پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-تعیین جذابیت گونه های مختلف گیاهی برای زنبورعسل در مناطق خوانسار و فریدن اصفهان17619FAاحمد رضافقیهرحیمعبادیحسننظریانمصطفینوروزیJournal Article19700101In order to identify the foraging plants of honey bees and determine their attractiveness for honeybees, flowering period of the plants producing nectar and pollen were studied. The number of bees and the length of time that each bee spent on the flowers were recorded. The plants were grouped based on the number of bees attracted to them and duration of the time spent on their flowers. Data were analysed by cluster method. All the plant species were divided into 4 main groups. First group with excellent attractiveness named class 1. Second group with good attractiveness named class 2. Third and fourth group with medium and weak attractiveness were named class 3 and class 4. First group includes species of: Pear, Oleaster, Cherry , False acacia, Black cherry, Apple, Almond, Poppy, mignonetter, Sainfoin, Species of horn poppy, Sweet clover, Sunflower, Species of locoweed, wound wort, species of st. John’s – wort, thyme , Quince, eryngo, globe, thistle, alhagi, etc. Second group includes species of : medic, desert candle, locoweed, tea-rose, shallot, centurea, broom, dandelion, bugloss, clover, opopanax, chicory, sisymbrium, plantain, mint, etc. Third and fourth group includes species of: Jerusalem sage, euphorbia, larks pur, salvia, butter cup, salsify, centaurea, acanthus, carrot, hog bean, ixiolirion, iris, prickly thrift, european glory bind , milfoil, shepherd’s – purse, bermuda grass, shepherd’s needle, etc.به منظور تعیین جذابیت گونه های مختلف گیاهی برای زنبورعسل آزمایشی در مناطق مختلف جنوب غربی استان اصفهان تحت پوشش اقلیم نیمه استپی با استفاده از کلنیهای زنبورعسل معمولی (Apis mellifera L. ) انجام گرفت. جذابیت هر گونه گیاهی با آمار برداری از تعداد زنبور ملاقات کننده و مدت زمان استقرار روی هر گیاه در طول دوره گلدهی تعیین گردید. با انجام آنالیز آماری کلاستر کلیه گونه های گیاهی از نظر جذابیت در چهار گروه عالی، خوب ، متوسط و ضعیف طبقه بندی گردیدند. نتایج نشان داد در گروه اول (گیاهان دارای جذابیت عالی) گونه هایی قرار گرفته اند که وجه مشترک آنها تعداد زنبور ملاقات کننده و میزان بالای زمان استقرار بوده و بترتیب با کاهش میانگین تعداد زنبور ملاقات کننده و زمان استقرار گروههای بعدی (گیاهان دارای جذابیت خوب ، گیاهان دارای جذابیت متوسط و ضعیف) متمایز می گردند. از گیاهان دارای جذابیت عالی میتوان به گونه های، سنجد، گیلاس، اقاقیا، آلبالو، سیب، بادام، گلابی، خشخاش زرد، ورث بیابانی، اسپرس، انواع شقایق، یونجه زرد، آفتابگردان، انواع گون، سنبله ارغوانی، انواع گل راعی، آویشن، به، زول، شکرتیغال، خارشتر و … اشاره نمود. از گیاهان داری جذابیت خوب نیز می توان انواع یونجه، سریش، بعضی از گونه های گون، چای کوهی، موسیر، انواع گل گندم، جاز، قاصدک، انواع گاوزبان، انواع شبدر، جاشیر، کاسنی، انواع خاکشیر، انواع بارهنگ، پونه و … را نام برد. ازگیاهان دارای جذابیت متوسط و ضعیف نیز می توان گونه های گوش بره زرد، انواع فرفیون ، زبان پس قفا، انواع مریم گلی، آلاله، انواع شنگ، گونه های گل گندم، کنگر خوراکی، هویج کوهی، بذرالبنچ، خیارک، زنبق، کلاه میرحسن، پیچک صحرایی، بومادران، کیسه کشیش، مرغ، سوزن چوپان، زردبید و … را نام برد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17619_7049d82534e1adcaf25b82a30df29bf5.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-مزیت نسبی تولید بادام در استان چهارمحال و بختیاری17620FAسعیدیزدانیرویا اشراقیسامانیJournal Article19700101In addition to its high nutritional value, almond is one of Iran’s most important export products. This encourages policymakers to pay special attention to the production of this product. During the second and third Social, Economic and Cultural Development Programs, special attention has been paid to development of almond cultivation in the country. Chahar Mahal Bakhtiary with an appropriate natural standing such as 9milliard M3 of annual water supply and 81000 ha of sloping lands, could be one of the most important regions for almond development in the country. In this study, an attempt was made to investigate the comparative advantage of almond production in the province, using Net Social Profit (NSP), Domestic Resource Cost (DRC) and Social Cost – Benefit Ratio (SCB). The computed values for NSP, DRC and SCB were 17960108 (Rials/ha), 0.26, and 0.29, respectively. This confirms the tangible comparative advantage for almond production in the region.محصول بادام علاوه بر دارا بودن ارزش غذائی بالا یکی از اقلام مهم صادراتی کشور میباشد. این امر زمینهساز توجه ویژه به این محصول در سطح برنامه ریزی کشور بوده است، بنحویکه در برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، توسعة بادام کاری مرتبة نخست را در زیر بخش باغبانی به خود اختصاص داده و براساس برنامهریزیهای بعملآمده، در برنامة سوم نیز توسعة سطح زیرکشت بادام در رتبة اول قرار گرفته است. استان چهارمحال و بختیاری با دارا بودن شرایط طبیعی مناسب از جمله نه میلیارد مترمکعب آب خروجی درسال و 81000 هکتار زمین شیبدار مناسب برای بادامکاری، زمینهای را فراهم نمودهاست که این منطقه یکی از قطبهای مهم توسعة کشت بادام باشد. در این مطالعه مزیت نسبی تولید بادام در استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از شاخصهای منفعت خالص اجتماعی ، نسبت هزینة منابع داخلی و نسبت هزینه به منفعت اجتماعی مورد بررسی قرارگرفته است. بر اساس نتایج بدست آمده، سود خالص اجتماعی یک هکتار بادامستان، هزینة منابع داخلی و نسبت هزینه به منفعت اجتماعی این فعالیت بهترتیب معادل 17960108 ریال، 4/26 و 4/29 درصد میباشد. نتیجة بدست آمده برای هرسه شاخص یادشده، گویای این مطلب است که تولید بادام در منطقة مورد مطالعه دارای مزیت نسبی میباشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17620_4f8e6ac3e51f6391131a0f6b2ad1633f.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-ارزیابی مقاومت به خشکی در جو17621FAعزتکرمیمحمدرضاقنادهامحمدرضانقویمحسنمردیJournal Article19700101The objectives in this study were to investigate some important agricultural traits, their direct and indirect effect on grain yield and to see how these traits are effected by drought. Twenty-six genotypes were planted in two dry and irrigated conditions and in a randomized complete block design. The study was conducted in the agricultural field Faculty of Agriculture, Tehran University. Twenty-one morphologic traits were assessed. The difference of all traits among genotypes was significant. Drought stress caused decrease in days to maturity, plant height, peduncle length, leaf number per plant, grain yield per plant, thousand-kernel weight as well as harvest index, but for other traits the effect wasn’t significant. Grain yield was observed to have a high and positive correlation with plant height, peduncle length, spikelet number, leaf number, biomass, main spike weight, total weight of spikes, average number of kernel per spike, thousand kernel weight, straw yield and harvest index. Linear multiple regression showed that the traits: biomass, straw yield, harvest index, average number of kernel per spike, thousand kernels weight and days to heading (in the irrigated conditions) could explain almost 98.8 percent of the grain yield per plant trait variation. On the other hand, in dry conditions five traits of: average number of kernel per spike, thousand kernels weight, biomass, straw yield and harvest index explained nearly 97.7 percent of the grain yield per plant variation. Results in path analysis in the irrigated condition showed that the direct effects of two traits, namely biomass and harvest index on grain yield per plant, were high and positive. Indirect effects of traits on each other were very low with only indirect effects of two traits: average number of kernel per spike and straw yield on the grain yield per plant being were high and positive. In dry conditions biomass was observed to have the most direct effect on grain yield per plant. Other traits’ direct effects on the grain yield per plant were of no significance. But except harvest index, an indirect effect of other traits (average number of kernel per spike, thousand kernel weight and straw yield) on the grain yield per plant via biomass was high and positive. Based on the obtained results it can be suggested that traits: biomass, average number of kernel per spike, thousand kernel weight, straw yield and harvest index can be indices of cultivar selection for high grain yield in the stress and non-stress conditions. However the effects of these traits in the dry and irrigated conditions were not similar. The strength of biomass and straw yield is less in dry condition.به منظور بررسی اهمیت نسبی صفات زراعی، میزان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم آنها بر عملکرد دانه و مطالعه اثر خشکی بروی این صفات، 26 ژنوتیپ تحت شرایط دیم و فاریاب، در سال زراعی 82-1381در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران کشت شدند. بیست ویک صفت مرفولوژیک وزراعی اندازهگیری شدند. بین ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر تمامی صفات مورد ارزیابی شده اختلاف معنیداری مشاهده شد. بر اثر خشکی تعداد روز تا رسیدگی، ارتفاع ساقه، طول پدانکل، تعداد برگ، عملکرد دانه در تک بوته، وزن هزار دانه و شاخص برداشت کاهش یافت. ولی در مورد سایر صفات اثر خشکی معنیدار نبود (در نمودار پراکنش بارندگی و نیاز آبی گیاه مشخص است). همبستگی عملکرد دانه در تک بوته با ارتفاع ساقه، طول پدانکل، سنبلچههای کل، سنبلچههای بارور، تعداد برگ، بیوماس، وزن سنبله اصلی، وزن کل سنبلهها، متوسط تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد کاه و کلش و شاخص برداشت مثبت و معنیدار بود. رگرسیون چند متغیره خطی نشان داد که در شرایط فاریاب شش صفت: بیوماس، عملکرد کاه و کلش، شاخص برداشت، متوسط تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و تعداد روز تا گلدهی تقریباً 8/98 درصد از تغییرات موجود در عملکرد دانه در تک بوته را در این ارقام توجیه مینماید و در شرایط دیم پنج صفت: متوسط تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، بیوماس، عملکرد کاه و کلش و شاخص برداشت تقریباً 7/97 درصد از تغییرات موجود در عملکرد تک بوته را در این ارقام توجیه مینماید. نتایج تجزیه علیت در شرایط فاریاب نشان داد که اثر مستقیم بیوماس و شاخص برداشت برروی عملکرد دانه در تک بوته مثبت و بالا میباشد. اثر غیر مستقیم صفات بر روی یکدیگر خیلی کم بود و تنها اثر غیر مستقیم متوسط تعداد دانه در سنبله و عملکرد کاه و کلش مثبت و بالا بود. در شرایط دیم نیز بیوماس بیشترین اثر مستقیم را بر روی عملکرد دانه در تک بوته داشت و سایر صفات اثرشان بصورت مستقیم بروی عملکرد دانه در تک بوته ناچیز بود. اما بجز شاخص برداشت اثر غیرمستقیم دیگر صفات: متوسط تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد کاه و کلش بر عملکرد دانه در تک بوته از طریق بیوماس مثبت و بالا بود. نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که خصوصیاتی از قبیل عملکرد بیولوژیک (بیوماس)، متوسط تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد کاه و کلش و شاخص برداشت را میتوان به عنوان شاخصهایی برای انتخاب ارقام با عملکرد بالا در شرایط دیم و فاریاب توصیه نمود. ولی ترتیب اثر این صفات در دو شرایط دیم و فاریاب شبیه هم نیست. نقش عملکرد بیولوژیک و عملکرد کاه و کلش در شرایط دیم کم رنگتر میشود. (به این معنی است برای مثال ما نمی توانیم در شرایط دیم بوتههای بزرگ با رشد رویشی زیاد داشته باشیم چون به دلیل تخلیه رطوبت در مرحله رشد زایشی با خشکی روبرو شده و عملکرد کاهش مییابد در صورتی که در شرایط آبی میتوانیم با تولید بوتههای بزرگ عملکرد را بالا ببریم).https://jijas.ut.ac.ir/article_17621_b6ded7653d5e4ee9b2bbd3f40687a7e3.