پذیری و آثار ژن
Eurygaster integriceps
heritability & gene effects
Resistance
Wheat
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13988
اثر سطوح مختلف تغذیه(انرژی و پروتئین)برروی فعالیت فولیکولهای
پوست،ریزش الیاف وکمیت و کیفیت پشم گوسفند ورامینی
-
رضااسدی مقدم
59537665
1
فریبرززرافروز
17799934
2
سیدرضامیرائی آشتیانی
77245288
3
حمیدرضاانصاری رنانی
91692157
4
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف انرژی و پروتئین خوراک بر کمیت و کیفیت پشم،فعالیت فولیکولهای پوست وریزش الیاف میشهای ورامینی در حالت نگهداری،اثر5 سطح مختلف انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام مورد آزمایش قرار گرفت. سطوح انرژی و پروتئین مورد بررسی به ترتیب شامل 4/1 مگاکالری و 4/6 درصد،61/1 مگاکالری و7/7 درصد،9/1مگاکالری و1/9درصد،18/2مگاکالری و5/10درصد و47/2مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک و8/11 درصد بود که تأثیر این جیره ها بر روی خصوصیات الیاف پشم و صفات فولیکولی 40 رأس میش سه ساله ورامینی درحالت نگهداری با میانگین وزنی 48/2± 42 کیلوگرم بمدت 112 روز مورد بررسی قرار گرفت . در طول دوره آزمایش وزن زنده حیوان ومیزان خوراک مصرفی ثبت و همچنین از الیاف پشم و پوست نمونه برداری شد و جمعاً 160نمونه الیاف و 560 نمونه پوست به سطح یک سانتی متر مربع جمع آوری ومورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از طرح آماری کاملاً تصادفی(CRD)استفاده شد وجهت تجزیه و تحلیل بعضی از صفات الیاف مانند وزن پشم شسته شده،طول الیاف،قطرتارپشم و همچنین وزن زنده حیوان که به شکل اندازه گیریهای مکرر بود از روش تجزیه واریانس چند متغیره استفاده گردید. در مورد صفات فولیکولی از جمله نسبت فولیکولهای ثانویه به اولیه (S/P) تراکم فولیکولی ونسبت فولیکولهای غیرفعال به فعال از روش تجزیه واریانس یک طرفه استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که جیره غذایی (انرژی و پروتئین)اثر معنی داری بر روی صفات الیاف پشم دارد (05/0>P)بطوریکه با افزایش سطح انرژی و پروتئین جیره غذایی ،وزن پشم شسته شده و طول الیاف اضافه شده و قطر تارپشم نیز افزایش می یابد.ولیکن بازده پشم کم می شود. بنابراین سطوح انرزی وپروتئین بکار رفته در این تحقیق همبستگی مثبتی با وزن پشم شسته شده،طول الیاف و قطر تار پشم داشته ولی با بازده پشم دارای همبستگی منفی می باشد. نتایج حاصل از بررسی میکروسکوپی فولیکولهای پوست نشان داد که جیره غذایی (انرژی و پروتئین)تأثیرمعنی داری بر روی نسبت فولیکولهای ثانویه به اولیه(S/P) وتراکم فولیکولی ندارد در حالیکه اثر آن بر روی فعالیت فولیکولهای پوست کاملاً معنی دار است (05/0>P).
An experiment was counducted to study the effect of different levels of dietary energy and protein on the activity of skin follicles and wool characteristics
in Varaminie ewes. Five different levels of combined metbolizable energy (ME) and crude protein (CP) were used. These levels for ME and CP were; 1.4 Meal
and 6.4%, 1.61 Meal and 7.7%, 1.9 Meal and 9.1 %,2.18 Meal and 10.5% and 2.44
Meal and 11.8%, per Kg dry matter of ration, respectively. Fourty ewes of three years old, with an average weight of 42.0+2.48 Kg, were treated for 112 days.
During the experiment, wieght of animals and weight of consumed feed were recorded, and 160 wool samples and 560 skin samples were collected and
examined. A completely randomized design was employed for the expriment and
data were analyzed using MANDV A procedure for characters with repeated measurments such as clean wool weight, staple length, fiber diameter and body
weight of animal. However one-way ANDV A was used for follicle characteristics such as the ratio of secondary to primary follicle (SIP), follicle density and the
percentage of active follicles. Results showed that the level of ME and CP had
significant effect (P
https://jijas.ut.ac.ir/article_13988_2ef7cccbd9a0763a879722dd7affdc37.pdf
انرژی و پروتئین
پشم
ریزش الیاف
فولیکول پوست
گوسفند
نژاد ورامینی
Energy and protein
Fibre SHEDDING
sheep
Skin follicle
Varamini breed wool
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13989
بررسی تغییرات اجزای عملکرد ورگرسیون چندگانه بین برخی صفات
در آفتابگردان در واکنش به تغییر الگوی کاشت
-
علیرضا طالعی
49859391
1
ابوالفضل رشیدی اصل
76178221
2
اهمیت صفات کمی سبب گردیده که تحقیقات بسیاری در نحوه توارث آنها انجام گیرد. این بررسی ها در اصلاح هدف دار صفات کمی گیاهان بسیار ضروری است و بهمین جهت روشها و تئوری های پیشرفته در مورد نظام توارث صفات کمی به سرعت توسعه یافته اند. این بررسی نتایج تحقیقی است که در دو بخش و با دو هدف متفاوت انجام گرفته است . در بخش اول هدف بررسی تغییرات احتمالی اجزای عملکرد آفتابگردان در شرایط گوناگون رشد بوده است . بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کرتهای خرد شده در مزرعه چهارصد هکتاری موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج درسال 1373 انجام گردید. مواد آزمایشی عبارت بودند از هیبریدهای CMS 14x R-28 وCMS 24x R-43 وهیبرید مهر.برخی از صفات مورد بررسی که در روی 10 بوته اندازه گیری شده است عبارت بودنداز: ارتفاع گیاه،قطرساقه،قطرطبق،سطح برگ،درصد روغن و وزن 100 دانه. در این قسمت از بررسی مشخص گردید که تغییر تراکم بوته بر کلیه صفات مورد بررسی تأثیر می گذارد واثر آن بر قطر طبق،عملکرد هر طبق و عملکرد روغن در هکتار از بقیه شدیدتر است ودر مجموع هیبرید CMS 14x R-28 بیشترین عملکرد دانه در هکتار را داشته است . بخش دوم عبارت از تجزیه وتحلیل رگرسیون چندگانه بین برخی صفات آفتابگردان برای هیبریدهای مختلف در شرایط مختلف رشدبود. هدف از این بررسی،یافتن صفاتی بود که در شرایط مختلف رشد دارای حداکثر تأثیر بر روی عملکرد می باشند. صفات مورد بررسی عبارت بودنداز: ارتفاع گیاه،قطرطبق،قطرساقه وسطح سبزگیاه. این صفات در هیبریدها و تراکمهای مختلف سهم متفاوتی در تعیین عملکرد داشتند. مشخص گردید که در مجموع ،قطر طبق دارای بیشترین تأثیر بر روی عملکرد دانه آفتابگردان بوده است .
