پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی اثر آبیاری با فاضلاب ( پساب) بر عملکرد کمی و کیفی محصول گندم12956FAعادلزادهوشحسینفردادJournal Article19700101In order ti investigate the effects of wastewater irrigation on quantity and quality of wheat , an experiment was carried out using in and outflow from north Isfahan water refinery . A, randomized complete block design of three replications was employed . the treatments included: 1. wastewater( nonrefined) 2. primary pool water (senu- refined) 3. outflow (refined)4. well (refinerys) water as control . whater samples were taken at each irrigation to test for whtet quality in different treatments. A complete hatvest was carrid out in Im in each plot to test for quality and of wheat produced, water in all treatments was highet in value of chemical ixygen demand (COD) and suspension solids(SS) as compared with standards used in iran. Biochemical oxygen demand(BOD) and turbidity were higher in the case of non- refined and simi- refined treatnents as compared to standards used in iran. As far as classification is concerned non- refined wastewater (inflow) stands medium . with respect to EC,SAR, Sodium and pb water used in treatments is superior to control (well water) . A good grade goes to treatments as regards permeability and a medium grade as far as CI is concerned .
Bicarbonate(HCO3) hazard is high in the wastewater treatment. Average performance ( seed yield and 100 seed weight) was maximum in inflow treatment and it was minimum in the case of outflow . the highest average grain yield goes to the non-refined while the lowest stands for the refined water treatment. Analysis of variance revealed no significant difference in traits among treatments except for stem length.جمع آوری، تصفیه و استفاده مجدد از فاضلابها در کشاورزی یکی از سودمندترین راههای بهره گیری حداکثر از منابع آبی و کاهش هزینه های کود می باشد. جهت بررسی آبیاری با فاضلاب تصفیه خانه شمال اصفهان بر عملکرد کمی و کیفی محصول گندم در منطقه از یک طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار استفاده گردید. تیمارهای آبی به ترتیب عبارت بودند از:
ا- فاضلاب ورودی ( تصفیه نشده) 2- فاضلاب نیمه تصفیه ( استخر نخستین) شده
3- فاضلاب خروجی ( تصفیه شده) 4- آب چاه تصفیه خانه
جهت بررسی کیفیت تیمارهای آبی در هر نوبت آبیاری از کلیه تیمارهای آبی نمونه گیری به عمل آمد.
در مورد عملکرد کمی و کیفی گندم نمونه گیری بر اساس برداشت کامل از سطح یک متر مربع از هرکرت انجام گرفت و کلیه تیمارهای فاضلاب از لحاظ SS, COD و تیمارهای تصفیه نشده و نیمه تصفیه از لحاظ BOD و کدورت بالاتر از مقدار استاندارد ایران می باشند. از نظر طبقه بندی ، فاضلاب تصفیه نشده تقریباً از درجه متوسط می باشد. تیمارهای فاضلاب از لحاظ SAR,EC ، سدیم و میزان سرب بهتر از آب چاه می باشند . کلیه تیمارها از لحاظ خطر نفوذپذیری در درجه خوب و از نظر کلر در درجه متوسط می باشند. از نظر خطر بیکربنات فاضلاب ورودی در درجه زیاد و ما بقی در درجه متوسط قرار دارند . میانگین عملکرد کاه، طول ساقه، نسبت کاه به دانه از تیمار فاضلاب ورودی تا تیمار آب چاه یک روند افزایشی داشته است. میانگین عملکرد دانه و وزن 100 دانه در تیمار تصفیه نشده حداکثر و در تصفیه شده حداقل بوده است . از نظر عملکرد دانه گندم ، فاضلاب تصفیه نشده بهترین و فاضلاب تصفیه شده بدترین متوسط را دارا هستند. تجزیه واریانس در کلیه موارد فوق به جز طول بوته نشان داده است که ما بین تیمارهای آبی از لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجودندارد.https://jijas.ut.ac.ir/article_12956_328afc79a19a6ea6c16ff10430932a9d.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-اثر دگزامتازون بر میزان رشد، ضریب تبدیل خوراک
و ترکیب لاشه د رخوکچه هندی12957FAاحمد زارعشحنههدی جواهری بارفروشسیدرضا میرائیآشتیانیعلینیکخواهJournal Article19700101To study the effect of different doses of dexamethasone on growh rate, feed cinversion ratio and body composition, a completely random designed experiment was conducted , using 60 male guinea pigs with initial weight of 350±50g and age of about two months.Four levels of dexamethasone: zero (group D0,as control), 1.5 (group D1.5), 3.0 (groupD3.0) and 4.5 (group D4.5)mg/kg body weight were treated. Mean daily gain was lower I group D4.5 (15.8±2.94 g/d ) compared to group D0 (17.71±2.59 g/d ), but the differences between groups were not significant. Mean feed consumption was lower (p<0.05) in group D1.5 (101.14±6.7 g/d ) as compared with D0(107.48±6.15 g/d ).Feed conversion in group D0(6.14±.08g/d ) was lower than that in group D4.5 (6.52±0.89 ) but there ware no significant differences between the groups.
Percentage of carcass crude protein was higher (p<0.05) in group d1.5(20.85±1.17 ) compared to group D4.5(19.6±1.05 ).the crude fat percentage was lower(p<0.05) in D4.5(10.75±1.79 )as compared to D0(14.67±0.6 ) and D3.0 groups (12.73±0.93 ) (p<0.05). The weight of visceral organs were not affected by different dose of dixamethasone but carcass weight was heavier (p<0.05) in groupD0(26.16±4.85g) as compared to that in group D3.0(20.75±2.9g).به منظور تعیین اثر مقادیر مختلف دگزامتازون بر میزان رشد، ضریب تبدیل خوراک و ترکیبات لاشه در خوکچه هندی تعداد 60 خوکچه هندی نر با وزن 50±350گرم و سن حدود 2 ماه در یک طرح آزمایشی کاملاً تصادفی با گروههای : شاهد( گروه DO ) ، دریافت کننده سرم فیزیولوژیک ؛ گروه D1.5 دریافت کننده 1.5 میلی گرم؛ گروه D3.0 دریافت کننده 3 میلی گرم و گروه D4.5 دریافت کننده 4.5 میلی گرم دگزامتازون به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن به مدت 50 روز مورد مطالعه قرارگرفتند. میانگین افزایش وزن روزانه در گروه D4.5 (94/2±8/15گرم) نسبت به گروهD0 (59/2±71/17گرم /روز) کمتر است و تفاوت بین گروه ها معنی دار نبود. میانگین مصرف خوراک در گروهD1.5 (7/6±14/101گرم /روز) کمتر از گروه D0 (15/6±48/107گرم /روز) گرم در روز بود(5 0/0>P (. ضریب تبدیل در گروه D0 (8/0±14/6) کمتر از گروه D4.5 (89/0±52/6) بود و تفاوت معنی داری بین گروهها وجود نداشت. درصد پروتئین خام لاشه در گروه D1.5(17/1±85/20) بیشتر از گروه D4.5 (05/1±6/19) بود(5 0/0>P (. درصد رطدرصد رطوبت لاشه در گروه D4.5 (48/2±27/65)بیشتر از گروه D1.5(85/0±21/61) بود (5 0/0>P ) . درصد چربی خام در گروه D4.5 (79/1±75/10) کمتر از گروه D0 (6/0±67/14) و گروه D3.0 (93/0±73/12 ) بود(5 0/0>P ). وزن کبد ، کلیه ها، ششها، قلب، غددکلیوی و پانکراس تحت تاثیر مقادیر مختلف دگزامتازون قرارنگرفتند اما وزن لاشه در گروه D0 (15/31±09/203گرم ) بیشتر از گروه D3.0 (07/21±33/162 ) بود(5 0/0>P ) .https://jijas.ut.ac.ir/article_12957_6bc9d37c3dbccd28681e1bbfe9ad8d9f.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی حساسیت جمعیت های مختلف پسیل پسته
Agonoscena pistaciae (Hom.: psyllidae)
به حشره کش فوزالون در استان کرمان12958FAخلیل طالبیجهرمیمحمد رحمانیمقدمسعید محرمیپورJournal Article19700101Long term application of insecticide phosalone, for controling pistachio psylla, may result in developing resistance in this pest.
