پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-تعهد سازمانی و موفقیت فارغ التحصیلان دانشکده کشاورزی
دانشگاه شیراز17156FAمحمد امیریاردکانیغلامحسینزمانیJournal Article19700101The rural and agricultural development are closely correlated to the degree of commitment of the personnel who serve as specialists and extension
agents in agriculture-related organizations. The primary purpose of this study was to investigate the factors influencing organizational commitment of
agricultural graduates of Shiraz University. The design of study was survey research method. The population consisted all graduates from 1370 to 1374 (1991-1994), who completed bachelor's degree in agriculture at Shiraz
University. A sample of 450 graduates of all agriculture majors, was selected by stratified random sampling. So, at least 40 graduates of every field were included in the sample. The instrument in this study was a 7 part
questionnaire. The questionnaire was examined by five specialists and the face
validity was confirmed. A pilot study was conducted with 30 graduates who were not members in the sample, to determine the reliability of the
instrument. Data was analysed using SPSSIPC computer program. Analysis of data was done using the following statistics: t-test, one-way analysis of variance and Pearson correlation coefficient. The results revealed that several factors
were significantly correlated with organizational commitment of the graduates. Employment success had a positive significant commitment. No significant correlation was observed between academic success and organizational
commitment of graduates. Finally, it is recommended to investigate organizational commitment of agricultural graduates from other universities, as
well as to include other level such as master and doctorate graduates.از عوامل عمده موثر بر تحقق اهداف سازمانهای مرتبط با کشاورزی و توسعه روستایی، تعهد سازمانی کارکنان و کارشناسان آن سازمانها می باشد. بنابراین بررسی عوامل تعیین کننده تعهد سازمانی فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی بمنظور ارتقای کیفیت برنامه های آموزشی دانشگاه حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر یا مرتبط با تعهد سازمانی فارغ التحصیلان دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز می باشد. این تحقیق با روش پیمایشی انجام شد. جمعیت مورد مطالعه فارغ التحصیلان سالهای 1370 تا 1374 دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (بالغ بر 1055 نفر) بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، حداقل 40 نفر از فارغ التحصیلان هر رشته یا طبقه به صورت تصادفی انتخاب و کل نمونه 450 نفر شد. ابزار سنجش، پرسشنامه بود که روایی صوری آن توسط اساتید صاحبنظر و پایایی آن پس از انجام مطالعه راهنما و محاسبه ضریب کرانباخ آلفا مورد تایید قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین گروههای فارغ التحصیل بر اساس نوع دیپلم، میزان همکاری با تشکل های دانشجویی در زمان تحصیل، میزان ارتباط با استادان و دانشجویان در دوره دانشجویی، اعتقاد به مطلوبیت روشهای تدریس در دانشکده، نگرش مثبت نسبت به مطلوبیت دروس اختصاصی کشاورزی، با تعهد سازمانی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. یافته های پژوهش نشان میدهد که همبستگی مثبت و معنی دار بین موفقیت شغلی فارغ التحصیلان با تعهد سازمانی ایشان وجود داشته ولی بین موفقیت تحصیلی فارغ التحصیلان با تعهد سازمانی آنان همبستگی معنی داری وجود ندارد. در پایان مقاله توصیه های عملی جهت بهبود کیفیت آموزش در دانشکده کشاورزی که مالاً منجر به ارتقاء سطح تعهد سازمانی فارغ التحصیلان می شود و همچنین توصیه جهت تکرار این مطالعه در سایر دانشگاهها مطرح گردیده است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17156_e1e627933b3327a51c2d97d2dd0398cf.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-اثرات سرما، ژیبرلین و تاریخ کاشت در بهبود کمی و کیفی و پیش رس کردن لاله واژگون (Fritillaria imperialis.L)17157FAمعصومه معمارمشرفیاحمدخلیقیعلیرضاطلاییJournal Article19700101In order to find out the qualitative and quantitative improvement of flowering of Fritillaria imperialis bulbs the counter-effect of chilling and