Due to the importance of quantitative traits, much research has been done regarding their heritability. Such research in breeding quantitative characteristics is so essential that methods and advanced theories about the trend of heritability have been developed rapidly. The present paper is the result of the research which has been conducted towards achieving two aims. In the first section variation in yield components of sunflower in different growth patterns was found out. Three hybrids were chosen to grow in a split plot design in Karaj Central Agricultural Research Organization fields during 1994. Materials consisting of "the three hybrids, were CMS 14xR-28, CMS 24xR-43 and Mehr. Some of the scored characters for 10 chosen plants were: plant height, stem diameter, head diameter, leaf area, sedd oil content and 100 seed weight. The results showed that changes in plant density affect all the characters, such effect being more pronounced in head diameter, yield per head and oil yield per heactare. Hybrid (CMS 14xR-28) yilded the maximum seed per hectare. The second phase fllowed the analysis of multiple regression
in some traits of sunflower in different hybrids and different plant densities. The aim was to find those characters which affect yield more than the others in different growth patterns. These characters were plant height, head diameter, stem diameter and leaf area, which showed varied contributions to
seed yield. As a whole, the head diameter presented the highest significant association with seed yield.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13989_5b0cc2d863183a8bd0c5a9cc20261e26.pdf
آفتابگردان
اجزاء عملکرد
الگوی کاشت
توارث
رگرسیون چندگانه
صفات کمی
Growth pattern
heritability
multiple regression
Quantitative traits
Sumflower
Yield components
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13990
بررسی کال زایی در ارقام مختلف جو
-
منصورامیدی
34221183
1
پریچهر احمدیان تهرانی
22995544
2
بدرالدین ابراهیم سیدطباطبایی
42129815
3
محمدعلی رستمی
13398573
4
جهت بررسی کال زایی در جو،4ژنوتیپ دوردیفه و4ژنوتیپ شش ردیفه با مبدأ ایرانی و ژاپنی از کلکسیون غلات گروه زراعت واصلاح نباتات دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران انتخاب گردید. دوهفته بعد از گرده افشانی،جنین نارس آنها در محیط کشت موراشیگ واسکوگ کشت گردید. کالوس های حاصل تقریباً بعد از یک ماه در همان محیط واکشت شدند. در این مطالعه تنوع بین ژنوتیپ ها،درون ژنوتیپ ها(گیاه)درون گیاه(خوشه)وتاریخ کشت گیاه دهنده جنین در مزرعه وگلخانه برای صفات نسبت کالوس دهی،نسبت رشدی کالوس واندازه کالوس طی واکشتهای اول ودوم بررسی گردید. درتمام آزمایشات بالاترین نسبت کالوس دهی را رقم شش ردیفه زرجووکمترین نسبت را رقم دوردیفه گرکان 4 دارا بودند ژنوتیپ دوردیفه شماره17کلکسیون بالاترین اندازه کالوس ورقم زرجوکمترین اندازه را دارا بودند. ضمناً کالوس های تولیدی ژنوتیپ شماره17 کلکسیون عمدتاً جنین زا و کالوس های تولیدی زرجو عمدتاً غیر جنین زا بودند. خوشه اثر معنی داری در هیچکدام از صفات نشان نداد ولی گیاهان یک ژنوتیپ در بعضی از صفات اثرمعنی داری داشتند. تاریخ کشت در مزرعه نیز در صفات مطالعه شده تأثیر معنی داری نشان داد. بین صفات طی دو واکشت همبستگی کاملاً معنی داری مشاهده شد.
This study was conducted to determine the genotypic effect on callus induction in barley using 4 two-row and 4 six-row Japanese and Iranian barley
selected from cereal collection of the Department of Agronomy, College of Agriculture, University of Tehran. Two weeks after pollination, immature embryos were dissected and planted in petri dishes using a solid MS medium. The petri dishes were incubated at 25 + 1 C_ The induced calli were sub-cultured on the same medium after about one month. In this study, the
following variables were analyzed: 1) number of responding embryos; 2) growth rate of calli and 3) size of calli. The analysis of variance indicated a significant effect of genotype on the variables. The number of responding
embryos was highest for Zarjo (a six-row genotype) however, most of its calli were nonembryogenic. Barley No. 17( a two-row genotype) from the collection showed the highest size of calli most of which were embryogenic. While there
was no significant effect of spike per plant, a significant effect was observed on plants within genotypes. Significant differences were observed among planting dates for aU of the variables. A highly significant interaction was also observed between two sub-cultures.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13990_2f483f428dedd6220f3797e27919a4e9.pdf
جنین نارس
جو
دوردیفه
شش ردیفه
کالوس
محیطMS
واکشت
Barley
CaIlus
MS medium
Six-row
Subculture immature embryo
Two-row
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13991
بررسی مقایسه ای ارقام حاصل از کلون،گرده افشانی آزاد و
خودگشنی در یونجه
-
بهمن یزدی صمدی
19455976
1
به منظور مقایسه سه نوع ارقام حاصل از خودگشنی(S)،کلون ها(C)وارقام با گرده افشانی آزاد(OP)در یونجه وتعیین آثار ناهنجار احتمالی خودگشنی ونیز ارزیابی رگه های خودگشن وکلون ها برای کاربرد آنها در تهیه یک رقم مصنوعی،دو آزمایش مزرعه ای اجراشد. در آزمایش I هفت رقم یونجه با گرده افشانی آزاد (OP) همراه با بذر حاصل از خودگشنی(S) وکلون های(C) آنها در یک طرح آماری بلوک های کامل تصادفی درسه تکرار و در آزمایشII تعداد 12رقم یونجه که بذر حاصل از خودگشنی(S)وبذرحاصل از گرده افشانی آزاد آنها (OP)قبلاً تهیه شده بود در طرح آماری بلوک های کامل تصادفی در 5 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. صفات تاریخ گلدهی ، ارتفاع بوته،وزن محصول خشک علوفه ودرصدپروتئین علوفه مورد مطالعه قرار گرفت. محاسبات آماری در سه مرحله یکی تجزیه آماری ساده داده ها،دوم تجزیه مرکب داده ها وسوم مقایسه های تیماری بین OP ، CوS انجام شد.آزمایشها به مدت سه سال (73،74و75)انجام وهرسال هرصفت چهارمرتبه در هر آزمایش بررسی شد. نتایج آزمایشهای IوII درتجزیه ساده ومرکب داده ها در مجموع نشان داد که ارقام بمی،کرمان،اهروشیراز به عنوان زودرس ترین ارقام بودند. ارقام بمی،کرمان ومتفرقه همدان دارای ارتفاع بوته ووزن محصول خشک بیشتری درمقایسه با سایر ارقام بودند. از لحاظ درصدپروتئین ارقام بمی،شیراز ومتفرقه همدان بهترین ارقام شناخته شدند. مقایسه های تیماری مشخص نمود که ارقام خودگشن در چندمورد کمی دیررس تر و کوتاهتر ودارای وزن محصول کمتری نسبت به ارقام کلون وارقام گرده افشان آزاد بودند ولی از لحاظ درصد پروتئین تفاوت چندانی با آنها نداشتند.
