پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-مطالعه گرده شناختی گیاهان گلدار مورد استفاده زنبورعسل در مناطق
خوانسار و فریدن استان اصفهان17947FAاحمدرضافقیهرحیمعبادیحسننظریانJournal Article19700101In a pollen study, pollens were collected directly from the flowers by means of pollen traps installed at the entrances of honey bee colonies at 6 different stations. Pollen grains were analysed by Erdtman method, microscopic slides being prepared from them. By comparing the pollen grains collected by honeybees, with those collected directly from the flowers, the plants tripped by honey bees were identified and their specific characteristics described by reference to pollen characteristic tables (Pickard, 1984). Results indicated that collected pollens from Khansar region belonged to Papilionaceae family (16.6% of totoal species), Compositae family (16.6%), Labiatae family (13.33%), Umbelliferae family (10%), Caryophylaceae family (6.66%) along with other families (36.69%). In Chadegan region the pollens belonged to Compositae family (2 1.12% of totoal species), Papilionaceae family (15.5%), Labiata family (15.5%), Umbelliferae family (6.06%), and other families (41.44%). In Boeen and Miandasht the pollens belonged to Papilionaceae family (30.3% of total species), Labiatae family (18.18%), Compositae family (9.09%), Umbelhferae family (6.06%), along with other families (36.37%). In Agchea, Zarneh and Sheshjavan regions, the pollens belonged to Papilionaceae family (21. 95% of total species), Compositae family (21.45%), Labiatae family (14.63%), Umbelflferae family (4.87%), and other families (42.73%). It can be concluded that flowers of Papilionaceae, Compositae, Labiatae, Umbelflferae and Caryophylaceae are the most attractive plant families to honey bees in these regions. The more extensive use of honey bees from the pollen of these plants could be due to higher attractiveness of the flowers and presence of more nutritive materials in the pollen and nectar.به منظور انجام مطالعات گرده شناختی در مناطق خوانسار و فریدن استان اصفهان ضمن جمع آوری
گرده های بساک گلها بصورت مستقیم، از کلنی های زنبورعسل معمولی (Apis mellifera L.) نیز در شش
ایستگاه مختلف استفاده گردید . با نصب تله گرده بر روی کندوها اقدام به جمع آوری گرده زنبوران عسل شد .
سپس با روش ارتمن دانه های گرده رنگ آمیزی و از آنها اسلاید میکروسکوپی تهیه و ضمن مقایسه با گرده های بساک گیاهان، گیاهان مورد استفاده زنبوران عسل شناسایی و خصوصیات هر یک طبق جدول فهرست
خصوصیات دانه های گرده تعیین گردید . نتایج نشان داد گیاهان مناطق مختلف از لحاظ طیف گرده شناسی (نوع گرده، درصد، گونه های گیاهی و …) کاملا از هم متمایز می باشند. به طوریکه طیف گرده های منطقه خوانسار عمدتا متعلق به تیره پروانه آسا و کاسنی هر کدام با ارزشی معادل 66/16% ، نعناع 33/13% ، چتریان 10% ، میخک 66/6% و سایر تیره ها 69/36% است. در مناطق چادگان و سدزاینده رود طیف گرده ها عمدتا متعلق به تیره کاسنی با ارزشی معادل 12/21% ، پروانه آسا 5/15% ، چتریان 06/16% و سایر تیره ها 82/41% است. در مناطق بوئین میاندشت و کرچمبو طیف گرد ه ها عمدتا متعلق به تیره پروانه آسا با ارزشی معادل 37/36 % است. در مناطق آغچه، زرنه و شش جوان طیف گرد ه ها عمدتا مربوط به گیاهان تیره پروانه آسا و تیره کاسنی هر کدام با ارزشی معادل 95/21% ، نعناع 63/14% ، چتریان 87/4% و سایر تیره ها 73/42% است. استفاده بیشتر زنبوران عسل از گونه های زراعی و مرتعی مربوط به تیره های
فوق به دلیل وجود مواد جذاب و مغذی در شهد و گرده گلهای آنهاست . بدیهی است استفاده از این گونه ها
(گونه های خوشخوراک ) در طرحهای مختلف کشاورزی، احیاء مراتع و جنگلداری علاوه بر احیاء پوشش گیاهی مناطق، در پرورش زنبورعسل، گرده افشانی و انتشار بیشتر گونه مؤثر خواهد بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17947_ef9fb6d9ec4f1e2a2cb00a6fdab4f345.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-مطالعه اثر اسیبنزولار- اس- متیل در کنترل بیماری سفیدک پودری خیار17948FAعبدالحسین جمالیزوارهعباس شریفیتهرانیقربانعلیحجارودسید جوادزادمجتبیمحمدیخلیل طالبیجهرمیJournal Article19700101Acibenzolar— S — methyl (commercial name: Bion®) is an effective compound for control of powdery mildew in some crops. It doesn’t show any fungicidal effect in vitro and acts via inducing natural defense mechanisms in plants. The aim of this research was to study the effectiveness of Bion® for the prevention of cucumber powdery mildew via in vivo as well as in situ tests. In greenhouse tests Bion® (0.1 g/l) was sprayed on the plants at either 6, 3 or 1 day(s), or 3 hours before the inoculation of plants with spore suspension of the pathogen, disease severity being evaluated based on the number of disease spots per leaf. The effectiveness of this compound was also compared with Bayleton (0.5 g/l), Anvil (0.125 g/l) and Topas (0.125 g/l) through the same method. Furthermore the effect of Bion® for systemic control of disease on other nontreated parts of plant was studied in comparison with other fungicides. In field tests, Bion (0.1 g/l), Anvil (0.25 g/l), Topas (0.25 g/l) and Sulfur WP (3 g/l) were sprayed on the plants immediately after the appearance of primary disease spots. The effectiveness of the compounds was evaluated 14 days after application by measuring the percentage of diseased leaves and severity of leaf infection. In greenhouse tests, application of Bion® at different time intervals before inoculation protected the plants from infection. Disease severity on Bion-treated plants wasn’t significantly different at different application times and was less than 1% of that of control. In comparison with other compounds, the efficacy of Bion® for disease control was comparable to that in Anvil, Bayleton and Topas with all the four compounds standing in a distinct upper class. Bion® systemically protected the other plant parts with its systemic action being better than that of the other compounds. In field tests, Bion® well controlled the disease and was in an upper comparison group together with Anvil and Topas.اسیبنزولار- اس - متیل ترکیبی شیمیایی است که برای کنترل بیماری سفیدک پودری در تعدادی از
محصولات زراعی معرفی شده است . این ترکیب برای قارچ سمی نیست و اثری بر رشد رویشی یا تولید مثل
قارچ ندارد اما با فعال کردن مکانیزمهای دفاع طبیعی، از ایجاد آلودگی در گیاه جلوگیری می کند . در این تحقیق
اثر این ترکیب در جلوگیری از بیماری سفیدک پودری خیار در آزما یشهای گلخانه ای و مزرعه ای بررسی شده
است. در گلخانه اثر کاربرد ترکیب در فواصل زمانی مختلف قبل از مایه زنی بیمارگر ، روی شدت بیماری
بررسی شد . بدین منظور اسیبنزولار- اس – متیل (05/0 در هزار ) همزمان با مایه زنی یا یک، سه ویا شش روز قبل از مایه زنی بیمارگر روی بوته ها استفاده شد و سپس شدت بیماری بر اساس تعداد لکه ها روی برگ
محاسبه گردید . همچنین میزان تأثیر ترکیب در کنترل بیماری با ترکیبات قارچکش رایج مثل هگزاکونازول،
پنکونازول، تریادیمفون، تریدمورف و بنومیل مقایسه گردید . بعلاوه اثر آن در کنترل بیماری بصورت سیستمیک
در قسمتهایی از گیاه دور از بافت تیمارشده بررسی و با ترکیبات قارچکش مقایسه شد . در مزرعه اسیبنزولار -
اس- متیل، گوگرد، هگزاکونازول و پنکونازول پس ازظهور اولین علائم بیماری برای سمپاشی بوته ها استفاده
شدند و تأثیر آنها در کنترل بیماری بر اساس درصد آلودگی برگها ی بوته های هر تیمار ارزیابی و مقایسه گردید . در آزما یشهای گلخانه ای کاربرد این ترکیب در فواصل زمانی مختلف قبل از مایه زنی بیمارگر، از ایجاد بیماری روی بوته ها جلوگیری کرد . شدت بیماری روی بوته های تیمار شده در زمانهای مختلف کاربرد اختلاف آماری نداشت و در همه موارد کمتر از یک درصد شدت بیماری در بوته های شاهد بود. در مقایسه با سایر قارچکشها ، اسیبنزولار- اس - متیل به اندازه هگزاکونازول، پنکونازول و تریادیمفون در کنترل بیماری مؤثر بود و از نظر آماری همراه با این سه قارچکش در مؤثرترین گروه قرار گرفت . همچنین این ترکیب توانست بصورت سیستمیک بیماری را در بافتهای تیمارنش ده گیاه کنترل کند و از این نظر بر سایر قارچکشهای آزمایش شده برتری داشت . در آزمایش مزرعه ای نیز اسیبنزولار - اس - متیل بیماری را بخوبی کنترل کرد و از نظر تأثیر در کنترل بیماری همراه با هگزاکونازول، پنکونازول در یک گروه مؤثرتر از شاهد قرار گرفت.https://jijas.ut.ac.ir/article_17948_0058a254b233fddb07f22cd79f862f00.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-ارزیابی کالوس زایی وباززایی ژنوتیپ های برنج ازطریق کشت بساک17949FAحبیب اللهعارفیمحمدنوروزینادعلیباقریJournal Article19700101This study was conducted to evaluate callus induction and plant regeneration from anther in 5 rice genotypes as well as Fl rice plants. In the study callus induction medium N6 modified (FJ, FJ4, G1 and L8) and induction medium Murashige & Skoog’s modified (M5, M7 and SKi1) were used. The results indicated that FJ4 was the best for callus induction with Ghasrod — dashti (48.5%) and F1 from Ghasroddashtix 1R28 (29.3%) exhibiting the maximum induction. Also regeneration in SK11 medium was better than in other media in Ghahsrod-Dashti (42.2%) and F1 (Ghasrod-dashti x 1R28) (11.7%) and Salari xIR28 (10%).این تحقیق بمنظور ارزیابی ژنوتیپ 5 رقم برنج و بعضی از F1 های حاصل از این ارقام در کشت بساک
انجام پذیرفت . واکنش این ارقام و تعدادی از آنها در ایجاد کالوس و قدرت باززایی از کالوس ها در محیط کشت های مختلف کالوس زایی بنام های FJ1 ، FJ4 ، G1 و L8 مشتق شده از محیط کشت اصلی موراشیک