Thus, in order to evaluate the susceptibility of overwintering and aestiving adults in various regions of jabalbarez , shahrbabak , kermanand rafsanjan, an experiment
Was conducted during years 1997-1998 . comparison of LC50 For both generations indicated that populations from kerman and rafsanjanwere the least and that of jabalbarez the most susceptible, therefore , the population from shahrbabak was assissed as medium. Although susceptibilities of the populations from different regions were shown to be less than that of the reference , however , due to a low resistance ratio (RR=1.2-1.8) , Developing resistance in the populations appeared to be of low probability.مصرف مداوم فوزالون برای کنترل پسیل پسته ممکن است منجر به پیدایش جمعیت های مقاوم به این حشره کش شده باشد. میزان حساسیت حشرات کامل ماده پسیل نسل های تابستان و زمستان گذران به حشره کش فوزالون در طی سال های 77-1376 در مناطق جبال بارز، شهر بابک، کرمان و رفسنجان مورد بررسی قرار گرفت . مقایسه LC50 برای هر دو نسل نشان می دهد که ماده های جمع آوری شده از کرمان و رفسنجان کمترین و ماده های جمع آوری شده از جبال بارز بیشترین حساسیت را در برابر حشره کش یاد شده دارند.در این بررسی ماده های جمع آوری شده از جبال بارز به عنوان جمعیت پایه انتخاب شده است. حساسیت جمعیت شهر بابک بیشتر از کرمان و رفسنجان ارزیابی گردید. گرچه میزان حساسیت ماده های جمع آوری شده از مناطق مختلف کمتر از جمعیت پایه می باشد ولی به علت پایین بودهن نسبت مقاومت (8/1-2/1 ) با قاطعیت نمی توان بروز مقاومت در جمعیت های مناطق مختلف سمپاشی شده را تأیید نمودhttps://jijas.ut.ac.ir/article_12958_37e8f9c2ca74956929dc7c32a0bf1df2.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی تاثیر میزان پروتئین دانه در بروز خواص کیفی چهار رقم گندم نان در رابطه با ژنوتیپ گلوتنین های سنگین در آنها12959FAگودرزنجفیانJournal Article19700101In order to investigate the phenotypic for quality characteristecs of bread wheat in relation to kernel protein content and the effects of this environmental affected trait on exoression of genotypic effects of bread wheat cultivars for high molecular weight glutenin subunits(HMWG)this study was conducted, To obtaindifferent levels of kernel protein content in four cultivars of wheat, 5levels of nitrogen fertilizer (0,45,90,135 and 180 kg/ha N)were applied in a factorial experiment(4×5)within a RCBD of 3 replication. The HMWG genotypes of the cultivars were determined by SDS-PAGE . The quality characters: protein cintent, farinofraphic components (Water absorption, dough development and stability duration,dough weakening rate and valorimetery valre)T Zeleny and SDS sedimentation volume and finally kernel hardiness were determined for investigated vultivars.Then using ANOVA and mean comparison as well as correlation analyses , follow up of characters as the phenotypic factors of protein cintent and the HMWG genotypes of the cultivars were assayed. Results indicated that by applying of different levels of nitrogen, in two three times in the stages of tillering to kernel development, the mean protein content increased from 11.4 to 13.4% . investigation of phevotypic performance of quality characters in different genitypes for HMWG subunits ( the good and poor genotypes according to genome score for gluten strength and bread making quality) in different levels of protein content showed that the response of quality characters will be different in different varieties . in this study nikmesjad as a good qrality cultivar holding alleles encoding subunits 2* and 5+10 for GIU-A1 and GIU-D1 respectilvely showed less response to increase in protein content over 12% and its potential for glrten strength was expressed in this amount of protein content, while M-70-4 as a poor cultivar for gluten strength and genome score, showed a good response to increasing of protein content and its quality characteristecs like SDS sedimentation volume, valorimetery value and dough development time got better. Finally it appears that the cultivars with poor gluten strength express their genotypic potential for bread making quality in protein content of over 12% and approzimately 13% while the cultivars with good strength of gluten appear to express their genitypic potential for quality in approzimately 12% protein content.به منظور بررسی خصوصیات کیفی گندم نان در رابطه با میزان پروتئین ذخیره شده در دانه و تا ثیری که این فاکتور متاثر از محیط روی بروز اثر ژنوتیپ ارقام گندم برای زیر واحدهای گلوتنین سنگین دارد، این آزمایش چهار رقم گندم نان انتخاب شده و پنج تیمار کود نیتروژنه 0،45،90،135و 180 کیلو گرم نیتروژن خالص (N ) در هکتار برای بدست آوردن نمونه های گندم با درصد پروتئین متفاوت روی هر کدام از آنها اعمال گردید. آزمایش فاکتوریل 5×4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار به عنوان طرح آماری این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. ژنوتیپ ارقام فوق برای گلوتنین های سنگین(HMWGS ) از طریق الکتروفورز با روش PAGE-SDS تعیین شد. صفات کیفی: میزان پروتئین دانه، خصوصیات فارینوگراف (درصد جذب آب، مدت زمان گسترش خمیر، پایداری خمیر، درجه سست شدن خمیر و ارزش والوریمتری)، حجم رسوب زلنی ، حجم رسوب SDS ، درصد بازدهی آرد و سختی دانه اندازهگیری شدند. سپس با استفاده از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ها و نیز محاسب? ضرایب همبستگی، رفتار و نحوه پیروی این صفات به عنوان معیارهای فنوتیپی از صفت میزان پروتئین دانه به عنوان یک فاکتوری که شدیداً تحت تأثیر محیط است و نیز ژنوتیپ گلوتنین های سنگین بررسی شد. نتایج نشان دارد که با اعمال سطوح مختلف کود نیتروژنه و آن هم به صورت تقسیط شده در مراحل پنجه زنی تا دانه بندی میانگین میزان پروتئین دانه از 4/11 درصد به 4/13 درصد افزایش یافت . بررسی خصوصیات کیفی ارقام با ژنوتیپ های مختلف گلوتنین ( ژنوتیپ های قوی و ضعیف از لحاظ امتیاز گلوتنن های سنگین برای قدرت گلوتن و کیفیت نانوایی) در درصدهای متفاوت پروتئین دانه نشانداد که عکس العمل خصوصیات کیفی ارقام با ژنوتیپ های مختلف به افزایش میزان پروتئین دانه متفاوت است. در این تحقیق رقم نیک نژاد که رقمی قوی بوده و برای مکانهای ژنی GIU-A1و GIU-D1 آللهای کد کننده زیر واحدهای *2 و5+10 را دارد به افزایش میزان پروتئین دانه بیشتر از 12 درصد عکس العمل کمتری نشان داد و پتانسیل کیفی خود را در همین میزان پروتئین دانه بروز داد، در حالیکه رقم M-70-4 که رقمی است که از لحاظ ژنتیکی زیر واحدهای گلوتنین سنگین کم امتیازتری دارد، عکس العمل خوبی به افزایش میزان پروتئین دانه نشان داد و خصوصیات کیفی آن از جمله حجم رسوب SDS ، ارزش والوریمتری و مدت زمان گسترش خمیر با افزایش میزان پروتئین دانه بهتر شدند. د رنهایت بنظر می رسد که ارقامی که قدرت گلوتن ضعیفی دارند با میزان پروتئین دانه بیشتر از 12 و حدوداً 13 درصد ، پتانسیل ژنوتیپی خود را بروز می دهند در حالیکه ارقام با قدرت گلوتن بالا و مناسب احتمالاً با درصد پروتئین دان? حدود 12 نقش ژنوتیپ خود را بروز می دهند.https://jijas.ut.ac.ir/article_12959_16c614460f3a1df90b69599689c8ed98.