In order to compare three types of open-pollinated (OP), cloned (C) and selfed (S) cultivars in alfalfa and to find the effects of selfing, and also to evaluate selfed and cloned progenies for production of alfalfa synthetics, two field experiments were conducted. In experiment I, seven open-pollinated
cultivars along with their selfed and cloned progenies were used in a randomized complete block design with three replications. In experiment II, 12 open-pollinated cultivars and their selfed progenies were tested in a randomized complete block design with five replications. Flowering date, plant
height, hay yield and hay protein percentage were studied. Three types of statistical analyses were performed on the data: simple analysis for each trait in each cutting. Compound analysis over cuttings and years for each trait; and orthogonal comparisons between OP, C and S and their combinations. The
results of simple and compound analyses of data in experiments I and II showed that Bami, Kerman, Ahar and Shiraz were the earliest cultivars. Cultivars Bami, Kerman and Ramadan (miscellaneous) were the highest and produced more dry yield than others. Protein percentage was highest in cultivars Bami, Shiraz and Ramadan( miscellaneous). The results of orthognal
comparisons revealed that selfed progenies, in some instances, were later, shorter and with lower yield, compared to open-pollinated and cloned cultivars. However, they did not show much difference in protein percentage over their OP and C counterparts.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13991_7fc9524f0f318deaee369ad9902ee8a2.pdf
کلون ها
مقایسه ارقام
نتایج حاصل از گرده افشانی آزاد
نتایج خودگشنی
یونجه
Alfalfa
Clones
Cultivars comparisons
Open-pollinated progenies
Selfed progenies
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13992
اثر روغن پاشی به تنهایی وهمراه با اکسی کلرورمس
جهت کنترل مینوز برگ مرکبات
-
علی اصغر سراج
62911555
1
اکنون روغن ها به عنوان یک عنصر اصلی در برنامه هایIPM مرکبات که اساس آنها استفاده ازدشمنان طبیعی حشرات است میباشند.دربهار سالهای 1376و1377 درسه نوبت آثارروغن پاشی به نسبت2و5/0درصد برای کنترل مینوز برگ مرکبات :Phyllocnistis citrella Stainton(Lepidoptera Gracillaridae) مورد آزمایش قرار گرفت.هردونسبت روغن ولک به طور یکسان ومعنی داری آلودگی آفت مینوز را کنترل نمود.مخلوط روغن با سم قارچکش مسی(پودر وتابل 35% Copper oxychloride)،آثار روغن را روی مینوز کاهش نداد.لذا امکان مخلوط روغن ها با سموم قارچکش باعث کاهش هزینه های سمپاشی میشود. روغن ها برای کنترل آفاتی چون شپشک ها،تریپس ها،شته ها،پسیل ها و کنه ها زمانیکه دشمنان طبیعی آنها غیرفعالند استعمال میشوند. آنها همچنین به عنوان حامل ومنتشرکننده قارچکش ها استفاده میگردند. روغن ها را میتوان بدون وسایل ایمنی به کاربرد،سمیت آنها برای مهره داران کم است ،آثار تخریبی کمی روی حشرات وکنه های مفید دارند،در اثر استعمال زیاد روغن هامقاومتی در آفات نسبت به آنها ایجاد نمیشود.مضرات استفاده از روغن ها به ویژه در مرکبات ،گیاه سوزی بوده که گاهی باعث کاهش محصول میشود. بدون اینکه آثار قابل مشاهده ای روی درختان ایجاد نماید. روغن ها به عنوان دورکننده حشرات ماده جهت تخم ریزی عمل میکنند.
