پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
مطالعه گلدهی، گرده افشانی، خودناسازگاری و دگرناسازگاری برخی از ژنوتیپ های گلابی آسیایی Pyrus serotina Rehd
FA
محمود کوشش
صبا
arzani_k@modares.ac.ir
کاظم
ارزانی
55558322
مختار جلالی
جواران
44937689
این پژوهش بر روی گلدهی و گرده افشانی چند ژنوتیپ گلابی آسیایی با نامهای KS13, KS11, KS9, KS8, KS6 و KS14 در گروه باغبانی دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفت تا زمان گلدهی، جدول تطابق گلدهی و خود ناسازگاری و دگر ناسازگاری بین ژنوتیپ ها مشخص گردد. به منظور مشخص شدن خودناسازگاری و خودسازگاری از هر ژنوتیپ 4 درخت انتخاب و بر روی هر کدام از آنها 2 شاخه در وضعیت های تقریبا مشابه انتخاب و گرده افشانی کنترل شده بر روی آنها انجام شد. پس از عمل گرده افشانی به منظور مطالعه میکروسکوپی زنده بودن دانه گرده و چگونگی رشد لوله گرده 48، 72 و 96 ساعت بعد از گرده افشانی تعدادی گل برداشت و در محلول FAA تثبیت شدند. در آزمایشی جداگانه و به منظور مطالعه دگر گرده افشانی، گلهای پایه مادری اخته شدند و سپس گرده افشانی با ژنوتیپ دلخواه بر روی آنها انجام شد و درصد تلقیح و تشکیل میوه در 15، 35 و 75 روز بعد از تمام گل شمارش گردید. نتایج نشان داد همزمانی در گلدهی بین ژنوتیپ ها وجود دارد و بهترین تطابق گلدهی در بین ژنوتیپ های KS11 و KS13 مشاهده گردید. نتایج مطالعات میکروسکوپی نشان داد که در اکثر موارد دانه گرده زنده بوده و بعد از گرده افشانی جوانه زدند که در تیمارهای خودگرده افشانی رشد لوله گرده در قسمت های ابتدای خامه متوقف شد اما در تیمارهای دگر گرده افشانی رشد تا قسمت های پایین خامه ادامه پیدا کرد. میزان تشکیل میوه ژنوتیپ های مورد مطالعه بعد از خودگرده افشانی در شمارش آخر بدین ترتیب بود که KS9 با 92/2 درصد تشکیل میوه کمترین میوه دهی و بعد از آن ژنوتیپ های KS13، KS6، KS8، KS14 و KS11 به ترتیب با 16/4، 44/5، 03/7، 33/10 و
65/14 درصد تشکیل میوه قرار داشتند. میانگین تشکیل میوه در 6 تیمار مربوط به دگر گرده افشانی در شمارش اول، دوم و سوم به ترتیب 04/46، 62/39 و 58/25 درصد بود. در شمارش نهایی تیمار گرده افشانی KS11 با KS8 بیشترین درصد تشکیل میوه 34/34 و گرد ه افشانی ژنوتیپ KS13 با گرده KS8 با 15/14 کمترین درصد تشکیل میوه را داشت.
گلابی آسیایی,تشکیل میوه,خود ناسازگاری,دگرناسازگاری,گرده افشانی
https://jijas.ut.ac.ir/article_18744.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18744_7d65dae661594fca5094a046e8c82cba.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
تاثیر بسته بندی در تغییرات خواص بیوفیزیکی و بیوشیمیایی سیب گلدن دلیشس
FA
فرامرز
خدائیان
11845616
سید محمد علی ابراهیم زاده
موسوی
61232557
رحمت ستوده قره
باغ
44825233
بستهبندی یکی از مراحل اصلی در فرآیندهای غذایی است که با کنترل فاکتورهای مؤثر بر کیفیت،عمر انبارمانی محصول را بالا میبرد. لذا بهینهسازی فاکتورهای مؤثر در بستهبندی سیب گلدن دلیشس موضوعی مهم در انبارداری و صادرات این محصول میباشد. در این مطالعه تأثیر دماهای مختلف ( 1و6و10 درجه سانتیگراد) بر شدت تنفس سیب با سنجش گاز 2CO انجام گرفت و اثر سه نوع بستهبندی (چوبی، پوششهای سلوفانی و پلیاتیلنی) در دماهای مختلف فوق الذکر در طول مدت 5 ماه بررسی شد. در طی این مدت خصوصیات کیفی سیبها مشتمل بر درصد ماده خشک، سفتی، pH ، اسیدیته قابل تیتراسیون و درصد مواد جامد محلول با فواصل زمانی 21 روز آزمون شد. نتایج حاصل از اندازهگیری تغییرات شدت تنفسی نشان داد که شروع قله تنفسی سیب گلدن دلیشس در دمای یک درجه سانتیگراد تقریباً درروزصدم نگهداری و در دمای 6 درجه سانتیگرادحدوداً روز چهل و پنجم ودردمای10درجه سانتیگراد روز بیستم میباشد. دادههای حاصل از خصوصیات کیفی، بر اساس آزمون فاکتوریل سه عاملی و طرح کاملاً تصادفی نشان داد که در طول مدت نگهداری سیبها در دماهای 1و6 درجه سانتیگراد نتایج حاصل از بستهبندی سلوفانی بهتر از چوبی و چوبی بهتر از پلیاتیلن میباشد، ولی برای 10 درجه سانتیگراد و بالاتر از آن و سیبهایی که به صورت تازه خورده میشوند بستهبندیهای پلیمری (سلوفانی و پلی اتیلنی) بهتر از چوبی نتیجه میدهند نتایج حاصله همچنین نشان دادند که نوع بستهبندی بر روی دو صفت pH و اسیدیته قابل تیتراسیون تاثیر ندارد
بستهبندی,خواص بیوفیزیکی و بیوشیمیایی,سیب گلدن دلیشز
https://jijas.ut.ac.ir/article_18745.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18745_d274f9d3e11da697b39e76097e722978.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی فرسایش بینشیاری و ارزیابی چند معادله در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از شبیه سازی باران
FA
حسین
اسدی
59278257
حسینقلی
رفاهی
41817623
حسن روحی
پور
51717495
حسین
قدیری
13625557
به منظور بررسی اثر شیب بر فرسایش بینشیاری و ارزیابی برخی معادلهها برای تخمین این نوع فرسایش، سه نوع خاک با خصوصیات متفاوت با استفاده از یک فلوم زهکشدار به ابعاد 1*1*1/0 متر در شیبهای مختلف تحت اثر بارندگی با شدتهای مختلف قرار گرفت. شبیهسازی باران با استفاده از یک دستگاه شبیهساز با نازل منفرد جارویی با میانگین قطر قطرات 5/1 میلیمتر انجام شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که نوع رابطه بین شیب با میزان فرسایش بینشیاری بستگی به شدت بارندگی و نوع خاک دارد. به عبارت دیگر بین سه عامل شیب، شدت بارندگی و نوع خاک برهمکنش متقابل وجود دارد. ارزیابی روابط پیشنهاد شده توسط مدل WEPP برای برآورد فرسایش بینشیاری نشان داد که مدل مورد بررسی تمایل به بیشبرآورد مقادیر کوچک و کمبرآورد مقادیر بزرگ فرسایش خاک دارد.