gibberellin on precocity was studied. The bulbs were collected from their natural site on Zagross mountains. They were treated with chilling and gibberellin then were grown under controlled conditions. The results indicate that suitable and limited chilling along with gibberellin application cause flowers, qualitative and quantitative improvement and precocity of the bulbs. This experiment was conducted using a completly randomized design with three replications in a greenhouse of Horticulture Dept, Faculty of
Agriculture in Karaj.تأثیر سرما و ژیبرلین و اثر متقابل آنها و همچنین اثر تاریخ کاشت بر کیفیت و کمیت گل لاله واژگون بررسی گردید. پیازهای لاله واژگون که از رستنگاه طبیعی (زاگرس) تهیه شده و سپس به مدتهای مختلف یک، دو، سه ماه و شاهد تحت سرما قرار گرفتند و سپس قبل از کاشت در دو تاریخ مختلف توسط ژیبرلین به غلظت 200 پی پی ام آغشته گردیدند. نتایج بدست آمده نشان داد که انبار پیازها در سرمای 8 درجه سانتی گراد به مدت یک ماه و همچنین تیمار ژیبرلین سبب افزایش کمی و کیفی گلها گردید بطوریکه طول و عرض گلبرگها، طول ساقه گلدهنده و تعداد گل افزایش یافتند و تاریخ کاشت نیز در پیش رس رشدن گلها مؤثر واقع گردید. این آزمایش در طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه های گروه باغبانی دانشکده کشاورزی در کرج به انجام رسید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17157_4c56bcb4cd80496d617e194da2aafbf5.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-اثر برگ چینی بر الگوی تجمع مادة خشک و عملکرد نهایی ذرت
دانه ای (Zea mays L.)17158FAیحییاماممحمد جواد ثقهالاسلامیJournal Article19700101Manipulation of the canopy structure in such a way that it would be able to intercept as much light as possible to maximize photosynthesis is one of the
most important ways of increasing crop production. To determine the role of stem reserves in the filling of car under the conditions of reduced current
photosynthesis, the present investigation was conducted in a complete randomized block design with four replicates and at Kushkak Agricultural Research Farm of Shiraz University. The results showed that removal or all blades' apical half in tassel complete emergence.: stage. increased the grain
yield by up to 21 %. This might have been the result of the greater light penetration. Complete defolition lion in 20 days after silk completely emerged
(SCE), reduced grain yield by 52%. However. the removal or tassel and all leaves above the car, except the nearest leaf to the car. in 1 () days after SCE,
had no effect on grain yield. Complete defoliation, on the other hand. significantly reduced final stem dry weight and its diameter. indicating an
increase in remobilization or assimilates from stem to the car.دگرگون سازی ساختار سایه انداز گیاهی بمنظور ایجاد وضعیتی که در آن تاج پوشش بتواند حداکثر نور لازم برای انجام فتوسنتز را دریافت کند، یکی از راههای مهم افزایش تولید گیاهان زراعی است. به همین منظور و همچنین برای تعیین نقش مواد ذخیره ای ساقه در پر شدن بلال، در شرایط کاهش فتوسنتز جاری گیاه، یک آزمایش مزرعه ای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و با چهار تکرار در تابستان سال 1376 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز واقع در کوشکک طراحی و اجرا شد. نتایج بدست آمده نشان داد که حذف نیمة انتهایی پهنک همه برگهای هر بوته در مرحله ظهور گل تاجی باعث افزایش عملکرد دانه بمیزان 21 درصد شد. حال آنکه حذف تمام برگهای گیاه 20 روز پس از ظهور کامل کاکل، باعث کاهش عملکرد بمیزان 52 درصد گردید. این در حالی بود که حذف گل تاجی و تمام برگهای بالای بلال بجز نزدیکترین برگ به بلال ده روز پس از ظهور کامل کاکل تأثیر معنی داری بر عملکرد دانه نداشت. پژوهش حاضرهمچنین نشان داد که حذف تمامی برگهای باعث کاهش معنی دار وزن خشک نهایی ساقه و قطر آن گردید که این امر نشان دهندة افزایش انتقال مجدد مواد ذخیره شده از ساقه به بلال بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17158_4ea99ed747312833e19adcbfc8c75d5e.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-تعیین سطح مطلوب انرژی و پروتئین جیره جوجه های گوشتی