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی تنوع و مقایسه عملکرد و اجزای آن تحت دو شرایط آبیاری در ماش17622FAمحمدضابطعبدالهادیحسینزادهعلیاحمدیفرنگیسخیالپرستJournal Article19700101Variation of morphological, phonological, and quantitative (with emphasis on yield and its components) traits in Mung bean were studied using two separate augment designs one for each of stress and non-stress irrigation conditions, Analysis of variance in testing for homogeneity of experimental conditions indicated a significant variation between blocks for only few traits under each of the conditions. Mean comparison of control varieties in each condition, and for most of the traits, showed no significant difference between Mehr and Partow cultivars but indicated a significant difference between Gohar and the other two cultivars. It was also observed that accessions performed better than the best among controls with regard to traits of plant height and node number. Considering other traits, however, control cultivars performed better than the accessions. Phenotypic variation for plant yield and pod number was highest (43%), while for days to 90% maturity and harvest index was the lowest (5%). Other traits exhibited average phenotypic variations (15%). Cluster analysis grouped cities involved in the study to 3 and 4 separate classes in stress and non – stress conditions respectively. Class 4 of non – stress along with class 1 of under stress condition were considered to be the best among classes by having the lowest growth period and a high harvest index as well as high economical yield.تنوع صفات مورفولوژیکی، کمی، فنولوژیکی و همچنین مقایسه عملکرد و اجزای آن در دو طرح آگمنت جداگانه تحت دو شرایط آبیاری معمول و محدود، در 600 اکوتیپ ماش مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه واریانس صفات شاهد برای بررسی یکنواختی زمین آزمایش حاکی از اختلاف معنی دار بین بلوکها برای تعداد کمی از صفات تحت هر دو شرایط بود. در مقایسه ارقام شاهد در هر دو شرایط، ارقام پرتو و مهر هیچ گونه اختلاف معنی داری از لحاظ اکثرصفات با یکدیگر نداشتند ، در حالیکه رقم گوهر اختلاف معنی داری را با شاهدهای دیگر نشان داد. مقایسه اکوتیپ های مورد بررسی با واریته های شاهد نشان داد که اکثر ارقام از لحاظ ارتفاع گیاه و تعداد گره در ساقه برتر از بهترین شاهد بودند، ولی از لحاظ دیگر صفات واریته های شاهد به طور کلی بهتر از کلیه اکوتیپ ها بودند. بررسی میزان تنوع فنوتیپی صفات نشان داد که عملکرد بوته و تعداد غلاف در بوته دارای بالاترین ضریب تنوع فنوتیپی(43حدوداً %) ،صفت تعداد روز تا 90% رسیدگی و شاخص برداشت دارای پایینترین ضریب تنوع فنوتیپی(حدوداً 5%) و کلیه صفات دیگر دارای ضریب تنوع فنوتیپی متوسطی(حدوداً 15%) بودند. تجزیه خوشه ای ژنوتیپ ها در محیط بدون تنش 4 گروه و در محیط تنش 3 گروه عمده از شهرستانها رامشخص کرد.در محیط بدون تنش گروه چهارم ودر محیط تنش گروه اول با کوتاه ترین دوره رشد و با شاخص برداشت و عملکرد اقتصادی بالا بهترین گروهها بودند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17622_ca1cdd45cfc637a3bf226e534a6b0b3a.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-تخمین توابع عرضه و تقاضای صادرات زعفران ایران17623FAهماتاجیانیمجیدکوپاهیJournal Article19700101The importance of saffron as a valuable export product in national and international economies is gradually becoming apparent. An investigation of difficulties of export along with factors affecting it, can contribute to maintain Iran’s status as the greatest saffron producer and exporter in the world markets. In this research, a dynamic econometric model of saffron export market that shows the simultaneity of price and export quantity was introduced. The model of export demand and supply was estimated using three Stage Least Square methods for the period of 1974 to 2000. The results of estimation of export demand function showed that, demand was elastic as a function of export price. Price elasticity was estimated to be -2.1. Income elasticity of demand was also greater than unity and estimated to be around 1.2. The results also showed that the export demand as a function of real exchange rate was inelastic (-0.88). As a whole, this variable had a negative effect on the volume of Iranian saffron export. The export supply function as relative to price and domestic production was elastic. Therefore, increasing export price relative to domestic price along with an expansion of saffron production capacity would result in an increased export supply of saffron.اهمیت زعفران به عنوان یک محصول صادراتی با ارزش در اقتصاد کشور و همچنین اقتصاد جهانی، روز به روز آشکارتر میگردد. برای حفظ مقام ایران (به عنوان بزرگترین تولید کننده و صادرکننده زعفران) در بازارهای جهانی و توسعه بیشتر صادرات این محصول با ارزش، شناخت مسائل و مشکلات صادرات و عوامل موثر برآن، می تواند گام مهمی در این راستا باشد. در تحقیق حاضر جهت نیل به این هدف، یک مدل اقتصادسنجی پویا از بازار صادراتی زعفران که رابطه همزمانی بین قیمت و مقدار صادراتی را نشان می دهد، معرفی شده است. مدل عرضه و تقاضای صادرات به روش سیستمی 3sLs و با استفاده از دادههای سری زمانی طی دوره 79 – 1353 برآورد گردید. نتایج حاصل از برآورد تابع تقاضای صادرات، حاکی از با کشش بودن تابع، نسبت به قیمت صادراتی زعفران بود و ضریب کشش برابر 1/2– برآورد گردید. کشش درآمدی تقاضا نیز بزرگتر از واحد (2/1) برآورد گردید. همچنین نتایج نشان میدهند که تابع تقاضای صادرات نسبت به نرخ واقعی ارز بیکشش (88/0-) میباشد و در کل افزایش این متغیر تاثیر منفی بر حجم صادرات زعفران ایران میگذارد. تابع عرضه صادرات نیز نسبت به قیمت نسبی و تولید داخلی زعفران باکشش بوده و با افزایش قیمت صادراتی نسبت به قیمت داخلی و همچنین گسترش ظرفیت تولیدی زعفران، عرضه صادرات آن افزایش می یابد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17623_6a681e4e43bd3f76da6086cd1adc7d50.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-پراکنش فصلی ویژگی های منی و باروری خروس های بومی فارس17624FAمهردادمعمارمحمد جوادضمیریJournal Article19700101Changes in body weight, semen characteristics and fertility in 20 seven-month-old fertile roosters belonging to Fars Center for the Study of Native Chicken were studied at 15-day intervals from 15 Ordibehesht (May 2001) to 15 Azar 1380 (November 2001). Using the abdominal massage technique collected semen. The roosters were slaughtered at the end of the experiment and their testes were weighed. Semen volume, semen pH, and sperm motility were greater in autumn than in spring and summer ((P<0.001). Maximal sperm concentration was found in spring and autumn while the minimum occurred in summer (P<0.001). Total number of live and normal sperms was also highest in autumn. Mean live body weight, combined testes weight, semen volume, total number of live-normal sperm, and the percent fertility as well as hatchability of eggs sired by roosters were significantly greater for the heavy roosters (mean initial body weight of 2541 g) than the light (mean initial body weight of 2085 g) ones (P<0.05). Testis weight as a percentage of live weight was not significantly different between the heavy and light roosters (P>0.05). Body weight did not significantly affect the other trait measurements (P>0.05). In conclusion, as far as semen characteristics are concerned, it is suggested to breed chickens during the cooler months, and use heavier roosters for breeding purposes.تغییرات وزن بدن، ویژگیهای منی و باروری بیست (20) خروس 7 ماههی بارور از گلهی مرکز مطالعات مرغ بومی فارس، هر 15 روز یکبار، از پانزدهم اردیبهشت ماه 1380 تا پانزدهم آذر ماه 1380 بررسی شد. اسپرمگیری، با روش مالش شکمی انجام شد. در پایان آزمایش، خروسها کشتار و وزن بیضههای آنها اندازهگیری شد. حجم منی، pH منی و میزان جنبایی اسپرم در پاییز بیشتر از تابستان و بهار بود (P<0.001). بیشترین میزان غلظت اسپرم در بهار و پاییز و کمترین آن در تابستان دیده شد(P< 0.001) . تعداد کل اسپرمهای زنده و بهنجار در پاییز افزایش یافت. میانگین وزن بدن، وزن بیضهها، حجم منی، شمار اسپرمهای زنده و بهنجار، و نیز میانگین درصد باروری و جوجهدهی تخمهای مرغهایی که با منی این خروسها تلقیح شدند، در خروسهای سنگین وزن (میانگین وزن اولیه برابر 2541 گرم) بیشتر از خروس های سبک وزن (میانگین وزن اولیه برابر 2085 گرم) وزن بود (P<0.05). نسبت وزن بیضهها به وزن وزنده، تفاوت آماری معنیداری نشان نداد. وزن زنده، اثر معنیداری بر دیگر فراسنجهها نداشت (P>0.05) . بر پایهی یافتههای این آزمایش، بهترین زمان برای نسلگیری مرغهای بومی، فصلهای خنک بوده و بهتر است خروسهای سنگینتر برای تولید مثل بکار برده شوند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17624_e6510a5264dee8cf242a754659bccc51.