فرسایش بینشیاری,شیب,رواناب,مدل WEPP,شبیه سازی باران
https://jijas.ut.ac.ir/article_18746.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18746_567cafade52282bea8345d6a43cc32aa.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی توان تحمل سویههای سینوریزوبیوم ملیلوتی (Sinorhizobium meliloti) بومی خاکهای ایران به کادمیوم
FA
مژگان
سپهری
51778171
ناهید صالح
راستین
67925835
حسینعلی
علیخانی
27918646
هادی اسدی
رحمانی
69526958
کادمیوم یکی از مهمترین فلزات سنگین آلایندة خاک به شمار میآید که از منابع متعدد به ویژه کودهای شیمیایی فسفره وارد خاک میشود. این فلز با تأثیر بر ریزوبیومها و گیاهان میزبان آنها دارای اثرات منفی بر برقراری و کارایی سیستم همزیستی تثبیت کننده نیتروژن است. این تحقیق با هدف ارزیابی دامنه تحمل سویههای بومی سینوریزوبیوم ملیلوتی (همزیست با گیاه یونجه) به سطوح مختلف کادمیوم و شناخت و معرفی سویههای مقاوم به منظور استفاده از آنها در زیست پالایی خاکهای آلوده به این فلز انجام گرفته است. به منظور تهیه جدایههای بومی سینوریزوبیوم ملیلوتی نمونههایی از گرههای ریشهای از مزارع یونجه استانهای مهم زیر کشت این گیاه تهیه شد و پس از جداسازی و خالص کردن باکتریهای موجود در گرههای ریشه، کشت خالص هر جدایه تهیه گردید. آنگاه آزمون تلقیح گیاه با هر یک از جدایهها صورت پذیرفت و پس از حذف جدایههای فاقد توان همزیستی ، در مجموع 57 جدایه فعال و مؤثر سینوریزوبیوم ملیلوتی به صورت کشت خالص آماده شدند. بررسی توان تحمل سویهها به سطوح مختلف کادمیوم با استفاده از محیط کشت اختصاصی .H.M حاوی مقادیر مختلف کادمیوم (0 ، 5 ، 10 و … تا 70 میلیگرم بر لیتر) و مطالعه رشد کلنیهای رویش یافته باکتری انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اختلاف معنی داری (p<0.05) از نظر میزان تحمل سویههای مختلف سینوریزوبیوم ملیلوتی نسبت به سطوح مختلف کادمیوم وجود داشت، بطوریکه سویه های مذکور بر مبنای دندروگرام مشابهت، به سه گروه حساس، نسبتاً متحمل و متحمل قابل تفکیک بودند. درصد بالایی از سویههای مطالعه شده (حدود 70%) از گروه حساس به کادمیوم بودند که حداکثر تا غلظت 10 میلیگرم بر لیتر کادمیوم، رشد قابل مشاهدهای نشان دادند و تنها 8/3 درصد از سویهها توانایی تحمل سطوح 60 تا 70 میلیگرم بر لیتر کادمیوم را دارا بودند که میتوان آنها را به عنوان سویههای کاملاً متحمل معرفی نمود
سینوریزوبیوم ملیلوتی,فلزات سنگین,کادمیوم,تثبیت نیتروژن
https://jijas.ut.ac.ir/article_18747.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18747_e240d4be90e1bbb3596b80708f3383a7.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
مطالعه رشد نهال های یکساله رقم زرد زیتون در حضور نماتد Meloidogyne javanica و قارچ Verticillium dahliae
FA
آیت اله سعیدی
زاده
98723769
احمد
خیری
56157988
سید محمود
اخوت
52796771
جواد
زاد
22411646
سید عباس حسینی
نژاد
91144864
در سالهای اخیر کشت زیتون در ایران مورد توجه زیادی قرار گرفته است و این در حالیست که برخی از باغات و نهالستانهای ایران به تعدادی از بیمارگرهای خاکزاد آلوده هستند. نماتد ریشه گرهی، Meloidogyne javanica ، و قارچ Verticillium dahliae موجب خسارت قابل توجهی به باغات زیتون استان گلستان شده اند. لذا رشد نهالهای زیتون در حضور این دو بیمارگر مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش لاروهای سن دوم به عنوان مایه تلقیح نماتد M. javanica (1500 عدد در هر گلدان)، مایه تلقیح کنیدی قارچ
V. dahliae (106×1 عدد در سیسی، برای هر نهال یک سی سی) برای انجام آزمون بیماریزایی و میکرواسکلروت قارچ (7200 عدد در هرگلدان ) برای انجام آزمایش اصلی در نظر گرفته شد. در این آزمایش، شش تیمار از نهال های یکساله زیتون رقم زرد در گلدان های حاوی 720 سانتیمتر مکعب خاک لومی سترون بدین شرح در نظر گرفته شد: شاهد (بدون مایه تلقیح)، نماتد به تنهایی، قارچ و نماتد همزمان، قارچ دو هفته قبل از نماتد و نماتد دو هفته قبل از قارچ. نتایج این تحقیق نشان می دهد که میزان وزن تر ریشه و میزان افزایش طول ساقه و تعداد برگها در تیمارهای شاهد و قارچ و نماتد همزمان، به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار خود را داشته است. بیشترین میزان درصد برگهای دارای نشانههای بیماری (برگ های سبزرد، پژمرده و بافت مرده) در نهال ها، در تیمار قارچ و نماتد همزمان و کمترین آن در تیمار نماتد به تنهایی مشاهده گردید. میزان درصد تغییر رنگ ریشه و ساقه در تیمارهای دارای قارچ به ترتیب در تیمارهای قارچ به تنهایی و نماتد دوهفته قبل از قارچ بیشترین و کمترین میزان بود. تعداد گال ریشه در تیمارهای دارای نماتد به ترتیب درتیمارهای نماتد به تنهایی و قارچ دو هفته قبل از نماتد بیشترین و کمترین میزان بود.