در شرایط استرس گرمایی17159FAابوالقاسمگلیانقدرت اللهمیرزادهJournal Article19700101به منظور ارزیابی اثر سطوح انرژی و پروتئین جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی در شرایط استرس گرمایی (32 درجه سانتی گراد) مداوم، چهارصد جوجه نر و جوجه ماده یکروزه بر روی بستر پرورش یافتند. آزمایش بصورت فاکتوریل (2*2*2) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 5 تکرار و 10 جوجه نر یا ماده در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح انرژی (29000 و 3100 کیلوکالری در هر کیلوگرم)، دو سطح پروتئین (معادل nrc و 10% کمتر از NRC ) و دو جنس بودند. افزایش سطح انرژی جیره اثر معنی داری بر وزن بدن نداشت و ضرایب تبدیل خوراک را کاهش داد. سطح انرژی بالا، مصرف انرژی و پروتئین را بطور معنی داری (P<%1) افزایش داد و راندمان تبدیل انرژی و پروتئین به اضافه وزن را پایین آورد، در نتیجه باعث افزایش هزینه خوراک برای هر کیلوگرم اضافه وزن شد. افزایش سطح انرژی جیره با بیشتر نمودن مصرف پروتئین باعث کاهش درصد چربی حفره بطنی در 56 روزگی شد. کاهش سطح پروتئین جیره اثر معنی داری بر میزان رشد و ضریب تبدیل خوراک نداشت، اما باعث کاهش معنی دار (P<%1) مصرف پروتئین و افزایش راندمان استفاده از پروتئین برای اضافه وزن گردید. کاهش سطح پروتئین اثر چندانی بر چربی حفره بطنی نداشت. کم کردن سطح پروتئین جیره باعث کاهش معنی دار هزینه خوراک برای هر کیلوگرم اضافه وزن و کاهش درصد تلفات شد. وزن بدن، مصرف خوراک و راندمان غذایی بطور قابل ملاحظه ای در جنس نر بیشتر از جنس ماده بود و درصد تلفات در جوجه های ماده کمتر از جوجه های نر بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17159_5e18a5930d09065b99030ba7bf51b4e8.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه محصولات کشاورزی: مطالعه موردی
کشاورزان شهرستان ساری17160FAجوادترکمانیمحمدقربانیJournal Article19700101The main objective of the present study was to estimate the agricultural crop insurance demand function. The safety - first rule method was adopted to
estimate the attitudes toward risk for a sample of Saravi farmers. Agricultural crop insurance function was then estimated by using the Goodwin model.
Data for the current study were collected from 105 Saravi farmers who were
selected by a two
stage cluster sampling method in 1995-96. Results of the
study revealed that insurance subsidy, previous year production, membership in Iranian National Wheat Project, degree of risk aversion, rate of indemnity
payment to insurance premium and farmers' age and level of education have positive effects on demand for agricultural insurance. However. there were
negative relations between demand for insurance and variables of farm size and part time job opportunities.هدف کلی مطالعه جاری تخمین تابع تقاضای بیمه محصولات کشاورزی بود. گرایش به مخاطره نمونه ای شامل بهره برداران شهرستان ساری در استان مازندران با استفاده از روش قاعده اول اطمینان تخمین زده شد. سپس، تابع تقاضای بیمه با استفاده از روش گودوین برآورد گردید و عوامل مؤثر بر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های مورد نیاز این مطالعه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، از 105 گندم کار بیمه شده شهرستان ساری در سال 1374 جمع آوری شد. نتایج این بررسی نشان داد که متغیرهای یارانه بیمه، درجه ریسک گریزی، عضویت در طرح محوری گندم، تحصیلات و سن بهره بردار، نسبت غرامت پرداختی صندوق بمیه به حق بیمه دریافتی آن تأثیر مثبت بر تقاضای بیمه محصولات کشاورزی دارد. در حالی که، اندازه مزرعه و پاره وقت بودن بهره بردار روی تقاضا تأثیر منفی گذاشته است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17160_a02bf7378aee929885af710c69397f9c.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی زمان کرک ریزی و مراحل مختلف چرخه فولیکولی
در بز کرکی رائینی17161FAاحمد زارعشحنهسید عباسرأفتحمید رضا انصاریرنانیسید رضا میراییآشتیانیJournal Article19700101Primary and secondary hair follicle activity ,and fibre growth were studied in 12 male (6 one and 6 two year old) and 22 female (6 one. 6 two. 5
three and 5 four year old) Raeini gnats. To determine fibre growth, cashmere and guard hair diameter. follicle activity and secondary to primary follicle ratio
( S/P). samples in each case were taken from mid-body position of each animal. from November 1996 to July 1997. The trial was conducted at Raeini
Cashmere Breeding Station. Baft Kerman province (24' 17 'N). The obtained results showed that the growth of both cashmere and guard hair were not
significantly different among the_ age groups of goals. however, the effect of sampling lime on these traits was significant (P<O.O5). Cashmere growth was
higher in July than in march. while .guard hair growth was lower in July than in March. Mean fibre growth rates in different groups were 10.98.. 10.05. 11.49.