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-ارزیابی مقاومت ژرم پلاسم های برنج استان گیلان نسبت به کرم ساقه خوار نواری برنج12960FAحسینصائبقدیر نوریقنبلانیغلامرضارجبیJournal Article19700101The resistance of twenty one rice germplasms of the guilan province were evaluated in the field under the natural insect infestations against steiped stem borer (SSB) chilo suppressalis WLK. Number of dead hearts, White heads and average number of larvae per hill were recorded during 1995-97. The rice germplasms were significantly different in their degree of resistance to the pest. In all of these tests , the susceptible germplasms had about 10 times more ?dead hearts? and number of larvae per hill than the resistant germplasms. Observations showed that some germplasms which were highly resistant at one stage become susceptible at another stage, while several others maintained their resistance or susceptibility throughort the growth season. This indicates that the factors responsible for"dead hearts" and "white heads" (r=0.27) . cultivars Nemat, 305(IRON-13) abd 338 had consistently moderate resistance, It was Conchided that sone rice germplasms of the Guilan province have moderate resistance to SSB,In general , each one of the three methods used in this evaluation, number of white heads at harvesting season proved to be effective , but using them in combination is more reliable.ارزیابی مقاومت 21 ژرم پلاسم برنج استان گیلان نسبت به کرم ساقه خوار نواری برنج در مزرعه طی سالهای 1374 تا 1376 به سه روش تعیین تعداد جوانه های مرکزی خشک شده، تعیین تعداد لارو ساقه خوار در یک بوته نشان داد که در هر سه روش بین ژرم پلاسم های آزمایشی اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% وجود دارد . تعداد جوانه های مرکزی خشک شده، تعداد خوشه های سفید شده و تعداد لارو ساقه خوار برنج در یک بوته ژرم پلاسم های حساس بیش از 10 برابر ژرم پلاسم های مقاوم بوده است. ژرم پلاسم های نعمت و 338 به طور پیوسته نسبتاً مقاوم و ژرم پلاسم های دشت، لاهیجان جو و حسنی به طور پیوسته حساس بودند. همچنین معلوم گردید که ژرم پلاسم های برنج مقاوم در یک مرحله رشدی نبات، ممکن است در مراحل رشدی دیگر حساسیت نشان دهند. بنابراین، تصور می رود که عوامل مؤثر بر مقاومت ژرم پلاسم های برنج در مراحل رشدی مختلف گیاه از یکدیگر مستقل می باشند. همبستگی ضعیفی بین تعداد جوانه های مرکزی خشک شده و تعداد خوشه های سفید شده وجود دارد (r=.027 ). آزمایش نشان داد که ژرم پلاسم های برنج استان گیلان نسبت به نسل اول و دوم کرم ساقه خوار دارای مقاومت متوسط می باشند. ارقام متداول خزر و بینام به ترتیب نسبت به نسل اول و دوم کرم ساقه خوار برنج مقاومت متوسط دارند. هر یک از سه روش غربال سازی فوق، به ویژه بررسی تعداد خوشه های سفید شده در تعیین واکنش مقاومت ژرم پلاسم های برنج نسبت به کرم ساقه خوار نواری برنج مفید و مؤثر هستند، و استفاده تلفیقی از آنها نتیجه بهتر و مطمئن تری در بر خواهد داشت.https://jijas.ut.ac.ir/article_12960_87b723c584153f5a5447190eb10f00ea.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-نسبت K+/Na+ و انتقال انتخابی یونها در واکنش به تنش شوری در گندم12961FAکاظمپوستینیعادل سی وسهمردهJournal Article19700101The responses of three wheat (Triticum aestivrm,L) cultivars to salt stress regarding ion distribution pattern within the plant were evaluated in a pot experiment using randomized block design with factorial treatments. Salinity levels were 0.0,2.5 and 5g/l NaCl in water in Inia-66 , Tabasi and sholeh the wheat cultivars employed.
Based on the results obtained Na+ content of the plants was increased under salt stress cinditions , specially during grain filling period, while that of the K+ reduced. The selective system of K+ over Na+ from roots to stems showed almost no resestance to salt stress , but those from stems to the leaves and from stems to the grains showed significantly higher efficiencies , resultingin higher K+/Na+ ratios in the leaves and grains under salt stress conditions . In monresistant Inia-66 cultivar higher K+/Na+ selectivity was observed from roots to stems, but at the starting point of the leaves and grains the two salt resistant cultivars showed higher efficiencies for k+/Na+ selective system. It was concluded that the selective system in ion transport between different plant parts may be considered as a salt resistance index , being more effective between stems and the grains,الگوی توزیع یونی در داخل گیاه در سه رقم گندم ایرانی در شرایط تنش شوری در یک آزمایش فاکتوریل که در گلخانه اجرا شد به ارزیا بی گذاشته شد. شوری در سه سطح صفر، 2.5 و 5 گرم در لیتر آب آبیاری اجرا شد و ارقام شامل اینیا-66 ،طبی و شعله بودند که دو رقم اخیر مقاوم به شوری شناخته می شوند. نتایج نشان داد که شوری محتوای Na+ بوته را بویژه در دوره پر شدن دانه افزایش و محتوای K+ را کاهش می دهد. در خصوص انتقال یون از ریشه به ساقه، مشاهدات مقاومتی از سیستم انتخاب K+ در برابر Na+ نشان نداد. ولی در انتقال از ساقه به برگ ها و بویژه از ساقه به دانه سیستم انتخاب از کارایی بالایی برخوردار بود. در نتیجه با افزایش شوری، نسبت انتقال K+ به برگ و دانه افزایش و نسبت Na+ کاهش یافت. مقایسه سه رقم گندم نشان داد که انتخاب K+در برابر Na+ در انتقال یون از ریشه به ساقه در رقم غیر مقاوم بیشتر بود، ولی این جمع بندی نتایج، انتخاب K+دربرابرNa+ انتقال یون از اندامی به اندام دیگر احتمالاً می تواند شاخصی برای مقاومت به شوری بوده و فرایند انتخاب در انتقال یونها از ساقه به برگ و بویژه از ساقه به دانه می تواند بدین منظور مورد توجه قرار گیرد.https://jijas.ut.ac.ir/article_12961_518b1b90f5c477f3042a3da7de9a1a44.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی گیاگانی رویشگاههای گندم «تائودار» در ایران12962FAسید محمد فخرطباطبائیمرتضیعطریفریدونترمهJournal Article19700101Triticum boeoticum ssp thaoudar os a diploid wild wheat, bearing the basic genome of cultivated wheat; i.e. AA.It lives in scattered habitats in west avd north west of Iran. This plant is generally in association with some other grasses (principally Aegilops spp) in its habitats , therefore, making these habitats to be really entitled as the best liveng collections of wild wheats in the world . This was the reason that an integrated research was needed to be done on the floristic traits of these habitats, using a new Ecophytosociological metod;i.e. neozigmatism. The findings are: Triticum. Two associations of triticum boeoticum ssp thaoudar and Aegilops spp pereveilent in Arasbaran region and the interval of Baneh- Mariran possess the richest wheat gene resources . There come other results in the text, as the secondary onesگندم «تائودار» (Triticum boeoticum ssp thaoudar ) یک گیاه دیپلوئیدی حاوی ژنوم پایه گندم (ژنومAA) است که به طور پراکنده در غرب و شمال غرب ایران انتشار دارد و همراه آن معمولاً گراسهای دیگر بویژه «آژیلوپس» ها هم زندگی می کنند. رویشگاههای که این گیاه و گیاهان همراه آن را در خود جای می دهند، در واقع از بهترین کلکسیونهای زنده گندمهای وحشی جهان هستند. به همین دلیل، ضروری بود که بررسی جامعی بر روی گیاگان این رویشگا هها انجام شود. این بررسی با استفاده از یک روش نوین جامعه شناسی گیاهی به نام « نئوزیگماتیسم» انجام شد و بر این اساس هفت تیپ رویشی از گندم مذکور در کل رویشگاههای مورد بررسی (صد رویشگاه برگزیده) مشخص شدند. علاوه بر این، معلوم شد که دررویشگاههای مختلف (باز هم در کل) چهار گروه«آژیلوپس» و معدودی «تریتیکوم» تیپهای گوناگون گندم «تائودار» را همراهی می کنند و غنی ترین رویشگاهها از این نظر (در واقع از نظر ذخیره وراثتی گندم) رویشگاههای منطقه ارسباران و محور «بانه- مریوان» هستند. نتایج دیگری نیز به عنوان نتایج ثانوی در این مقاله ارائه گردیده استhttps://jijas.ut.ac.ir/article_12962_0e0eeede0a491c17dac2ed60bda42fb0.