واسکوگ مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفتند . با بررسی و تعیین درصد کالوس های ایجاد شده ازبساک و تعداد
گیاهچه های باززایی شده از کالوس ها در محیط کشت های فوق، ارقام وF1 های حاصل مورد ارزیابی قرار
گرفتند.مقایسه میانگین ها بر اساس آزمون دانکن نشان داد که بهترین محیط کشت کالوس زایی ازبین چهار محیط کشت مشتق شده از N6 محیط کشت FJ4 بوده ومهمترین رقم از نظر عکس العمل ژنوتیپ ها به تولید کالوس ، رقم قصر الدشتی بود ( 5/48%) و نتایج ( F1) حاصل از رقم قصر الدشتی با رقم IR28 ( 3/29%) بیشترین کالوس را تولید کردند . . در مورد محیط کشت باززایی، محیط کشت SK11 برتر بود و رقم قصر الدشتی و نتایج حاصل از تلاقی های رقم قصر الدشتی با IR28 و رقم سالاری با رقم IR28 بیشترین باززایی را در این محیط کشت ( SK11) نشان داده است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17949_70c3491293cc35e277fec6c4be8403da.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی اثر زمان محلول پاشی اوره بر خصوصیات کمی و کیفی
دانه گندم سرداریT. aestivum. L.) ) در شرایط دیم17950FAولی فیضیاصلغلامرضاولیزادهJournal Article19700101Effect of urea liquid fertilizer spraying at different plant growth stages on grain yield and protein content in Sardari dryland wheat was studied. During the investigation, 50 kg/ha of nitrogen (N) for all treatments was applied in autumn as early nitrogen application, then the experiment was continued in a randomized complete block design (RCBD) with 6 treatments for later spring application, (%5 N solution by spraying on the basis of 20 kg N.ha’ in tillering, shooting, flag leaf, flowering time and liquid urea spraying (5% N) along with 2 litr.ha’ of herebicide 2,4,D in tillering stage as well as in control). The experiment (with 3 replications) was carried out for three cropping years (1998-2001) in Maragheh Dryland Agricultural Research Station. The results indicated that urea solution spraying (%5 N) relatively increased grain yield.The highest average grain yield occurred at flowering stage with 14% increase as compared to control. Protein content, similar to grain yield, increased substantially through urea spraying. The highest protein content, %17.7 was obtained at shooting, and tillering (with 2,4,D) stages as compared to control. The greatest effective treatment was urea application along with 2,4,D at tillering stage, which increased both protein content as well as grain yield as compared to other treatments. It can be concluded that liquid urea spraying increases protein content in dryland wheat grain. Application of N solution along with 2,4,D increases protein content when applied at tillering stage.به منظور مطالعه اثر زمان محلول پاشی اوره بر عملکرد و درصد پروتئین دانه در گندم دیم رقم سرداری،
آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 6 تیمار، در 3 تکرار و به مدت 3 سال زراعی (1380-1377) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم ( مراغه ) به اجرا در آمد . تیمارهای آزمایشی در این پژوهش، محلول پاشی اوره با غلظت 5 درصد ( 20 کیلوگرم نیتروژن خالص بر هکتار ) از منبع اوره در مراحل پنجه دهی، ساقه رفتن، ظهور برگ پرچم، گرده افشانی و محلول پاشی اوره به غلظت 5 درصد همراه با تو .فور.دی به میزان 2 لیتر بر هکتار در زمان مبارزه با علف های هرز پهن برگ (مرحله پنجه دهی) و تیمار شاهد (بدون محلول پاشی اوره ) بود.
نیتروژن بر اساس فرمول کودی ایستگاه به میزان 50 کیلوگرم در هکتار و بدون در نظر گرفتن میزان نیتروژن
کاربردی برای محلول پاشی، مصرف گردید . نتایج این پژو هش نشان داد که محلول پاشی اوره اثر معنی داری در افزایش عملکرد دانه نداشت . اما متوسط بیشترین عملکرد دانه 14 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش داشت که این افزایش با محلول پاشی اوره در مرحله گرده افشانی به دست آمد . محلول پاشی اوره اثر معنی داری در
افزایش درصد پر وتئین دانه نداشت . حداکثر غلظت پروتئین دانه به میزان 7/17% درصد از محلول پاشی اوره در مراحل ساقه رفتن و پنجه دهی همراه با تو .فور.دی به دست آمد اما میزان افزایش غلظت پروتئین دانه نسبت به تیمار شاهد، همرا با بیشترین افزایش عملکرد دانه 11 درصد بود که از محلول پاشی اوره در مرحله پنجه دهی همراه با تو .فور.دی به دست آمد . با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، از محلول پاشی اوره می توان برای افزایش غلظت وعملکرد پروتئین دانه گندم دیم استفاده نمود و مناسب ترین زمان محلول پاشی اوره، به منظور افزایش غلظت پروتئین دانه در مرحله پنجه دهی همراه با تو.فور.دی است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17950_8a596c00ba34d2653053010260628355.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-تاثیر دما بر مؤلف ههای جوانه زنی ارقام کلزا17951FAناصرلطیفیافشینسلطانیدیناسپانرJournal Article19700101جوانه زنی زود، سریع، یکنواخت و کامل بذور باعث سبز شدن مطلوب و رشد اولیه سریع گیاه زراعی
می شود. رشد اولیه مطلوب به نوبه خود باعث دریافت بیشتر تشعشع خورشیدی و افزایش عملکرد می گردد.
هدف از این تحقیق بررسی واکنش همزمان اجزای جوان ه زنی کانولا به دماهای زیر مطلوب بود . زمان تا شروع جوانه زنی، درصد نهایی بذور جوانه زده، یکنواختی جوانه زنی و سرعت جوانه زنی به عنوان اجزای جوانه زنی در نظر گرفته شدند . آزمایش با استفاده از 9 ژنوتیپ کانولا (از کشورهای آلمان، فرانسه و کاناد ا) و 4 دمای ثابت 5/4 ، 10 ، 15 و 20 درجه سانتی گراد) به صورت فاکتوریل در اتاقک جوانه زنی اجرا گردید . نتایج نشان داد که دما و ژنوتیپ بر کلیه اجزای جوانه زنی تأثیر معنی داری دارند . اثر متقابل دما * ژنوتیپ نیز به استثنای حداکثر جوانه زنی، برای سایر اجزای جوانه زنی معنی دار بود . دماهای کمتر از 15 درجه سانتیگراد باعث کاهش درصد نهایی بذور جوانه زده و یکنواختی جوانه زنی شدند . در حالی که کاهش دما به کمتر از 20 درجه سانتیگراد موجب تأخیر فزآینده در شروع جوانه زنی شد . به ویژه کاهش دما از 10 به 5/4 درجه سانتیگراد تا 3 برابر شروع جوانه زنی را به تاخیر انداخت . دمای پایه جوانه زنی برای ژنوتیپ ها بین 0 تا 4 درجه سانتیگراد و دمای مطلوب بین 16 تا 30 درجه سانتیگراد بدست آمد . نتیجه گیری شد که امکان استفاده از اختلافات ژنوتیپی در جهت بهبود مؤلفه های جوان هزنی تحت دماهای زیر مطلوب و نیز امکان بهبود دماهای پایه و مطلوب در کانولا وجود دارد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17951_a114b9f8df1fa2729df7f87230ab8743.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی کشت بافت و تنوع سوماکلون در سیب زمینی17952FAآذر شاهپیریمنصورامیدیپریچهره احمدیانتهرانیداریوشداودیJournal Article19700101To study tissue culture in potato, stem explants with axillary buds were cultured on 6 MS media with different types and concentrations of growth regulators. The most suitable medium was specified on the basis of growth of axillary buds. Using internode and leaf explants taken from in vitro grown plants, the effect of growth regulator concentration on callus induction, the effect of cultivar and explant on callus induction and regeneration, the effect of light on callus induction and finally direct regeneration were investigated. Somaclonal variation was studied in view of variations in the number of chromosomes on calli, regenerated shoots of calli as well as direct regenerated shoots. Variations such as dihaploploidy, pentaploidy, hexaploidy as well as octaploidy were observed on the derived roots of callus but there was no variation observed on either regenerated shoots of calli or direct regenerated shoots.برای مطالعه کشت بافت در سیب زمینی ، ابتدا ریزنمونه های ساقه حاوی تک جوانه در 6 نوع محیط کشت MS
که از نظر غلظت و نوع تنظیم کننده های رشد متفاوت بودند ، قرار داده شدند. براساس اندازه ساقه رشد کرده
از جوانه ، بهترین محیط کشت جهت کشت تک جوانه انتخاب شد . سپس با استفاده از ریز نمونه های برگ و
میان گره که از گیاهچه های حاصل از کشت تک جوانه به دست آمده بودند، اثرغلظت تنظیم کننده های رشد ( -4، 2 D وکینتین ) بر کا ل زایی، اثر رقم ونوع ریز نمونه بر کا ل زایی و باززایی، اثر نور بر کا ل زایی و در نهایت باززایی مستقیم بررسی شد . تنوع سوماکلون از نظر تغییر در سطح پلوئیدی در کالوس های حاصل از ریزنمونه های برگ و میان گره، اندام های باززاشده از کالوس های حاصل از برگ و میان گره و همچنین ا ندام های هوایی باززا شده مستقیم بررسی شد . نتیجه این بررسی، مشاهده تغییراتی مانند دی هاپلوئیدی، پنتاپلوئیدی، هگزاپلوئیدی و اکتاپلوئیدی در سلول های کالوس بود در حالیکه تغییری در اندام های هوایی باززا شده از کالوس و یا باززا شده به طور مستقیم مشاهده نشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17952_74411140066e363545909db91b9dad1e.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-برآورد برخی ازپارامترهای ژنتیکی درذرت به روش تلاقی های دای آلل17953FAعبدالحمیدرضائیبهمن یزدیصمدیعباسعلیزالیعبدالمجیدرضائیعلیرضاطالعیحسنزینالیJournal Article19700101Ten corn (Zea mays L.) inbred lines were crossed in a complete diallele fashion in 2001. Parental lines along with their Fl crosses were evaluated in a lattice design of three replications. Twelve agronomic traits, including grain yield and some of the yield components were evaluated. Variation among genotypes were highly significant for all the traits. Therefore, variations were partitioned into additive and non additive components according to Hayman and Hayman & Jinks methods.It was observed that a and b components which are due to additive and dominant gene effects respectively, were significant( p<0.01) for all studied characteristics. Also, the maternal effects were