10.16. 6.96 and 7.68 mm/cm_ ,28 days. respectively. Mean fibre growth rate
was maximum in June and minimum in February. and the difference being
statistically significant (P«J.()S). Effects of age and sex Oil the trait were not significant. Mean cashmere diameter in all months. of one and two year old
males. and one. two. three and four year old females were 1931, 21.96. 19.04, 20.54. 19.07 and 20.49 microns. respectively. Effects of age and sex on
cashmere diameter were significant (f'«W5). the diameter in males being greater than in females. and in two year old goats greater than in one year old
ones. Cashmere diameter being maximum in June and minimum in November. Hair diameter variation corresponded with variations in live body weight.
Unlike sex, the effect of age on guard hair diameter was significant (P<O.O5).
Mean fleece weight and SIP were(_ 467.56±67.54gm and 1237±L15
respectively and for all groups. Mean secondary follicle activity varied during the year with. minimum in February through March, and maximum in July.
The activity of primary hair follicles showed variance too. being minimum in February. and maximum in July. Histological findings indicated that shedding
began in February except for one year old goats, for which it was in December or January. The results of this study may lead to the fact that Cashmere goats
(Raeini breed) might. in the Ion.!! run he selected for longer down growth periods or later shedding timeرشد الیاف و تغییرات فعالیت فولیکولهای کرک و مو در بزهای نر یکساله (6 رأس)، دو ساله (6 رأس)، بزهای مادة یکساله (6 رأس)، دو ساله (6 رأس)، سه ساله (5 رأس) و چهار ساله (5 رأس)، در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد بز کرکی رائینی در شهرستان بافت استان کرمان (عرض جغرافیایی ?17 و ْ29) مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین رشد طولی کرک و مو، قطر کرک و مو، میزان رشد مجدد الیاف پس از چیدن، نسبت فولیکولهای ثانویه به اولیه و میزان فعالیت فولیکولهای اولیه و ثانویه، از الیاف و پوست قسمت میانی بدن، بطور ماهانه به مدت 9 ماه از آبان 1375 تا تیر 1376 نمونه برداری بعمل آمد. نتایج نشان داد که از نظر رشد کرک و مو، بین گروههای فوق الذکر تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی اثر زمان بر روی این صفات معنی دار (P<%5) و رشد طولی کرک در تیرماه بیشتر از اسفند ماه بود. رشد طولی مو، بر عکس کرک در اسفند ماه بیشتر از تیرماه بود. میانگین وزن الیاف (کرک+مو) نمونه برداری شده در گروههای مذکور به ترتیب 98/10، 5 0/10، 49/11، 16/10، 96/6 و 68/7 میلی گرم در سانتی متر مربع سطح پوست در مدت 28 روز بود. اثر زمان نمونه برداری بر روی میانگین وزن الیاف معنی دار بود (P>%5) بطوریکه مقدار آن در خرداد ماه حداکثر و در بهمن ماه حداقل بود. اثر سن و جنس بر روی این صفت معنی دار نبود. میانگین قطر کرک نمونه برداری شده در نرهای یکساله و دو ساله، و ماده های یکساله، دو ساله، سه ساله و چهار ساله به ترتیب 31/19، 96/21، 4 0/19، 54/20، 7 0/19 و 49/20 میکرون بود. اثر سن و جنس روی قطر کرک معنی دار (P>%1) و قطر کرک در جنس نر بیشتر از ماده و در دوساله ها بیشتر از یکساله ها بود. حداقل قطر کرک در آبان ماه و حداکثر ان در خرداد ماه بود. در تمام گروههای مورد آزمایش، تغییرات قطر مو در طول زمان، با تغییرات وزن زنده هماهنگی داشت و با افزایش وزن زنده در فصل بهار، قطر مو نیز افزایش نشان داد. اثر سن روی قطر مو معنی دار (P<%5)، ولی اثر جنس معنی دار نبود. در گروههای مورد بررسی، میانگین وزن بیدة سالانه 54/67 ±56/467 گرم و نسبت فولیکولهای ثانویه به اولیه 15/1 ± 37/12 بود. میزان فعالیت فولیکولهای ثانویه در طی ماههای مختلف، متغیر بود و حداقل آن در بهمن و اسفند مشاهده شد که پس از آن به سرعت افزایش یافته و در تیرماه به حداکثر مقدار خود رسید. میزان فعالیت فولیکولهای اولیه نیز در طول زمان متغیر بوده، در بهمن ماه حداقل و در تیرماه حداکثر بود. یافته های بافت شناسی نشان داد که ریزش در بزهای یکساله در آذر یا دی ماه آغاز شده و در بقیه گروهها در بهمن ماه شروع می شود. بر اساس نتایج این تحقیق، و در دراز مدت بایستی انتخاب روی بزهایی صورت گیرد که طول دوره رشد کرک در آنها طولانی تر بوده و آغاز ریزش دیرتر باشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17161_8b190a6016908e2754188ffef69ff3f2.