Oils are an essential component of integrated pest management programs for citrus based on the use of natural enemies. The efficacies of 2
and 0.5% (V N) pertroleum spray oils (volk oil) for the control of citrus leaf miner Phyllocnistis citrella Stain ton were determined in spring 1997. Both oils significantly suppressed leaf miner infestations to similar levels. Mean number of larvae per 10 leaves in 0.5%, 2% oils, copper oxychloride 35% wp + oil and control treatments in different citrus cultivars were respectively as follows (1st
week after spray): Sour Lime: 0.15, 0.17, 0 & 3.2, Grapefruit: 0.1, 0, 0 & 1, Valencia Orange: 0.5, 0.3, 0.14 & 2.1 and Kinnow Mandarin: 0, 0, 0 & 2.1. Combining the oil with copper fungicide did not reduce its efficacy against the leaf miner. The ability to mix them will allow spray application costs to be reduced. Oil are used to control pests such as scale insects, aphids, and mites when natural enemies are ineffective. Oils offer 4 major advantages over
broad spectrum pesticides: They may be handled without protective clothings; they have low toxicity to vertebrate animals; they have little deterimental effect on beneficial insects and pests cannot develop resistance. Pteroleum oils act as an ovipositional deterrent to the pest.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13992_8f256f4f08ae6b9609fa1527cb982c63.pdf
روغن های سفید امولسیون شونده و سموم مسی قارچکش
Copper fungicides
Petroleum spray oils
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13993
مقایسه مقادیر نفوذپذیری ونشست پذیری خاکهای رسی متراکم شده
با دوروش تراکم استاتیکی ودینامیکی
-
حسن رحیمی
25465482
1
رسول قبادیان
53397962
2
به منظور ارزیابی صحیح پارامترهای مکانیکی خاک برای اهداف طراحی لازم است این متغیرها در آزمایشگاه با استفاده از نمونه های بازسازی شده با روش تراکمی که شباهت بیشتری با تراکم صحرایی دارد ،تعیین شوند.معمولاً در آزمایشگاه براساس استانداردهای موجود،نمونه های مورد آزمایش توسط روش تراکم دینامیکی (کوبیدن خاک در چندلایه در داخل قالب استاندارد وبا کمک ضربات چکش)تهیه میشوند،در حالیکه تراکم در صحرا توسط غلتکهای چرخ فلزی صاف ویا غلتکهای پاچه بزی که شباهت بیشتری به تراکم استاتیکی دارند،انجام می شود. در این تحقیق به منظور مقایسه اثر هریک از این دو روش تراکم بر مقادیر نفوذپذیری ونشست پذیری خاکهای ریزدانه،سه نوع خاک با بافتهای رسی سیلتی
(CL-ML) ،رسی با خمیرائی کم(CL)ورسی با خمیرانی زیاد(CH)تهیه گردیدوسپس نمونه ها در تراکمهای نسبی مختلف ورطوبتهای متفاوت با دوروش تراکم استاتیکی ودینامیکی بازسازی وآزمایشهای نفوذپذیری وتحکیم بر روی کلیه نمونه ها انجام گرفت .نتایج آزمایشهای نفوذپذیری نشان داد که نمونه های بازسازی شده به روش تراکم استاتیکی نسبت به نمونه های بازسازی شده به روش تراکم دینامیکی نفوذپذیری بیشتری را نشان میدهند.همچنین با افزایش درصد رطوبت وتراکم نسبی نمونه های بازسازی شده مقدار نفوذپذیری کاهش می یابد.نتایج آزمایشهای تحکیم نشان داد که با افزایش حدروانی خاک ضریب تحکیم (Cv)کاهش ونمایه فشردگی(CC)افزایش می یابد. علاوه بر این نمونه های بازسازی شده به روش تراکم استاتیکی نسبت به نمونه های بازسازی شده به روش تراکم دینامیکی،ضریب تحکیم ونمایه فشردگی بیشتری را نشان میدهند. همچنین از این سری آزمایشها نتیجه شد که صرفنظر از خصوصیات فیزیکی خاک،با افزایش درصد رطوبت و تراکم نسبی نمونه ها،مقادیرCvوCC کاهش می یابند.
For evaluation of mechanical properties of soils in a propper manner,to be used for design purposes,it is vital that these parameters be determined through laboratory tests performed on compacted soil specimens,possessing similar conditions as the soil in the field.Normally,the remolded soil specimens in laboratory are made by using dynamic compaction method (compaction of the soil in the mold using hammer drops), while, in the field conditions, soil is compacted by sheep's foot rollers which apply static compaction.In the present research, to evaluate and compare the effects of each compaction type on permeability and consolidation properties of fine-grained soils, three soil samples of CL-ML,CL and CH classification were taken.AlI samples were
compacted at different moisture contents and different relative densities using both dynamic as well static compactive efforts. Finally,the remolded specimens were tested for determination of permeability and consolidation properties. The results for the permeability tests indicated that statically compacted specimens are more permeable than the specimens compacted by dynamic method.By increasing moisture content and relative density, coefficient of permeability is reduced. According to the results of consolidation tests,by increasing liquid limit of the soil, coefficient of consolidation (Cv) is reduced and compressibility index (Cc) increased. Moreover, the specimens compacted
. by static method, had higher coefficient of consolidation and compression index compared to the dynamically compacted ones. Also,it was concluded that regardless of soil's physical properties, increasing moisture content and relative density, would reduce Cv and Cc of the specimens
https://jijas.ut.ac.ir/article_13993_da3ee99b3a87d493fce6c4bebaadace7.pdf
تراکم استاتیکی
تراکم دینامیکی
نشست پذیری
نفوذپذیری
consolidation
Dynamic compaction
Permeability
Static compaction
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13994
ارزیابی اقتصادی کم آبیاری روی محصول چغندر قند جهت
بهینه سازی مصرف آب
-
علیرضا توکلی
43631341
1
حسین فرداد
16671564
2
آب از جمله نهادهای تولید است که در مهندسی کشاورزی از اهمیت والایی برخوردار است . محدودیت آب،عمده ترین عامل منفی وبازدارنده در زراعت آبی محسوب میشود وبه دلیل وجود این محدودیت از جنبه های کیفی و کمی ،تحقیقات کم آبیاری جهت بهینه سازی مصرف آب و تعیین شاخصهای آستانه ای عمق،جایگاه ویژه ای می یابد. براین اساس،طی تحقیقی که در سال 1375 در ایستگاه تحقیقات خاک و آب کرج(مشکین دشت) روی محصول چغندر قند،با مقادیر مختلف آب مصرفی کل فصل زراعی صورت پذیرفت،توابع تولید وهزینه وهمچنین رابطه قیمت محصول بدست آمد وبراساس مدل بهینه سازی سودخالص(انگلیش وهمکاران)،عمق بهینه آب مصرفی چغندر قند تعیین شد. تابع تولید،(w)Y وتابع هزینه،(w)C هردو برحسب عمق آب مصرفی واز درجه دوم بوده است . برای محاسبه درآمد ناخالص از رابطه B(w)=Pcy(w) وبرای محاسبه درآمد(سود)خالص از رابطه(w)C N.B(w)= Pcy(w)- استفاده گردید ونهایتاً نتایج زیر بدست آمد:آبیاری کامل،بالاترین میزان عملکرد چغندرقند(1/59 تن درهکتار)را به همراه داشته است.اما بدلیل بالارفتن هزینه ها وکاهش عیارقند(ومتعاقباً قیمت محصول)،سودخالص نهایی کاهش یافت (Wm) .21درصدکاهش آب مصرفی،بالاترین میزانB/C (درآمدبه هزینه)وبالاترین میزان درآمدخالص در واحد سطح را به همراه داشته است . امامنجر به کسب بالاترین میزان درآمدخالص به ازاء واحدآب مصرف نگردید.(Ww).34درصدکاهش آب مصرفی،بالاترین میزان درآمدخالص به ازاءواحدآب مصرفی را به همراه داشته است وعلاوه بر آن منجر به کسب بیشترین میزان درآمد خالص درحالت امکان افزایش سطح زیرکشت با آب صرفه جویی شده،نیزشده که این عمق به نام عمق معادل آبیاری کامل در حالت محدودیت زمین(Wel) نامیده می شود.51 درصد کاهش آب مصرفی،منجربه کسب درامدخالص واحد آب مصرفی برابر با درآمدخالص واحدآب مصرفی آبیاری کامل می شود که این عمق بنام عمق معادل آبیاری کامل در حالت محدودیت آب(Wew) نامیده می شود.62درصد کاهش آب مصرفی عمق سربه سری است که درآمد ناخالص و هزینه های تولید برابر می شوند ویا به عبارتی درآمدخالص برابر صفر است Wk .این تحقیق در کادر طرح آزمایشی ودر قالب بلوک های کامل تصادفی بصورت فاکتوریل با شش تیمار آب و در سه تکرار با فواصل آبیاری مساوی ودر شرایط کشت وکاریکسان بوده است. در این تحقیق بهترین و اقتصادی ترین عمق آب مصرفی عمق معادل آبیاری کامل در حالت محدودیت بین 76/115= Welتعیین شده و میزان قند قابل استحصال حدود 7 تن در هکتار بوده است.