significant for all traits, except number of leaf/plot. The highest average of dominance (1.78 1) was found for kernel depth and the lowest (0.68) detected for number of leaf/plant. Broadsence heritability estimates ranged from 98% for cob percentage to 85% for number of days from planting to maturity. The highest narrowsence heritability estimate was found for date of tassel emergence (75%) while its lowest value (0.11%) was observed for cob percentage. Based on graphical analyses and regression line of array variance — covariances, and the distribution of parent along the regression line, it was concluded that K86/8 inbred line carried the most dominant genes for grain yield, ear height, and ear diameter with K1264/1 inbred line having the most recessive genes for grain yield , ear diameter and number of days from planting to maturity.تعداد 10 لاین اینبرد ذرت در سال 1380 در کلیه ترکیبات ممکن با یکدیگر تلاقی داده شدند . در سال 1381
تلاقی ها و 10 و الد در طرح لاتیس با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند . دوازده صفت مهم زراعی از جمله
عملکرد و برخی از اجزاء عملکرد انداز ه گیری شد . تفاوت بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات بسیار معنی دار بود . لذا تغییرات ژنتیکی بین ژنوتیپ ها به رو ش های هیمن و جینکز به اجزاء افز ایشی و غیرافزایشی تفکیک گردید . نتایج نشان داد که اجزاء a و b به ترتیب ناشی از اثرات افزایشی و اثرات غالبیت ژن ها می باشند، برای کلیه
صفات در سطح احتمال 1% معنی دار است . همچنین ملاحظه گردید که اثرات مادری بجز برای تعداد برگ برای
صفات دیگر معنی دار است . بیشترین میزان متوسط درجه غالبیت برای عمق دانه و کمترین مقدار آن برای تعداد برگ و به ترتیب برابر 78/1 و 68/0 بدست آمد . قابلیت توارث عمومی از 98 درصد برای درصد چوب بلال تا85 درصد برای تعداد روز تا رسیدگی متغیر بود . حداکثر قابلیت توارث خصوصی مربوط به تعداد رو ز ازکاشت تا ظهور گل تاجی و به مقدار 75 درصد بود و حداقل آن به درصد چوب بلال و به میزان 11 درصد تعلق داشت . با استفاده از نمودار گرافیکی و موقعیت خطوط رگرسیون کوواریانس ردیفها روی واریانس ردیفها و نحوه پراکنش والدها چنین نتیجه گیری شد که والد 8 /86 K برای صفا ت عملکرد دانه، ارتفاع گیاه و قطر بلال دارای بیشترین ژنهای غالب و والد 1/1264 K برای صفات عملکرد دانه، قطر بلال و تعداد روز از کاشت تا رسیدگی دارای بیشترین ژن مغلوب می باشند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17953_c31ce2148ae654e48c45641a3e4e5b63.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی و پاسخ گیاه در
تعدادی از خاکهای گیلان17954FAمسعودکاووسیعلیرضا حسینپورJournal Article19700101The release rate of nonexchangeable K (NEK) plays a significant role in supplying available K, particularly in soils containing K bearing minerals. Information concerning NEK release rate in Gilan soils is limited. The objective of this research was to study the dynamics of NEK in 10 different soils from Gilan province through successive extraction with 10 mM citric acid over a period of 2500 h and the correlation of kinetic equations rate constants with soil properties and alfalfa plant indices. The amount of NEK released after 2500 h ranged from 134-6 19 mg kg’ , in which the highest and the lowest amount of NEK was in soil no 3 and no2 respectively. The amount of NEK released after 2500 h was significantly correlated with NEK content (R=0.83). The kinetics of cumulative NEK released were evaluated using the kinetic equations. First order, parabolic diffusion law and power function equation described well the NEK release kinetics, based on their highest determination coefficient and their lowest value of the standard error of the estimate. Rate constants particularly in first order and parabolic diffusion equations were different from soil to soil. These variations were attributed to differences in particle size distribution and to the type and content of clay minerals. In correlation study, the rate constant of the power function equation was not significantly correlated with soil properties. The rate constants of first order equation was significantly correlated with clay(r=0.59*), sand(r=0.68*), CEC(r=0.63*) and pH(r=0.64). The rate constant of parabolic diffosion equation was significantly correlated with clay(r=0.76*), sand(r=0.66*), CaCo3(r=0.62*) and CEC (r=0.63*). The rate constant of the power function equation was not significantly correlatrd with plant indices. The rate constants of the other equation were significantly correlated with concentration and uptake indices, but these constants were not significantly correlated with yield.سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی نقش مهمی در فراهم کردن پتاسیم، به ویژه در خاکهای حاوی کانیهای
پتاسیم دارد . اطلاعات در باره سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در خاکهای گیلان محدود است . هدف این
تحقیق مطالعه سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی در 10 نمونه خاکهای استان گیلان به وسیله عصاره گیری
مرحله ای با استفاده از اسید سیتریک 10 میلی مولار در مدت 2500 ساعت و هم بستگی ثابتهای سرعت
معادلات سینتیکی با خصوصیات خاک و شاخصهای گیاه یونجه بود . پتاسیم غیر تبادلی آزاد شده، پس از2500 ساعت در دامنه 619-134 میلی گرم در کیلوگرم بود .مطالعات هم بستگی نشان دادکه پتاسیم غیر تبادلی آزاد شده هم بستگی معنی داری با پتاسیم غیر تبادلی (83/0= r) خاک داشت . سرعت آزاد شدن پتاسیم غیر تبادلی با استفاده از معادلات سینتیکی ارزیابی شد . بر اساس ضرائب تشخیص و خطای استاندارد برآورد سرعت آزاد
شدن پتاسیم غیر تبادلی به وسیله معادلات مرتبه اول، انتشار پارابولیک و تابع نمایی تشریح شد . ثابتهای سرعت
معادلات به ویژه در معادله مرتبه اول و انتشار پارابولیک در خاکها متفاوت بود . این تغییرات به اختلاف در توزیع اندازه ذرات، نوع و مقدار کانیهای رسی نسبت داده شد . ضریب سرعت معادله تابع نمایی هم بستگی معنی داری با خصوصیات خاک نداشت . ضریب سرعت معادله مرتبه اول هم بستگی معنی داری با در صد رس ( 59/- = r) ، درصد شن ( 68/0 = r ) ، CEC ( 63/0 - = r) و PH ( 64/0 = r ) داشت . ضریب سرعت معادله انتشار پارابولیک هم بستگی معنی داری با درصد رس ( 76/0 - = r) ، درصد شن (66/0 = r) ، کربنات کلسیم معادل ( 62/0 = r) و CEC( 63/0 - = r) داشت . ضریب سرعت در معادله تابع نمایی هم بستگی معنی داری با شاخصهای گیاهی نداشت . ضرائب سرعت در معادلات مرتبه صفر و انتشار پارابولیک هم بستگی معنی داری با شاخصهای جذب و غلظت داشتند ، ولی هم بستگی معنی داری با عملکرد گیاه نداشتند .https://jijas.ut.ac.ir/article_17954_e8597595a42c601162ad12938bb1350e.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-اثرتراکم بوته وتاریخ کاشت برصفات زراعی، عملکرد واجزاء عملکردسویا17955FAحمیدرضاخادمحمزهمهدیکریمیعبدالمجیدرضائیمحموداحمدیJournal Article19700101In order to determine the optimum plant density in soybean at different planting dates, Hobbit cultivar was planted with four different densities (30, 40, 50 and 60 plants! m2) at three dates (May 22, June 5 and 25) during 1994 in Isfahan University of Technology Research Station. A completely Randomized block design was used with a split-plot arrangement. Main plots represented plant densities while sub-plots planting dates. The treatments were replicated four times. The traits studied were seed yield, yield components,biological yield,harvest index, plant height and height to first node. Experimental results showed that delayed planting caused a decrease in plant height, as well as height to the first nod. An increase in plant density caused increase in the above parameters. Grain yield decreased with delay in planting date but increased with increasing plant density up to 50 plants! m2 on dates May 22 and June 5. Further increase in plant density caused a decrease in grain yield.The overall results suggest that, under Isfahan climatic conditions planting dates between mid May to early June at a plant density of 50 plants!m2 can result in highest grain yield, but by delay in planting date till late June the highest grain yield would be achieved through a plant density of, at least, 60 plants!m2. It appears that planting soybean as a second crop in a rotational cycle may result in a favorable yield as well as cost- benefit efficiency.به منظورتعیین مطلوب ترین تراکم بوته سویا (رقم هابیت ) درتاریخ های کاشت مختلف آزمایشی درمزرعه
تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان بصورت کرتهای یکبارخرد شده درقالب طرح بلوکهای
کامل تصادفی درچهارتکرار در سال 1373 اجراء گردید . کرتهای اصلی به تاریخ های کاشت اول خرداد،پانزدهم
خرداد وچهارم تیرماه (پس از برداشت گندم ) وکرتهای فرعی به تراکم 30 ، 40 ، 50 و 60 بوته در متر مربع
اختصاص یافت . عملکرددانه، اجزاء عملکرد ،عمل کرد بیولوژیکی ،شاخص برداشت، ارتفاع گیاه و ارتفاع اولین
گره باردار درتیمارهای آزمایشی مورد مقایسه قرارگرفتند . نتایج نشان داد که باتاخیردرکاشت ارتفاع گیاه وارتفاع اولین گره باردارازسطح زمین کاهش یافت درصورتیکه باافزایش تراکم روندی افزایشی برای این دوصفت مشاهده گردید .تاخیردرکاشت باعث کاهش عملکرد دانه گردید درصورتیکه افزایش تراکم بوته تا 50 بوته درمترمربع عملکرد دانه درتاریخ های کاشت اول وپانزدهم خرداد را افزایش داد و بیش ازآن باعث کاهش
عملکردگردید . براساس نتایج بدست آمده تراکم مطلوب سویارقم هابیت درشرایط آب وهوایی اصفهان به
منظوردستیابی به عملکرد بالادرصورتیکه کاشت درنیمه اول خردادماه انجام پذیرد 500 هزاربوته درهکتار
ودراوایل تیرماه 600 هزاربوته درهکتار و یا بیشترمی باشد ،همچنین قرار گرفتن این رقم سویا در کشت دوم و