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-اثر تنش شوری روی جذب و توزیع ازت در دو رقم گندم17162FAکاظمپوستینیمجتبی یوسفیرادJournal Article19700101In a greenhouse experiment. the nitrogen uptake and distribution responses of two wheat (Triticum aestivum L) cultivars. one of which known
t()r salt tolerance, were evaluated in a split plot design with three replications. Salinity levels used. were zero. 2.5 and 5.n g/I of NaCI in irrigation water.
starting with 22 days after seed germination. The tissue nitrogen content in different parts of the plant was determined using Kjcldahl method. The results
showed that N uptake decreased with increasing salinity levels. but the slope varied significantly, being lower in the tolerant Tabassi Cy.. as compared with
Inia - 66. It seems that N uptake is inhibited in the presence of high levels of univalent cat ions such as Na + The two cuitivars differed. regarding N
distribution pattern within the plant body. Tabassi CV.. despite an initially
higher N accumulation allocated lower amount of N to straw. and a higher amount to the grain, thereby its nitrogen yield significantly increased as
compared with Inia - 66. The results indicate that nitrogen accumulation and distribution in wheat could be considered as a trait related to and dependent
on salinity resistance.واکنش جذب ازت و توزیع ازت در گیاه نسبت به تنش شوری در دو رقم گندم طبسی و اینیا- 66 در یک آزمایش گلخانه ای و در قالب یک طرح کرتهای خرد شده با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمارهای شوری شامل سه سطح صفر، 5/2 و 5 گرم در لیتر کلرور سدیم (NaCl) در آب آبیاری بود که از 22 روز بعد از سبز شدن بذور اجرا شد. محتوای ازت بافت گیاهی در اندام های ریشه، بخش هوایی و دانه به روش کلدال تعیین شد. نتایج نشان داد که با افزایش سطوح شوری کل از جذب شده در گیاه کاهش می یابد. ولی شیب این کاهش بین دو رقم مورد آزمون تفاوت معنی دار داشته و در رقم مقاوم طبسی کندتر بود. بنظر می رسد فراوانی حضور کاتیونهای یک ظرفیتی نظیر سدیم (Na) نقش بازدارنده جذب ازت را داشته باشند. دو رقم از نظر الگوی توزیع ازت در داخل بوته تفاوت زیادی داشتند. رقم طبسی در مقایسه با اینیا- 66 به رغم تجمع بیشتر ازت در بوته، مقدار کمتری از آن را در پایان دوره رشد به کاه اختصاص داده و بخش زیادی را به دانه انتقال داد و به این ترتیب عملکرد ازت در آن از افزایشی معنی دار نسبت به رقم دیگر برخوردار بود. با توجه به نتایج حاصل بنظر می رسد تجمع و توزیع ازت در گیاه بتواند بعنوان یک صفت مرتبط با مقاومت به شوری در گیاه مورد توجه قرار گیرد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17162_b7c12d2febfb39858a4be19ffa9eff0d.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-ارزیابی خصوصیات هیدرولیکی قطره چکانهای ساخت داخل17163FAتیمورسهرابیفرزاد اکرامنیامهدی میرابزادهJournal Article19700101The performance of emitters used in trickle irrigation systems is one of the main factors affecting the irrigation efficiency. In order to achieve high emission uniformity, emitters should discharge water uniformly. Most of the existing irrigation systems are low in uniformity of emission. therefore. an evaluation of hydraulic parameters of different emitters is useful in