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-اثر گلوتن و آرد مالت جو بر روی بیاتی و کیفیت نان بربری17625FAمحمد سعیدیارمندسید مهدی سیدیناردبیلیJournal Article19700101One of the important concerning problems in baking industries is staling of bread for the retardation or reduction of which a number of investigators have tried to study the phenomenon intensively. Different approaches have been adopted to explain staling mechanism (s) and subsequently to retard it. In this study wheat gluten and barley malt were employed as antistaling agents in Barbari flat bread. Gluten was added at 1,3 and 5 percent levels and barley malt at 0.5,1,1.5 and 2 percent. The effects of these treatments on chemical, physical (rheological) and palatability effecting characteristics of bread were investigated through obejctive as well as subjective analyses. Sensory analysis results, using multiple comparison and scoring tests, proved that appearance,crust color, crumb quality and crumb color were not substantially changed. From staling point of view the samples, after a lapse of 24 hours from baking, were of the same properties as control. However, there were significant differences observed among samples after passing of 48 hours from storage time. Bread samples containing 5 percent gluten were significantly different in freshness (fresher) from others according to statistical analysis. After a lapes of 72 hours, all the samples containing different amounts of gluten were evaluated and found to be fresher than control. Regarding the addition of barley malt, the resuts of sensory analysis demonstrated that the assessed properties of barley treated samples i.e, appearance, crust color, crumb texture and flavour were similar to those in control. However, crumb color was found to be different. Samples containing 1.5 and 2 percent malt were evaluated as different from control in this respect. Regarding staling, the results indicated that there were no significant differences among samples after a duration of 24 hours of storage. However, after 48 hours of storage two samples containing 1 and 2 percent malt were evaluated as different. After expiration of 72 hours from baking, there were not any significant differences observed between control and the different samples.بیاتی نان از جمله مسائلی است که از سالیان دراز توجه بسیاری از محققین را به خود معطوف داشته است و بدین منظور از روشهای مختلفی برای به تأخیر انداختن بیاتی استفاده شده است در این بررسی پروتئین آرد گندم یعنی گلوتن و نیز آرد مالت جو مورد استفاده قرار گرفت. گلوتن در نسبتهای 1، 3 و 5 درصد و آرد مالت جو در نسبتهای 5/0 ، 1، 5/1 و 2 درصد به آرد نان بربری اضافه گردید، در مرحلة بعد ابتدا خصوصیات شیمیایی و سپس خصوصیات فیزیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در ارزیابی حسی از دو روش آزمون مقایسه چندگانه و آزمون اختصاص امتیاز استفاده شد. آزمون مقایسه چندگانه به منظور بررسی حسی خصوصیاتی از نان چون رنگ مغز، کیفیت، بافت مغز، شکل ظاهری، طعم مزه و رنگ پوسته بکار رفت و آزمون اختصاص امتیاز جهت بررسی میزان بیات شدن نان در فواصل زمانی 24 ،48 و 72 ساعت بعد از پخت مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که با افزودن گلوتن در نسبتهای ذکر شدة فوق، خصوصیات ظاهری نان تغییری حاصل نمیکنند ولی با انجام آزمون بیاتی پس از گذشت 48 ساعت نمونههای نان حاوی 5% گلوتن تازهتر از نان معمولی تشخیص داده شدند و با گذشت 72 ساعت از پخت نان تمام نمونههای محتوی گلوتن از نمونة شاهد تازهتر تشخیص داده شدند. در مورد مالت نتایج بیانگر آنست که با افزودن نسبتهای ذکر شدة 5/0 ، 1 ، 5/1 و 2 درصد خصوصیات نان به غیر از رنگ مغز نان مشابه نان شاهد (نان معمولی) میباشد و نمونههای حاوی 5/1 و 2 درصد مالت از نظر رنگ مغز با نان شاهد فرق میکنند. آزمون بیاتی بیانگر آنست که پس از 24 ساعت تفاوتی میان نمونههای نان حاوی مالت و نان شاهد نیست ولی پس از 48 ساعت نمونههای حاوی 1 و 2 درصد مالت با یکدیگر متفاوتند و پس از 72 ساعت مجدداً کلیه نمونههای مالتدار نظیر نمونه شاهد بودند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17625_54d72fbcda4017e7e97147f3a5f2fa5e.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-ارزیابی چندین رقیقکننده برای نگهداری اسپرم خروسهای بومی فارس
در دمای 5-4 و 24-19 درجهی سانتیگراد17626FAمحمدجوادضمیریمحمدرضاهاشمیعلیدادبوستانیJournal Article19700101An experiment was conducted to investigate the effectiveness of several diluents for storing native chicken sperm at either 4-5 °C (Sexton? Van Wembeke? and Lake and Ravie diluents) or room temperature (19-24°C) (Chaudhuri and Lake? and Sexton diluents). Seminal charactristics (% live sperm, sperm motility and pH) were determined immediately upon dilution (Time 0) and at 6 and 24 h after storage. An aliquot (0.2 ml) of diluted semen (1:2 ratio) stored at 0, 6 and 24 h was inseminated in the afternoon. Each hen was inseminated once a week for 5 weeks while eggs being collected for determination of fertilizability and hatchability. Diluent type, storage time, and storage temperature significantly affected sperm motility, % live sperm, pH, % fertile eggs and % hatchability of incubated eggs. Sperm motility, % live sperm, % fertile eggs and % hatchability were significantly higher for the semen stored at 4-5 °C as compared with storage at room temperature. Storage time adversely affected the parameters under investigation. All diluents were suitable for immediate insemination after dilution (91 to 99% fertlity), and the lowest fertility (1.2%) was found in hens inseminated with Chaudhuri and Lake,s diluent stored for 24 h at room temperature. Fertility of diluted semen samples stored at 4-5 °C was higher than that of samples stored at room temperature. Compared with other diluents, Sexton resulted in higher fertility levels for the sperms that were stored at 4-5 °C for either 6 h (77%) or 24 h (41%). Correlation coefficients of sperm motility (or % live sperm) with % fertile eggs and % hatchability of incubated eggs were high (r=0.80 to 0.90) and significant (P<0.0001). The correlation coefficients of pH of diluted semen with sperm motility (r=0.65), % live sperm (0.71) and of fertility (r=0.67) were also significant (P<0.0001).این آزمایش، به ارزیابی رقیق کنندههای سکستون ، وانومبیک2 و لیک 3 (در دمای 5-4 درجهی سانتیگراد یخچال) و رقیقکنندههای سکستون و چادهوری4 ( دردمای 24-19 درجهی سانتی گراد اتاق) برای نگهداری اسپرم خروسهای بومی پرداخت. ویژگیهای منی رقیق شده (درصد اسپرم زنده، میزان جنبایی اسپرم و pH)، بیدرنگ پس از رقیق شدن (زمان صفر) و نیز 6 و 24 ساعت پس از رقیق شدن، ارزیابی شد. نمونههای منی رقیق شده (2/0میلی لیتر، به نسبت 1 به 2) و نگهداری شده برای صفر، 6 و 24 ساعت، در بعد از ظهر به مرغهای بومی تلقیح ( هر هفته یک بار و در مجموع برای 5 هفته) و تخممرغ های آنها برای اندازهگیری درصد تخمهای بارور (نطفه دار) و درصد جوجهدهی، جوجه کشی شدند. تفاوت در میزان جنبایی اسپرم، درصد باروری، درصد جوجهدهی، درصد اسپرمهای زنده و pH در نمونههای منی نگهداری شده با رقیقکنندههای مختلف، معنیدار بود (P<0.0001). با افزایش زمان نگهداری، ارزش فراسنجههای اندازهگیری شده، کاهش یافت. همهی رقیق کننده ها، برای رقیق کردن منی و تلقیح مصنوعی فوری، مناسب بودند (باروری 91 تا 99 درصد) و کمترین میزان باروری (2/1 درصد) درنمونههای رقیق شده در رقیق کنندهی چادهوری و نگهداری شده در دمای اتاق برای 24 ساعت، به دست آمد. باروری نمونههای نگهداری شده در یخچال به طور معنی داری از نمونههای نگهداری شده در اتاق بیشتر بود (P<0.01). بیشترین درصد باروری اسپرمهای نگهداری شده در دمای 4 تا 5 درجهی سانتیگراد برای 6 ساعت (77%) و 24 ساعت (41%) با رقیق کنندهی سکستون، به دست آمد. درصد اسپرمهای زنده و میزان جنبایی اسپرمها، همبستگی بالایی (r=0.80 to 0.90) با جوجهدهی کل و باروری داشتند (P<0.0001). همبستگی pH نمونه های منی با میزان جنبایی اسپرم (r=0.65)، درصد اسپرمهای زنده (r=0.71) و باروری (r=0.67)، نیز معنی دار بود (P<0.0001).https://jijas.ut.ac.ir/article_17626_48a94f6c6a50c23b3149aca2713e11d0.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-اثرات بنتونیت فرآوری شده و نشده (مونتموریلونیت) و زئولیت
(کلینوپتیلیولیت) بر فراسنجههای تخمیر، جمعیت
میکروبی شکمبه و توان تولیدی گوسالههای نر17627FAعلیرضاآقاشاهیعلینیکخواهسید احمد میرهادیمحمد مرادی شهربابکJournal Article19700101The effect of various mineral additives Clinoptilolite (CL) natural Bentonite (Montmorillonite) (NB) and Processed Bentonite (PB) on growth, feed intake, carcass traits, rumen fermentation parameters (pH, ammonia nitrogen) and protozoa population were studied. Holstein male calves (BW = 237± 6 Kg and 210 ± 20 days of age) were divided to 7, 8,8 and 8 calves per ration and each assigned to one of the four rations for which levels of energy and protein were equal but were different in mineral additives. Additives were PB (ration 1) B (ration 2) CL (ration 3) and Placebo (ration 4). Calves were adapted to TMR rations for 25 days followed by 165 days of individual feeding. Average daily gain in calves receiving rations 1-4 were 1310.10, 1200.62, 1294.13 and 1107.38 gr/day, respectively; the difference being significant (P<0.01). Feed conversion, rumen pH difference between 0& 3 hours after feeding, and under curve area of rumen ammonia nitrogen for 1,2,3 and 4 rations were 6.41, 6.63, 6.37, 7.10 and 0.5, 0.3, 0.1, 0.7 and 52.75, 55.51,73.83, 77.23 respectively, the differenc between rations not being significant. There were not significant differences observed among carcass traits for calves taking rations 1-4. On the basis of results in this expriment, the use of PB and CL can be recommended in rations of fattening calves.این پژوهش به منظور مطالعه اثرات بنتونیت فراوری شده و نشده و کلینوپتیلولیت روی توان تولیدی و فراسنجههای هضم و تخمیر مواد خوراکی صورت گرفت. با توجه به نتایج آزمایشگاهی مرحله اول و پس از تعیین ترکیبات شیمیایی، چهار جیره غذایی که از لحاظ غلظت انرژی و پروتئین یکسان، ولی از نظر ماده معدنی افزودنی متفاوت بود، متوازن و به صورت کاملا مخلوط تهیه گردید. 4 درصد ماده افزودنی به جیرهها به ترتیب: بنتونیت فراوری شده (جیره 1) بنتونیت طبیعی (جیره 2)، زئولیت (جیره 3) وماده بی اثر (جیره4 یا شاهد) بود. در این پژوهش از 32 راس گوساله نر هلشتاین با میانگین وزنی (16 ± 237) کیلوگرم و میانگین سنی
(20±210) روزاستفاده شد که بطور تصادفی با استفاده از طرح کاملا تصادفی به 4 جیره اختصاص داده شد. در طول 190روز دوره آزمایش (25 روزدوره پیش آزمایش) گوسالهها انفرادی و به طور آزاد تغذیه شدند. در پایان آزمایش در زمانهای صفر، 3 و 6 ساعت پس از خوراک، از مایع شکمبه گوسالهها نمونهبرداری و جمعیت باکتریایی، پروتوزوایی، pH و نیتروژن آمونیاکی نیز در همین زمانها اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بدست آمده افزایش وزن روزانه گوسالههای مصرف کننده جیرههای آزمایشی 1 و2 و3 و4 (به ترتیب 1294،1200،1311 و1107گرم در روز و این اختلاف معنیدار بود (01/0 P<). استفاده از کلینوپتیلولیت، بنتونیت فرآوری شده و بنتونیت طبیعی به ترتیب (37/6 ،41/6 ،63/6) سبب بهبود معنیدار ضریب تبدیل شدند (01/0P<). در خصوص فراسنجههای تخمیر سطح زیر منحنی تغییرات غلظت نیتروژن آمونیاکی در شکمبه گوسالههای مصرف کننده جیرههای 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 75/52 ،51/55 ،83/ 73 ،23/77 سانتیمتر مربع بودکه اختلاف بین جیرهها معنیدار نبود (05/ ). بیشترین میزان تغییر در pH شکمبه در 3 ساعت پس از مصرف خوراک مربوط به مصرف جیره 4 (37/0 واحد) و کمترین میزان مربوط به مصرف جیره 1 (15/0 واحد) بود و جیرههای ازمایشی 2 و 3 به ترتیب با 3/0 و 21/0 در بین این دو قرار داشتند و این اختلاف معنیدار بود (01/0 P<). همچنین مصرف بنتونیت فرآوری شده و طبیعی، و کلینوپتیلولیت سبب کاهش جمعیت پرتوزوایی شد. از نظر ترکیبات لاشه (گوشت لخم، چربی و استخوان) و بازده لاشه، تفاوت معنیداری بین جیرهها مشاهده نشد (05/ ).https://jijas.ut.ac.ir/article_17627_3d0ac32ddef2297a3fa0651b707cade1.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-تاثیر تنش خشکی و کمبود نیتروژن بر تغییرات کمی و کیفی