در برنامه تناوب زراعی منطقه نیز امکان پذیر بنظر می رسد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17955_2c84cc205b96e51252657a4c02125a5b.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-مطالعه آثار تیمارهای آب گرم و پوشش پلی اتیلن بر روی عمر انبارمانی
و کیفیت میوه انار )رقم ملس ساوه(17956FAمحمدعلی عسگریسرچشمهعلیرضاطلاییفیروزهبهادرانداریوششرافتیانJournal Article19700101در این تحقیق تأثیر تیمارهای مختلف پوشش پلی اتیلن در دو ضخامت 01/0 و 04/0 میلی متر و آب گرم در
دو دمای 50 و 55 درجه سانتی گراد به مدت یک و دو دقیقه، بر روی عمر انباری و برخی صفات کمی و کیفی
انار رقم ملس ساوه مورد مطالعه قرار گرفته است . استفاده از آب گرم 50 درجه سانتیگراد بدون اینکه اثر
نامطلوبی بر روی کیفیت خوراکی و وضعیت ظاهری دانه های انار داشته باشد باعث کاهش آلودگی قارچی
میوه ها گردید ( 01/0 < P) . ولی آب گرم 55 درجه سانتیگراد سبب آسیب به پوست میوه و افزایش تلفات آن شد. پوششهای پلی اتیلنی با جلوگیری از کاهش وزن پوست میوه انار در حفظ کیفیت ظاهری میوه در طول مدت
انبارمانی مؤثر بودند ( 01/0 < P) . این پوششها بر کیفیت خوراکی دانه های انار تأثیر نامطلوب نداشتند ولی سبب افزایش رشد قارچها بر روی پوست میوه ها گردیدند ( 01/0 < P) . استفاده از آب گرم 50 درجه سانتی گراد به مدت یک و دو دقیقه و سپس قرار دادن میوه ها در داخل پوششهای پل ی اتیلنی بدون اثر نامطلوب بر روی کیفیت خوراکی و وضعیت ظاهری دانه های انار، سبب کاهش آلودگی قارچی و حفظ کیفیت پوست انار گردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17956_28144a104c32b3840104725866b599b4.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-دستیابی به منحنی های همدمای تعادلی و پیشنهاد مدل ریاضی مناسب
برای پیش بینی رطوبت تعادل برای سه رقم پستة ایرانی17957FAعلیزمردیانرجبعلیتوکلیJournal Article19700101Pistachio nut is one of the most important agricultural exporting commodities in Iran that is recognized as the best in the world in terms of taste and flavour. It is important to improve pistachio processing, drying, storing and packaging, to further win the trust of foreign consumers. Drying of pistachio is the most important stage in its processing chain. The equilibrium moisture content (EMC), that is defined as the moisture content of a hygroscopic material in equilibrium with a particular environmental condition (temperature and relative humidity), is a vital parameter in studying the drying process. In the present study the equilibrium moisture contents were determined for three important caltivars of Iranian pistachio (Ohadi, Kalleghoochi and Abdollahi) using gravimetric method at 25, 37 and 50°C over a range of relative humidities from 0.11 to 0.85 at four replications. Experiments were conducted using the thin-layer drying method in the controlled and sealed environmental chambers designed and fabricated for this purpose. Thermodynamical conditions inside the chambers were kept constant. The temperature was thermostatically controlled and relative humidity of the air surrounding the samples was regulated using the saturated salt solutions. Desorption isotherms for these three caltivars were determined. The EMC data were plotted against relative humidities (RH) at a constant temperature for all caltivars. The curves were 5- shaped generally rising sharply at high relative humidities. Five mathematical models (Chung-Pfost, Halsey, Henderson, Oswin and Smith) were applied in analysing the experimental data. The results indicated the analysis showed that Oswin, Smith and Chung- Pfost models were most suitable for describing and predicting the EMC vs RH relationship for Ohadi, Kalleghoochi and Abdollahi, caltivars respectively. The results also indicated that the EMC in all caltivars, decreased with an increase in temperature at constant relative humidity. Caltivar as well as temperature had significant effects on the values of EMC.پسته یکی ازصادرات مهم کشاورزی ایران است که از لحاظ مزه، عطروطعم بهترین پسته در دنیا شناخته
می شود. تحقیقات مناسب درجهت بهبود رو ش های فراوری، نگهداری و بسته بندی به منظور جلب نظر خریداران خارجی بسیار ضروری است . خشک کردن مهم ترین مرحلة فرآوری پسته می باشد. رطوبت تعادلی ( EMC) که عبارت است از : رطوبت یک مادة نمگیر(هیگروسکوپیک) در حال تعادل با محیطی ویژه (از لحاظ دما و رطوبت نسبی) در بررسی خشک کردن پسته بسیار اهمیت دارد . دراین تحقیق، مقادیر رطوبت تعادلی برای سه رقم مهم پستة ایرانی که در کشور بیشتر تولید می شود (اوحدی، کله قوچی و عبدالهی ) با استفاده از روش وزن سنجی دردماهای 25 ،37 و 50 درجة سانتیگراد دردامنة رطوبت نسبی هوا11/0 تا 85/0 درچهار تکرار تعیین گردید . آزمایش ها به روش لایه های نازک درمحفظ ه های ک نترل شده و عایق بندی شده انجام گرفت به طوری که شرایط ترمودینامیکی هوا ثابت نگه داشته شد . دما به وسیلة ترموستات کنترل شد و رطوبت نسبی هوای اطراف نمونه ها، با استفاده از محلول های نمکهای مختلف اشباع تنظیم گردید . منحنی های همدمای دفعی برای این سه رقم تعیین گردید. با رسم نمودار برای مقادیر رطوبت تعادلی شکل ( EMC) پسته و رطوبت نسبی هوا ( RH) در سه دما برای هر رقم ، منحنی های سیگمائیدی( S شکل ) حاصل گردید که در رطوبت های نسبی بالا شیب آن به شدت افزایش می یابد . پنج مدل ریاضی (چانگ – فاست، هالسی، هندرسون، اسوین و اسمیت) برای تحلیل داده های آزمایشی مورد استفاده قرارگرفتند . بررسی ها نشان داد که مد ل های اسوین، اسمیت و چانگ – فاست به ترتیب برای ارقام اوحدی، کله قوچی و عبدالهی جهت توصیف و پیش بینی رابطة بین رطوبت تعادلی و رطوبت نسبی مناسب م ی باشند. همچنین نتایج نشان داد که دریک رطوبت نسبی ثابت با افزایش دما مقدار رطوبت تعادلی در همة ارقام کاهش می یابد. اثررقم و دما بر مقادیر رطوبت تعادلی از لحاظ آماری، معنی دار بود .https://jijas.ut.ac.ir/article_17957_c4b570d24e6c59521c6e47125b186a81.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-مطالعه برخی از خصوصیات رفتاری زنبور Diaeretiella rapae پارازیتوئید
شته مومی کلم Brevicoryne brassicae17958FAیعقوب فتحیپورعلی حسینیقرالریعلی اصغرطالبیJournal Article19700101In this study, some behavioral characteristics of Diaeretiella rapae (McIntosh), parasitoid wasp of cabbage aphid (Brevicoryne brassicae L.) were studied. The main purpose was to evaluate the rate of efficacy of D. rapae by studying functional response, host stage preference as well as mutual interference parameters. All experiments were conducted in laboratory at 25+1°C, 60+5% RH and a photoperiodism of 16:8 h (L:D).
In functional response experiment, second instar nymphs of aphid in different densities were presented to individual parasitoid females for 24 hours. First to fourth instar nymphs as well as adult aphids were used for conducting host stage preference experiment. Different wasp densities were used in mutual interference study. The functional response of parasitoid to different densities of host was of type II. There was a significant relationship between wasp density and per capita searching efficiency. The interference index indicated that as the wasp density increased, per capita searching efficiency decreased. The results in host stage preference experiment indicated that D. rapae prefered second instar nymphs more. First instars and adults were less preferred than others for parasitising.در این تحقیق برخی از خصوصیات رفتاری زنبور Diaeretiella rapae (McIntosh) پارازیتوئید شته مومی کلم Brevicoryne brassicae(L.) مورد مطالعه قرار گرفت . هدف از انجام این تحقیق ارزیابی میزان کارایی زنبور D. rapae از طریق مطالعه خصوصیات رفتاری واکنش تابعی، ترجیح مرحله سنی میزبان و تاثیر تراکم های مختلف زنبور روی قدرت جستجوی آنها (تداخل ) بود. آزمایش ها در شرایط دمایی 1?25 درجه سانتیگراد ، رطوبت نسبی 5?60 درصد و دوره نوری ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد . در آزمایش واکنش تابعی از تراکم های مختلف پور ه های سن دوم شته مومی کلم با 10 تکرار استفاده شد. هر یک از این تراکم ها به مدت 24 ساعت در اختیار یک زنبور ماده قرار گرفت . ترجیح زنبور پارازیتویئد نسبت به مراحل سنی پوره های سن اول تا چهارم و حشرات کامل بالدار و بی بال شته مومی کلم تعیین گردید . در آزمایش تداخل (تاثیر تراکم های مختلف زنبور روی قدرت جستجوی آنها ) از تراکم های مختلف زنبورهای D. rapae استفاده
شد. واکنش تابعی زنبور نسبت به تراکم های مختلف میزبان از نوع دوم تشخیص داده شد . رابطه معنی داری بین تراکم های مختلف زنبور و قدرت جستجوی سرانه آنها مشاهده شد . مقدار ضریب تداخل نشان داد که با افزایش تراکم زنبور در یک محیط محدود از قدرت جستجوی آنها کاسته می شود . نتایج حاصل از آزمایش ترجیح مرحله سنی میزبان نشان داد که زنبور مرحله پوره سن دوم شته را بیشتر و پوره های سن اول و همچنین حشرات کامل را کمتر ترجیح می دهد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17958_5b57cb79a88e9b6762e692c484f53883.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی آثار اقتصادی تحقیقات کشاورزی در ایران
(مطالعة موردی : ارقام پرمحصول برنج)17959FAسید صفدرحسینیمحمدخالدیJournal Article19700101Benefits of high- yielding varieties of rice along with the distribution of these benefits among producers and consumers under two scenarios of closed vs. open economy for the period of 1370-1377 are considered in this paper. The results based on autarky assumption indicated that consumers are the only beneficiaries from rice breeding research (51 billion rials), while producers lose approximately 28 billion rials. Under free trade, the producers benefit 15 billion rials from the program while consumers earn null. In the latter case we will have considerable savings in forigen exchange (18 billion rials). Moreover, the results show that under autarky assumption the sensitivity of total welfare gains with respect to supply and demand elasticities are — 0/01 and -0/11, respectively. Under open economy a rise in supply elastisity from 0 to 1 results in 15 percent increase in savings in foreign exchange.این مقاله منافع ارقام پرمحصول برنج و توزیع این منافع بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان را در طی دورة زمانی 1377-1370 و تحت دو سناریو ( اقتصاد بسته و اقتصاد باز ) مورد بررسی قرار داده است . نتایج