optimazation of system design which also would lead to an improvement of overall system performance. In this study the hydraulic and technical
characteristics of emitters made in Iran and in some other countries were
evaluated. Hundred emitters were selected from each of nine manufacturers'
products. the 48 of which were randomly picked to be used in the performance of necessary tests. Seven types which made in Iran and two made
in other countries. From the selected emitters. five were of the long path type, two pressure compensating and two the simple orifice type. Evaluation
parameters such as emitter discharge exponent (x). empirical factor (k),
pressure-discharge relation ('I - h), emitter manufacturer's coefficient of variation (Cv), emission uniformity (EU), allowable maximum pressure variation of system ( h\h)\. emitler discharge coefficient of variation (Vqs), statistical uniformity (Us), and emitter discharge coefficient of variation (Vpf)
were determined in pressure heads ranging from 5 to 20 meters. Tests were carried out according to ASAE standards for micro-irrigation systems. The
evaluation parameters were evaluated separately each under six different pressure heads (5. 8.10.12.15 and 20 meters). By obtaining four different
types of equations (exponential. power, logarithmic and linear) for each type of emitters. the proper pressure-discharge relationship was found out and
selected. Emitter performance evaluation parameters such as Vgs. Us. Vqh
and Vpf were also evaluated by using 16 emitters of each type, in the pressure heads ranging from 10 to 12 meters as related to their hydraulic properties. Finally, after the completion of the required tests and determining evaluation parameters, the expressions, excellent, good, fair, poor and unacceptable were
used to indicate emitters, evaluation and performance. From nine types of tested emitters, three were found to be excellent, one good, one fair, one poor
and the rest unacceptable.چگونگی کار خروجیها یکی از عوامل اصلی تعیین کننده راندمان یک سیستم آبیاری قطره ای است. در طراحی اینگونه سیستمها برای رسیدن به راندمان آبیاری بالا قطره چکانهای مورد استفاده باید از یکنواختی بالایی برخوردار باشند. متأسفانه واقعیت امر حکایت از عدم یکنواختی در اکثر سیستمهای طراحی و بهره برداری شده می نماید. مشخص نمودن پارامترهای هیدرولیکی قطره چکانها کمک مؤثری به طراحی بهینه نموده و باعث بهبود کارآیی آبیاری قطره ای می شود. در این تحقیق خصوصیات فنی و هیدرولیکی انواع قطره چکانهای ساخت داخل و خارج کشور مورد ارزیابی قرار گرفت، قطره چکانهای مورد مطالعه در این تحقیق 9 نمونه (هفت نمونه ساخت داخل و دو نمونه ساخت خارج) و از هر نمونه 48 عدد بطور تصادفی از میان 100 عدد قطره چکان انتخاب و مورد آزمایش قرار گرفت. از قطره چکانهای انتخابی پنج نمونه طولانی مسیر (long path)، دو نمونه تنظیم کننده فشار (pressure compensating) و دو نمونه روزنه ای (orifice) ساده می باشند. پس از انجام آزمایش های لازم پارامترهایی نظیر توان جریان (x)، ضریب تناسب قطره چکان (k)، رابطه دبی فشار (q-h)، ضریب تغییرات ساخت قطره چکان (Cv)، یکنواختی پخش (EU) حداکثر تغییرات فشار مجاز در سیستم (Dh/h)، ضریب تغییرات تخلیه قطره چکان (Vqs)، یکنواختی آماری (Us)، ضریب تغییرات تخلیه قطره چکان از جنبه هیدرولیکی (Vqh) و ضریب تغییرات عملکرد قطره چکان (Vpf) در محدوده فشاری 5 الی 20 متر تعیین گردیدند. پارامترهای حاصله بر اساس استانداردهای ASAE)) سیستمهای آبیاری میکرو (Micro-irrigation) ارزیابی گردیدند. پارامترهای (?h/h,EU,Cv,k,x) در شش بار فشار مختلف (5، 8، 10، 12، 15 و m20) بصورت تفکیکی مشخص و مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس برای تعیین رابطه بهینه دبی- فشار