زیتون,رشد نهال
https://jijas.ut.ac.ir/article_18748.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18748_2aad8d048a99bf8a6b2dfdccff5fd017.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
تاثیر برخی تیمارهای شیمیایی و انبار سرد بر ماندگاری گل بریدنی داودی (Chrysanthemum morifolium)
FA
امراله نبی
گل
63163286
روح انگیز
نادری
35311239
مصباح
بابالار
mbabalar@ut.ac.ir
محسن
کافی
mkafi@ut.ac.ir
به منظور معرفی بهترین تیمار شیمیایی و روش نگهداری مفید، طرحی بصورت فاکتوریل کاملا تصادفی بر روی دو رقم گل بریده داودی انجام شد. تیمار های شیمیایی شامل: اسید سیتریک، هیدروکسی کوئینولین سیترات، اتانول، بنزیل آدنین، کلرید کبالت و سولفات آلومینیوم بودند که همگی ساکارز نیز بهمراه داشتند و با تیمار شاهد (آب مقطر) مقایسه شدند. این طرح به سه روش نگهداری در سرد خانه، روش پالس و روش استاندارد (مداوم) انجام شد. طول عمر گل های بریدنی، میزان کلروفیل، وزن ترگل های بریدنی، تولید اتیلن و میزان جذب آب در بین تیمارها مقایسه شد. نتایج آزمایش نشان داد که گلها اتیلنی تولید نکردند. نگهداری در سرد خانه سبب افزایش قابل توجه عمر گل ها شد و روش استاندارد بهتر از روش پالس بود. همه مواد مورد استفاده عمر گلها را افزایش دادند و ماده هیدروکسی کوئینولین سیترات بیش از سایر مواد عمر گل های بریدنی را افزایش داد
اتیلن,انبار سرد,داودی,کلروفیل,ماندگاری
https://jijas.ut.ac.ir/article_18749.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18749_4c1b2d6fd3f3bf4d402d43586799d2d8.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
تجزیه و تحلیل کمی زمانی اپیدمی های بلایت فوزاریومی سنبله گندم
FA
فاختک
طلیعی
38529943
عزیز الله
علیزاده
57421547
ناصر
صفایی
98979523
محمدعلی
دهقان
63581336
به منظور ارائه مدلهای مناسب برای پیش بینی روند پیشرفت زمانی بیماری بلایت فوزاریومی سنبله گندم ناشی از قارچ Fusarium graminearum، بررسیهای اپیدمیولوژیک در قالب آزمایشات مزرعهای طی دو سال متوالی (81-1380 و 82-1381) در ایستگاه عراقی محله گرگان و با استفاده از ارقام فلات، تجن، زاگرس و یک لاین مقاوم (لیرا) اجرا گردید. روند توسعه بیماری نسبت به زمان با محاسبه شاخص بیماری (Disease Index) و با استفاده از مدلهای اپیدمیولوژیکی مورد بررسی قرار گرفت. مناسب بودن مدلها با استفاده از فاکتور ضریب تبیین مدل (R2)و آمارههای مربوط به خطای باقیماندهها شامل حداکثر خطا (ME) ، میانگین ریشه دوم خطا (RMSE)، ضریب تبیین خطا (CD) ، کارآیی مدلسازی (EF) و ضریب باقیمانده (CRM)بررسی گردید. پیشرفت بیماری در شرایط زیر سیستم مه پاش با عنایت به آمارههای یاد شده، در ارقام فلات، تجن و زاگرس با مدل لوگ-لوجستیک بهتر قابل تبیین بود. در لاین مقاوم بیماری پیشرفت قابل ملاحظهای نداشت. در شرایط خارج سیستم مهپاش با اسپورپاشی، در ارقام فلات و زاگرس مدل لوجستیک به ترتیب با ضریب تشخیص 86/0 و 91/0 بهترین مدل شناخته شد. در رقم تجن، مدل لوگ-لوجستیک با 84/0=R2 بعنوان مدل برتر معرفی شد. در این آزمایشات برای لاین مقاوم، مدل لوگ-لوجستیک با 79/0=R2 بهترین مدل تشخیص داده شد. در مجموع با بکارگیری شاخصهای آماری مذکور برای مقایسه مدلهای مورد مطالعه معلوم شد که مدلهای لوجستیک و لوگ-لوجستیک مناسبترین مدلها در توصیف روند پیشرفت بیماری تحت شرایط خارج و زیر سیستم مهپاش میباشند. این اولین گزارش در خصوص ارزیابی مدلهای پیشرفت زمانی بیماریها با استفاده از پارامترهای آماری مذکور میباشد. نتایج این پژوهش در مقایسه با تحقیقات مشابه در مورد همین بیماری، اهمیت کاربرد چنین شاخصهایی را در تشخیص صحیح مدلها نشان میدهد.
بلایت فوزاریومی سنبله گندم,لوجستیک,لوگ,مدلهای اپیدمیولوژیکی
https://jijas.ut.ac.ir/article_18750.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18750_f71dddb3b8f270048af7ce19aba526e8.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
اثر منبع و مقدار نیتروژن بر تجمع نیترات در اندامهای مختلف چند رقم توت فرنگی، Fragaria x ananassa Duch.))