Water is an important factor in crop production, and is of a high value in agricultural Engineering. Water shortage is the most restricting factor in irrigated areas. Because of this limitation quality and quality - wise, deficit irrigation research hase a special value in optimization of water use and determination of water depths in irrigation strategy. Due to The aforementioned, a research project in 1996, in the SWRI(Karaj Station), on sugarbeet, with different levels of water use, was conducted and the yield and
cost functions as well as price equation were obtained.
Optimum depth of water use for sugarbeet was determined based on net
benefit optimization model. Both functions, yield yew) and cost C(w), are a second order function of water use depth. Two equations B(w)=PcXy(w) and N.B(w)=Pcy(w) have been used to estimate the gross and net income, respectively. Some results of this research are as follows:
- Full irrigation (F.I) had the highest yield (59.1 t/hd) but due to cost
increasing and Pol reduction, (and subsequently reduction of price), the final net income decreased (Wm).
- 21 % deficit of water use, had the highest ratio of .!!.. and the maximum net
C
benefit per hectare, but it did not result in the highest net income per unit of
. water use (Ww).
- 34% deficit of water use, had maximum net income per unit of water use. furthermore, it lead to obtain the highest net income in case of possibility of increasing crop area by the amount of water saved from deficit irrigation. This depth is called equal depth of full irrigation, when land is limiting, (WeL).
- 51 % deficit of water use, lead to a net income per unit of water use equal to
net income with full irrigation. This depth is called equal depth of full irrigation when water is limiting (Wew).
- 62% deficit of water use, lead to a gross mcome equal to production cost(Wk).
This research was carried out in RCBD using six irrigation treatments each with three replicates. Irrigation interval, planting and growth conditions were the same for all treatments. In this research, the optimum level of water use from an economic point of view has been calculated to be 115.76 em. In this case the yield of sugar has been amounted to about 7 t/ha.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13994_df7fd8c63b7948c61dd5f6c281414caa.pdf
ارزیابی اقتصادی
تابع تولید
کم آبیاری چغندرقند
Deficit irrgation on sugarbeet
yield function Evaluation
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13995
بررسی اثرتنش آبی در مراحل رشد و نمو،کمیت وکیفیت اسانس و
مقدار روغن دانه سیاه دانه Nigella sativa L.
-
مه لقا قربانلی
36311417
1
آزیتا بابایی
17757986
2
پرویزباباخانلو
61395531
3
ومهدی میرزا
72199629
4
سیاه دانه گیاهی علفی واز تیره آلاله(Ranunculaceae)می باشد.اسانس وروغن دانه آن اثرات دارویی فراوانی دارد.به منظور بررسی اثر تنش آبی در مراحل رشد و نمو وموادمؤثره(اسانس وروغن دانه)،کشت مزرعه ای وگلدانی این گیاه انجام شد. پژوهش براساس آنالیز واریانس یک عاملی با چهارتیمارزمان آبیاری ودر چهارتکرار انجام شد. تیمارهای آبیاری شامل 4،8،12و16 روز یکباربود.نتایج معنی دار تنش آبی در مرحله رشد:کاهش طول گیاه،طول برگ،تعدادبرگ،سطح برگ،وزن خشک،کاهش وسپس افزایش طول ریشه(درخشکی شدید)بود.نتایج در مرحله نموشامل گلدهی زودرس،کاهش طول وقطرکپسول،تعداد دانه در کپسول،تعداد دانه درهرخانه کپسول،کل وزن محصول دانه،وزن یک میوه وتعدادمیوه در هرگیاه بود. اسانس گیری به روش تقطیر بخارانجام شد وکمیت اسانس بذر مناطق مختلف تفاوت معنی داری را نشان دادند وتنش آبی موجب افزایش مقدار اسانس وروغن دانه N.sativa شد.ترکیب اسانس شامل 15جزءوسه ترکیب اصلی به ترتیب ?-Thujene ,Thymoquinone, p-Cymene بود.دراثر تنش آبی میزان اجزاءترکیب تغییرنمودبطوری که در تیمار12روز یکبارآبیاری Thymoquinone (مهم ترین ترکیب دارویی این اسانس)افزایش چشمگیری نشان داد.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13995_42e301b548e3c328269cee8711be3af8.pdf
اسانس روغن وروغن
رشد ونمو
سیاه دانه
Development
Essential oil
Growth
Nigella sativa
Oil
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13996
بررسی رابطه فرسایش پذیری خاک(K)وپایداری خاکدانه ها در
سریهای عمده خاکهای دشت قزوین
-
آرش صباح
28262348
1
منوچهر گرجی
18438699
2
حسینقلی رفاهی
41817623
3
صابر شاهوئی
43855182
4
این تحقیق به منظور بررسی رابطه بین فاکتور فرسایش پذیری خاک(Kدرمعادله جهانی فرسایش خاک)با میزان پایداری خاکدانه ها انجام گرفت.همچنین اثر کربنات کلسیم از طریق بافت خاک بر فاکتور فرسایش پذیری،مورد مطالعه قرار گرفت.بدین منظور از21 سری خاک دشت قزوین که با تحت سریهای جداشده،جمعاً 44سری وتحت سری را شامل می شود(براساس مطالعات مؤسسه تحقیقات خاک وآب)،تعداد111 نمونه مرکب از خاکهای سطحی برداشته شدآزمایشات مختلف فیزیکوشیمیایی روی آنها انجام گرفت وسپس 37نمونه خاک جهت تعیین میزان فرسایش پذیری خاک واندازه گیری درصدپایداری خاکدانه هاانتخاب شد.ابتدا با استفاده از نموگراف ویشمایر وهمکاران(1971)میزان فرسایش پذیری خاک محاسبه گردید.(7)سپس پایداری خاکدانه ها به روش کمپر وروسنو (1985)(درآب مقطر،برای نمونه های با SAR بالا در آب مقطر وآب شور)اندازه گیری شد.