از چهار معادل نمائی- توان، لگاریتمی، خطی استفاده و بهترین معادله انتخاب گردید. پارامترهای ارزیابی عملکرد قطره چکان نظیرVqf,Vqh,Us,Vqs با استفاده از 16 عدد از هر قطره چکان در محدوده با فشار 10 الی 12 متر با توجه به خصوصیات هیدرولیکی قطره چکانها مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت پس از انجام آزمایشهای لازم و تعیین کلیه پارامترهای فوق الذکر، قطره چکانهای نمونه بر اساس تعاریف طبقه بندی توصیف شده بر حسب عبارات (عالی، خوب (متوسط)، نسبتا خوب (مرز خوب و ضعیف)، ضعیف، غیر قابل قبول) تفسیر و مورد ارزیابی قرار گرفت. در ارزیابی بعمل آمده از 9 نمونه قطره چکان مورد آزمایش، سه نمونه عالی، یک نمونه در حد خوب، یک نمونه در حد ضعیف تا غیر قابل قبول و سه نمونه غیر قابل قبول مشاهده گردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17163_8bb4791bd67d1cf00972c2b673e2753a.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی ارزش غذایی پروتئینهای تک یاخته تولید ایران در تغذیه
جوجه های گوشتی17164FAرسولپیرمحمدیمحمودشیوازادعلی اکبر یوسفحکیمیJournal Article19700101Three experiments were conducted to determine the nutritive value of locally produced single cell proteins (scp). The first experiment was based on
completely randomized block design in a 1 factorial arrangement. Main effect of scp levels (0, 3. 6 & 9%) in diets on performance was significant (P<O.O5).
A quadratic regression existed between scp Ievels with body weight gain and
feed consumption (P<O.01). There was observed a linear regression between scp levels and feed conversion (P<O.Ol). Main effect of two kinds of scp
replacement (with or without fishmeal) on body weight and feed conversion was observed as significant (P<O.O5). Diets containing fishmeal were better
than those without. Type of scp on weight gain was significant (P<0.01. the significance being more pronounced in diets containing torula yeast. A
biological experiment was conducted to determine protein quality of torula yeast and Saccharomyces in semipurified diets. PER. NPR and NPU values
were",also calculated hut the values were not significant (P<0.05). In an addional experiment. also protein's quality was chemically determined. DBC, DBL and pepsin digestibility values of torula yeast. Saccharomyces and Methylotroph bacteria were determined. but the values obtained were not significant (P<0.05به منظور بررسی ارزش غذایی پروتئینهای تک یاخته (scp) تولید ایران در تغذیه جوجه های گوشتی 3 آزمایش جداگانه انجام شد. آزمایش اول در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی و به صورت فاکتوریل ( 4 سطح scp* 2 نوع جایگزینی* 2 نوع scp) انجام گردید. اثر سطح scp (0، 3، 6 و 9% در جیره) بر روی عملکرد جوجه ها معنی دار (P<0.05) بود. تفکیک اثرات سطوح scp بر روی افزایش وزن و غذای مصرفی رابطه درجه دوم (P<0.01) را نشان داد. بین سطوح SCP و ضریب تبدیل غذایی همبستگی مثبت (P<0.05) مشاهده گردید. اثر دو نوع جایگزین SCP (با حضور یا عدم حضور پودر ماهی) در کل دوره بر روی افزایش وزن وضریب تبدیل غذایی معنی دار (P<0.01) و به نفع جیره های شامل پودر ماهی بود. آزمایش دوم در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی با 3 تیمار، دو نوع scp تورولا و ساکارومیسس و جیره بدون ازت و به منظور سنجش کیفیت پروتئین دو نوع SCP با جیره های نیمه خالص، انجام شد و برای تعیین کیفیت پروتئین از معیارهای NPU,NPR,PER استفاده گردید. تجزیه داده های حاصل نشان داد که دو نوع scp از نظر معیارهای فوق با همدیگر تفاوت معنی دار (P<0.05) ندارند. آزمایش سوم در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 نوع، scp تورولا، ساکارومیسس و متیلوتروف به منظور سنجش خواص شیمیایی پروتئینهای مذکور در آزمایشگاه انجام شد و خواص شیمیایی مانند Pep.dig,DBL,DBC تعیین گردیدند. تجزیه داده های حاصل نشان داد که سه نوع scp از نظر خواص ذکر شده با همدیگر تفاوت معنی داری (P<0.05) ندارند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17164_c68e35fd41c21208102f388eef7c82a8.