پروتئینهای محلول در برگ ذرت17628FAسیروسمنصوریفرسیدعلیمحمد مدرسثانویمختار جلالیجوارانJournal Article19700101To study the effect of drought stress as well as nitrogen deficit on sap protein in maize leaf an experiment was conducted in the two locations of College of Agriculture, Tarbiat Modarres University and Kermanshah Razy University. The experimental design was a split-factorial with treatments organized in a randomized complete block design of three replications. Four levels of drought stress (drought stress at vegetative stage = I1, reproductive stage = I2, both vegetative and reproductive stages = I3 and without stress or control = I4) were randomly assigned to the main plot units. A combination of two levels of nitrogen fertilizer (400 and 200 kg/ha) as well as two maize varieties (S. C. 647 and T. C. 647) were assigned to the subplot units. The results indicated that drought stress at vegetative stage reduced leaf sap protein. Drought stress at reproductive stage changed leaf sap protein and protein content in I2 and I3 more than I4 and I1 treatments, while leaf sap protein content became relatively equal in all irrigation treatments at the beginning of second stress stage. Soluble protein was more than in adequate nitrogen treatments than deficit nitrogen treatments. T C 647 variety had more leaf protein content than S. C. 647 in the beginning of stresses, but at end of stress stages, S. C. 647 variety had more leaf sap protein than T C 647 variety. Electrophoresis gel study at vegetative stress showed that protein bounds with 103.3, 52.8, 14.2 and 4.6 Kda molecular weights were omitted in comparison with control. After reproductive stress also protein bound with 89.2 Kda molecular weight were appeared in I2 and I3 treatments and protein bound with 21.6 Kda were observed in I1 treatment. Protein bound with 35.2 Kda molecular weight was weak in I4 treatment in comparison with control. Different protein bounds between varieties and application nitrogen levels were not observed.بهمنظور بررسی تاثیر تنش خشکی و نیتروژن بر میزان و چگونگی پروتئینهای محلول در برگ ذرت ، یک طرح تحقیقاتی در سال 1381 در دو مکان دانشکدة کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس و دانشکدة کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه بهطور همزمان به اجرا در آمد. طرح مزبور بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی و در سه تکرار پیاده گردید. در این آزمایش تنش خشکی در چهار سطح شامل تنش در مرحلة رویشی، مرحلة زایشی و مراحل رویشی-زایشی بههمراه تیمار شاهد (بدون تنش) در کرتهای اصلی و تیمار کود نیتروژن در دو سطح کود نرمال (200 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) و نصف این میزان (100 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) بههمراه کاربرد دو رقم متوسطرس S.C 647 و T.C 647 ذرت بهصورت فاکتوریل و در کرتهای فرعی قرار داشتند. در طول این آزمایش، مقدار کمی پروتئینهای محلول در مراحل قبل و بعد از اعمال تنش با استفاده از روش اسپکتروفتومتری اندازهگیری شد و سپس دادههای حاصل تجزیة آماری گردید. همچنین جهت تعیین کیفیت پروتئینهای محلول در تیمارهای آزمایشی، عصارههای حاصل به روش SDS-PAGE الکتروفورز شده و تغییرات بوجود آمده در باندهای پروتئینی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که اعمال تنش خشکی در مرحلة رویشی(10-8 برگی)، تاثیر بسیار معنیدار بر روی پروتئینهای محلول در برگ داشته و موجب کاهش آن در تیمارهای تنشی نسبت به تیمار شاهد گردید. در تنش خشکی مرحلة زایشی(بعد از گردهافشانی)، وضعیت پروتئینهای محلول در تیمارها تغییر کرده و مقدار آن در تیمارهای تنشی I2 (تنش در مرحلة زایشی) و I3 (تنش در هر دو مرحلة رویشی و زایشی) بطور معنیداری بیشتر از تیمارهای I4 (شاهد) و I1 (تنش در مرحلة رویشی) گردید، در حالیکه در شروع مرحلة دوم تنش، مقدار پروتئینهای محلول در کلیة تیمارها به حد نسبتاً یکسان رسیده بود. تیمار نیتروژن نیز توانسته بود در بعضی مواقع تاثیر معنیدار بر روی این مؤلفه گذاشته و مقدار پروتئین در تیمار نیتروژن کامل بیشتر از تیمار کمبود نیتروژن شود. در شروع تنشها، رقم V2 (T.C 647) برتری معنیدار نسبت به رقم V1 (S.C 647) داشت، اما در پایان تنشها نتیجه عکس شده و رقم V1 پروتئین محلول بیشتری نسبت به رقم V2 در برگهای خود جمع نموده بود. در بررسی ژلهای حاصل از الکتروفورز پروتئینها در مرحلة بعد از تنش رویشی، باندهای پروتئینی با وزن مولکولی 3/103، 8/52، 2/14 و 6/4 کیلو دالتن در تیمارهای تنشی نسبت به تیمار شاهد حذف شده و یا تحلیل رفته بود. همچنین در الکتروفورز بعد از تنش زایشی، باند پروتئینی با وزن 2/89 کیلو دالتن در تیمارهای تنشی I2 و I3 نسبت به تیمار شاهد ظاهر شده و باندهای با وزن 6/21 کیلو دالتن در تیمار I1 و 2/35 کیلو دالتن در تیمار I4 تحلیل رفته بود. در این مورد اختلاف قابل توجهی بین باندهای پروتئینی ارقام مورد آزمایش و سطوح کاربرد نیتروژن مشاهده نشد. بهطور کلی بیشترین تأثیر تنش ناشی از خشکی بر مقدار کمی و کیفی پروتئینها در مرحلة رویشی بوده و عکسالعمل مشابه ارقام بهدلیل مقاومت به خشکی و کودپذیری یکسان آنها میباشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17628_0b6acecea244fd4d93eade1bdfc510d9.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی اثرات آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد، اجزاء عملکرد
و برخی خصوصیات رویشی در ارقام لوبیا قرمز17629FAآذرخش ترابیجفرودیامیر فیاضمقدمعبدا... حسنزاده قورتتپهJournal Article19700101Legumes are the next most important sources of food after cereals in Iran. In addition, legumes’ protein content being about 18 to 32 percent makes them have an important role in supplying protein containing food materials to humans. In order to investigate the effect of plant density on yield and its components for two cultivars of common bean in irrigated conditions, an experiment was carried out on the research farm, faculty of agriculture Urmia University during 2002. This research was performed in the form of a split plot factorial design in a randomized complete block, with three replications. Main plots were devoted a three row spacing (30, 45 and 60 cm) while minor plots assigned to three inter row spacing (5, 10 and 15 cm) as well as two cultivars (Derakhshan and Naz) with different growing types. Results obtained from data variance analysis showed that the effects of inter row spacing as well as row spacing on yield within a probability level of 1% is significant. Yield increased with row and inters row spacing decreased. Row spacing and inter row spacing did not have any significant effect on seed per pod. The vegetative traits of the number of sub branches and plant dry matter increased with increase in row and inter row spacing, namely with decrease in plant density. Effect of inter row and row spacing on the first pod was significant. By increase in row and inter row spacing, the first pod was formed at a higher height.لوبیا یکی از حبوبات عمده بوده که با داشتن درصدی بالا از پروتئین، به عنوان یکی از منابع مهم پروتئین گیاهی در تغذیه انسان به حساب میآید. علاوه بر آن در ایران لوبیا در یک سطح وسیع کشت میشود که شناخت عوامل بهزراعی میتواند گام مهمی در جهت افزایش تولید بردارد. بدین جهت به منظور بررسی تاثیرات آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای آن، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 1381 بر روی دو رقم لوبیا قرمز اجرا شد. آزمایش به صورت طرح کرتهای دو بار خرد شده در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار پیاده شد. کرتهای اصلی را سه فاصله بین ردیف (30، 45 و60 سانتیمتر) و کرتهای فرعی را دو رقم (درخشان و ناز) و سه فاصله دو بوته در ردیف (5، 10 و15 سانتیمتر) به صورت فاکتوریل تشکیل دادند. نتایج آزمایش نشان داد که تفاوت عملکرد دانه در بوته و در هکتار در فواصل بین ردیف، همچنین فواصل روی ردیف در سطح احتمال 1% معنیدار بود و بیشترین تولید در واحد سطح در کمترین فواصل بین و روی ردیف بدست آمد. علاوه بر آن در بررسی اثرات فواصل مختلف بر روی تعداد دانه در هر غلاف مشاهده شد که این تیمارها اثر معنیداری بر تعداد دانه در هر غلاف نداشتند. در بین صفات رویشی مورد مطالعه، تعداد ساقه های فرعی و وزن خشک بوته با افزایش فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف و یا کاهش تراکم افزایش یافت. اثر فاصله بین ردیف و بین دو بوته در ردیف بر ارتفاع اولین غلاف از سطح زمین نیز معنیدار بود و با افزایش فاصله بین ردیف و فاصله بین دو بوته در ردیف، اولین غلاف در ارتفاع کمتری تشکیل شد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17629_a5ee61397d0828b1397da307ae22df50.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی ژنتیکی صفات مهم زراعی و تعیین روابط بین آنها در آفتابگردان
به کمک رگههای اینبرد نوترکیب17630FAعلیرضانبیپوربهمنیزدیصمدیاحمدصرافیعباسعلیزالیعلیرضاطالعیعلیاکبر شاهنجاتبوشهریJournal Article19700101Seed and oil yield in sunflower are complex traits, which are products of interactions between a number of other traits. Thus, an evaluation of different traits and a study of their interrelationships are of great importance. Using 111 sunflower recombinant inbred lines and their 2 parents, morphological traits, oil content as well as their interrelationships were studied. There was a negative correlation between oil content and seed weight. Branched lines bore more seed oil content in comparison with non-branching types. This might be attributed to the plant bearing smaller seeds. Applying chi-square test, segregation of some traits was also studied. Using factor analysis, six factors were extracted which accounted for %85.84 of variations among data. Paired t-test revealed that open pollinated seeds carried more oil content, but open pollination had no effect on seed weight. Regression analysis showed that days to flowering and head diameters were main determinants affecting oil content.عملکرد دانه و روغن در آفتابگردان صفاتی پیچیده هستند که محصول اثر متقابل صفات زیادی از گیاه میباشند. به همین دلیل ارزیابی صفات مختلف و بررسی ارتباطات بین آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. با استفاده از 111 لاین اینبرد نوترکیب و دو والد آنها، چند صفت مهم زراعی و ارتباط بین آنها در آفتابگردان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که بین درصد روغن و وزن صد دانه همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. دانههای لاینهای چندشاخه درصد روغن بیشتری نسبت به رگههای تکشاخه داشتند که میتواند به علت کوچکتر بودن بذر آنها باشد. در این مطالعه، با استفاده از آزمون کای مربع نحوه تفکیک صفت شاخهدهی نیز بررسی شد. همچنین با استفاده از تجزیه به عاملها، 6 عامل استخراج شدند که مجموعا 84/85% از تنوع موجود در دادهها را توجیه کردند. دانههای حاصل از گردهافشانی آزاد حاوی درصد روغن بیشتری نسبت به دانههای حاصل از خودگشنی بودند، لیکن گردهافشانی تاثیری روی وزن صد دانه نداشت. تجزیه رگرسیون نشان داد که تعداد روز تا گلدهی و قطر طبق مهمترین عوامل تعیین کننده درصد روغن هستند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17630_e9b0e60142a1af43d269c1fe71963efa.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-ارزیابی محتوای فصلنامه آموزشی- ترویجی"رویش" از دیدگاه