FA
مهدیه حقیقت
افشار
91156694
مصباح
بابالار
mbabalar@ut.ac.ir
عبدالکریم
کاشی
97841264
علی
عبادی
47679139
در این تحقیق اثر منبع نیتروژنی بر تجمع نیترات در اندامهای مختلف چهار رقم توت فرنگی به نامهای آلیسو، سلوا،گاویتا و کامارسا، با روش آبکشت و پنج محلول غذایی حاوی مقادیر متغیر آمونیوم (s1= 0)،(s2=0.25)، (s3= 0.5)، (s4= 1)، (s5= 2) و مقدار ثابت نیترات ( 6 میلی مولار) مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق بوتهها در دو فصل متفاوت تابستان و زمستان به ترتیب رشد رویشی و رشد رویشی و زایشی داشتند. طبق نتایج، در فصل تابستان درصد نیترات برگ به تدریج افزایش پیدا نمود. با افزایش نیتروژن آمونیومی، درصد نیترات برگ افزایش پیدا نمود. درصد نیترات طوقه و ریشه با افزایش نیتروژن آمونیومی به 5/0 میلی مولار به حداکثر رسید، و با افزایش بیشتر نیتروژن آمونیومی ثابت ماند. در بین ارقام، رقم سلوا بیشترین درصد نیترات طوقه و ریشه، گاویتا بیشترین نیترات برگ و کامارسا بیشترین نیترات دمبرگ را داشت. در فصل زمستان و در داخل گلخانه نیز درصد نیترات برگ و دمبرگ در نمونه برداری سوم بیشترین بود. درصد نیترات طوقه و ریشه با افزایش نیتروژن آمونیومی به بیش از 0.25 میلیمولار در محلول کاهش یافت. درصد نیترات میوه در محلول غذایی S2 ، به حداکثر مقدار رسید و افزایش بیشتر آمونیوم در محلولهای غذایی موجب کاهش درصد نیترات میوه گردید. رقم سلوا، کمترین نیترات ریشه و طوقه، رقم گاویتا بیشترین نیترات برگ، طوقه، ریشه و میوه را داشت. در تابستان درصد نیترات برگ، ریشه، دمبرگ و طوقه به طور معنی داری بیشتر از فصل زمستان بود. در نهایت، در بین پنج محلول غذایی، محلول غذایی S5 و در بین چهار رقم کشت شده، رقم آلیسو به دلیل تجمع مقدار نیترات کم در میوه توصیه میگردد.
نیتروژن آمونیومی,نیتروژن نیتراتی,ارقام توت فرنگی,آبکشت,تجمع نیترات
https://jijas.ut.ac.ir/article_18751.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18751_ee9a42627c197a2be4a4670211eb7c8d.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی برخی عوامل موثر بر عملکرد تولیدمثل در گاوهای هلشتاین استان تهران
FA
مجید
همتی
49133648
احمد زارع
شحنه
55764933
رسول واعظ
ترشیزی
38778281
در این مطالعه برای تعیین عملکرد تولیدمثل (فاصلهزایش، تعداد روز باز، فاصله زایش تا اولین تلقیح و فاصله اولین تلقیح تا آبستنی) گاوهای هلشتاین استان تهران و برخی عوامل موثر بر آن از 30678 رکورد تولید مثل6913 رأس گاو ماده استفاده شد. میانگین و انحراف معیار فاصله زایش، تعداد روز باز، فاصله زایش تا اولین تلقیح و فاصله اولین تلقیح تا آبستنی به ترتیب 50/60 ± 50/397، 45/62 ± 10/122، 00/41 ± 20/93 و
00/12 ± 60/24 روز برآوردگردید. تأثیر گله، سال زایش، فصل زایش، دوره شیردهی و مقدار تولید شیر بر عملکرد تولید مثل معنیدار بود ( ). تأثیر جنسگوساله متولد شده بر فاصله زایش تا اولین تلقیح معنیدار بود ( ). نتایج این تحقیق نشان میدهد تعداد روزهای باز از سال 1376 تا سال 1381 روند افزایشی داشت. بیشترین و کمترین تعداد روز باز به ترتیب مربوط به زایشهای فصل بهار و پاییز بود و از دورهشیردهی پنجم به بعد افزایش تعداد روز باز مشاهده گردید. با افزایش تولید شیر عملکرد تولید مثل کاهش یافت
گاو هلشتاین,عملکرد تولید مثل
https://jijas.ut.ac.ir/article_18752.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18752_05e67e7ab000b24f84b103b4992fb7d3.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
کالیبراسیون منگنز تحت شرایط مزرعهای و نقش آن در عملکرد سویا
FA
علی اسدی
کنگرشاهی
73858565
محمدجعفر
ملکوتی
99196581
علی
چراتی
15816987
آزمایش مزرعهای در 20 مزرعه از مزارع مختلف سویا کاری شرق استان مازندران در سالهای 1379 و 1380 اجراء گردید. مزارع مورد مطالعه دارای کربنات کلسیم معادل از 5 تا 39 درصد و منگنز قابل جذب از 56/1 تا 10/9 میلیگرم در کیلوگرم بود. آزمایش در هر مزرعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد و تیمارهای این تحقیق شامل 20 خاک ( مزرعه ) و دو سطح منگنز (صفر و 40 کیلوگرم سولفات منگنز در هکتار) بود که مجموعا در 120 کرت آزمایشی انجام شد. پس از انجام آزمون خاک کلیه کودها قبل از کاشت به خاک اضافه و با دیسک زیر خاک گردید. حد بحرانی منگنز عصاره گیری شده با DTPA در خاک از طریق روش تصویری کیت-نلسون ومیچرلیخ-بری تعیین گردید. نتایج آزمایش مزرعهای نشان داد مصرف سولفات منگنز عملکرد دانه، غلظت و جذب کل منگنز در کاه و دانه سویا را افزایش داد. بطوریکه مصرف سولفات منگنز در یکی از مزارع سویاکاری شده موجب افزایش 46 درصدی عملکرد دانه سویا (عملکرد دانه سویا در قطعه شاهد 2067 بود و با مصرف سولفات منگنز در یکی از مزارع سویاکاری شده که غلظت منگنز قابل استفاده آن بسیار پایین بود به 3024 کیلوگرم در در هکتار افزایش یافت) گردید. در همه مزارع سویاکاری شده مصرف سولفات منگنز بطور متوسط عملکرد دانه سویا را 24 درصد نسبت به شاهد افزایش دادکه این افزایش از نظر آماری در سطح یک درصد معنی دار گردید. مصرف سولفات منگنز وزن هزار دانه، تعداد دانه در بوته و درصد پروتئین دانه را 5/6، 10 و 1/5 درصد در مقایسه با شاهد افزایش داد. با توجه به دادههای حاصل از تحقیقات مزرعهای، حد بحرانی منگنز در خاک برای دستیابی به 85 درصد حداکثر عملکرد نسبی دانه با استفاده از روشهای میچرلیخ-بری و کیت-نلسون به ترتیب 54/3 و 40/4 و با 90 درصد عملکرد نسبی به ترتیب 20/6 و 10/5 میلی گرم در کیلوگرم تعیین گردید.