بدست آمده نشان م ی دهد که با فرض اقتصاد بسته مصر ف کنندگان برنج تنها گروهی هستند که از تحقیقات
اصلاح برنج منتفع گردیده اند (حدود 51 میلیارد ریال )، در حالیکه تولیدکنندگان این محصول طی این مدت بطور
تقریبی 28 میلیارد ریال متضرر شده اند. تولیدکنندگان با فرض تجارت آزاد از برنامه های اصلاح بذر 15 میلیارد ریال منتفع خواهند شد، اما مصر ف کنندگان در این حالت هیچ منفعتی کسب نخواهند کرد . با فرض اقتصاد باز مقدار قابل توجهی صرفه جویی ارزی خواهیم داشت ( 18 میلیارد ریال ). علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که در اقتصاد بسته حساسیت منافع کل اجتماعی نسبت به کشش عر ضه و تقاضای برنج بترتیب 01/0- و 11/0- می باشد . با فرض اقتصاد باز افزایش کشش عرضه از 0 به 1 منفعت ناشی از صرفه جویی ارزی را به میزان 15 درصد افزایش خواهد داد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17959_60d9d6d54871acbfbd3751b1b337cbb3.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-کاربرد پرتو گاما به منظور کنترل آفات مهم محصولات انباری17960FAحمیدرضاذوالفقاریهابراهیم باقریزنوزهوشنگ بیاتاسدیشهراممشایخیJournal Article19700101The effect of different gamma radiation doses on different developmental stages of some important storage — pests were investigated with the results indicating that maximum 0.7kGy of gamma radiation can control them in all the developmental stages. Three major groups of products namely cereals, pulses and nuts were investigated as far as storage — pests were concerned. Investigated, belonged to the Lepidoptera and Coleoptera orders. From order Lepidoptera, Angoumois grain moth Sitotroga cerealella (Olivier), Indian meal moth Plodia interpunctella (Hbn) and Mediterranean flour moth Ephestia kuehniella (Zeller) were chosen, while from order Coleoptera, Red flour beetle Tribolium castaneum (Herbst), Khapra beetle Trogoderma granarium (Everts), Lesser grain borer Rhyzopertha dominica (Fabricius), Cowpea weevil Callosobruchus maculatus (Fabricius) and Saw - toothed grain beetle Oryzaephillous surinamensis (Linnaeus) were investigated. For each insect at the four stages of egg, larvae, pupa and adult, control as well as irradiated treatments were observed and compared. Each treatment was replicated three times. The gamma-cell used in this project was Issledovatel type PX — 30, Russian facility with the activity of 4.5 kCi and Dose rate of
0.65 Gy/s. Ferric dosimetry system was used for the facility. Results obtained for Lepidoptera and Coleoptera were as follows:
Lepidoptera Coleoptera
Egg 110-200 Gy Egg 20-300Gy
Larva 150-650Gy Larva 50-600Gy
Pupa 100-450Gy Pupa 100-700Gy
Adult 250-650Gy Adult 150-500Gyدر این تحقیق اثر دزهای مختلف پرتو گاما برروی مراحل چهارگانه رشدی تعدادی از حشرات انباری مهم کشور مورد بررسی قرار گرفته است . نتایج حاصله نشان داد حداکثر دز تا7/0 کیلوگرمی می تواند کلیه مراحل
رشدی آنها را متوقف نماید . در این رابطه سه گروه عمده از محصولات شامل غلات، حبوبات و خشکبار از
لحاظ آفات انباری مورد بررسی قرار گرفتند. حشراتی که مورد مطالعه قرار گرفتند عبارتند از راسته با لپولکداران ( Lepidoptera) شامل : بید غلات ( Oliver) Sitotroga cerealell ، شب پره هندی Plodia interpunctella (Hbn) و پروانه آرد ( Herbst) Tribolium castaneum، لمبه گندم ( Everts) Trogoderma granarium، سوسک دانه غلات ( Fabricium) Rhizopertha dominica، سوسک چهار نقطه ای حبوبات ( Fabricius) Callosobruchus maculates و شپشه دندانه دار Oryzaephilus surinamensis( Linnaeus). در مورد هر حشره چهار مرحله رشدی (تخم، لارو، شفیره و حشره کامل ) تحت دزهای مختلف پرتو گاما تا یک کیلو گری (برای هر دز سه تکرار ) توسط دستگاه گاماسل (کبالت 60 ) موجود در بخش کشاورزی مرکز تحقیقات کشاورزی و پزشکی هسته ای مورد پرتو دهی قرار گرفته و با تیمارهای شاهد (پرتودهی نشده ) مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج کلی بدست آمده از بررسی اثر پرتو گاما بر روی دو راسته بالپولکداران و سخت بالپوشان بشرح ذیل می باشد:
بالپولکداران : تخم ( 110-200 گرمی ) – لارو ( 150-650 گرمی ) – شفیره ( 100-450 گرمی ) – حشره کامل (250-650 گرمی ) و سخت بالپوشان : تخم ( 20-300 گرمی ) – لارو ( 50-600 گرمی ) – شفیره ( 100-700 گرمی ) – حشره کامل ( 150-500 گرمی)https://jijas.ut.ac.ir/article_17960_c4c5a12d4f7768550ca3cafc80b6f979.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-مطالعه سازگاری و پایداری عملکرد دانه در ژنوتی پهای پیشرفته
گندم نان در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر دیم17961FAمظفرروستاییسید کریمحسینیطهماسب حسینپورمهدیکلاتهغلامرضا خلیلزادهJournal Article19700101To study the stability and adaptability of grain yield in advanced genotypes of bread wheat in warm and semi-warm dryland areas, 24 advanced genotypes were evaluated in Gachsaran, Koohdasht (Lorestan), Moghan and Gorgan Experimental Stations during 1998 - 2001 cropping seasons. The experimental design for all locations was a Randomized Complete Block one (RCB) with four replications. In each location simple as well as combined analysis of variance were carried out. Results showed significant difference among genotypes in most locations as well as years. Because of homogenity of error variances being insignificant, combined analysis of variance was done for locations as well as for years. Results showed that interaction of genotype x year x location was significant at 1% probability. A significant difference was also found among genotypes, with genotypes no.4 (Tr8010200) and 15 (Tan”s”/Pew”s”) yielding 2635 and 2550 kgha’ of grain respectively, producing the highest yield. Zagros (the control cultivar) produced 2462 kgha’ of grain as yield. Results of statistical analysis on grain yield, using parametric method of C.V.% and Lin & Binns, as well as non- parametric method of Rank indicated that no.4 (Tr8010200) was the most stable genotype. Based on the obtained results genotype no.4 (Tr8010200) was found to be the highest in yield as well as in stability and therefore was released as variety Koohdasht for Warm and Semi-Warm dryland areas.به منظور مطالعه سازگاری و پایداری عملکرد دانه ژنوتی پ های پیشرفته گندم نان در شرایط دیم مناطق
گرمسیر و نیمه گرمسیر کشور، تعداد 24 لاین و رقم پیشرفته به مدت سه سال در چهار ایستگاه تحقیقاتی
گچساران، کوهدشت، مغان، گرگان و گنبد در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در 4 تکرار طی سالهای زراعی 1380-1377 مورد ارزیابی قرار گرفتند . در پایان هر سال آزمایش برای هر منطقه تجزیه وار یانس ساده و بعد از پایان سه سال، برای هر کدام از مناطق تجزیه مرکب جداگانه انجام گردید .نتایج حاصله نشان داد که در اکثر مناطق و سالهای مورد بررسی تفاوت معنی دار بین ارقام وجود داشت . با توجه به معنی دار نبودن آزمون یکنواختی واریانس خطاهای آزمایشی، تجزیه وار یانس مرکب برای سالها ومناطق مورد بررسی انجام شد و مشخص گردید که اثر متقابل ژنوتیپ × سال × مکان در سطح احتمال 1% معنی دار بود . نتایج حاصل از تجزیه مرکب نشان داد که که از نظر عملکرد دانه بین ژنوتی پ های مورد مطالعه اختلاف بسیار معنی دار وجود داشت و بیشترین میزان محصول دانه به رقم شماره 4 ( Tr8010200) و لاین شماره 15 ( Tan’’s/Pew’’ss) به ترتیب با 2635 و 2550 کیلوگرم در هکتار تعلق داشت در شرایط مشابه متوسط عملکرد رقم شاهد ( زاگرس ) 2462 کیلوگرم در هکتار بوده است . نتایج حاصل از تجزیه پایداری بر روی عملکرد دانه ژنوتیپ های مختلف بر اساس روش های پارامتری تیپ چهار ( لین و بینز ) ، ضریب تغییرات و نیز روش غیر پارامتری رتبه نشان داد که ژئوتیپ شماره 4 ( Tr8010200) در همه روش ها پایدارترین لاین بود . بنابراین با توجه به نتایج حاصل ، ژنوتیپ شماره 4 ( Tr8010200) بعنوان پرمحصول ترین و پایدارترین لاین انتخاب و در سال 1379 تحت عنوان رقم کوهدشت نامگذاری و برای کاشت در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر دیم کشور معرفی گردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17961_7e12273bd7fface68143b9491751e18e.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-اثرات چهار نوع گیاه میزبان روی زنبور Encarsia Formosa مهمترن عامل کنترل بیولوژیک سفید بالک گلخانه (Trialeurodes vaporariorum)17962FAاحمدعاشوریعزیز خرازیپاکدلحمید رضا صرافمعیریشهرامفرخیJournal Article19700101The whitefly (Trialeurodes vaporariorum Westwood), a polyphagous insect, attacking many different crop and ornamental plant species can be a most serious problem in greenhouses. Fitness of the parasitoid (Encarsia formosa Gahan) was studied when the whitefly host reared on four different host plants under laboratory conditions. The plants tested were cucumber (Cucumis sativus L.), tomato (Lycopersicum esculentun Mill), bean (Phaseolus vulgaris L.) and sweet pepper (Capsicum annum L.). The results indicated that the head width as well as parasitoid immature mortality were not significantly affected. Host plants significantly influenced development time up to adult eclosion for E. formosa. Parasitoids reached the adult stage faster on bean than on others. Fecundity of E. formosa reared in whitefly on different host plants was significantly different. Parasitoids were observed to be more fecund on bean than on other plants. The results indicated that life history parameters of parasitoid, E. formosa, are influenced by host plants. The effects were complex but generally interpretable in terms of host whitefly quality variation among host plants used as food by the whiteflies during their development.سفیدبالک گلخانه (Trialeurodes vaporariorum Westwood) آفتی پلی فاژ می باشدکه به بسیاری از گیاهان بویژه محصولات گلخانه ای خسارت می زند . یکی از دشمنان طبیعی موثر این آفت زنبور Encarsia formosa Gahan می باشد که انگل سنین مختلف لاروی سفید بالک گلخانه است . در این مطالعه اثرات چهار