روستاییان شهرستان خرمآباد17631FAفرهادلشگرآراعلیاسدیJournal Article19700101The objective in this research is to evaluate content suitability (appropriation) of education-extensional quarterly “Rooyesh” from rural peoples’ point of view. The research was carried out in the general framework of a survey research with the population being taken from the literate rural people in central provincial city of Khorram Abad, from whom 150 were sampled through multistage random sampling procedure. Data were collected through a questionnaire and were analyzed using SPSS 10. The results in the descriptive part indicated that some characteristics such as concentration on aim, simple topic, reasonable content presentation, confidence in speech, compatibility of content with readers’ awareness, using simple and fluent vocabulary proper and trustable topics, content compatibility with readers’ points of view, readily reflection of problem in their due priorities, attain maximum scores from readers points of views. Some factors such as practically of topics, topic diversity, simple sentence structure, clarity of vision encouragement, bold and bright printings, compatibility between content and goal, pictures in close relation with topics, presenting intact information brevity in speech attained maximum scores from readers’ points of view and as far as publications suitability (appropriateness) and priorities are concerned. This means that it is necessary to consider these points in proper design of the journal. In the analytical part, means comparison test (Willcoxson Test) of the existing proper conditions confirmed the necessity serious consideration of these factors. The results of correlation analysis indicated that there is no significant correlation between variables’ age as well as educational level with evaluation Journal. There is a significant difference between men and women’s views in relation to topic diversity as well as needs of readers, and also there is a significant difference between readers while different jobs in relation to applicability (practicality) of topics, as well as compatibility between content and goal.تحقیق حاضر با هدف ارزیابی محتوای مطلوب فصلنامه آموزشی- ترویجی رویش از دیدگاه روستاییان انجام شده است.این تحقیق از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن را روستاییان باسواد بخش مرکزی شهرستان خرمآباد تشکیل می دهند که نمونهای به حجم150 نفر با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای با انتساب متناسب از بین آنان انتخاب و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری شده است.دادههای این تحقیق با استفاده از نرم افزار spss10 در دو بخش توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.نتایج حاصل از بخش توصیفی نشان داد که بعضی از ویژگیهای مجله همچون تمرکز بر هدف،بیان موضوع بصورت ساده،ارایه محتوا بصورت منطقی،ارایه کلام با اطمینان،سازگاری با دیدگاه خوانندگان،استفاده از کلمات ساده و روان،صحیح و قابل اعتماد بودن مطالب،تطابق محتوا با سطح معلومات خوانندگان،انعکاس مسایل و مشکلات و انعکاس واقعیات در اولویتبندی وضعیت موجود، از دیدگاه خوانندگان بیشترین امتیازات را بخود اختصاص داده بودند. ویژگیهای کاربردی بودن مطالب، تنوع مطالب،سادگی ساختار جملات،پرورش افکار روشن، داشتن خطوط درشت و واضح، تناسب محتوا با هدف،توجه به نیازهای مخاطبین،داشتن تصویر در ارتباط با موضوع،ارایه اطلاعات بصورت کامل و رعایت اختصار در بیان کلام، در اولویت بندی وضعیت مطلوب مجله از نظر مخاطبان بیشترین امتیازات را گرفتند، یعنی در طراحی مطلوب مجله توجه به رعایت این ویژگیها ضرورت دارد. در بخش تحلیلی، آزمون مقایسه میانگینهای وضعیت موجود و مطلوب(آزمون ویلکاکسون) ضرورت توجه جدی به این ویژگیها را قویاً تایید نمود.نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که متغیرهای سن و سطح تحصیلات با ارزیابی مجله هیچگونه رابطه معنیداری ندارند.بین نظرات مردان و زنان در ارتباط با ویژگیهای تنوع مطالب و توجه به نیازهای مخاطبان و همچنین بین نظرات پاسخگویانی که که شغلهای متفاوت داشتند با ویژگیهای کاربردی بودن مطالب و تناسب محتوا با هدف تفاوت معنیداری وجود دارد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17631_44fb1999c1de0ea27be83f0d5c75a581.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی میزان حمایت سیاست خرید تضمینی ازپنبه، خرما، سیبزمینی،
پیاز و کشمش دراستان فارس17632FAحسینشفیعیمحمدبخشودهJournal Article19700101The main objective in this study was to evaluate goverment guaranteed purchasing policy as a protection measure in the production of cotton, dates, potatoes, onions and raisins during 1978-2002 in Fars province. In this regard, nominal and effective protection rates were assessed as criteria for evaluating the degree of government intervention. Based on calculated nominal protection rates, none of the studied products, especially cotton, have benefitted from protection by the government. Moreover, calculated effective protection rate evaluations that implementation of revealed subsidy policy through subsidizing production inputs has failed to reduce intermediate costs to the extent that can offset negative effects of nominal protection. Thus, the policy should be rearranged in Fars province to step by step abolish government intervention. This may result in not only decreasing government expenses but aslo strngthening of the agriculture sector. Also, findings on relation between government protection and cropping areas in cotton, date and potato revealed the fact that there are no certain effects of government policies on expansion of cropping areas in these products. This is while technology is the most important factor in expanding area under cultivation of these crops.هدف اصلی این مطالعه، بررسی میزان حمایت سیاست خرید تضمینی محصولات پنبه، خرما، سیب زمینی، پیاز و کشمش در دوره زمانی 81-1357 در استان فارس بوده است. برای نیل به این منظور، نرخ حمایت اسمی و مؤثر مستقیم به عنوان معیارهایی جهت بررسی میزان مداخلات دولت محاسبه شد. نرخ حمایت اسمی مستقیم نشان داد که هیچکدام از محصولات مورد حمایت مستقیم دولت واقع نشدند و شدت این عدم حمایت در مورد محصول پنبه بسیار زیاد بود. همچنین نتایج محاسبه نرخ حمایت مؤثر مستقیم نشان داد که اتخاذ سیاستهای یارانهای و اعمال یارانه به نهادههای تولیدی نتوانسته است هزینههای واسطهای را به حدی کاهش دهد که حمایت اسمی منفی را جبران نماید. بنابراین بازنگری در اجرای سیاست خرید تضمینی در استان فارس ضروری به نظر میرسد و لذا در بلند مدت حذف تدریجی دخالتهای دولت میتواند ضمن صرفهجویی در هزینههای دولت موجب تقویت بخش کشاورزی شود. همچنین رابطه بین میزان حمایت دولت و سطح زیر کشت برای محصولات پنبه، خرما و سیب زمینی نشان داد که تاثیر سیاستهای دولت بر افزایش سطح زیر کشت مورد تردید میباشد و عامل تکنولوژی مهمترین عامل در افزایش سطح زیر کشت میباشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17632_3d95023fd1d4ffd10e64b9ccd0f5ead3.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی سینتیک آزاد شدن بور در برخی از خاکهای ایران17633FAمحسنفرحبخشحسنتوفیقیJournal Article19700101Boron release kinetics was studied in six agricultural soils of three provinces in Iran by using 0.1M mannitol solution. In all samples, the rate of initial boron release was rapid followed by a slower reaction rate and at longer durations, however after 24 hours, the rate of release was very slow. Five mathematical models (Elovich, power function, parabolic diffusion, first and zero order) were used to describe and evaluate boron release kinetics. Comparison of the models, by means of the coefficient of determination (r2) as well as the standard error of estimate (SE) of equations, indicated that the Elovich equation bore the highest mean r2 along with the lowest mean SE. The power function model was the next best model, which also described boron release kinetics properly. Assuming three independent sources of boron release in soils, the analysis of the data indicated that a pseudo-first order equation could adequately describe the boron release from sources 1 and 2. It was estimated that about 67 to 94% of the desorbable boron from these two sources could be ascribed to source 1, which is the most rapidly desorbable fraction, the rest released being from source 2. Boron released from source3 with a very slow rate of release was very low in amount in all soils studied.سینتیک آزاد شدن بور در شش نمونه خاک زراعی استانهای تهران، قزوین و مرکزی با استفاده از مانیتول 1/0 مولار بررسی گردید. در همه نمونهها سرعت آزاد شدن بور در ابتدا زیاد و به تدریج کاهش یافته و در زمانهای بیش از 24 ساعت، مقدار آزاد شدن بسیار کم بود. پنج مدل ریاضی (الوویچ، تابع توانی، دیفیوژن پارابولیکی، مرتبه اول و مرتبه صفر) به منظور توصیف سینتیک آزاد شدن بور مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. مقایسه مدلها با استفاده از ضریب تشخیص (2r) و خطای معیار تخمین (SE) نشان داد که معادله الوویچ دارای بیشترین میانگین 2r و کمترین میانگین SE میباشد. معادله تابع توانی در مرتبه بعدی قرار داشته و این معادله نیز بطور مناسبی قادر به توصیف آزاد شدن بور از خاکها میباشد. علاوه بر این تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس فرض وجود سه منبع متفاوت (از لحاظ انرژی) و مستقل آزاد کننده بور در خاک نشان داد که یک معادله شبه مرتبه اول قادر به توصیف آزاد شدن بور از دو منبع اول و دوم بوده و در حدود 67 تا 94 درصد از بور موجود در دو منبع اول و دوم مربوط به منبع نخست، یعنی منبعی که بور را به سرعت آزاد میکند بوده و باقیمانده مربوط به منبع دوم میباشد. مقدار بور آزاد شده از منبع سوم که بور را خیلی کند آزاد میکند، در همه خاکها بسیار اندک میباشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17633_d2b4e02893fd891bd85b4daf51f12dfa.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-سنجش نگرش کشاورزان زعفرانکار نسبت به تولید و توسعه کشت زعفران و