کالیبراسیون (معیار سنجی),منگنز,حد بحرانی,عملکرد و سویا
https://jijas.ut.ac.ir/article_18753.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18753_b638d5399a70608c748619e27b1a5023.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
شناسایی باکتریهای عامل لکه برگی درختان توت در استان گیلان
FA
مصطفی نیک نژاد کاظم
پور
62866346
اسماعیل
کامران
61328269
سهیلا ساسانی
تالشی
52197668
این تحقیق بمنظور شناسایی عوامل بیماریزای باکتریایی لکه برگی درختان توت در استان گیلان انجام شد. طی سالهای 1380 الی1383 از توتستانهای مختلف استان نمونه برداری شد. علایم بیماری شامل لکه های سوخته نامنظم روی برگ بوده که با هاله زرد رنگ احاطه شده بودند. در شرایط مساعد این لکه ها بتدریج گسترش یافته و تمام سطح برگ را فرا میگیرد. از اندامهای آلوده دو نوع باکتری گرم منفی با کلنیهای فلورسنت روی محیط King’s B بدست آمد بر اساس مشخصات مورفولوژیک، فیزیولوژیک، بیوشیمیایی، بیماریزایی روی برگهای توت, الکتروفورز پروتئین کل سلول (SDS-PAGE) و با استفاده از روش واکنش زنجیرهای پلیمرآز (PCR) به کمک آغازگرهای اختصاصی, نوع غالب باکتری جدا شده از درختان توت Pseudomonas syringae pv.mori شناسایی شد. باکتری نوع دیگر در برخی توتستانهای استان گیلان P.s.pv.syringae تعیین گردید.
توت,لکه برگی
https://jijas.ut.ac.ir/article_18754.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18754_dad0b201949ec4a0648a542c02b578ad.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
مطالعه برخی ویژگیهای زیستی زنبور Trichogramma brassicae Bezd. در پنج نسل پرورش آزمایشگاهی آن روی تخمهای Sitotroga cerealella Oliv. و Plodia interpunctella Hub.
FA
شهلا حسینی
بای
24475455
علی یزدانی
خوراسگانی
16617446
محمد مشهدی
جعفرلو
54226391
در این مطالعه، میزان باروری، دوره نشوونما، درصد ظهور، طول عمر، نسبت جنسی و طول ساق پای عقب حشرات کامل زنبور (Hym.: Trichogrammatidae)Trichogramma brassicae Bezd.، در پنج نسل پرورش متوالی آن روی تخمهای Sitotroga cerealella Oliv.(Lep.: Gelechiidae) و
(Lep.: Pyralidae) Plodia interpunctella Hub. در دمای oC1 ± 24، رطوبت نسبی %5 ± 60 و رژیم نوری (L:D)10 :14 مورد بررسی قرار گرفت. میانگین صفات مذکور برای زنبورهای حاصل از تخمهای بید غلات و شب پره هندی بترتیب زیر بدست آمد: میزان باروری: 55/34 و 65/21 تخم به ازای هر ماده، دوره نشو و نما: 60/11 و 41/11 روز، درصد ظهور: 52/93 و 01/77، طول عمر: 04/3 و 44/2 روز، نسبت جنسی: 55/64 و 01/60 و طول ساق پای عقب: 08/158 و 45/146 میکرون. میانگین میزان باروری، طول عمر، نسبت جنسی و طول ساق پای عقب زنبور روی تخمهای هر دو میزبان در پنج نسل پرورش با یکدیگر اختلاف معنی دار داشت بطوریکه تا نسل سوم، افزایش و سپس در نسلهای بعدی کاهش یافت در حالیکه میانگین دوره نشو و نما و درصد ظهور زنبورهای حاصل از تخمهای هر دو میزبان در پنج نسل پرورش از تفاوت معنی داری برخوردار نبود. همچنین همبستگی قوی و مثبت بین اندازه ساق پای عقب، میزان باروری و طول عمر زنبورهای حاصل از هر دو میزبان مشاهده شد. طبق نتایج بدست آمده از این آزمایش، پیشنهاد می گردد که در تولید انبوه این زنبور، از پرورش مکرر آن بر روی یک میزبان، خودداری شود.