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-ارزیابی مدل کمپیل برای تعیین منحنی خصوصیات آب خاک12963FAعباسرضاییمحمدرضانیشابوریعلی اصغرجعفرزادهJournal Article19700101یکی از ویژگیهای مهم خاک منحنی خصوصیات آب خاک است که در مسائل کشاورزی همچون فرسایش و حفاظت خاک، اصلاح خاک، مدیریت خاک، زهکشی خاک و غیره کاربرد دارد. روش آزمایشگاهی تعیین این منحنی بسیار وقت گیر، پر هزینه و مشکل و همراه با خطا است به همین دلیل محققان سعی در یافتن آن از طریق مدلهای ریاضی وآماری نموده اند. یکی از اینها مدل کمپیل می باشد. این مقاله به ارزیابی آن در خاکهای دشت سراب ایران می پردازد. 5 سری از خاکهای (بالستان، ارزنق، شربیان، سراب و گنبدان) دشت سراب انتخاب گردید. خصوصیات آب خاک، درصد ذرات خاک. مقدار آب اشباع، درصد سنگریزه ، جرم مخصوص ظاهری و جرم مخصوص حقیقی خاک در 7 مکان (8 مکان برای سری گنبدان) برای هر 5 سری اندازه گیری شد. سپس منحنی خصوصیات آب خاک رسم گردید. نتایج آزمایشگاهی منحنی خصوصیات آب خاک با مدل فیزیکی- تجربی کمپیل مقایسه گردید. در نهایت مشاهده گردید که نتایج آزمایشگاهی تفاوت معنی داری با نتایج بدست آمده از مدل کمپیل ندارد. ولی در نمودارهای انحرافاتی غیر معنی داری مشاهده می گردد. که برای رفع این انحرافات کوچک ضرایب رابطه کمپیل تصحیح گردید. برای تعیین این نمودارها در دشت زراعی سراب می توان از این مدل استفاده نمود.https://jijas.ut.ac.ir/article_12963_714bd6c6bf5bdb3f7525dee2e064d6df.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی اثر رقم و زمان برداشت بر عملکرد و اجزای عملکرد کلزای
پاییزه به عنوان کشت دوم در رشت12964FAحمید عباسدختپیروزعزیزیسیروسقمیمسعوداصفهانیJournal Article19700101This study was conducted in Agricultural Research Station of Rashtduring 1997-1998. The treatments were arranged factrorially in a Randomized complete Block Regent, ACSNI, PF7045.91 , Malrca , ACSN3 and Global were evaluated for different agronomic rtaits. Different cultivars were harvested at two stages (yellow pod and browny stage) . Growth indices were different among cultivars (specially after flowering). Growth indices were highest for Maluca cultivar resulting in maximum seed yield.Differences between cultivars for all traits were significant. Harvest stage was observed to have a significant effect on seed yield, oil yield, harvest index and 1000- seed weight traits. PF7045.91 cultivar produced the most oil at the first harvesting stage which created the opportunity for on time rice transplanting. Among yield components, number of pods on main stem and number of seeds in pod were observed to have a significant correlation with seed yieldبه منظور بررسی اثر رقم و زمان برداشت بر عملکرد و اجزای کلزای پاییزه به عنوان کشت دوم در شرایط محیطی شت، آزمایشی در سال زراعی 77-1376 در مزرعه تحقیقات کشاورزی رشت واقع در منطقه سنگر به اجرا در آمد. این پژوهش با استفاده از آزمایش فاکتوریل و درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهارتکرار انجام شد. فاکتور اول شامل ارقام کلزا ودر 6 سطح(Regent,ACSNI,PF7045.91, Maluca,ACSN3,Global )و فاکتور دوم شامل زمان برداشت ودر دو سطح (مرحله 50% زرد شدن غلاف، مرحله 50% قهوه ای شدن غلاف ) بود. نتایج این پژوهش نشان داد که بین ارقام از نظر کلیه صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری وجود دارد. اثر زمان برداشت روی برخی از صفات معنی دار و روی برخی دیگر معنی دار نبود. رقم PE7045.91علیرغم اینکه از نظر عملکرد دانه پس از رقم Maluca قرار داشت ولی به واسطه درصد روغن بالاتر در دانه، عملکرد روغن بیشتری نسبت به سایر ارقام تولید نمود. مهم تر اینکه این برتری تولید در زمان برداشت اول بود که فرصت کافی را برای آماده سازی زمین جهت نشای برنج مهیا می کرد.https://jijas.ut.ac.ir/article_12964_8da4c7920b512fa143a3d2398f954110.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-تعیین طول دوره بهینه پرورش میگو با استفاده از مدلهای رشد12965FAسعیدیزدانیعبدالکریماسماعیلیJournal Article19700101In order to indicate the optimum period of shrimp culture, a number of growth models such as linear, log Reciprocal , von Bertalanffy, Gompertz and logistic growth models were applied. In terms of statistics , economics , and biological careteria, logistic and von Bertalanffy models seems to be the best functions describing shrimp growths . the estimated optimum harvesting time for logistic and von Betalanffy models were129 and 132 days respectively. Inputs and output price fluctuation where the main factors affecting the optimum harvesting time. The estimating optimum harvest time could lead to utilize the resources and increase the profitability of shrimp industry.در این مطالعه از مدل های رشد جهت تعیین دوره بهینه پرورش میگو استفاده شده است. جامعه مورد بررسی پرورش دهندگان استان هرمزگان می باشند. مدلهای رشد خطی ‘ لوگ رسپروکال‘ وان برتلنفی ‘ گومپرتز و لوجستیک بر آورد شده و با استفاده از مدل های انتخابی زمان بهینه پرورش به ترتیب برای تابع لوجستیک و وان بر تلنفی 129 و132 روز بر آورد گردید . نوسانات قیمتی نهاده ها از جمله عوامل مهم در تعیین طول دوره بهینه پرورش هستند که بایستی طی دوره های مختلف پرورش مد نظر قرار گیرد. تعیین طول دوره پرورش در جلوگیری از هدر رفتن منابع تولید و سوددهی بیشتر صنعت پرورش موثر است.https://jijas.ut.ac.ir/article_12965_9fff635bc3a1cba234f7452985e6b386.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-اثر نگاری پروتئینی جمعیت های گندم تائودار در ایران12966FAعلی اکبر شاه نجاتبوشهریسید فخرطباطباییJournal Article19700101The general approach to characterization and evaluation of populations involves cultivation of sub samples followed by investigation of their morphological and floristic description . morphological and floristic study of poplation varianility may be supplemented and usually surpassed by more direct evlluation of the genime by means of the analysis of biochemical markers. These approaches were pursued, using a floristic classification in which the Iranian wheat populations (Triticum thaoudar) fell into seven different groups. Thereafter, intrapopulation and interpopulation seed storage protein banding patterns were analyzed. Banding patterns of intrapopulations were observed to be the same. However , those of interpopulations were completely different, seven groups showing six distinct protein fingerprintingsروش معمول در تفکیک و ارزیابی جمعیت های یک گیاه‘ مقایسه تفاوت های موجود در طرز رویش افراد جمعیت در زمان و مکان های مختلف و توصیف ویژگیهای مرفولوژیکی و فلوریستیکی مذکور را می توان با مطالعه مستقیم ژنوم و تجزیه و تحلیل نشانگرهای بیوشیمیایی تکمیل نمود. پس از گروه بندی فلوریستیکی جمعیت های گندم وحشی تائودار Triticum teaoudar Reut در ایران ( دسته بندی صد جمعیت در هفت گروه)‘الگوی نواری پروتئین ذخیره بذر در افراد داخل هر جمعیت و نیز در جمعیت های هفت گروه مذکور مورد بررسی قرار گرفت و اثر نگاری پروتئینی گروه های مذکور تعیین گردید. در بررسی الگوهای الکتروفورزی‘ افراد داخل هر جمعیت الگوی نواری تقریباً مشابهی داشتند ولی الگوی نواری گروه ها کاملاً متفاوت بود. بر این اساس‘ شش اثر پروتئینی کاملاً بارز برای گروه های مذکور بدست آمدhttps://jijas.ut.ac.ir/article_12966_f103435118826235a16d38a7b6874903.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-بررسی اثر نوع و غلظت قندها بر میزان تولید تاکسول در کشت