(3)ودرآزمایش آخر،بافت خاک مجدداً در دوحالت یکی با حذف آهک(برای 27 نمونه خاک با آهک بالا)ودیگری بدون حذف آهک وبا آب مقطر تعیین گردید. نتایج بدست آمده نشان دادکه بافت خاکهای واریزه های بادبزنی در ارتفاعات ،سبک تامتوسط(لوم،لوم سیلتی،لومی شنی)ودر دشت ونقاط پست سنگینتر شده عموماً لومی رسی ورسی میباشد. شوری در اراضی پست حداکثر6/24 دسی زیمنس بر متر(سری ولدآباد)ومیزان قلیائیت(70تا50= SAR)در سریهای ولدآباد وفارسیان مشاهده شد.کربن آلی خاکها بین 0 تا 4/1 درصد ومیزان آهک از 1 تا25 درصد متغیر بود. گچ فقط در برخی سریها(کهکین،ولدآباد،فارسیان)مشاهده شد.میزان فرسایش پذیری خاکها در سیستم انگلیسی 51/0-22/0 ودرصد پایداری خاکدانه ها 80-7/6% تعیین گردید. همچنین مشخص شدکه ضریب همبستگی بین پایداری خاکدانه ها با فرسایش پذیری خاک پایین است (404/0=r)ونشان میدهد که این شاخص از پایداری برای بیان میزان فرسایش پذیری خاکهای منطقه قابل اعتماد نیست . نتایج مربوط به حذف کربنات کلسیم نشان داد که در این حالت میزان رس نسبت به حالت بدون حذف بطور معنی دار کاهش می یابد ویا بعبارت دیگر قسمت اعظم کربنات کلسیم خاکها جزو بخش رس می باشد،با کاهش میزان رس فرسایش پذیری محاسبه شده خاکها نیز زیاد شد. با توجه به اثر آهک بنظر میرسد برای استفاده مطمئن از نموگراف ویشمایر وهمکاران که منتج از خاکهای فاقد آهک ایالات متحده آمریکاست،در خاکهای آهکی ایران مطالعات بیشتری باید صورت گیرد.
This study was carried out to investigate the relation between soil erodibility (Wischmeier- et al nomograph 1971) and aggregate stability (Kemper and Rosenaue 1985) in Oazvin soils. In this study the effect of elimination of calcium carbonate (leading to change in texture) on soil erodibility was determined. From 44 soil series and phases, 111 composite samples of top soil were taken for physicochemical analysis. Also 37 soil
samples were chosen for determining soil erodibility and the percentage of aggregate stability. For ordinary samples wet sieving, using distilled water was employed. In the case of soils with high SAR the sieving was done with both distilled and saline water. The soil texture was determined in the presence and
absence of CaCo3. The results showed that the soil texture in colluvial fans nearby ridges was medium to coarse(SL, SiL,L), by approaching plain and lowlands the texture becomes heavier (C,SiC,CL). The Maximum salinity in low lands in dS/m was 24.6. Maximum soil sodicity (SAR) was 50-70 in
Valadabad and Farsian series. The organic carbon and CaCo3 were in the ranges of 0-1.4% and 1-25% respectively. The Gypsum was present in Kohkin , Valadabad and Farsian series. The soil erodibility factor (K) was in the range
. of 0.22 -0.50 in UK system.The aggregate stability percentage (ASP) differed from 6.7 to 80%. There was low correlation between K and ASP (r=0.404), indicating that aggregate stability index is not reliable for the expression of soil erodibility. The clay fraction of the soil samples following elimination of CaCo3 was decreased significantly indicating that .CaCo3 mainly belongs to clay fraction of these soil samples. Therefore the nomograph developed for CaCo3
free soils, must be used with caution in such conditions. When soil mechanical analysis was done using distilled water (without dispersant) the clay content
was shown to be reduced significantly. The reduction was more pronounced in samples with more organic carbon. No significant correlation between clay dispersion and erodibility factor was found.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13996_dda05ad9be3b7878179e865519faf829.pdf
پایداری خاکدانه
خاکهای دشت قزوین
فرسایش پذیری خاک
aggregate stability
Qazvin soils
soil erodibility factor (K)
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13997
اثر عوامل محیطی وژنتیکی بر صفات بیده در بزهای مرخز
(آنقوره ایران)
-
امیر رشیدی
44552379
1
ناصرامام جمعه کاشان
21425986
2
سیدرضا میرائی آشتیانی
47213719
3
شعبان رحیمی
82879552
4
داده های مربوط به صفات بیده نژاد بزمرخز(آنقوره ایران)در زمستان 75 جمع آوری شد.صفات وزن بیده،قطرالیاف،طول دسته وتعداد جعد دسته مورد مطالعه قرار گرفت.برای پیش بینی ارزش ارثی حیوانات وبرآورداثرات عوامل محیطی مؤثربرقطرالیاف وطول دسته از روش مدل معادلات مختلط هندرسون(MME) استفاده شد.میانگین حداقل مربعات قطر الیاف وطول دسته بترتیب(49/0±)65/33 میکرون و(30/0±)46/15 سانتیمتر بود.اثر گله بر قطر الیاف وطول دسته معنی دار بود(01/0>P).تفاوت میانگین صفات مذکور در بین گله های مختلف به ترتیب در قطر 5/8 میکرون ودر طول دسته24/7 سانتیمتربود. اثر رنگ حیوان بر قطرالیاف معنی دار بود(01/0>P)،ولی بر طول دسته معنی دار نبود.اثر جنس بر قطر الیاف وطول دسته معنی دار بود(01/0>P)،میانگین حداقل مربعات قطر الیاف وطول دسته در بزهای نر نسبت به ماده ها به ترتیب42/1 میکرون و9میلیمتر بیشتربود. اثر سن حیوان بر قطر الیاف وطول دسته معنی دار بود(01/0>P).میانگین حداقل مربعات قطر الیاف وطول دسته در بزهای یکساله 59/27 میکرون و72/14 سانتیمتر بودکه به 41/36 میکرون و94/15 سانتیمتر در شش ساله ها افزایش یافت . همبستگی فنوتیپی برآورد شده برای جعد-طول دسته ،جعد-قطرالیاف،جعد-وزن بیده،طول دسته-قطرالیاف،طول دسته-وزن بیده و قطرالیاف-وزن بیده به ترتیب44/0 ، 22/0-04/0، 37/0 ، 30/0 و42/0 بود .تفاوت بین بالاترین وکمترین ارزش ارثی حیوانات در قطر الیاف8میکرون وطول دسته 14/5 سانتی متر بود.