بررسی مسائل و مشکلات آنان (مطالعه موردی شهرستان گناباد)17634FAحسنصدیقیامیر احمدپورکاخکJournal Article19700101The purpose in this research was to investigate the farmers’ attitude toward Saffron cultivation and development. The study consisted of all farmers who cultivated Saffron in the region of Gonabad (N=11000), of whom 400 were selected through cluster sampling technique (n=400). The study was a descriptive-correlational, survey research. A questionnaire was designed and employed to gather the required data. A panel of experts verified the content validity. A pilot study was initially conducted to determine the reliability of the questionnaire. Findings in the study indicated that a majority of the farmers’ attitude toward Saffron cultivation as well as their participation in extension and education activities was considered to be at an ?verage level. There was a statistically significant positive relationship between farmers’ attitude and their level of professional knowledge, farmers’ agricultural experience and their crop’s production yields. The result of the multivariate regression revealed that 7.5% of variability in farmers’ attitude stems from their production yields. Water shortage, lack of price instability and poor economic conditions were the main problems mentioned to be faced by the farmers.هدف کلی این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر نگرش کشاورزان نسبت به تولید و توسعه زعفران بین زعفرانکاران شهرستان گناباد می باشد. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع توصیفی _همبستگی به منظورتعیین رابطه متغیرهای مستقل و وابسته می باشد. جامعه آماری مورد نظر شامل زعفرانکاران شهرستان گناباد (11000=N) که از این میان تعداد 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای بعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پرسشنامه ای جهت گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نظر تنظیم و تدوین شد. روایی محتوایی پرسشنامه با کسب نظرات متخصصان و اساتید ترویج و آموزش کشاورزی مورد بررسی و اصلاحات لازم صورت گرفت. ضریب اعتبار پرسشنامه نیز با استفاده از نرم افزار SPSS برابر 84/0 به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که نگرش اکثر کشاورزان نسبت به کشت و توسعه و همچنین میزان مشارکت آنان در فعالیتهای ترویجی و آموزشی به ترتیب در حد «متوسط» و «نسبتا خوب» میباشد. نتایج تحقیق نشان میدهد بین متغیرهای سابقه کشاورزی، میزان عملکرد و دانش فنی با نگرش کشاورزان رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. در آزمون رگرسیون چند متغیره خطی، تنها متغیر میزان عملکرد توانایی تبیین 5/7 درصد از تغییرات در نگرش کشاورزان نسبت به تولید وتوسعه کشت زعفران را دارا می باشد. زعفرانکاران، کم آبی، نبود قیمت تضمینی مناسب برای محصول زعفران ، ضعف بنیه مالی را به ترتیب از مهمترین مشکلات تولید ذکر کردهاند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17634_8b78774744e4a0027382dac48fa11d8a.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی عوامل مؤثر بر نگرش گندمکاران نسبت به مزارع نمایشی
(مطالعه موردی در شهرستان اصفهان)17635FAغلامرضا دینپناهمحمدچیذریحمید موحدمحمدیJournal Article19700101The purpose in this study was to analyze the factors influencing wheat farmers’ attitude toward on-farm demonstration. The target population in the study was the wheat farmers in the township of Isfahan, Iran. Wheat farmers were selected by using stratified randomization method 394. The methodological approach in this study was twofold: descriptive-correlational and causal-comparative. Validity of the instrument was established using a panel of experts consisting of senior faculty members in agriculture extension and education at Tarbiat Modarres University. Further, the questionnaire was validated by agricultural extension specialists and experts, Isfahan Province. A reliability analysis was conducted, Cronbach alpha value being reported to be 87 percent. Results obtained from pearson’s correlation indicate that there is no significant relation between either the personal or social variables and the wheat farmers’ attitude toward on-farm demonstration. Among the averages of the variables of age, education level, distance from farm to the agricultural service center, wheat farming antecedence, size of wheat cultivated landholding, wheat returns per hectare, mechanization level, methods of wheat cultivation employed, type of seed used, wheat farmers’ overall attitude toward on-farm demonstration, social status, familiarity with media, social participation, use of communication channels, wheat farmers’ technical knowledge and their adoption of new technologies, significant differences are exposed when the two groups of wheat farmers, (those who visited on-farm demonstration farming and those who did not), are compared together.هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر نگرش گندمکاران نسبت به مزارع نمایشی میباشد. این تحقیق ازنوع توصیفی- همبستگی و علی- مقایسهای میباشد. گندمکاران شهرستان اصفهان جامعه آماری این تحقیق را تشکیل میدهند که با استفاده از نمونهگیری طبقهای 394 گندمکار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که در نهایت381 پرسشنامه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی ابزار پژوهش از طریق اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی در دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه تهران و متخصصان و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان تأیید شد. آزمون مقدماتی و اعتبار پرسشنامه از طریق تکمیل 30 پرسشنامه به وسیله گندمکاران در یکی از روستاهای خارج از نمونه آماری به عمل آمد, و ضریب اطمینان آلفای کرونباخ87/0 محاسبه شد. نتایج حاصل از همبستگی پیرسون نشان میدهد که هیچکدام ازمتغیرهای شخصی واجتماعی با نگرش گندمکاران نسبت به مزارع نمایشی رابطه معنیداری ندارند. بین میانگینهای سن، سواد، سابقه کشت گندم، فاصله مزرعه تا مرکز خدمات، سطح زیر کشت گندم، عملکرد گندم، سطح مکانیزاسیون، روش کشت گندم، نوع بذر مصرفی، نگرش گندمکاران پیرامون مزارع نمایشی، منزلت اجتماعی، استفاده از وسایل ارتباط جمعی،مشارکت اجتماعی، استفاده از کانالهای ارتباطی، دانش فنی وپذیرش تکنولوژی گندمکاران بازدید کننده از مزارع نمایشی و گندمکارنی که بازدید نکردهاند اختلاف معنی داری وجود دارد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17635_5cdf7b025e4072176716c45b53b823f9.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی اثر چند باکتری آنتاگونیست بر Fusarium oxysporum عامل
پژمردگی فوزاریومی نخود ایرانی در شرایط گلخانه17636FAفاطمهجمالیعباس شریفیتهرانیمحموداخوتزهراذاکریJournal Article19700101Antagonistic bacteria, Bacillus subtilis (B-120 from chickpea fields in Karaj, B-22 from chickpea fields in Saeen-ghale, B-28 from soybean field in Gorgan and B-32 from bean fields in Varamin) and Pseudomonas fluorescenes (Pf-100 and Pf-19 from chickpea fields in Karaj and CHAO from Plant Pathology Department, Plant Science Institute of Zurich Polytechnique University) were used to control Fusarium wilt in chickpea.The experiment was carried out in a completely randomized design in pot under greenhouse conditions.The results indicated that only B-120 isolate significantly reduced Fusarium wilt in chickpea, with the rest having positive effect on growth factors in chickpea. In infested soil, antagonistic bacteria exhibited a significant positive effect on plant growth factors. B-120, B-28, and B-32(B. subtilis) as well as Pf-100 (P. fluorescens) isolates caused an increase in growth factors including dry & fresh root & shoot weights, plant height as well as root length as compared with those in control.تأثیر جدایههایی از باکتریهای آنتاگونیستBacillus subtillis (B-120,B-28,B-22,B-32) ،Pseudomonas fluorescens (pf-100,pf-19,CHAO) و قارچکش بنومیل بر بیماری پژمردگی فوزاریومی نخود ایرانی با عامل Fusarium oxysporum f.sp. ciceris وفاکتورهای رشدی (وزن خشک وتر بخش های هوایی وریشه، ارتفاع بوته وطول ریشه) در طرح کاملاً تصادفی در 12تیمار در گلخانه روی نخود ایرانی رقم البرز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که باکتریهای آنتاگونیست در خاک آلوده به قارچ باعث افزایش رشد بوته های نخود شده ومحاسبات آماری روی اعداد، اختلاف معنیداری در سطح یک درصد نشان داد. جدایههای B-120 ، B-28، B-32، Pf-100 بهترین اثررا بر افزایش ارتفاع بوته نشان دادند. از نظر اثر بر افزایش طول ریشه و نیز وزن خشک ریشه اکثر جدایهها تأثیر بسیار خوبی داشتند. در مورد وزن خشک بخشهای هوایی، جدایههای B-120و B-28 بهتر از سایرین موجب افزایش وزن شدند. از نظر اثر جدایههای باکتریایی بر شدت بیماری پژمردگی فوزاریومی مشاهده شد که اکثر جدایههای باکتریایی بیماری را کاهش دادند ولیکن تنها جدایه B-120 موجب کاهش معنیدار شدت بیماری گردید و اثر سایرین از نظر آماری معنیدار نبود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17636_5bd2c50a8a0564117c10645c4aec66fe.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-مطالعه اثرات تراکم بوته و آبیاری تکمیلی بر عملکرد و اجزاء عملکرد
سه رقم نخود دیم در خرمآباد لرستان17637FAسیفالهفلاحپرویزاحسانزادهماشاءالهدانشورJournal Article19700101Chickpea (Cicer arietinum) is a major legume crop being produced under dryland conditions of Lorestan with little detailed information on concomitant impacts of varying plant densities and water regimes on its agronomic performance. In order to study growth, grain yield and yield components in three chickpea genotypes of Greet, Karaj 12-60-31, and Hashem, at four plant densities (20, 28, 36 and 44 plants m-2) under two soil moisture regimes (dryland with and without supplementary irrigation) in Khorram-abad, Lorestan, two field experiments were conducted during 2000-2001 growing season at the Agricultural Research Station, College of Agriculture, Lorestan University, Khorram-abad. Each experiment was a RCBD with a factorial layout in three replicates. The supplementary irrigation treatment was implemented at grain filling stage. Supplementary irrigation led to a significant increase in grain weight and grain yield. Grain yield components (grain weight, pod per plant and grains per pod) as well as grain yield were decreased with an increase in plant density. While genotype Greet produced a larger number of pods per plant, grain yield as well as final dry matter, Karaj 12-60-31 produced a more pronounced number of grains per pod, grain weight and harvest index, as compared with other genotypes. It could be concluded that with the environmental conditions experienced in 2000-2001 growing season and genotypes employed in this study, planting genotype Greet at 20 plants m-2 along with supplementary irrigation may lead to a significant increase in grain yield under dryland conditions in Khorram-abad.