بافت سرخدار Taxus baccata L.12967FAدکتر مه لقاقربانلیکوروشدلاورJournal Article19700101Taxol, a diterpene obtained fron taxus spp. Exhibits significant anticancer activity. Tissue culture of taxul represents a potential altrnatilve source of taxol and related taxane. Analysed was the effect of the type and concentration of sugars on callus growth rate and taxol production in callus of Taxus baccata L. callus was induced from needles and young stems of yew using 45 combinations of 2,4-D or NAA combined with kinetin. The results indicated that callus growth rate in sucrose treatment media was higher than glucose; and the rate in fructose treatment media was much lower than those in both sucrose and glucose .The calli derived from stems display faster growth rate and higher callus production than needles callus. Taxol concentration in calli derived from stems(from 0.021 to 0.056% of dry wt.)was higher than that in needles callus (from 0.018 to 0.034% of dry wt.). For taxol production , sucrose did better than that other two type of sugar tested. There was no significant correlation observed between taxol production and callus growth or concentration of sugar. As a whole , these findings show that calli derived from stems not only have a high rate of callus growth brt also produce higher levels of taxol as compared with needles callus and thus are very suitable for tissue culture.
Sucrose is shown to be the best carbon source , because it increases both callus growth rate and taxol production as observed in this studyتاسول دی ترینی است که از گونه های مختلف جنس سرخدار(Taxus ) بدست آمده و دارای فعالیت ضد سرطانی مؤثری می باشد. کشت بافت سرخدار منبع جایگزین مناسبی برای تهیه تاکسول و سایر تاگزانهای وابسته به آن است. در این پژوهش ما اثر نوع و غلظت قندها را روی نرخ رشد کالوس و میزان تولید تاسول در کشت بافت های سرخدارTaxus baccata L. بررسی و مقایسه کردیم. جهت بهینه سازی شرایط برای رشد کاسولهای سرخدار 45 تیمار هورمونی مختلف شامل اکسین های 2,4-D وNAA در ترکیب با کینتین بررسی شدند. سپس اثر قندها روی کالزایی بررسی شد که نتایج بدست آمده نشان داد کال زایی در تیمارهای دارای ساکارز بطور مشخصی بالاتر از گلوکز است و فروکتوز با اختلاف زیادی در ردیف سوم می باشد. این نتایج همچنین نشان داد که حجم کال زایی توسط جدا کشت های ساقه بطور مشخصی بالاتر از جدا کشت های برگ می باشد. بررسی غلظت تاکسول در کالوس های بدست آمده نیز نشان داد که محتوای تاکسول در کشت ساقه ها (بین 21% تا 0.056 درصد وزن خشک) بطور مشخصی از کشت برگها (بین 0.18% تا0.034 درصد وزن خشک) بیشتر است . با مقایسه اثر تیمارهای کربوهیدراتی روی تولید تاکسول در کالوس ها مشخص شد که ساکارز روی تولید تاکسول اثر بهتری نسبت به گلوکز و فروکتوز دارد و بین این دو قند هم فروکتوز بهتر است هر چند اختلاف در این حالت چندان قابل توجه نیست. مقایسه ارتباط بین میزان تولید تاکسول به غلظت قندها یا نرخ رشد کالوسها نشان دهنده این بود که قاعده مشخصی در این زمینه وجود ندارد. با توجه به این نتایج مشخص می شود که جدا کشت های ساقه علاوه بر تولید کالوس بیشتر‘ محتوای تاکسول بالاتری هم دارند و بنابراین برای کشت بافت به منظور تولید تاکسول مناسب ترند. همچنین در بین قندهای بررسی شده ساکارز به عنوان بهترین قند معرفی می گردد زیرا ضمن تولید کالوس بیشتر محتوای تاکسول را هم در کالوس ها بالا می برند.https://jijas.ut.ac.ir/article_12967_ef594fc7a3f9de663e94ad4448bc4fd0.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-انتقال ویروس تریستیزای مرکبات توسط مهم ترین شته های مرکبات در مازندران12968FAغلامرضارسولیانسیروس آقاجانزادهحشمت اللهرحیمیانغلامحسینمصاحبیJournal Article19700101The ability of citrus aphids to transmit citres teisteza virus in northern of Iran was studied using citrus unshiu, C. sinesis and C. Aurantifolia as donor and recipievt host species. Aphis citeicola, A. gossypii and Toxoptera aurantii were used in transmission trials. Forty adults of each aphid species , after 24-48 hours of acquisition access feeding were transferred on to healthy recipient species and allowed to feed on the latter . Recilpient plants were indexed for tristeza , at least twenty days after inoculation access period, using C. aurantifulia as indicator species. None of aphid species examined could transmit citrus tristeza virus from any other species.آزمایشهایی به منظور بررسی امکان انتقال ویروس تریستزای مرکبات(CTV ) توسط شته هایAphis citricola Toxoptera aurantii وA.gossypii روی پرتقال ‘ نارنگی انشو و کی لایم به عنوان دهنده و هم به عنوان گیرنده ویروس انجام گرفت. نهال های آلوده شده با پیوندک درختان انشوی حامل CTVبه عنوان منبع اصلی ویروس به کار رفت. این گیاهان علایم بیماری را به صورت روشن شدن رگبرگها و فنجانی شدن برگ ها نشان داده و آلودگی آنها با مشاهده پیکره های ویروس تریستیزا در عصاره ساقه و برگ بوسیله میکروسکوپ الکترونی محرزشد. مدت تغذیه شته ها از گیاهان منبع آلودگی و گیاهان محک 48-24 ساعت بوده و به ازای هرگیاه محک حداقل 20 شته بالغ جهت تغذیه در نظر گرفته شد. گیاهان کی لایم از بیست روز بعد از آلوده سازی توسط شته و یا پیوندک درختانی که به وسیله شته های آلوده به تغذیه شده بودند تا یک سال برای مشاهده واکنش ارزیابی شدند. نتیجه آنکه هیچ گونه علائمی که نشان دهنده انتقال ویروس توسط شته ها باشد مشاهده نگردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_12968_31bf560b77ba56f38d068b51faea5e67.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-اثر محلول پاشی برگی برخی ریز مغذی ها و انبار سرد بر کیفیت