پرورش,تریکوگراما,بید غلات,شبپره هندی,ویژگیهای زیستی
https://jijas.ut.ac.ir/article_18755.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18755_889d4da883ada5dbe354c0a500c0d89b.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
ارزیابی تنوع ژنتیکی در بین تعدادی از ژنوتیپ های انار به کمک نشانگرهای RAPD
FA
ذبیح اله
زمانی
18199191
علی
سرخوش
51775316
محمدرضا فتاحی
مقدم
91537111
علی
عبادی
47679139
علی
پهلوانی
pahlavani@iust.ac.ir
ایران دارای غنیترین ذخایر ژنتیکی انار در جهان میباشد بطوریکه تنوع و تعداد ژنوتیپهای انار در ایران بینظیر است. در این مطالعه از نشانگرهای RAPD برای تعیین سطح تنوع و خویشاوندی در 24 ژنوتیپ انار ایران استفاده شد. DNA ژنومی از برگها استخراج و کمیت و کیفیت آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و الکتروفورز ژل آگارز تعیین شد و پس از رقیق کردن در واکنش PCR استفاده گردید. تعداد 113 آغازگر تصادفی در انجام واکنش PCR بر روی نمونه ها آزمایش گردید که 27 آغازگر تکثیر DNA الگو را به خوبی انجام داده و بین ژنوتیپ ها چند شکلی نشان دادند. قطعه های با وضوح خوب که دارای تکرار پذیری بالایی بودند، برای محاسبات انتخاب شدند. این 27 آغازگر در مجموع 257 قطعه در کل ژنوتیپ ها تکثیر کردند که از بین آنها 158 قطعه چند شکل بودند. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها براساس حضور نوار (یک) و عدم حضور نوار (صفر) با استفاده از ضریب تشابه جاکارد و به روش UPGMA انجام گرفت. بیشترین و کمترین تشابه ژنتیکی بین ژنوتیپ ها به ترتیب برابر 88% و 30% بدست آمد. در تجزیه خوشهای، ژنوتیپ ها در درصد تشابه 64 در 8 گروه مجزا جای گرفتند. همچنین ضریب کوفنتیکی بین ماتریس تشابه و دندروگرام در حد 92/ 0 r =بدست آمد که برازش مناسب دندروگرام به ماتریس تشابه را نشان میدهد. بنابر نتایج بدست آمده ژنوتیپ های مورد بررسی از تنوع نسبتا بالایی برخوردار بودند که نشان دهنده غنی بودن ذخایر ژنتیکی انار در ایران است. همچنین این بررسی نشان داد که از اسامی مشابه ممکن است برای ژنوتیپهای متفاوت استفاده شده باشد و یا اینکه در ایجاد کلکسیونها و در هنگام جابجایی ژنوتیپها ممکن است اختلاط و یا اشتباه بوجود آید. بعلاوه این آزمایش نشان داد که نشانگر RAPD برای گروهبندی ژنوتیپهای انار یک تکنیک موثر و مفید است.
انار,تنوع ژنتیکی,نشانگرهای مولکولی
https://jijas.ut.ac.ir/article_18756.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18756_d55cfac68b1dadaecda8f88f36466eb3.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی اثرات عوامل سامانه تولید بر بهرهوری اقتصادی گلههای شیری هلشتاین با استفاده از یک مدل شبیه سازی
FA
فرجاد
رفیعی
27873692
مجید متقی
طلب
55583299
عبدالاحد
شادپرور
27874628
هاشم صابری
نجفی
13347615
با استفاده از روش تحلیل سیستم، سامانه اقتصادی گله گاو شیری به مؤلفههای درآمدی و هزینهای تجزیه شده و هر کدام ازاین مؤلفهها نیز به زیربخشهای دیگری تقسیم گردیدند. سپس با بهرهگیری از مدلهای موجود و به کمک برنامهنویسی رایانهای نسبت به شبیهسازی یک مدل زیست ـ اقتصادی اقدام شد. در این شبیهسازی، اجزای درآمدی و هزینهای سامانه تولید طوری به هم ارتباط داده شدند که تغییر در هر یک ازعوامل موجود، به نحوی پویا سبب تغییر در سایر عوامل، درآمدها، هزینهها و سرانجام شاخص بهرهوری اقتصادی میشد. با در نظر گرفتن مقادیر متفاوت برای هر کدام از متغیرهای موجود در مدل، حساسیت عملکرد سامانه به تغییر آنها مورد بررسی واقع گردید. بر مبنای نتایج حاصله، در بین اقلام هزینهای، تغییر هزینههای خوراک، و از بین اقلام خوراک نیز تغییر قیمت کنسانتره، بیشترین تأثیر را بر شاخص بهرهوری داشته است. افزایش 81/83 درصدی هزینه خوراک، 10/225 درصدی قیمت علوفه و 84/133 درصدی قیمت کنسانتره شاخص بهرهوری را به میزان 64/36 درصد کاهش داده و آنرا به مرز واحد میرساند. 85/32 درصد افزایش تولید شیر، یا 93/45 درصد افزایش قیمت پایه شیر و یا 56/39 درصد افزایش همزمان قیمت پایه شیر و اضافه پرداختها به ازای هر درصد چربی و پروتئین اضافی، شاخص بهرهوری را به میزان 64/36 درصد ارتقا بخشیده و اثر منفی افزایش قیمتهای مزبور را جبران میکند. علاوه بر اینها تأثیر تغییر در هزینه جایگزینی، هزینههای متفرقه، هزینه کل، درآمدهای شیر، درآمد فروش گوساله، درآمد فروش کود و درآمد کل، بر شاخص بهرهوری مورد بررسی قرارگرفت.
اقتصادی,شبیه سازی,بهرهوری,مدل زیست,گاو شیری,هلشتاین
https://jijas.ut.ac.ir/article_18757.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18757_9c593303b6389ee0e19d77446e966dff.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی اثر تعداد دفعات تغذیه بر برخی از صفات تولیدی و شاخصهای تغذیهای کرم ابریشم (Bombyx mori)
FA
سید حسین حسینی
مقدم
76424838
کیوان
اعتباری
43343535
سید ضیاءالدین
میرحسینی
16553932
در پرورش کرم ابریشم علاوه بر مقدار تغذیه, نحوه غذا دادن که میتواند در حفظ کیفیت برگ توت موثر باشد نیز در میزان تولید اهمیت دارد. به منظور بررسی اثر تعداد دفعات تغذیه روزانه بر صفات تولیدی و شاخصهای تغذیهای کرم ابریشم، هیبرید تجاری 103×104 انتخاب و اثرات چهار تیمار یک, دو, سه و چهار نوبت غذادهی در روز بر این مولفهها مورد بررسی قرار گرفت. بیشتر بودن تعداد دفعات غذا دادن سبب افزایش عملکرد در صفات وزن قشر پیله, وزن پیله, درصد قشر پیله, مقدار و قابلیت مصرف و هضم غذا شد(1%P<). ولی راندمان تبدیل غذای مصرفی به وزن قشر پیله و وزن پیله در دفعات تغذیه کمتر افزایش مییابد. تفاوت درصد شفیره شدن در بین تیمارها معنی داری نبود. کاهش تعداد دفعات تغذیه از 3 به 2 و یا 1 ضمن اینکه سبب سهولت در انجام کار در پرورش انبوه میشود از توجیه اقتصادی نیز برخوردار است.