گیاه میزبان (خیار، گوجه فرنگی، لوبیا چیتی و فلفل دلمه ای ) روی زنده مانی ، زمان رشد و نمو و زادآوری زنبور پارازیتوئید در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرارگرفت . نتایج نشان داد گیاهان میزبان اثر معنی داری روی میزان مرگ و میر زنبور E. Formosa نداشتند . اما زمان رشد و نمو و میزان زادآوری پارازیتوئید بطور معنی داری تحت تاثیر گیاهان میزبان بود . سرعت رشد و نمو حشره روی گیاه لوبیا چیتی بطور معنی داری نسبت به سایر گیاهان بیشتر بود . میزان زادآوری حشرات کامل پارازیتوئید پرورش یافته روی سفیدبالک گلخانه بر حسب گیاهان مختلف بطور معنی داری متفاوت بوده است . کمترین میزان زادآوری مربوط به زنبورها ی پرورش یافته روی گیاه خیار و بیشترین آن مربوط به پارازیتوئیدهای پرورش یافته روی گیاه لوبیا چیتی بدست آمد . نتایج نشان داد پارامترهای زیستی زنبور E. Formosa تحت تاثیر گیاهان میزبان می باشدکه این موضوع می تواند در بررسی برهمکنش گیاه – گیاهخوار- پارازیتوئید حائز اهمیت باشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17962_cede5c7b7fb77acc10c374fd64c926c1.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-ظرفیت انتقال لوله های موجدار زهکشی: فرمول جریان یکنواخت
یا غیریکنواخت؟17963FAصلاح کوچکزادهفرشتهباقریJournal Article19700101Currently, two formulas are being used in drainage pipe diameter design; the first being based on postulating the presence of uniform flow while the second one derived by considering non-uniform flow conditions. For a given set of conditions the conduit carrying capacity computed based upon the second formula exceeds the result calculated on the basis of the first by about 70%. While same hydraulic assumptions have been considered in deriving either formula, once such discrepancy arises, which formula should be relied on and to what extent? In this research, the carrying capacity of the corrugated drainage pipes was experimentally determined in such a way that the above assumptions be valid. The results, then, were compared with those obtained when using common formulas. Data compiled based on the discharges, computed by taking into account uniform flow formula and using the applied longitudinal slope, indicated the presence of free surface flow along the pipes, while discharges determined based on non-uniform flow formula run with excess internal pressure especially for steeper longitudinal slopes. This implies that a pipe diameter determined based on uniform flow formula is capable of carrying discharges higher than the predicted design discharge, while it cannot deliver the design discharge with a desirable flow condition if the nonuniform flow formula is employed. Since the increase in a pipe carrying capacity and the presence of excess internal pressure, attributed to the use of uniform and nonuniform flow formulas respectively, are affected by the longitudinal slope, the effects of longitudinal slope as well as clogging conditions on pipe carrying capacity were also studied and their practical results were reported.در حال حاضر از دو فرمول کلی برای طراحی قطر زهکش ها استفاده می شود که اولی مبتنی بر برقراری
جریان یکنواخت است و فرمول دوم براساس حاکمیت جریان غیریکنواخت (بده متغیر ) ارائه شده است . برای
شرایط یکسان، فرمول دوم بده را حدود ?? % بیشتر از فرمول اول م ی دهد. در حالی که در استخراج فرمو ل های یاد شده فرض های هیدرولیکی یکسانی پذیرفته شده است . با توجه به چنین اختلافی، به نتایج کدام فرمول و تحت چه شرایطی باید اعتماد کرد؟ . در این تحقیق میزان ظرفیت انتقال لوله های موجدار زهکشی در شرایط
آزمایشگاهی تعیین گردید . سپس نتایج آزمایشگاهی با نتایج فرمو ل های متداول مورد مقایسه قرارگرفت . مشاهدات آزمایشگاهی نشان داد که ظرفیت انتقال محاسبه شده براساس فرمول جریان یکنواخت در دامنه شیب های طولی کاربردی، فرض های پذیرفته شده در استخراج فرمول را برقرار نکرده و همواره جریانی با سطح آزاد در طول لوله ایجاد می نماید . اما ظرفیت انتقال محاسبه شده براساس فرمول جریان غیریکنواخت در شیب های تندتر محدوده کاربردی، جریان را در لوله به مقدار قابل توجهی تحت فشار قرار می دهدکه به معنای برقراری شرایط نامطلوب ایستابی می باشد . به این ترتیب لوله انتخا ب شده براساس فرمول جریان یکنواخت، امکان عبور بده بیش از بده طراحی را فراهم خواهد کرد، اما قطری که براساس فرمول جریان غیریکنواخت انتخاب شده باشد، نمی تواند بده طرح را با شرایط مطلوب، به خصوص در شیب های تندتر، عبور دهد . از آنجا که میزان افزایش ظرفیت انتقال لوله و شدت تحت فشار قرارگرفتن جریان، که اولی بخاطر استفاده از فرمول جریان یکنواخت و دومی به دلیل کاربرد فرمول جریان غیریکنواخت حاصل شده است، تابع شیب طولی لوله می باشد . در این تحقیق اثر این فاکتور و همچنین اثر انسداد نسبی لوله بر ظرفیت انتقال مطالعه شده و نتایج کاربردی آن گزارش شده است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17963_128f0c2a1e44efca8cac458a250e72e5.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی واکنش ارقام متحمل گندم ایرانی به تنش شوری در مرحله
جوانه زنی و گیاهچه17964FAفرهادقوامیمحمد علیملبوبیمحمد رضاقنادهابهمن یزدیصمدیجوادمظفریمحمد جعفرآقاییJournal Article19700101در این بررسی گندم های ماهوتی، روشن و کویر که برای مناطق شور توصیه می گردند با دو رقم شاهد
حساس و بسیار متحمل به ترتیب چینی بهاره و کارچیا در یک آزمایش فاکتوریل در قالب بلو ک های کامل
تصادفی با سه تکرار در مرحله جوانه زنی و در طرح کرت های خرد شده با سه تکرار در مرحله گیاهچه ای در
سطوح مختلف شوری مقایسه گردیدند . در مرحله جوانه زنی رقم ماهوتی از لحاظ درصد جوانه زنی، سرعت
جوانه زنی و طول ریشه چه و ساقه چه نسبت به دیگر ارقام متحمل برتری داشت . به طوری که درصد جوانه
زنی آن تا ??? میلی مولار شوری کاهش نداشت و در شوری ??? میلی مولار به ?? % شرایط بدون شوری
می رسید. در مرحله گیاهچ ه ای، از میان صفات مورد بررسی صفت وزن خشک گیاهچه تفاوت بین ارقام و
همچنین بین تیمارهای شوری را بیش از سایر صفات نمایان ساخت . در این مرحله نیز رقم ماهوتی برتری
مشهودی نسبت به دیگر ارقام متحمل داشت و حتی پس از ?? ر وز تیمار در شوری ??? میلی مولار وزن خشک آن ?? % گیاهان شاهد بود . حال آنکه این مقدار برای ارقام روشن ، کویر و کارچیا حدود ?? % و برای رقم چینی بهاره نزدیک به ?? % بود. از آنجا که در رقم ماهوتی تعادل نسبت یونی Na+/K+ به خوبی کارچیا حفظ نمی شود، بنظر می رسد مک انیسم های تحمل به شوری متفاوتی در این رقم باعث تحمل به شوری در شرایط تنش شدید میشود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17964_3a0a368804d14f3bb04a5000dea8a04f.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی تمایز و تکامل جوانه گل در گلابی شاه میوه توسط
میکروسکوپ الکترونی17965FAعبدالرحمان محمدخانیحسینلسانیعلیرضاطلاییمصباحبابالارJournal Article19700101Buds from 18-year-old Shahmiveh pear trees were collected intermittently between June 5 and March 10, then fixed in FAA solution. The morphological processes of differentiation and development of the flower bud were followed through Scanning Electron Microscopy (SEM). In general before June 20, the apical meristems were small with scale primordia being initiated, but on 28th of June (84 days after full bloom) twelve scales were formed with the first visible signs of flower bud differentiation being observed on July 5. At this stage, flower primordia were ovate. On 15th of July, the apical meristem swelled and thickened, with bracts and florets being initiated simultaneously in the axil. On July 30 the primordium of inflorescence was completed and the primordia of sepals were formed in each floret. On August 10, the petal and stamen were formed, and on August 30, pistil was initiated. The times of flower induction and initiation were determined to be June 28th and July 5th respectively. Therefore any practical management to optimize floral initiation should be carried out before June 20.جوانه درختان گلابی شاه میوه اصفهان از اول خرداد به فواصل زمانی مشخص جمع آوری و توسط م حلول FAA تثبیت گردید . مراحل تمایز و تکامل جوانه گل به روش SEM مورد بررسی قرار گرفت . مشاهدات
میکروسکوپی نشان داد که تا هشتم تیرماه، در هر مریستم حداقل 12 فلس تشکیل، و مریستم کاملا گنبد ی شکل