میوه سیب گلدن دلیشز12969FAلطفعلیناصریمصباح بابالارمحمد علیعسگریعلیرضاطلاییJournal Article19700101Golden delicious (clone of smothee) apple trees on M9 and B9 rootstocks with boric acid (1 g/l), copper sulfate (0.5 g/l) and manganese sulfate (1 g/l) separately or in combination with each other (B+Mn,B+Cu and B+Cu+Mn ). The trial was laid out in a split plot design with four replications . control trees were sprayed with water . spraying was carried ort two times in May and june. After collecting and analysis of leaf samples, B,Cu and Mn uptake was evaluated. Fruits from treated trees (a) after harvesting and (b) after 6 months of cold storage were evaluated for some quality factors such as: total soluble solids(TSS) , sugar content , titrable acidity and pH. Foliar sprays of the trees , after 24 hours, significantly increased the amount of B ,Cu and Mn in leaves, but had mi effect on fruit B ,Cu,Mn,and Ca content. The sprays had mi effect on fruit quality either. After 6 momths of storage, TSS, sugar content and rirtable acidity decreased whereas fruit juice pH increased . The effects of rootstocks on solute uptake and fruit quality were the sameدرختان سیب گلدن دلشز (کلون اسموتی) روی پایه های M9 وB9 با محلول های اسید بوریک (1 گرم در لیتر) ‘ سولفات مس (0.5 گرم در لیتر) و منگنز سولفات (1 گرم در لیتر) به صورت منفرد و یا مخلوط با هم و به شکل B+Mn وB+Cu ‘B+Cu+Mn و در قالب طرحی آزمایشی کرتهای خرد شده در چهار تکرار محلول پاشی شدند. درختان شاهد با آب خالص محلول پاشی شدند. محلول پاشی در دو نوبت اردیبهمشت و خرداد انجام گرفت. با جمع آوری نمونه های برگی از درختان و آنالیز آنها مقدار جذب عناصر مزبور ارزیابی شدند. میوه های حاصل ازدرختان آزمایشی یک نوبت بعد از برداشت و نوبت دوم بعد از 6 ماه نگهداری در سردخانه مورد آزمونهای کیفی از جمله: مواد جامد محلول کل (TSS ) ‘ قند کل‘ اسیدیته قابل تیتراسیون وPH قرار گرفتند . محلول پاشی درختان با عناصر فوق‘ بعد از 24 ساعت باعث افزایش فوق العاده سطح عناصر برگ گردید ولی در افزایش مقدار عناصر میوه بی اثر بود. به همین ترتیب محلول پاشی در کیفیت میوه نیز بی اثر بود. بعداز6 ماه نگهداری میوه ها در سردخانه مواد جامد محلول کل ‘ قند کل و اسیدیته کاهش یافت در عوضPH آب میوه ها افزوده شد. اثر پایه ها در میزان جذب محلول ها و کیفیت میوه ها یکسان بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_12969_adf24cb480404bb1e0e756c343ef64aa.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-واکنش دو رقم گندم از نظر جذب و توزیع فسفر در برابر تنش شوری12970FAکاظمپوستینیمحمدعلیابوطالبیانJournal Article19700101The responses of two wheat cultivars to salinity stress regarding phosphorus uptake and sitribution were evaluated in a greenhorse experiment using a complete randomized block design with factorial treatments in three replications. Salinity treatments were comprised of three levels of saline water used for watering. These included solutions of zero(SO),2.5 (SI) and 5.0 (S2) g/l NaCl (equivalent to zero tap water,43 and 85.5 mM NaCl respectively) , the application of which started starting from 25 days after sowing.
Phosphorus content of plant organs, in five different growth stages, were detemined using molibdovanadate colorimetric method, measurements being made by a spectrophotometer. The results showed that p uptade was reduced and its distribution pattern changed by increase in salinity .
The accumulation rate of p in leaves was higher while in main stem and tillers it was lower with salinity , along with p redistribution percentage being decreased in leaves while increased in main stem and tillers. Phosphorus concentration and content of grains were increased and decreased respectively with increase in salinity. Some significant differences were observed between the two cultivars used.
In non- resistant lina -66 cultivar the rate of p uptake (p content in shoot) reached a maximrm at maturity a considerable reduction of uptake being observed with increase in salinity. But in salt- resistant Tabasi cultivar p uptake by the shoot increased up to maturity stage,reaching a maximum that was 40,68 and 90 percent higher than Inia-77 at SO,S1 and S2 levels respectively. Although the rate of redistribution in Inia-66 was higher and increased with salinity, this puocess was more efficient in Tabasi because of higher p accumulation in main stem and tillers. It seems that, regarding the key role of p in metabolic processes , the uptake and distributation of this macroelement could be considered as a parameter closely related to salinity resistance in wheat.طی یک آزمایش گلخانه ای که در قالب یک طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل اجرا شد‘ واکنش دو رقم گندم که یکی از آنها مقاوم به شوری است‘ از نظر جذب و توزیع فسفر در گیاه مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای شوری شامل آبیاری با آب شور در سه سطح صفر (آب معمولی) ‘ 2.5 و5 گرمNaCL در لیتر آب آبیاری بود که از 25 روز بعد از کاشت اعمال گردید. میزان فسفر موجود در اندامهای مختلف گیاه طی 5 مرحله از دوره رشد با روش کالیمتری مولیبدو- وانادات استخراج شده و با اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش شوری میزان جذب فسفر توسط گیاه کاهش و الگوی توزیع آن در گیاه تغییر یافت. این تغییرات شامل افزایش میزان تجمع فسفر در برگها و کاهش آن در ساقه اصلی و پنجه ها و همراه با آن کاهش درصد انتقال مجدد فسفر از برگ ها و افزایش آن از ساقه اصلی و پنجه ها بود. نهایتاً فسفر موجود در دانه در زمان رسیدن در شرایط شوری هر چند از نظر جذب و توزیع فسفر تفاوت های معنی داری داشتند. در رقم غیر مقاوم اینیا -66 ضمن اینکه جذب فسفر (محتوای فسفر در اندام های هوایی) در زمان رسیدن دانه به حداکثر رسید‘ شوری موجب شد تا میزان جذب کاهش بسیاری زیادی یابد. ولی در رقم مقاوم طبی ضمن بالا بودن کلی میزان جذب فسفر‘ این فرایند تا زمان رسیدن دانه رو به افزایش بود. نتیجتاً برتری به اینیا -66 در جذب و تجمع فسفر در اندام های هوایی در شرایط شاهد و سطوح اول ودوم شوری به ترتیب 40‘68 و 90 درصد بود. هر چند درصد انتقال مجدد فسفر در اینیا-66 بیشتر بوده و با شوری افزایش یافت. ولیکن با توجه به تجمع بیشتر فسفر در ساقه و پنجه های رقم طبسی این فرایند در رقم طبی از بازده بیشتری برخوردار بودhttps://jijas.ut.ac.ir/article_12970_dd9d71dd91f44a681545968df0f351ac.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-ارزیابی تنوع ژنتیکی ارقام مختلف گندم با نشانگرهای AFLP12971FAبدرالدین ابراهیم سیدطباطبائیعلی اکبر شاه نجاتبوشهریJournal Article19700101AFLP is based on the selective amplification of a restricted number of genomic fragments. Through this technology , cultivars can be indentified and relationships between closely related plant accessions specified. The genetic relationships among 16 cultivars of wheat were scored for the presence or absevce in a binary matrix and relationships among cultivars assessed, using simple matching coefficients . the result have assisted in the development of a dendrogram suggesting genetic relationships among genotypes. Cluster analysis by UPGMA showed that 16 cultivars can be placed in two main groups with a similarity ranging from 0.456 to 0.776 variability observed had a narrow genentic base and it is necessary to expand the diversity of the wheat genetic base. With optimizing AFLP in this study, identification of diverse germplasms, selection of parents and estimating heterosis at molecular level will be possible . Also, results indicated that through AFLP techmology one can generate molecular markers that can be used reliably for DNA fingerprinting of important cultivars.در روش AFLP ‘ به وسیله پلی مورفیمی که مبتنی بر تکثیر قطعات حاوی طولهای متفاوت است میتوان ارقام را از یکدیگر متمایز و روابط بین ژنوتیپ های کاملا نزدیک را آشکار ساخت. در این تحقیق بر اساس به کارگیری نشانگرهای AFLP میزان خویشاوندی 16 رقم گندم مورد بررسی قرار گرفت . نوارهای ظاهر شده بر روی ژل ها از نظر حضور و عدم حضور بررسی و با تشکیل ماتریس دو دویی روابط بین ارقام توسط ضرایب تطابق ساده مورد سنجش قرار گرفت. از طریق ادغام برحسب متوسط گروه‘ ارقام در دو دسته با ضرایب تشابه متنوعی از 0.456 تا 0.776 دسته بندی شدند. این آزمایش نشان داد که ارقام تحت بررسی از تنوع ژنتیکی بالایی برخوردار نبوده و گسترش پایه ژنتیکی واریته ها نیازی جدی است . با بهینه شدن روش AFLP در این تحقیق ‘ شناسایی ژرم پلاسم های متفاوت ‘ انتخاب والدین تلاقی ها و تخمین میزان هتروزیس در سطح مولکولی عملی می گردد. همچنین معلوم شد که AFLP