کرم ابریشم,پیله ابریشمی,تغذیه,صفات اقتصادی و شاخص تغذیه
https://jijas.ut.ac.ir/article_18758.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18758_f94df0a95ea182bcc3337b545a01dbb4.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
اثر ژنوتیپ و پیش تیمار های سرمایی و گرمایی روی پینه زایی و شاخه زایی در کشت بساک گوجه فرنگی
FA
علیرضا مطلبی
آذر
26679474
محمود
خسروشاهلی
19455383
مصطفی
ولیزاده
39627199
سیروس
مسیحا
71397538
احمد
معینی
96369147
اثرات پیش تیمار سرمایی و گرمایی روی غنچه ها و بساکهای کشت شده در4 لاین گوجه فرنگی و 6 هیبرید حاصل از آنها در سه محیط کشت، مورد بررسی قرار گرفت. پیش تیمارهای دمایی شامل پیش تیمار سرمایی
(?C4 بمدت 48 ساعت و ?C10 بمدت 10 روز)، پیش تیمار گرمایی (?C35 بمدت 4 روز) و ترکیب پیش تیمار سرمایی و گرمایی (?C4 بمدت 48 ساعت سپس ?C35 بمدت 4 روز و تیمار دیگر ?C35 بمدت 4 روز سپس ?C4 بمدت 48 ساعت) بودند. کشتهای شاهد و کشتهای پیش تیمار شده، در دمای ?C26 نگهداری شدند. این بررسی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد و درصد پینه زایی، قطر پینه و درصد شاخه زایی اندازه گیری شد. به جز پیش تیمار ?C4 غنچه ها در سایر پیش تیمار های مرتبط با غنچه ها، پینه زایی مشاهده نشد. با این حال در همه پیش تیمارهای بساک، به جزپیش تیمار?C35 سپس ?C4 ، پینه زایی اتفاق افتاد. تجزیه آماری فقط برای پیش تیمارهای موثرانجام گرفت. نتایج نشان داد که پیش تیمار، ژنوتیپ، محیط کشت و اثرات متقابل این فاکتورها تاثیر معنی داری روی صفات اندازه گیری شده، داشتند (01/0P<). در بساکهای پیش تیمار شده در?C4 سپس ?C35 و کشتهای شاهد، شاخه زایی مشاهده نشد. با این حال در سایر پیش تیمارها شاخه زایی اتفاق افتاد. اثرات پیش تیمار در بین ژنوتیپها و محیطهای کشت متفاوت بود. درهمه محیطهای کشت، هیبریدهای Micro-Tinna x Moneymaker و Micro-Tinna x MSK8 بالاترین شاخه زایی ( 22 تا 5/35 درصد) را در?C4 نشان دادند. این هیبریدها به ترتیب 5/14 و 9/18 درصد شاخه زایی در ?C10 و 5/14 و 7/16 درصد شاخه زایی در?C35 نشان دادند. در بین لاینها ( والدین)، درصد شاخه زایی MSK8 در?C4 ، 9/18 و Micro-Tinna در ?C35، 8/17 درصد بـود. لذا در گوجه فرنگی می توان با اعمال پیش تیمارهای دمایی بساکها، موفق به تولید جمعیت هاپلویید(یا دابلد هاپلویید) شد.
پیش تیمارسرمایی وگرمایی,پاسخ به کشت بساک,ژنوتیپ,گوجهفرنگی,محیط کشت
https://jijas.ut.ac.ir/article_18759.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18759_66bf8c8246752ed718229a3e6c76ecb8.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
تعیین صدمات مکانیکی ناشی از ماشینهای برداشت سیب زمینی و مقایسه آنها در منطقه اردبیل
FA
حسین موسی
زاده
43194647
حسین
مبلی
hmobli@ut.ac.ir
محمد
ضیغمی
99124317
جهت تعیین خسارتهای وارد شده به محصول سیب زمینی توسط ماشینهای برداشت در منطقه اردبیل، سه نوع ماشین برداشت، شامل طرحهای سبزدشت اصفهان، آمریکائی و روسی با استفاده از طرح آشیانهای با پنچ نمونه تصادفی(تکرار) از مزارع زیر کشت سیبزمینی(رقم آگریا) مورد ارزیابی قرار گرفت. دادههای کمی بدست آمده پس از تاثیر ضرایب استاندارد 1، 3و7، ارائه شده بوسیله PMB و SIAE به ترتیب برای سه نوع خسارت سطحی، متوسط و شدید به صورت کیفی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و از میانگین مجموع سه خسارت کیفی فوق، میانگین کل خسارت کیفی آنها مشخص گردید. نتایج تجزیه واریانس نشان داد، بین انواع ماشین های برداشت از لحاظ سه نوع خسارت (سطحی، متوسط و شدید) اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها به روش دانکن در سطح احتمال 5% نشان داد بیشترین خسارت (سطحی، متوسط و شدید) مربوط به ماشین برداشت طرح روسی با میانگین کل خسارت کیفی 6/21 بود، که نسبت به انواع ماشین های برداشت دیگر از نظر میزان خسارت اختلاف معنی داری داشت ولی دو ماشین برداشت طرح سبزدشت اصفهان با میانگین کل خسارت کیفی 26/10 و طرح آمریکائی با میانگین کل خسارت کیفی 73/12 اختلاف معنی داری از لحاظ خسارت های کیفی سطحی و متوسط نداشتند. در انتها بر اساس استانداردهای ارائه شده بوسیله PMB و SIAE شاخص خسارت سه نوع ماشین برداشت تعیین شدند که با توجه به محدوده های ذکر شده برای شاخص ماشین های برداشت سیب زمینی، کارآیی آنها در حد قابل قبولی قرار داشت.