نخود یکی از گیاهان زراعی است که در استان لرستان بصورت دیم کشت میشود. با توجه به اینکه عملکرد آن میتواند متأثر از تأمین رطوبت و تراکم بوته باشد و تا به حال تحقیق چندانی در ارتباط با تاثیر توأم این دو عامل بر نخود در لرستان انجام نشده است آزمایشی در سال زراعی 80 – 1379 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان، در دو محیط جداگانه (دیم و دیم با آبیاری تکمیلی) و در هر محیط بصورت فاکتوریل 3×4 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. فاکتور اول تراکم بوته با چهار سطح 20، 28، 36 و 44 بوته در متر مربع و فاکتور دوم ژنوتیپ در سه سطح شامل توده محلی گریت، رقم کرج 31 – 60 – 12 و رقم هاشم بود. شرایط برای دو محیط به استثناء آبیاری تکمیلی که در مرحله پرشدن نیامها در یکی از دو محیط صورت گرفت کاملاً یکسان بود. وزن صد دانه و عملکرد دانه در محیط دیم با آبیاری تکمیلی بیشتر از محیط دیم بود، در حالیکه تفاوت تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در نیام، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت در دو محیط معنیدار نبود. بیشترین و کمترین مقادیر متوسط برای صفات مذکور به ترتیب مربوط به تراکم 20 و 44 بوته در متر مربع بودند. توده محلی گریت دارای بیشترین تعداد نیام در بوته و عملکردهای دانه و بیولوژیک بود. ژنوتیپ کرج 31 -60 -12 دارای بالاترین تعداد دانه در نیام، وزن صددانه و شاخص برداشت بود. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که در شرایط محیطی نظیر آنچه در سال زراعی یاد شده در خرمآباد تجربه شد و با ژنوتیپهای مورد استفاده در این مطالعه، رعایت تراکم کاشت پائین (حدوداً 20 بوته در مترمربع) همراه با انجام آبیاری تکمیلی در توده محلی گریت میتواند منجر به حصول عملکرد دانه نسبتاً بیشتری برای نخود دیم شود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17637_df36dc7b165e1097e552c44d8006c537.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-ارزیابی مقاومت به جوانه زنی قبل از برداشت و مطالعه همبستگی و
تجزیه علیت صفات بذر باآن در گندم نان (Triticum aestivum)17638FAجواد اعتضادیجمعرضاتوکلافشاریبهمنیزدیصمدیعبدالهادیحسینزادهJournal Article19700101To study pre-harvest sprouting resistance, 30 bread wheat cultivars were planted in a randomized complete block design (RCBD) with three replications at the Research Farm of University of Tehran in Karaj in 2000. Days to 50% heading, days to 50% anthesis and Zadoks Growth Stage 92 (ZGS92) were recorded. Spikes were harvested at ZGS92, and grain moisture content measured for all cultivars. Cultivars were evaluated for sprouting resistance by two screening methods, namely, sprouting score and sprouting index. Likewise, seed dormancy, length of after-ripening and falling number were studied under laboratory conditions. Significant genetic variations were detected for all measurements among cultivars. The results of screening methods indicated that most Iranian bread cultivars have low resistance to pre-harvest sprouting. Correlation analysis revealed negative significant correlation between pre-harvest sprouting, seed dormancy and falling number. Also there was a positive significant correlation observed between seed dormancy and falling number. The study of correlation indicated that after-ripening was in most correlation with sprouting score as well as with sprouting index. Cluster analysis indicated that there existed a favorable diversity among cultivars.به منظور مطالعه مقاومت به جوانه زنی قبل از برداشت در ارقام گندم نان ایرانی، تعداد 30 رقم گندم نان شامل 27 رقم تجاری به همراه 3 رقم گندم شاهد استرالیایی و کانادایی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در سال 1380 کشت گردید. صفات تاریخ خوشه دهی، تاریخ گلدهی و مرحله رشدی زادکس 92 در مزرعه یادداشت برداری شد. خوشه ها در مرحله زادکس 92 برداشت و رطوبت بذر بلافاصله پس از برداشت اندازه گیری شد. صفت جوانه زنی روی خوشه توسط دو روش غربال نمره جوانه زنی و شاخص جوانه زنی ارزیابی شد. سپس صفات مرتبط با آن از قبیل خواب بذر، طول دوره پس از رسیدگی و عدد فالینگ در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج این آزمایش تنوع ژنتیکی معنی داری را بین ارقام در ارتباط با صفات مطالعه شده نشان داد. در هر دو روش غربال اکثر ارقام ایرانی نسبت به جوانه زنی روی خوشه مقاومت پایینی نشان دادند. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که همبستگی منفی و معنی داری بین صفت جوانه زنی روی خوشه با خواب بذر و عدد فالینگ وجود دارد. همچنین همبستگی مثبت و معنی داری بین خواب بذر و عدد فالینگ مشاهده شد. تجزیه همبستگی صفات نشان داد که طول دوره پس از رسیدگی بیشترین همبستگی را با نمره جوانه زنی و شاخص جوانه زنی نشان می دهد. همچنین تجزیه کلاستر تنوع نسبتا مطلوبی را بین ارقام موجود در آزمایش نشان داد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17638_5f06ecddb24c7b34812d75c914df14b6.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-مطالعه روند تجزیه پذیری پروتئین کنجاله سویا با روش کیسههای
نایلونی و الکتروفورز ژل پلی آکریلامید17639FAمحمد مرادی شهربابکعلی اصغرصادقیعلینیکخواهJournal Article19700101This study was carried out to determine soybean meal dry matter (DM), crude protein (CP), true protein (TP) and protein subunits degradation characteristics by using nylon bags and SDS-PAGE techniques. Nylon bags containing five grams of defatted soybean meal (in duplicates) were suspended in the rumen from 0 to 48 h. After incubation, bags were removed, washed and freeze dried. DM, CP, TP, protein subunits and densitometric scanning patterns in each sample were determined. The rumen DM, CP, TP and subunits summation degradability of soybean meal at rumen outflow rates of 2, 5 and 8 % were 83.3, 71.4, 63.5% (for DM); 82.7, 68.3, 59.2% (for CP); 82.7, 69.2, 60.3% (for TP) and 83.7, 70.1, 60.9 (for summation of subunits) respectively. No significant differences (P>0.05) among effective rumen degradability values in CP, TP as well as summation of subunits components were observed at different rumen outflow rates. From it is revealed that, slab gel analysis, soybean meal proteins are composed of two major components, ?-conglycinin and glycinin, accounting for approximately 31 and 38.8 percent of the total meal protein, respectively. Both proteins are multisubunits. The molecular weight of 90.5, 71.5, 55.2 KDa for ?, ?, ? subunits of ?-conglycinin and 37.6, 19.8 KDa for acidic and basic states of glycinin were estimated in this study. Electrophoretic and densitometric analysis of protein residues revealed that conglycinin ? & ? subunits were degraded completely within 2 h, whereas ? subunit of ?-conglycinin (12 h) as well as the acidic (24 h) and basic (48 h) polypeptide components of glycinin were more resistant to degradation. In addition, the basic polypeptides in glycinin were shown to be more resistant to degradation than acidic polypeptides. In vitro digestibility of CP residues was increased as incubation time increased. Digestibility values of CP residues at 0, 8, 12 and 48h of incubation time were 69.7, 83.2, 94.2 and 96.8 percent, respectively. In conclusion, through SDS-PAGE it was indicated that the basic subunits of glycinin make an appreciable contribution to metabolizable protein when soybean protein is fed to ruminants. This methodology can not only be used to predict ruminal degradation directly and accurately, but also to determine and assess the type of proteins that will escape the rumen.به منظور مطالعه روند تجزیهپذیری ماده خشک، پروتئین خام، پروتئین حقیقی و تعیین نوع پروتئین قابل تجزیه کنجاله سویا در شکمبه، آزمایشی با تلفیق روش in situ و تکنیک الکتروفورز ژل پلی آکریلامید
(SDS-PAGE ) انجام گردید. با استفاده از کیسههای نایلونی، مقدار 5 گرم نمونه کنجاله سویا به مدت صفر، 2، 4، 6، 8، 12، 24 و 48 ساعت در شکمبه سه رأس گاو نر بالغ سیستانی انکوباسیون شد. پس از سپری شدن زمان انکوباسیون و شستشوی کیسهها، مواد باقیمانده منجمد و با فریز درایر (انجماد خشک) خشک گردید. ماده خشک، پروتئین خام، پروتئین حقیقی، الگوی زیرواحدهای پروتئینهای عمده کنجاله سویا و دنسیتومتری پروتئینها تعیین شد. تجزیه پذیری ماده خشک، پروتئین خام، پروتئین حقیقی و مجموع زیرواحدهای پروتئین کنجاله سویا در سرعت عبور 2، 5 و 8 درصد در ساعت به ترتیب 3/83، 4/71 و 5/63 درصد (برای ماده خشک)؛ 7/82، 3/68 و 2/59 درصد (برای پروتئین خام)؛ 7/82، 2/69 و 3/60 درصد (برای پروتئین حقیقی)؛
8/83 ، 1/70 و 9/60 درصد (برای مجموع زیرواحدها) بود. تفاوت غیرمعنیدار (05/0> P) بین تجزیه پذیری پروتئین خام، پروتئین حقیقی و مجموع زیرواحدهای پروتئینهای کنجاله سویا در سرعتهای عبور مختلف مشاهده شد. دو نوع پروتئین عمده در کنجاله سویا شامل بتاکنگلیسینین با سه زیرواحد ?، ? و? به وزن مولکولی 5/90، 5/71 و 2/55 کیلودالتون و گلیسینین با دو زیرواحد اسیدی و بازی به وزن مولکولی 6/37 و
8/19 کیلودالتون مشاهده شد که به ترتیب 31 و 8/38 درصد از کل پروتئین کنجاله سویا را به خود اختصاص دادند. زیرواحد ? و ? بتاکنگلیسینین طی 2 ساعت و زیرواحد ? پروتئین بتاکنگلیسینین طی 12 ساعت انکوباسیون به طور کامل تجزیه شد. تجزیهپذیری گلیسینین کمتر از بتاکنگلیسینین بود. زیرواحد اسیدی این پروتئین تا 24 ساعت و زیرواحد بازی آن تا 48 ساعت انکوباسیون تجزیه نشد. نتایج تعیین قابلیت هضم به روش آزمایشگاهی سه مرحلهای نشان داد که با افزایش ساعات انکوباسیون کنجاله سویا در شکمبه، قابلیت هضم پروتئین خام کنجاله سویا افزایش مییابد. قابلیت هضم باقیمانده نمونه کنجاله سویا در زمان صفر، 8، 12 و 48 انکوباسیون به ترتیب 7/69، 2/83، 2/94 و 8/96 درصد بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17639_6b6b6fae3480c20fbbc498e60c4ad2e1.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-اثر محرک لپتین بر ترشح گونادوتروپینها در میشهای تحت محدودیت انرژی17640FAآرمینتوحیدیهمایونخزعلیعلینیکخواهامیرنیاسریمهدیژندیJournal Article19700101This study was conducted to investigate the effect of intravascular (peripheral) leptin injection on gonadotropins secretion in energy-restricted ewes. Six acyclic (LH pulses secretion lacking) Chal ewes each received 250 ?g cloprostenol one day prior to treatment (day 0). Ewes were assigned to two groups (n=3), receiving the following treatments for a duration of 4 days. Groups I and II received intravenous injection with 1?g and 4 ?g/Kg BW leptin, respectively. Ewes were fed a ration that provided 60% of the maintenance energy requirements. Blood samples were collected (3 ml) at 20 minutes and hourly intervals for 3 hours on days 0 and 5 (before feeding) to determine LH and FSH secretion pattern. In addition, blood samples were collected for 3 hours before and after leptin injection on days 2 and 4 the same way as above. Ovulation rate was also determined after treatment period through laparoscopy. Mean plasma concentration (p<0.05), pulse frequency (p<0.01), and LH amplitude (p<0.05) as well as mean plasma FSH concentration (p<0.01) were significantly increased in either groups. Ovulation rate was not affected. The Results indicate that intravascular (peripheral) leptin injection can restore gonadotropins secretion (limited in energy-restricted ewes).هدف از این آزمایش، تعیین تأثیر تزریق وریدی (محیطی) هورمون لپتین بر ترشح گونادوتروپینها در میشهایی بود که در اثر محدودیت انرژی مصرفی با توقف ترشحات پالسی LH مواجه بودند. شش رأس میش شال غیرسیکلیک انتخاب و یک روز قبل از شروع تیمار (روز صفر)، به هر یک مقدار ?g250 کلوپرستنول تزریق شد. سپس میشها در دو گروه سه رأسی قرار گرفته و گروه اول و دوم ضمن تغذیه در حد 60% انرژی نگهداری به ترتیب ?g/kg1و ?g/kg4 لپتین به صورت وریدی به مدت چهار روز دریافت نمودند. جهت تعیین چگونگی ترشح LH و FSH در روزهای صفر و پنج، نمونههای خون به مقدار سه میلی لیتر و به مدت سه ساعت به ترتیب به فواصل بیست دقیقهای و یک ساعته جمعآوری شد. علاوه بر آن در روزهای دوم و چهارم به ترتیب فوق و به مدت سه ساعت قبل و بعد از تزریق خونگیری انجام شد. همچنین بعد از دورة تیمار، تعداد تخمکگذاری به روش لاپاروسکوپی مشخص گردید. تزریق ?g/kg1یا ?g/kg4 لپتین به طور معنیدار موجب افزایش میانگین غلظت LH (05/0P<)، بسامد (01/0P<) و دامنه (05/0P<) پالسهای آن و غلظت FSH