می شود. در نیمه تیرماه اولین نشانه گ ل آ غازی با تخت و سپس مقعرشدن مریستم مشاهده گردید . در 25 تیرماه مریستم انتهایی توسعه یافت و به تدریج طرح های اولیه گلچه انتهایی و سپس گل چه های جانبی و براکته ها تشکیل شدند . شروع تمایز کاسبرگ 10 مرداد، گلبرگ و پرچم 20 مرداد و ظهور برچه ها و اجزای مادگی از هفته دوم شهریور آغاز شد . رشد جوانه ها در زمستان محسوس نبود، اما در اواخر اسفند، به دلیل تقسیم و طویل شدن سلول ها جوانه ها سریعا متورم شدند. زمان شروع گل انگیزی و گل آغازی به ترتیب 8 و 15 تیر ماه تشخیص داده شد و لذا هر گونه فعالیت جهت بهبود تشکیل جوانه گل برای سال بعد، باید حداکثر تا پایان خردادماه انجام پذیرد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17965_2187f83976141a1ced06acdeb517256b.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-اثر آرد ماهی کیلکا بر تولید و ترکیب شیر گاوهای پرتولید هلشتاین17966FAحمیدامانلوخدیجهدادخواهعلینیکخواهJournal Article19700101Thirty-two multiparous cows were employed in a randomized complete block design to evaluate the effects of Kilka meal on production and composition of milk in Holstein cows. Experimental diets (1-4) with respectively 0, 1, 2 and 3 percent kilka meal included 44.4% alfalfa hay, and 55.6% cottonseed containing concentrate. Diets were isonitrogenous and isocaloric. Milk yields were 28.94, 31.31, 30.16 and 32.42 Kg/d for diets 1 to 4, respectively. 4% FCM yields were 22.45, 24.83, 24.3 and 24.83 Kg/d for diets 1 to 4 respectively. 3.5% FCM yields were 24.69, 26.63, 26.03, 26.83 Kg/d which were greater than that in control (P<0.01). Percentage and content of fat were not affected by diets. Dry matter intake for milk yield (kg/d) was 0.69, 0.64, 0.68, and 0.63 respectively. Milk protein of 3.35, 3.32, 3.39, 3.48% as well as Lactose percentage of 4.94, 4.79, 4.71, and 4.83 were recordable for diets 1-4 respectively. Percent SNF and total solids were not influenced by diets (P>0.05). Plasma urea nitrogen was greater (P<0.01) for control diets. Significant increases in plasma total protein and glucose were indicative of Kilka meal utilization as compared with control (P<0.01). There were no differences observed for fecal pH. However, fishmeal supplementation substantially improved apparent organic matter as well as crude protein digestibility but it decreased crude fat digestibility as relative to control (P<0.01).جهت تعیین مناسب ترین درصد افزودن آرد ماهی به جیره و اثر آن بر تولید و ترکیب شیر، 32 رأس گاو
هلشتاین چند زایش بر اساس تولید مقدار شیر، انتخاب و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در یک آزمایش
تولیدی 75 روزه ( 15 روز پیش آزمایش، 60 روز آزمایش ) مورد استفاده قرار گرفتند . گاوها با چهار جیره غذایی ( 4،3،2،1) متوازن شامل : 4/44 درصد علوفه و 6/55 درصد کنسانتره به ترتیب حاوی 0، 2،1، 3 درصد آرد ماهی مورد تغذیه قرار گرفتند . جیره های غذایی از نظر میزان انرژی خالص شیردهی و پروتئین خام یکسان بودند ، میانگین تولید شیرخام روزانه برای جیره های غذایی حاوی 0، 2،1، 3 درصد آرد ماهی کیلکا به ترتیب برابر 94/28 ، 31/31 ، 16/30 و 24/32 کیلوگرم برای شیر تصحیح شده بر حسب 4 درصد چربی 45/22 ، 83/24 ، 30/24 و 80/24 و شیر تصحیح شده بر حسب 5/3 درصد چربی 69/24 ، 63/26 ، 03/26 ، 83/26 کیلوگرم بود . تجزیه واریانس این صفت نشان داد که گاوهای تغذیه شده با جیره 3،2 و 4 به طور معنی داری شیر بیشتر از جیره 1 تولید کردند ( 01/0 < P). درصد چربی شیر گاوها با مصرف جیره های شماره 1 تا 4 به طور معنی داری شیر بیشتر از جیره 1 تولیدی روزانه از نظر آماری اختلاف معنی داری نداشت ( 05/0 > P) . میانگین ماده خشک مصرفی برای تولید یک کیلوگرم شیر به ترتیب 69/0 ، 64/0 ، 68/0 و 63/0 کیلوگرم بود . درصد پروتئین و لاکتوز شیر با جیره های 1 تا 4 به ترتیب 35/3 ، 32/3 ، 39/3،48/3 و 94/4 ، 79/4، 71/4 و 83/4 بود که با افزودن آرد ماهی کیلکا در جیره به طور معنی دار ( 01/0 < P) اختلاف داشتند . میانگین درصد مواد جامد شیر و مواد جامد بدون چربی شیر در بین جیره ها تفاوت معنی دار نداشت ( 05/0 < P) . از نظر متابولیت های خونی مقدار ازت اوره ای پلاسما با افزایش درصد آرد ماهی به جیره به طور معنی دار کاهش (01/0 < P) و میزان گلوکز و کل پروتئین پلاسمای خون به طور معنی دار افزایش یافته بودند ( 01/0 < P) . PH مدفوع تحت تأثیر تیمارهای غذایی مختلف قرار نگرفت . قابلیت هضم ظاهری ماده آلی و پروتئین خام با افزایش آرد ماهی کیلکا به جیره به طور معنی دار افزایش و قابلیت هضم ظاهری چربی خام کاهش یافت (01/0 < P) .https://jijas.ut.ac.ir/article_17966_854a8ffed52fd540556c85896ecd63dd.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-انتقال ژن های هایگرومایسین فسفوترانسفراز و بتاگلوکورونیداز به برنج
به روش زیست پرتابی17967FAعباس عالمزادهبهزاد قرهیاضیسید بدر الدین ابراهیمطباطباییJournal Article19700101Different callus — induction, and regeneration media were used for varieties Nemat, Neda, and Khazar Highest callus -induction and regeneration frequency was obtained for variety Nemat. Nemat as a commercial rice variety in Iran was transformed through biolistic approach. Embryogenic portion of calli derived from mature seeds were bombarded with gold particles coated with f3- glucuronidase gene under the control of Acti promoter. Analysis of transformed calli for the presence of f3- glucoronidase activity was conducted in calli, using staining solution for Gus assay. After optimization of this method for rice by use f3- glucoronidase, embryogenic calli derived from mature seeds of variety Nemat were bombarded with gold particles coated with barley chitinase, and hpt genes under the control of Acti, and CaMV35S promoters, respectively. The bombarded calli were selected on callus — induction media supplemented with 50 mg/l hygromycin B. Resistant calli were regenerated on regeneration media containing hygromycin B. PCR analysis of Putative transgenic plants derived from variety Nemat showed the integration of at least one copy of hpt gene into the rice genome.https://jijas.ut.ac.ir/article_17967_c8a5dc80e947504c3c3218529b7e32f5.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-بررسی تأثیر امواج مایکروویو با توا نها و زمان های مختلف روی مراحل زیستی
سه گونه آفت انباری17968FAفرشته صادقینسبنورالدینشایستهعلی اصغرپورمیرزاچنگیزقبادیJournal Article19700101Each developmental growth stage in any of three species of storage pests: 1-Indian meal moth, Plodia interpunctella (Hub.) 2-Mediterranean flour mouth, Ephestia kuehniella (Zell.) 3-Saw toothed grain beetle, Oryzaephilus surinamensis (L.) were exposed to (2450MHZ) at power level of 100W, with exposure times of 300,600, and 9005ec as well as microwave radiation with power level of 200W with exposure times of 30,60, and l2OSec.The results revealed a direct relationship between mprtality rate and constant power as well as exposure time. Necessary power and exposure time to prevent egg hatch, along with adult, pupae and larval mortality were 100W and 900Sec, and 200W and l2OSec,respectively. Moreover males and females of Indian meal moth and Mediterranean flour moth exhibited a more mortality rate at power levels of 100 and 200W along with exposure times of 900 and l2OSec,respectively. Males were more sensitive than females to microwave radiation. The pupa of Mediterranean flour moth constituted the most sensitive developmental stage with 97.5% and 95% mortality rates in power levels of 100 and 200W along with exposure times of 900 and l2OSec respectively. The adult stage of Indian meal moth formed the most vulnerable phase with 87.5% and 92.5% mortality rates in power levels of 100 and 200W with exposure times of 900 and l2OSec respectively. The adult stage in Saw toothed grain beetle was the most vulnerable developmental stage with 87.5% and 92.5% mortality rates in power levels of 100 and 200W along with exposure times of 900Sec and l2OSec respectively. Moreover power levels of 200 along with 6OSec exposure time for adults in Mediterranean flour moth, and 100W with 600Sec exposure time are suitable for prevention of egg hatch in Indian meal moth and for acceptable mortality rate at adult and egg stages in Saw toothed grain beetle.مراحل مختلف زیستی سه آف ت مهم اقتصادی، شب پره هندی Plodia interpunctella (Hub.) ، شب پره مدیترانه ای آرد Ephestia kuehniella(Zell.) و شپشه دندانه دار Oryzaephilus surinamensis (L.) تحت تابش امواج مایکروویو با فرکانس 2450 مگاهرتز در توان 100 وات با زمان های 600،300 و 900 ثانیه و توان 200 وات با زمان های 60،30 و 120 ثانیه قرار گرفتند .در تمام آزمایش ها میزان مرگ و م یر با افزایش زمان، افزایش یافت . توان و زمان مورد نیاز برای جلوگیری از تفریخ تخ م ها، مرگ و میر لاروها، کنترل مرحله شفیرگی و تلفات حشرات کامل نر و ماده در ش ب پره هندی و شب پره مدیترانه ای آرد به ترتیب 100 وات و 900 ثانیه،200 وات و 120 ثانیه بود . حشرات کامل نر در شب پره هندی و شب پره مدیترانه ای آرد حساسیت بیشتری درمقایسه با حشرات ماده نسبت به امواج داشتند . نتایج نشان داد که شفیره های شب پره مدیترانه ای آرد در توان 100 وات و زمان 900 ثانیه متحمل 5/97 درصدتلفات و در توان 200 وات و زمان 120 ثانیه با 95 درصد تلفات حساسیت بالایی نسبت به امواج دارند .در شب پره هندی حشرات کامل در توان 100 وات و زمان 900 ثانیه با 5/87 درصد و توان 200 وات و زمان 120 ثانیه با 5/92 درصدتلفات حساس ترین مرحله زیستی بودند .حشرات کامل شپشه دندانه دار نیز حساسیت بیشتری نسبت به سایر مراحل زیس تی نشان دادند و در توان 100 وات با زمان 900 ثانیه ، 5/87 درصد و در توان 200 وات با زمان 120 ثانیه 5/92 درصد تلفات داشتند .توان 100 وات با زمان 600 ثانیه باعث ایجاد مرگ و میر در حشرات کامل وتخم های شپشه دندان ه دار گردید ونیز باعث جلوگیری از تفریخ تخم های شب پره هندی شد .توان 200 وات در مدت 60 ثانیه توانست 5/82 درصد تلفات در حشرات کامل شب پره مدیتران های آرد ایجاد کند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17968_857f5d57587ea2060d4aacdfd47cdde0.