قادر به ارائه نشانگرهایی است که به خوبی می تواند در انگشت نگاری ارقام گندم مفید باشدhttps://jijas.ut.ac.ir/article_12971_d3df636e9fe1fcbff09c1ef766fcc198.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-تاثیر جایگزین های لبنی و نوع پایدار کننده بر خصوصیات شیمیایی
و فیزیکی بستنی سویا (پاروین)12972FAسید محمد علیرضویمحمد باقر حبیبینجفیکوشان نایبزادهJournal Article19700101Sweet whey (SW), buttet milk(BM) were used to replace 25 % and 50% solid non fat (SNF) in soft- serve soy ice cream . All mixes were formulated to make a soy ice cream containing 6% SNF ,4% fat, 18% sugar,0.5%stabilazer,0.6 ml orange essence (as flavoring agent) and 28.5% total solids. The effect of CMC and palsgard as stabilizer on product properties were also evaluated. Chemical& physical properties in all treatments were analyzed and compared with the zero percent substitution sample. The results showed that protein, relative viscosity and melting resistance of the mixes decreased as the levels of replacement SW,BM and SM increased. The overrum of samples formulated by SM was higher than that in control , while in the mixed , containing SW and BM was lower than that in the control mix. The protein, relative viscisity SM , BM and SW at the same level were increased respectively, while the overrun in samples prepared with higher than that in BM and lower than in the control and SM. Palsgard containing samples were higher in protein , relative viscosity and melting resistance than CMC containing ones with the same formulation , but as for overrun. Reverse results were observed.آب پنیر شیرین‘ شیر پس چرخ وپساب کره برای جایگزینی سطوح مختلف ماده خشک بدون چربی (SNF ) بستنی سویای نرم با طعم پرتقالی بکار برده شد. همه مخلوط های بستنی طوری تهیه شدند که دارای 6 درصد . 4 درصد چربی ‘ 18 درصد شکر‘ 0.5 درصد پایدار کننده‘ 0.6 میلی لیتر اسانس پرتقال و 5/28 درصد ماده خشک کل باشند. بر طبق این فرمولاسیون سطوح جایگزینی صفر‘ 25 و50 درصد SNF برای جایگزین های لبنی تعییین شد. کلیه تیمارها مطابق الگوی طرح فاکتوریل کاملا تصادفی و آزمون دانکن از لحاظ خصوصیات فیزیکی و شیمیایی با بستنی شاهد( نمونه ای که 75 درصد SNF آن از شیر سویا و 25 درصد SNF از شیر خشک بدون چربی تامین شده است) در سطوح آماری 5 %= aآنالیز واریانس و مقایسه میانگین شدند. نتایج نشان داد در تمامی نمونه ها با افزایش سطح جایگزینی هر یک از مواد جایگزین درصد پروتئین ‘ میزان ویسکوزیته و مقاومت به ذوب مخلوط نسبت به شاهد کاهش می یابد. همچنین افزایش درصد جایگزینی شیر پس چرخ باعث افزایش اورران شده در حالیکه با پساب کره و یا آب پنیر اورران کاهش یافت. در سطوح جایگزینی یکسان به ترتیب نمونه شاهد‘ شیر پس چرخ‘ پساب کره و آب پنیر دارای پروتئین ‘ ویسکوزیته و مقاومت به ذوب بیشتری بوده اند اما اورران نمونه های دارای آب پنیر از پساب کره بیشتر و از نمونه شاهد و نمونه دارای شیر پس چرخ کمتر بدست آمد. پایدارکننده پالسگارد موجب افزایش پروتئین ‘ ویسکوزیته و مقاومت به ذوب نمونه ها در مقایسه با پایدار کننده ثعلب در شرایط یکسان گشته است درحالیکه برای اورران نتیجه عکس بدست آمد.https://jijas.ut.ac.ir/article_12972_20459d27b8b9174747ce817b88ede018.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-ژنتیک بیماری زایی puccinia recondite f.sp. tritici‘عامل بیماری زنگ قهوه ای گندم12973FAمحمدترابیکیومرثنظریفرزادافشاریJournal Article19700101Leaf (brown) rust it the most important disease of wheat due to its world wide disteibution. In Iran , the disease is important on wheat, second to yellow rust . In the present study , virulence structure of 12 leaf rust isolates, selected from several samples collected from different parts of Iran was studied using leaf rust mear- isogenic lines. The results showed that near isogenic lines carrying Lr9 and Lr19 were resistant to the lines possessing Lr16 and LrB were susceptible to all isolates. As virulence factor for Lr19 was not found in any of the isolates, this can be an effective gene for its corporation into the national wheat breeding program, but due to its lack of virulence , its identification of wheat cultivars is rather difficult . According to the fripuencies of virulence , genes lr29, lr24 and lr28 with frequencies of 8.33, and 25% respectively , can also be used as resistant sources of leaf rust in breeding programs in Iran. Virulence factors for lr24,lr28 and lr29 were found only in isolates from Hamadan, dezful and mahdasht respectively , Therefore these genes are suggested to be used in comnination with other effective resistance genes such as lr34, an adult –plant resistance gene, for breeding and development of resistant cultivars. In general , the results obtained from the present investigation indicated that gentical variation in the population of leaf rust in Iran is limited . This can be mainly attributed to the wide use of genetically uniformed wheat cultivars with CIMMYT arigin.زنگ قهوه ای گندم به لحاظ وسعت پراکندگی و میزان خسارت در دنیا‘ مهم ترین بیماری گندم می باشد. در کشور ایران این بیماری از نظر اهمیت پس از بیماری زنگ زرد قرار دارد. در این پژوهش ساختار ژنتیک بیماری زایی 12 جدایه زنگ قهوه ای جمع آوری شده از مناطق مختلف کشور با استفاده از ژنوتیپ های مقاومت زنگ قهوه ای گندم تعیین گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که ژنهای و نسبت به همه جدایه ها مقاوم و ژنهای و نسبت به همه جدایه ها حساس هستند. با توجه به اینکه بیماری زایی برای ژن Lr19 در هیچ کدام از جدایه های مورد استفاده مشاهده نشد‘ این ژن به عنوان یک ژن موثر و قابل استفاده در برنامه به نژادی کشور معرفی می گردد ولی با توجه به نادر بودن ویرولانس برای این ژن در شرایط کشور ایران ‘ تشخیص آن در ارقام گندم مشکل است. در مورد سایر ژن های مقاومت مورد مطالعه و با توجه به فراوانی بیماریزایی برای آنها‘ ژن های Lr29با 33/8 درصد بیماری زایی‘ Lr24وLr28 با 25 درصد بیماری زایی از جمله ژن هایی هستند که می توانند به عنوان منابع مقاومت موثر در برنامه به نژادی کشور استفاده شوند. فاکتور بیماری زایی برای ژنهای Lr29, Lr28, Lr24 و به ترتیب در جدایه های مناطق همدان‘ دزفول و ماهدشت دیده شد‘ لذا با توجه به امکان پراکنش فاکتوهای بیماری زایی به سایر مناطق ‘ استفاده از این ژن ها بایستی در ترکیب با سایر ژن های مقاومت موثر و ترجیحاً ‘ ژن Lr34 که از جمله ژن های مقاومت در مرحله گیاه کامل است صورت گیرد. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که تنوع ژنتیکی در عامل بیماری زنگ قهوه ای در کشور ایران چندان زیاد نیست.