(01/0P<) پلاسما گردید. میزان تخمک گذاری تغییرات معنیدار نداشت. نتایج این آزمایش نشان داد، تزریق وریدی لپتین میتواند اثرات بازدارنده محدودیت انرژی بر ترشح گونادوتروپینها را در میش خنثی نماید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17640_4a9e106be195ab9d804897981b0429c8.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بهبود کیفیت بستنی کمچرب به کمک هیدرولیز نسبی پروتئینهای
مخلوط بستنی باکیموزین (I)17641FAعزیز همایونیرادمحمد رضااحسانیمحمد علی ابراهیم زادهموسویمصطفیولیزادهزهرا امامجمعهJournal Article19700101Low-fat ice cream bears less than 5% fat in its composition. Much work has been done to produce either low or non-fat ice cream. Partial hydrolysis of casein micelles by chymosin employment can improve both the body and texture of ice cream. The purpose in this research was to improve the quality of low-fat ice cream through chymosin. Low-fat (2%) ice cream was prepared from mixes that were subjected to limited chymosin proteolysis. The mix was treated with either 0.75 or 0.95 IMCU of chymosin per kilogram of mix for either 15 or 30 min at 60°C. Chymosin has originally been produced from fungi and is nowadays available in market. Having the mix held at 63.3°C for 30 min after processing inactivated chymosin. Treated mixes were aged for 12 hr at 4°C and the ice cream was produced (95-100% overrun) using conventional techniques. Viscosity, surface tension, hardness and melting rate were evaluated, data analysis being done based on randomized complete block design (RCBD). Following chymosin treatment, viscosities as well as hardness were significantly increased but surface tension and melting rate decreased. The related changes in physico-chemical properties were observed to improve the quality of final product.بستنی کمچرب، بستنیای است که کمتر از 5 درصد(وزنی) چربی داشته باشد. تاکنون مطالعات زیادی در جهت تولید بستنی کمچرب و بدون چربی صورت گرفته است. هیدورلیز نسبی کازئینهای مخلوط بستنی به وسیله آنزیم اساسی پنیر سازی(کیموزین) موجب بهبود پیکره و بافت بستنی میشود. در این مطالعه، استفاده از هیدرولیز آنزیمی پروتئینهای شیر برای بهبود کیفیت بستنی کمچرب مورد بررسی قرار گرفت. مخلوط بستنی کمچرب(2% چربی) تحت اثر پروتئولیز محدود توسط کیموزین قرار داده شد بدین ترتیب که چهار تیمار آزمایشی با دو سطح آنزیمی(IMCU/kg 75/0 و 95/0) در دو سطح زمانی مختلف(30 و 15دقیقه) به همراه دو شاهد کمچرب(2% چربی) و پرچرب(7% چربی) در دمای 60 درجه سانتیگراد مورد آزمون واقع شدند. کیموزین مورد استفاده منشاء قارچی داشته و به صورت تجاری در دسترس است. پس از عمل آنزیم بر روی میسلهای کازئین، دمای مخلوط تا C° 3/3 6 افزایش داده شد و به مدت 30 دقیقه در این دما نگهداری شد تا آنزیم کیموزین غیرفعال شود. مخلوط مورد آزمایش در دمای C°ْ4 به مدت 12 ساعت رسانیده شده و با استفاده از فنون مرسوم در بستنی سازی و با ضریب انبساط 100-95 درصد منجمد گردید. آزمایشات انجام یافته روی بستنی کمچرب شامل اندازهگیری ویسکوزیته، کشش سطحی، سختی و سرعت ذوب بستنی بود. تجزیه و تحلیل دادهها درقالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که تیمار آنزیمی منجر به افزایش ویسکوزیته و سختی و کاهش کشش سطحی و درصد ذوب شد. در نهایت تغییر عوامل فوق موجب ارتقاء کیفیت محصول گردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17641_7ec78a4af15587659a6501fa1d970dd3.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی روشهای مختلف تکثیر رویشی پایهF12/1 گیلاس
(Prunus aviumL.)17642FAشاهپورخانقلیعلیرضاطلائیمصطفیمصطفویJournal Article19700101This study was conducted to evaluate soft as well as hardwood cutting and trench layering for propagation of F12/1 rootstock. The effect of IBA on rooting of soft and hardwood cutting in this rootstock also studied. The IBA treatments were 0, 1000, 2000 and 3000 mg/l. the experimental design was a randomized complete block one with four replications. Evaluation was on the basis of the rooting percentage, number and length of first and second grade roots as well as length of rooted portion of cutting. In softwood cuttings the rooting percentages were 75%, 65%, 60% and 55% in 1000, 0 (control), 2000 and 3000 mg/l, respectively. Number of first and second grade roots, length of rooted portion and callus formation increased with increase in concentration of IBA but the lengths decreased, although there was no significant difference observed among some IBA concentrations. As for hardwood cuttings callusing occurred but cuttings rotted and didn’t from roots. In layering operations on overall 73.3% of shoots on layered stems were rooted.در این آزمایش افزونش با قلمه های چوب نرم، چوب سخت و خواباندن مورد بررسی قرار گرفت. قلمه ها باهورمونIBA به غلظتهای 0 ،1000 ؛ 2000و 3000 میلی گرم در لیتر تیمار شدند.در روش خواباندن شاخه های یکساله که خمش پذیر بودند به صورت افقی روی بستر افکنده شدند.ازمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد.بررسی صفات در قلمه ها بر اساس درصد ریشه زایی ،تعداد و طول ریشه های درجه یک ودو و طول قسمت ریشه دار شده ودر روش خواباندن بر اساس درصد نهالهای ریشه دار شده ؛ تعداد ریشه وطول نهال های ریشه دار شده صورت گرفت ریشه زایی قلمه های چوب نرم 65؛75؛60 و55 درصدبه ترتیب در غلظت های 0؛1000؛2000و3000. میلیگرم در لیتربود. افزایش غلظت هورمون باعث افزایش تعداد ریشه های درجه یک ودو؛ طول قسمت ریشه دار شده وتشکیل کالوس و کاهش طول آنها گردید.در روش خواباندن 3/73 درصد نهال های تولید شده ریشه دار شدند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17642_16981104db6dd66a76a88db82475bf91.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران36320050522-بررسی امکان جایگزینی سوکروز با شربت ذرت غنی از فروکتوز
در نوشاب ههای غیرالکلی گازدار17643FAمهتامیرزاییغلامرضامصباحیمحمد ابراهیم زادهموسویمحمود امینلاریJournal Article19700101The goal in this research was to make new kinds of carbonated soft drinks by using
High Fructose Corn Syrup (HFCS) and to compare the organoleptic as well as their
other properties with control samples containing sucrose. Lemon, cola and orange
formulated soft drinks were produced while in their formulations, sucrose was replaced
with 60%, 80% and 100% HFCS (55% fructose). Later they were stored at 4 ?C , 25 ?C
and 40 ?C for one, two and four months. Samples were analyzed for titrable acidity, pH,
density, brix and sensory attributes (flavor, aroma, color, sweetness). Results indicated
that by using HFCS in soft drinks, significant changes (P<0.05) occur in pH, acidity
density and brix. No significant change was observed in flavor and aroma when 60% of
sucrose was replaced with HFCS in orange and cola and when 80% replaced in lemon
soft drinks (P> 0.05). By increasing HFCS, the acceptibility decreased significantly
P< 0.05). Storage caused pH, brix, density and sweetness to decrease although titrable
acidity increased. Flavor and aroma appealing samples decreased significantly (P<0.05)
especially at high temperatures of storage, there being no significant difference between
samples with HFCS and sucrose. Color stability during storage in darkness as well as
under light conditions was studied using sensory analysis and spectrophotometr. Results
indicated that sunset yellow and carmoisine used in orange soft drinks and cola colorant
used in cola soft drinks, were stable at different temperatures (4 ?C, 25?C and 40?C) of
storage up to a duration of four months but carmoisine was unstable when samples were
exposed to sun light. HFCS intensified fading of color in soft drinks in the presence of
light. Taken together , these results suggested that it is possible to replace sucrose with
HFCS in soft drink production without much important effect on quality. Through this,
reduction in the coast of soft drink production can be achieved.هدف از این تحقیق بررسی امکان ساخت نوع جدیدی از نوشابه های گازدار با به کارگیری شربت ذرت غنی از فروکتوز از نوع 55 % فروکتوز و مقایسه خصوصیات کیفی و حسی آنها با نمونه های شاهد دارای سوکروز بود.
این پژوهش بر روی فرمولاسیون سه نوع نوشابه کولا ، لیمویی و پرتقالی انجام گرفت و سوکروز موجود در آنها با نسبت های 60 % و 80 % و 100 % با شربت ذرت غنی از فروکتوز جایگزین شد ه وخصوصیات کیفی وحسی شامل پ ی اچ ، اسیدیته، بریکس، دانسیته ، عطر، طعم و رنگ در زمانهای یک ، دو و چهار ماه از زمان ساخت در40 مورد بررسی قرار گرفت و با نمونه های شاهد حاوی ?C 25 و ?C ، 4?C نوشابه های نگهداری شده در دماهای سوکروز که در شرایط مشابه ساخته و نگهد اری شدند ، مقایسه گردیدند. نتایج با طرح آماری بلوک های کاملا تصادفی مورد بر رسی قرار گرفتند و برای مقایسه میانگین ها از آزمون چند دامنه دانکن استفاده شد . نتایج نشان داد با به کارگیری شربت ذرت غنی از فروکتوز در نوشابه ها پی اچ ، اسیدیته و دانسیته نمونه ها به طور معنی داری ولی در هیچ موردی مقدار آ ن ها از محدوده تعیین شده توسط اداره استاندارد و (P<0/ تغییر کرده است ( 05تحقیقات صنعتی ایران خارج نشد . با جایگزینی سوکروز ، عوامل عطر و طعم دچار تغییر معنی داری شدند نمون هها در دوران نگهداری دچار تغییرات معن یداری در عوامل کیفی و حسی شدند و از این جهت .(P<0/05) تفاوت معنی داری بین نمونه های شاهد و نمونه های حاوی شربت ذرت غنی از فروکتوز وجود نداشت . رنگ نمون ههای پرتقالی و کولا در طول دوران نگهداری دچار تغییر معنی داری نشدند ولی حضور آفتاب باعث ناپایداری رنگ کارمویزین موجود در نوشاب ه های پرتقالی شد و وجود شربت ذرت غنی از فروکتوز این اثر را تشدید کرد . نتایج این تحقیق نشان داد که م ی توان سوکروز موجود در نوشاب ه ها را با شربت ذرت غنی از فروکتوز جایگزین شود، بدون این که بر خواص کیفی و حسی آنها اثر بگذ ارد و از این راه قدم مهمی در کاهش هزینه تولید نوشاب هها برداشت.https://jijas.ut.ac.ir/article_17643_a586fb7715d9fbc3f4c567fc03b59eb1.pdf