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-اثر سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد مرغان تخمگذار17969FAمحمد شاهنظریمحمودشیوازادعبدالرضاکامیابعلینیکخواهJournal Article19700101A factorial experiment was conducted to investigate the response of laying hens to various levels of dietary energy and protein. Varying levels of dietary energy (2700, 2800, and 2900 Kcal ME/Kg) each at four protein levels (14,15,16 and 17%) were fed to 1152 27 week-old laying hens. Birds were randomized into cages, with each of the 12 experimental treatments consisting of 8 cages and 4 replicates. All birds were given free access to water and diets. Egg production, egg output, and feed efficiency were not significantly affected by either dietary energy or protein contents or ME by protein interaction (P<0.05), even though they tended to increase with increase in energy level. Dietary treatments did not exert any significant effect on feed conversion, feed per dozen eggs, albumen index, cracked and soft-shell eggs and mortality. Dietary protein affected egg weight (P<0.01), although there was no significant difference between protein levels of 15,16 and 17 %. The egg weight with proteins ranging from 14 to 15 and 17% was increased from 57.5 to 58.6 and 58.8 g, respectively. Feed intake reduced as energy level of the diet was increased (P<0.05). Feed intake was 2.5 g lower when dietary energy was raised form 2700 to 2900 Kcal/Kg (P<0.05). Feed cost per Kg egg weight increased with highest energy level (P<0.01). Financial returns were less (P<0.05) for hens fed on 2900 Kcal ME/ Kg and tended to increase non-significantly with decrease in protein level. There was also a significant energy effect observed (P<0.01) on egg shell quality. Pre- and post experiment body weights were taken at 27 and 40 wks of age. Alterations in dietary ME concentration had no influence on body weight change, however, it was affected (P<0.01) by protein levels. Maximum hen-day egg production, egg output, feed efficiency, and lowest feed cost per Kg egg weight were obtained on the ration containing 2800 Kcal ME/Kg and 15% protein.بمنظور بررسی اثر سطوح متفاوت انرژی و پروتئین جیره غذائی بر عملکرد مرغان تخمگذار لگهورن سویه های لاین W-36 ، آزمایش فاکتوریلی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه سطح انرژی قابل متابولیسم (2800،2700 و 2900 کیلوکالری در کیلوگرم ) و چهار سطح پروتئین ( 16،15،14 و 17% ) در دو محدوده سنی ( 32-27 و 40-32 هفتگی ) انجام شد . تعداد 1152 مرغ تخمگذار بطور تصادفی به 12 گروه
آزمایشی هر یک با چهار تکرار و هر تکرار شامل 8 قفس سه مرغی تقسیم شدند . آب و خوراک در ط ول دوره
90 روزه آزمایش بطور آزاد در اختیار مرغها بود . مقادیر مختلف انرژی یا پروتئین یا اثر متقابل آنها تأثیر معنی داری بر درصد تولید تخم مرغ و تخم مرغ تولیدی روزانه هر مرغ نداشت ( 05/0 < P) ، اگرچه با افزایش سطح انرژی، این صفات تمایل به افزایش داشتند . وزن تخم مرغ تحت تأثیر مقدار پروتئین جیره قرار گرفت (01/0 < P) ولی تفاوت قابل ملاحظه ای بین سطوح پروتئینی 16،15 و 17% وجود نداشت . با افزایش پروتئین جیره از 14 به 15 و 17% وزن تخم مرغ به ترتیب از 1/57 به 3/58 و 5/58 گرم افزایش یافت . با افزایش سطح انرژی جیره خوراک مصرفی روزانه کاهش یافت (01/0< P) بطوریکه با افزایش انرژی از 2700 به 2900 کیلوکالری در کیلوگرم کاهشی معادل 5/2 گرم در روز در مصرف خوراک هر مرغ مشاهده شد . اثر مقادیر مختلف انرژی بر ضریب تبدیل غذائی و خوراک مصرفی به ازای هر دوجین تخم مرغ نیز معنی دار بود (05/0 < P) و با افزایش سطح انرژی این صفات بهبود یافت . هزینه خوراک به ازای هر کیلوگرم تخم مرغ ، با بالاترین سطح انرژی و نیز با افزایش سطح پروتئین در جیره حاوی 2900 کیلوکالری در کیلوگرم انرژی قابل متابولیسم را دریافت کرده بودند . اثر سطح انرژی جیره بر کیفیت پوسته تخم مرغ نیز معنی دار شد ( 01/0 < P) . تغییرات میزان انرژی جیره اثری بر تغییر وزن بدن مرغها طی دوره آزمایش نداشت لیکن اثر سطوح مختلف پروتئین بر این صفت معنی دار بود ( 01/0 < P) . کیفیت سفیده، درصد تخم مرغهای با پوسته شکسته و درصد تخم مرغهای بدون پوسته یا با پوسته خیلی نرم و درصد تلفات تحت تأثیر سطوح مختلف انرژی و پروتئین جیره قرار نگرفت . بجز کیفیت سفیده و درصد تلفات، بقیه صفات و فراسنجه ها تحت تأثیر سن قرارگرفتند (01/0 < P) . حداکثر تولید تخم مرغ بر اساس شاخص روزمرغ و تخ م مرغ تولیدی روزانه هرمرغ و بازده غذائی و نیز کمترین هزینه خوراک بازای هر کیلوگرم تخم مرغ را مرغانی داشتند که جیره حاوی 2800 کیلوکالری درکیلوگرم انرژی قابل متابولیسم و 15 %پروتئین دریافت کرده بودند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17969_ac6513db9a0728cc89f5a3cca5bfeff9.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-برآورد نوسانات فصلی قیمت سیب زمینی و پیاز17970FAمحمدبخشودهJournal Article19700101To predict the succeeding next year prices of potatoes and onions, a forecasting model was applied to the monthly constant wholesale prices of these products during the period of 1991-1996. The results confirmed that the price of onions fluctuates in a wider range than that of potatoes not only during the next years but also within the months. Although the prices of both products cyclically change within the months, the price changes in these two products are positively correlated. Thus, whilst the price of one commodity is high in a particular year the price of the other is also high.برای پیش بینی قیمت عمده فروشی سیب زمینی و پیاز در سالهای آینده، یک مد ل پیش بینی سری زمانی روی قیمت ماهانه این محصولات در سطح عمده فروشی د ر بین سا لهای 1378-1370 بکار رفت. سپس ، روند تغییرات قیمت این دو مح صول برای سالهای 1379 تا 1382 برآورد گردید . نتایج نشان داد که قیمت پیاز نسبت به قیمت سیب زمینی در آینده نیز همچنان با شدت بیشتری ا فزایش یافته و دارای نوسانات فصلی شدیدتری خواهد بود .گرچه این قیمت ها بصورت سیکلی در ماههای مختلف تغی یر می کنند ولیکن نتایج نشا ندهنده این نیست که در یکسال بخصوص قیمت یکی از این دو محصول بالا و قیمت دیگری پایین است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17970_e2b63e6810d319c1d33b7c89c6d617cc.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران35220040420-تعیین نیرو و انرژی لازم برای کندن غلاف نخود بعنوان معیاری برای
ارزیابی مقاومت به ریزش17971FAجوادخزائیسعیدمحتسبیعلی رجبیپورمنصور بهروزیلارJournal Article19700101In this study, the effect of moisture content, loading velocity and direction of applied force were studied on force and energy required for picking pods in three varieties of chickpea (Bivanij, Kaka, and Jam). An Instron testing machine was used for pulling off the pods. All factors indicated a significant effect on force and energy required for picking chickpea pods. The force and energy required for picking increased with a decrease in moisture content from 50% to 25%, but decreased significantly afterwards to become minimum at moisture content of 8%. The mean value for force and energy required for picking pods with 25% miosture content was 6.82 N and 19.40 mJ, respectively. Corresponding values at moisture content of 8% were equal to 1.19 N and 4.93 mJ, respectively. So, estimation of the resistance to shatter based on the force and energy shows that at 25% moisture content, chickpea pods show the most resistance to shatter, and so it is the best time to harvest the product. But, harvesting of the product at this moisture content level requires the most power. With an increase in velocity, the amount of required force and energy decreased significantly. The mean values of force and energy required for picking Bivanij dryland variety pods were 4.7 N and 14.25 mJ respectively, being significantly higher than those for the other two varieties (Kaka and Jam). Therefore, it is expected that this variety (Bivanij) be more resistant to shattering than the other two varieties. The force and energy required for picking pods in downward direction was significantly lower than that in upward direction. This difference was not significant for crop at 8% moisture content.در این تحقیق اثرات رطوبت غلاف، سرعت و جهت اعمال نیرو بر مقدار نیرو و انرژی لازم برای کندن
غلافهای سه رقم نخود (بیونیژ، کاکا و جم ) مطالعه شد . برای اعمال نیرو به غلافها، از ماشین کش ش و فشار
اینستران بهره گرفته شد . تاثیر هر سه فاکتور مورد مطالعه، بر نیرو و انرژی مصرفی برای کندن غلافها معنی دار شد. با کاهش رطوبت از 50% تا 25% ، نیرو و انرژی لازم برای کندن غلافها افزایش، ولی پس از آن بطور معنی داری کاهش یافت و در 8% به کمترین مقدار رس ید. میانگین نیرو و انرژی لازم برای کندن غلافهای با رطوبت 25/0 به ترتیب 82/6 نیوتن و 40/19 میلی ژول تعیین شد . مقادیر متناظر برای رطوبت 8% به ترتیب معادل 19/1 نیوتن و 93/4 میلی ژول بود. بنابراین ارزیابی مقاومت به ریزش غلافهای نخود بر اساس نیرو و انرژی لازم برای کندن آنها نشان می دهد که در رطوبت 25% ، غلافهای نخود بیشترین مقاومت را به ریزش خواهند داشت که برای برداشت مناسب است . البته برداشت محصول در این سطح رطوبت بیشترین توان را نیازمند است . با افزایش سرعت اعمال نیرو، نیرو و انرژی لازم برای کندن غلافها بطور معنی د ار کاهش یافت . میانگین نیرو و انرژی لازم برای کندن غلافهای نخود دیم بیونیژ به ترتیب 7/4 نیوتن و 25/14 میلی ژول بود که بطور معنی داری بیشتر از آن برای دو رقم دیگر بودند . بنابراین انتظار می رود که این رقم نسبت به دو رقم دیگر، مقاومت بیشتری در مقابل ریزش داشته باشد . نیرو و انرژی لازم برای کندن غلافها در جهت پایین سو بطور معنی داری کمتر از آن در جهت بالاسو بود. البته در رطوبت 8% این اختلاف معنی دار نشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17971_2d3f47db86545b4569ee6a8e2cb5b586.pdf