عوامل مختلفی در این مهم دخیل هستند که علت عمده آن استفاده گسترده از ژرم پلاسم های با ریخته ژنتیکی مشابه با منشاء سیمیت (CIMMYT ) است.https://jijas.ut.ac.ir/article_12973_fe26e0c3ef670188539448a3c816f681.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-اثر سطح و منبع چربی جیره بر عملکرد پروار گوساله های نر کردی12974FAعلینیکخواهحسن صادقیپناهاحمدزارعشحنهپرویزجامعیJournal Article19700101The effect of tallow and blended tallow plus poultry fat (4:1) on feedlot performance , carcass composition and digestibility were studied. 90 kordian yearling bull (initial body weight = 224±18 kg) were divided, based on weight and , assigned to one of three diets containing 0(CR) ,5% tallow (TR) and 5% blended fat (BR) . Bulls were adapted to the diets over aperiod of 15-d, followed a 98-d feeding period. Bulls were slaughtered and carcass characteristics were evaluated . Apparent digestibility . of fat in CR was lower (p<0.05) than in TR and BR (59.3 versus 68.84 and 78.5% ) . The digestibility of neutral detergent (40.5%) and acid detergen fiber (38.5%) of BR were lower than TR (47.0 and 42.0) and of CR (49.2 and 44.1% , respectively) . Average daily gains were 0.735,0.864 and 0.930 kg for CR , T R (p<0.05) and BR , respectively . feed conversion ratio of BR and TR were (p<0.05) superior to CR ( 7.92 and 8.34 versus 10.77) . supplemental fat did not affect dressing percentage (54.18,55.00 and 54.33 for CR,TR and BR , respectively) , fat thickness, longissiums muscle area (sq cm ) , chanel fat % (pelvic+ heart fat) and chemical composition of boneless meat of 10-11-12 ribs . In conclusion, inclusion of fat in diets improved performance and feed efficiency and resulted in substantial economic benefits, particularly , for belended fat.به منظور تعیین اثر سطح و منبع چربی بر عملکرد پروار گوساله های نرکردی‘90 راس گوساله با میانگین وزن اولیه 18 ±224 کیلوگرم در شرکت گوشت زیاران در منطقه زیاران بمدت 98 روز با چیره های غذایی (1) بدون مکمل چربی ؛ (2) حاوی 5% چربی مخلوط (پیه و چربی طیور به نسبت 4 به 1) تغذیه شدند. در این پژوهش قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی جیره ها ‘ افزایش وزن روزنه‘ بازده غذایی‘ درصد لاشه‘ قطعات لاشه‘ چربی داخلی‘ ضخامت چربی پشت ‘ سطح مقطع ماهیچه راسته‘ اندازه گیری شدند.
میانگین قابلیت هضم ظاهری جربی خام جیره های 1‘2 و 3 به ترتیب 3/59%‘ 84/68% و 54/78% قابلیت هضم دیواره سلولی 2/49% ‘ 0/47% و 5/40% و قابلیت هضم دیواره سلولی منهای همی سلولز 1/44% ‘0/42% و 0/38% بود. تفاوت بین میانگین ها در مورد صفات فوق معنی دار بود (0.5 >P) . قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین خام به طور معنی دار تحت تاثیر جیره غذایی قرارنگرفتند. میانگین افزایش وزن روزانه گوساله های تغذیه شده با جیره های 1‘2 و3 به ترتیب 735/0 ‘864/0 و 930/0 کیلوگرم‘ ضریب تبدیل غذایی 77/10 ‘34/8 و 92/7 و ضخامت چربی پشت 98/8 ‘25/10 و90/9 میلیمتر بودند. تفاوت بین میانگین ها برای این صفات معنی دار بود(0.5 >P) . درصد لاشه گرم گوساله های تغذیه شده با جیره های 1‘2 و3 به ترتیب برابر 18/54‘ 00/55 و 33/54 و درصد چربی داخلی 11/5 ‘12/4 و 76/4 بودند که از نظر آماری بطور معنی داری تحت تاثیر جیره غذایی قرارنگرفتند . تفاوت معنی دار ی بین گوساله های تغذیه شده با جیره های مختلف از نظر سطح مقطع ماهیچه راسته و ترکیبات شیمیایی گوشت بدون استخوان دنده های 10‘11 و 12 وجود نداشت.https://jijas.ut.ac.ir/article_12974_76a7ec1bf6e2439b6db0d0b0a585a378.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران32320010522-عکس العمل ارقام کلزا به تنش آب12975FAعباسدهشیریمحمدرضااحمدیزین العابدین طهماسبیسروستانیJournal Article19700101The response of five canola varieties to three different water stress treatments was studied in an experiment cinducted in 1997.E xperimental design was a split plot design with three replication on the basis of randomized complete blocks.water stress treatments (50mm/ 80 mm and 100 mm evaporation pan) were the main plots and varieties(Ceres, shiralee, Towre, Hyola and Eureka) as subplots. Results showed that yield , number of grains per pod and oil yield was significantly affected by water stress treatments, but there was no effect of water stress on 1000 grains weight and oil percentage. Different varieties showed different responses on form of number of pod per main stem, number of grains per pod , 1000 grains weight and oil yield. Among varieties shiralee produced the highest grain yield . under more sever water stress condition(110 mm evaporation pan) . shiralee and Eureka varieties produced ligher yield than other varieties. Water stress treaments also had significant effect on growth indices decreased under more water stress treatment (110 mm evaporation from pan)به منظور بررسی عکس العمل ارقام کلزا به رژیم های مختلف رطوبتی پنج رقم کلزای اصلاح شده در یک آزمایش مزرعه ای بر اساس طرح آماری کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی تحت تاثیر تیمار دور آبیاری در سه سطح مورد بررسی قرار گرفت . دوره آبیاری بر اساس تبخیر از تشتک تبخیر به میزان 50 میلی متر‘80 میلی متر و 110 میلی متر تعیین گردید و مقدار آب در هر آبیاری برابر 80 درصد میزان تبخیر در نظر گرفته شد. دور آبیاری به عنوان عامل اصلی و رقم به عنوان عامل فرعی منظورگردید. قبل از هر آبیاری از خاک کرت ها نمونه برداری و میزان رطوبت آن تعیین شد و با استفاده از منحنی P.F خاک پتانسیل آب خاک تعیین گردید. تیمار آبیاری بر عملکرد دانه‘ درغلاف و عملکرد روغن اثر معنی داری نداشت . تیمار آبیاری مبتنی بر 80 میلی متر تبخیر با سه بارآبیاری از شروع رشد سریع ساقه تا رسیدن‘بیشترین عملکرد دانه و عملکرد روغن را داشت . همچنین ارقام از نظر عملکرد دانه‘ تعداد غلاف در ساقه اصلی تعداد دانه در غلاف و وزن متوسط دانه و عملکرد روغن اختلاف معنی دارداشتند. در بین ارقام مورد بررسی رقم شیرالی بیشترین عملکرد دانه و روغن را تولید نمود. در دور آبیاری مبتنی بر 110 میلی متر ازتشک با دو بار آبیاری از شروع سریع ساقه تا رسیدن بیشترین عملکرد دانه از رقم های شیرالی و اویرکا به دست آمد و این دو رقم سازگاری خوبی در شرایط کمبود رطوبت ازخود نشان دادند.https://jijas.ut.ac.ir/article_12975_f4dbd329f1ee87ca6e17963f8bd7b46d.pdf