سیب زمینی,خسارت کیفی,خسارت کمی,ماشین برداشت,شاخص خسارت
https://jijas.ut.ac.ir/article_18760.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18760_ab08efbba01c28c68e5adf963ccdaef0.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی اثر رایزوسفر گیاه برنج بر شکلهای فسفر معدنی در خاکهای شالیزاری شمال ایران: 1- شکلهای فسفر بومی خاک
FA
نصرت اله
نجفی
78585498
حسن
توفیقی
71154761
این تحقیق به منظور بررسی اثر رایزوسفر برنج بر شکلهای فسفر معدنی بومی در خاکهای شالیزاری شمال ایران در گلخانه انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با دو تکرار شامل نوع خاک در 14 سطح (10 خاک آهکی و چهار خاک غیرآهکی )، و کشت گیاه در دو سطح ( با کشت و بدون کشت برنج ) انجام شد. پس از سه ماه، از گلدانهای "با کشت" و خاک "بدون کشت"، به طور همزمان به روش خاصی نمونهبرداری و بلافاصله شکلهای فسفر معدنی خاکهای آهکی به روش عصارهگیری متوالی جیانگ و گو (1989) و در خاکهای غیرآهکی به روش کیو (1996) و فسفر قابلجذب به روش اولسن اندازهگیری گردید. در یک آزمایش دیگر به منظور بررسی تغییرات فسفر قابلجذب با فاصله از طوقه گیاه برنج، گلدان خاصی به مساحت یک متر مربع و عمق30 سانتیمتر تهیه و تا عمق20 سانتیمتر خاک ریخته و بذرهای جوانهدار شده برنج مشابه شرایط مزرعه کشت گردید. پس از به خوشه رفتن گیاه برنج، از فاصلههای مختلف طوقه به روش خاصی نمونهبرداری و فسفر قابلجذب آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که: 1- در تمام خاکهای مورد مطالعه، مقدار فسفر قابلجذب در خاک رایزوسفر برنج به طور معنیداری نسبت به خاک کشت نشده کمتر بود. 2- در خاکهای آهکی، مقدار شکلهای دیکلسیم فسفات، اکتاکلسیم فسفات، آپاتایت، فسفاتهای آلومینیوم و فسفر محبوس در اکسیدهای آهن در خاک رایزوسفر برنج به طور معنیداری از خاک کشت نشده کمتر بودند؛ در حالی که مقدار فسفر به شکل فسفاتهای آهن در رایزوسفر برنج اختلاف معنیداری با خاک غیررایزوسفر نداشت. 3- در خاکهای غیرآهکی، مقدار فسفر به سهولت محلول، فسفاتهای آلومینیوم، و فسفاتهای آهن در خاک رایزوسفر برنج نسبت به خاک کشت نشده به طور معنیداری کمتر بود؛ در حالی که فسفربه شکل آپاتایت و فسفر محبوس در اکسیدهای آهن در رایزوسفر برنج اختلاف معنیداری با خاک کشت نشده نداشتند. 4- با فاصله از طوقه گیاه برنج در بین دو بوته، فسفر قابلجذب خاک تغییر معنیداری نکرد. این در حالی بود که فسفر قابلجذب در خاک کشت شده، به طور بسیار معنیداری کمتر از خاک کشت نشده بود. 5- اندازهگیری pH آب روی سطح خاک گلدانها در پایان دورهی رشد نشان داد که کشت گیاه برنج در تمام خاکها به طور معنیداری pH آب روی سطح خاک گلدانها را کاهش داد
رایزوسفر,برنج,شکلهای فسفر معدنی,خاکهای شالیزاری,عصارهگیری متوالی,فسفر قابلجذب.
https://jijas.ut.ac.ir/article_18761.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18761_87156e2b0a8e718624841736a46a1503.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
بررسی اثرات بیمارگری قارچVerticillium lecanii روی شته سبز هلو Myzus persicae در شرایط آزمایشگاهی
FA
نوربخش
ارزانیان
15517578
احمد
عاشوری
57642421
حسن
عسکری
87236894
غلامرضا
رسولیان
28829798
کنترل بیولوژیک,شته سبز هلو
https://jijas.ut.ac.ir/article_18762.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18762_a9d0ea94c3bbce01f4bee7c969b5a11a.pdf
پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران
مجله علوم کشاورزی ایران
38
1
2007
11
22
جداسازی، شناسایی و اندازهگیری میزان تثبیت بیولوژیک نیتروژن درGluconacetobacter diazotrophicus
FA
محسن
علمائی
96698359
برای نیل به خودکفایی در تامین شکر، سطح زیرکشت نیشکر و متعاقب آن مصرف کودهای شیمیایی ازتی در استان خوزستان افزایش یافته که این مسئله آلودگی محیط زیست را به دنبال خواهد داشت. بنابر این استفاده از باکتریهای تثبیت کننده نیتروژن به منظور کاهش آلودگی محیط زیست و تامین بخشی از نیاز نیتروژن نیشکر ضروری و مفید به نظر میرسد. باکتری همیار تثبیت کنندة نیتروژن در نیشکر از گونهGluconacetobacter diazotrophicus میباشد که کاملاً درون بافتی بوده و در خاک زنده نمی ماند و جداسازی آن باعصاره گیری از بافت صورت میگیرد. تعداد 5 جدایه بومی و 3 سویه وارداتی از باکتری در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند. باکتری در محیط استاندارد جامد LGIP کلنیهای نارنجی تا قرمز رنگ ایجاد میکندکه در کشت کهنه قهوهای رنگ میشوند. در محیط کشت جامد سیبزمینی کلنیهای سفید رنگ ایجاد میشوند که پس از ده روز به رنگ قهوهای سوخته در میآیند. در محیط جامد گلوکزـ عصاره مخمرـ کربنات کلسیم (GYC) ایجاد کلنیهای قهوهای به همراه رنگدانة قهوهای محلول در آب مینماید. باکتری در غلظت بالای گلوکز (30%) قادر به رشد است و تولید اسید استیک مینماید. این باکتری اکسیداز و نیترات رداکتاز منفی و کاتالاز مثبت میباشد. از اکسیداسیون الکل تولید اسید مینماید ولی مرحله بعدی اکسیداسیون را انجام نمی دهد. این باکتری دارای توان تثبیت بیولوژیک نیتروژن میباشد که در جدایه های مختلف از 257-210 نانومول اتیلن در میلی لیتر.ساعت با روش احیای استیلن (ARA) اندازهگیری گردید.
نیشکر,تثبیت بیولوژیک نیتروژن,اندوفیت اجباری
https://jijas.ut.ac.ir/article_18763.html
https://jijas.ut.ac.ir/article_18763_d74cc4b6cf83e9191d70e054d5bd732c.pdf