Data on fleece traits of Markhoz (Iranian Angora) goats were collected in March 1997. Traits studied were fiber diameter (FD), staple length (SL), greasy fleece weight (GFW) and number of crimps(C). The some
environmental factors and genetic effects on FD and SL were analyzed with Henderson mixed model equation (MME) methods. The least square means of fiber diameter and staple length were 33.65+0.49 micron and 15.46:t0.30 cm respectively. Herd significantly influenced FD and SL (P
https://jijas.ut.ac.ir/article_13997_82110b34c57c6450edfefd5403d6ad00.pdf
اثرات محیطی
بزمرخز
موهر
همبستگی وارزش ارثی
Breeding value
Correlation
environmental effects
Markhoz goat
mohair
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13998
مقایسه کنترل شیمیایی وبیولوژیکی بیماری پژمردگی فوزاریومی
زیره سبز(Fusarium oxysporum f.sp.cumini)درشرایط
آزمایشگاه وگلخانه
-
رضااقنوم
59639861
1
ماهرخ فلاحتی رستگار
82533889
2
بهروز جعفرپور
45729663
3
پژمردگی فوزاریومی زیره سبز(Fusarium oxysporum f.sp.cumini) مهمترین بیماری این زراعت در استان خراسان است وهمه ساله خسارت زیادی وارد میکند.در این بررسی اثر6جدایه آنتاگونیست و4قارچکش در کنترل بیماری در شرایط آزمایشگاه وگلخانه مطالعه شد. قارچهای آنتاگونیست از خاک بعضی مناطق زیره کاری خراسان جداسازی وآنهاTrichoderma harzianum وGliocladium virens تشخیص داده شدند.از T. harzianum 4جدایه(T1-T4)واز G. virens دوجدایه (G2وG1)برای آزمایشات درنظر گرفته شدند.مطالعات میکروسکوپی نشان داد که تریکودرماوگلیوکلادیوم با تماس وپیچش هیفی باعث تغییر شکل و تخریب هیف های فوزاریوم میشوند.رقابت تغذیه ای آنتاگونیست ها با فوزاریوم در کشت دوطرفه موجب کاهش رشد میسلیوم قارچ بیماریزا گردید. اثر ممانعت کنندگی ترکیبات فرار کشت 96ساعته جدایه T4با 08/46% جلوگیری از رشد میسلیوم فوزاریوم بیشتر از سایر جدایه ها بود وترشحات مایع خارج سلولی جدایه G1 درغلظت 30%با62/36% بیشترین تأثیر را در جلوگیری از رشد میسلیوم فوزاریوم داشت . قارچکش های بنومیل،رورال(ایپرودیون+کاربندازیم).کربوکسین تیرام وکاپتان درغلظت 10میلی گرم درلیتر با محیط کشت PDA به ترتیب 100% ، 39/85% ، 88/45% از رشد میسلیوم فوزایوم ممانعت کردند مقادیر غلظت مؤثر 50% (EC50)قارچکشها به ترتیب عبارت است از 63/1 ، 86/1 ، 85/6 و 18/14 میلی گرم در لیتر . در بررسی های گلخانه ای، پوشش دادن بذر با اسپور
T. harzianum جدایهT2 با4/65% کاهش بیماری اثر بهتری از ضدعفونی بذر با قارچکشها داشت.افزودن مایه تریکودرما وگلیوکلادیوم تکثیرشده برروی سبوس گندم تخمیرشده با خاک،بیماری را تا حد قابل ملاحظه ای کنترل کرد. جدایه T2با5/62% کاهش بیماری در مقایسه با شاهد آلوده،از سایر جدایه ها مؤثرترین بود.بطورکلی میتوان نتیجه گرفت که T. harzianum و G. virensمیتوانند بعنوان آنتاگونیست های مناسبی برای کنترل بیولوژیکی این بیماری مورد توجه قرار گیرد.
Cumin wilt incited by F.oxysporum f.sp cumini Prasad & Patel is the most destructive disease of this crop in Khorasan province and causes considerable yield loss. Two species of antagonistic fungi were isolated from cumin fields soil, using Davet medium and identified as Trichodrma harzianum (4 isolates T1 - T 4) and Gliocladium vb.ens (2 isolates G1 and G2) according to Rifai (1969) and Domsch et ale (1980). The effect of 6 antagonistic fungal isolates and 4 fungicides were studied on Fusarium in viro and in vivo. Microscopic studies showed that the hyphae of antagonistic fungi by contacting and coiling, caused deformation and lysis of Fusarium hyphae. In dual culture test, all antagonistic isolates had a much faster growth rate comparing to Fusa rium and reduced the pathogen colony diameters considerably. The volatile metabolites of all Trichoderma and Gliocladium isolates affected Fusarium. The 96 h. old culture of T4 isolate had the best effect and inhibited mycelial growth of the pathogen by 16.08%. The culture filtrates of G1 isolate at 30% concentration had the most effect and inhibited mycelial growth of F usa r i u m by 36.62%. Benomyl, Rovral T. S. (Iprodione-carbendazim), carboxin-thiram and captan at 10 mgllit. reduced Fusarium mycelial growth by 100, 85, 39, 5, 42, 45, 88 percent respectively and also the ECso of these fungicides were 1.63, 1.86, 6.85, 14.18 mgllit. respectively. Under greenhouse conditions, seed dressing with T.harzianum T2
. isolate, lowered disease incidence by 65.4,% and showed to be more effective
than seed treatment with fungicides. In greenhouse adding inoculum of antagonistic fungi to pots decreased disease incidence considerably and T 2 isolate with 62.5% disease reduction was most effective.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13998_edaf29688cdde6bc1fd4a5a7c0187840.pdf
پژمردگی فوزاریومی
مبارزه بیولوژیک
biological control
Fusarium wilt
per
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
1999-05-22
3
0
13999
مقایسه چهارعصاره گیر شیمیایی برای برآورد پتاسیم قابل استفاده
درخاکهای شالیزاری شمال ایران
-
حسن توفیقی
71154761
1
از51 مزرعه شالیزاری در شمال ایران که بطور تصادفی انتخاب شدند.نمونه های مرکب از عمق25-0 سانتیمتری خاک در دو سال متوالی(سال اول 25نمونه،سال دوم26نمونه)برداشت گردید.مزارع انتخابی از توزیع مناسبی در سراسر منطقه برخوردار بود.بعضی از خصوصیات عمومی خاکها از قبیل SP,Ph درصد کربنات کلسیم معادل وCEC اندازه گیری شد.بعلاوه ،روشهای استات آمونیوم یک نرمال(دوروش)،نیترات منیزیم5/0 مولار،اسید سولفوریک سرد(دوروش)واسیدنیتریک جوشان برای اندازه گیری پتاسیم خاک مورد استفاده قرار گرفت. بررسی جذب پتاسیم توسط برنج با استفاده از دورقم پرمحصول آمل3وخزر در شرایط گلخانه در دوسال متوالی انجام گرفت. رقم های آمل3وخزر به ترتیب بر روی خاکهای نمونه گیری شده در سالهای اول و دوم کشت گردیده ودر طول فصل رشدرقم آمل3با آب مقطر ورقم خزر با آب مقطر حاوی 3میلی گرم پتاسیم در لیتر آبیاری شدند. متوسط پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیوم،نیترات منیزیم،اسیدسولفوریک واسید نیتریک به ترتیب 4/133 ، 6/114 ، 6/152 و
5/304 میلی گرم در کیلوگرم خاک بدست امد.انحراف معیار این داده ها نسبتاً زیاد بود که نشان میدهد این خاکها از لحاظ آزادسازی پتاسیم تفاوت زیادی با هم دارند. در این بررسی،در هر دو سال پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیم،نیترات منیزیم وروش اصلاح شده اسید سولفوریک دارای همبستگی غالباً قوی با پاسخ های گیاه(شامل وزن شلتوک،وزن اندام هوایی ومقدارکل پتاسیم جذب شده)بودند. در صورتیکه همبستگی های مشابه برای روش اسیدنیتریک اکثراً ضعیف بود.مقایسه این عصاره گیرها براساس دوعامل ضرایب همبستگی وسهولت وسرعت عصاره گیری نشان داد که قابلیت این عصاره گیرها برای برآورد پتاسیم قابل استفاده خاکها به ترتیب زیر کاهش می یابد:استات آمونیوم یک نرمال>نیترات منیزیم
5/0مولار >روش اصلاح شده اسیدسولفوریک >اسیدنیتریک.اما درصورتیکه هزینه وسرعت تجزیه مدنظرباشد،روش اصلاح شده استات آمونیم یک نرمال ارجح می باشد،خصوصاً هنگامیکه لازم باشد،تعداد زیادی نمونه خاک در زمان کوتاه تجزیه گردد.
سطح بحرانی پتاسیم برای عصاره گیر استات آمونیم به روشهای آماری وترسیمی کیت-نلسون به ترتیب 142و135 میلی گرم پتاسیم در کیلوگرم خاک وبرای روشهای استات آمونیم اصلاح شده ونیترات منیزیم به روش ترسیمی کیت-نلسون به ترتیب 127و122 میلی گرم پتاسیم در کیلوگرم خاک بدست امد.در این بررسی نشان داده شدکه اصلاح روش هانتر وپرت (روش اسید سولفوریک سرد)برای اثر کربناتهای خاک باعث بهبود قابل توجهی در همبستگی پتاسیم قابل استخراج با پاسخ های گیاه می گردد.
Composite soil samples from 0-25 cm depth of 51 randomly selected paddy fields in North of Iran were taken in two consecutive years (25 samples in the first year, 26 samples in the second year). The selected rice fields were well distributed all over the region. Some general soil properties such as pH, SP, %CaCO3 and CEC were measured. In addition, the following methods were used to measure the extractable soil K: IN ammonium acetate (two
methods), 0.5M magnesium nitrate, cold sulfuric acid (two methods) and boiling nitric acid. Growth and potassium uptake were studied in the greenhouse with two high yielding varieties of rice, i.e. Amol-3 and Khazar. The first variety, cultivated on the soils sampled in the first year, was irrigated with distilled water during the growing season, while the other variety (Khazar), grown on the soils sampled in the second year, was irrigated with distilled water containing 3 mgKIL. The mean of extractable K by the ammonium acetate, magnesium nitrate, sulfuric acid and nitric acid methods
were 133, 115, 153 and 305 mg kg-! , respectively. The standard deviations of these data were relatively high, indicating a wide difference in K release properties of the soils. In this study, K extracted by the ammonium acetate, magnesium nitrate, and modified sulfuric acid methods were commonly highly correlated with the plant parameters (rough rice yield, aboveground yield, and total K uptake) in both years, whereas, poor correlations were obtained for
the nitric acid method. Comparison of the extractants on the basis of these correlation coefficients together with the ease and speed of extraction, indicated the following order of suitability of these extractants for the
estimation of available soil K: IN ammonium acetate> 0.5 M magnesium
"
nitrate> modified sulfuric acid> nitric acid. However, if the cost and speed of analysis is considered, the modified 1 N ammonium acetate method is preferable, especially where a large number of soil samples have to be analysed in a short period of time. The critical levels of 142 and 135 mgK kg-1 of soil were obtained for the ammonium acetate method by the statistical and the graphical methods of Cate and Nelson, respectively. The same values for
the modified ammonium acetate and the magnesium nitrate extactants were 127 and 122 mgK kg-1 , respectively, when the graphical method of Cate and
Nelson was employed. In this study, it was indicated that when Hunter and Pratt method of cold sulfuric acid was modified for the effect of soil
carbonates, a significant improvment in the correlations between the extractable K and the plant responses was obtained.
https://jijas.ut.ac.ir/article_13999_4fb9982e316581945a50d62df8fd5257.pdf
پتاسیم د رخاکهای شالیزاری
پتاسیم قابل استخراج با استات آمونیم
پتاسیم قابل استخراج با اسیدسولفوریک سرد
پتاسیم قابل استخراج با اسید نیتریک جوشان
پتاسیم قابل استخراج با نیترات منیزیم
سطح بحرانی پتاسیم در خاکهای شالیزاری
عصاره گیرپتاسیم
ammonium acetate extactable K
critical level of K in paddy soils
magnesium nitrate extractable K
nitric acid extractable K
Potassium extractant
potassium in paddy soils
sulfuric acid extractable K