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی اثر تعادل کاتیون- آنیون جیره ها بر روی عملکرد رشد، تعادل اسید- باز خون و خصوصیات لاشة بره های پرواری ورامینی17165FAپرویزجامعیجمالفیاضیعلینیکخواهJournal Article19700101Thirty-two Varamini male Iambs. about three months old and with 19.63±2.4 Kg body weight were used to study the effect of varying dietary cation-anion concentration [C-A] on growth performance, acid-base balance,
nutrient digestibility, bone strength and carcass characteristics. The rations contained 0, 200, 400 and 600 meq Na+K-CI-S/Kg of feed. Each group of
eight lambs was fed one of the rations ad libitum during a 1OO-day test. Body composition and nutrient digestibility of the rations were measured by urea dilution test and Cr203 method, respectively. At the end of feeding trial, the Iambs were slaughtered, dressing percentage, chemical composition of boneless carcass and bone strength were measured. Increasing the [C-A] of the rations resulted in higher average daily gain. 207 vs 261 g (P<0.05) and better feed conversion (7.20 vs 8.26). The results indicated that, ration containing 200, 400 and 600 meq per Kg DM had no effect on feed digestibility. The effect of [C-A] on blood pH was positive (P<0.05). The
effect of [C-A] on fat of whole carcass, hone, moisture, carcass dry matter was positive (P<0.05). The Iambs fed 0 [C-A] had the weakest bone strength.اثر تعادل کاتیون- آنیون جیره ها (DCAB) بر روی افزایش وزن روزانه، بازده غذایی، تعادل اسید-باز خون، قابلیت هضم جیره ها، مقاومت استخوان و خصوصیات لاشه بره ها مورد مطالعه قرار گرفت و برای این منظور از 32 رأس بره نر ورامینی با میانگین سن 9±101 روز و متوسط وزن 4/2±62/19 کیلوگرم استفاده شد. در قالب یک طرح بلوکهای کامل تصادفی بره ها با چهار گروه وزنی، چهار جیره با سطوح مختلف تعادل کاتیون- آنیون صفر، 200، 400 و 600 میلی اکی والان در کیلوگرم مادة خشک به مدت 100 روز تغذیه شدند. در این مدت در فواصل هر 14 روز افزایش وزن و بازده غذایی اندازه گیری شد. قبل از پایان بررسی قابلیت هضم جیره ها به روش اکسید کرم ((Cr2O3 مورد ارزیابی قرار گرفت و با استفاده از تکنیک ترقیق اوره، فضای انتشار اوره در مایعات خارج سلولی مطالعه شد. در پایان آزمایش بره ها ذبح و ترکیبات شیمیایی و خصوصیات لاشه بدون استخوان و قدرت استخوانها تعیین شد. نتایج نشان داد که کمترین افزایش وزن روزانه 161/0 از آن جیره با DCAB صفر و بیشترین 207/0 گرم از آن جیره با DCAB 400 میلی اکی والان بر کیلوگرم ماده خشک بود (p>0/05) سطوح مختلف DCAB روی اسیدیته خون اثر معنی داری داشت (p>0/05) بهترین ضریب تبدیل غذایی بره ها (20/7) با DCAB 400 میلی اکی والان و بدترین آن (26/8) با DCAB صفر حاصل شد. نتایج بدست آمده از تفکیک قطعات لاشه و تجزیه بافتها نشان داد که DCAB روی چربی کل لاشه، استخوان، درصد رطوبت، ماده خشک و چربی خام لاشه بدون استخوان اثر معنی داری دارد (P>%5) نتایج مربوط به خصوصیات مکانیکی استخوان نشان داد که مصرف جیره غذایی دارای DCAB صفر میلی اکی والان ضعیف ترین استخوان را بوجود می آوردhttps://jijas.ut.ac.ir/article_17165_00cdf6f4f5d913a041a02e26d8f8da73.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی اثر آبشویی بر تحکیم پذیری خاکهای گچی17166FAحسنرحیمیامیر پویان نژادهاشمیJournal Article19700101Control of undesirable and detrimental deformation of foundation material is important for modern super-structures. The problem is still more important be hydraulic structures founded on gypsiferous soils. For a safe
design of foundations supported by gypsiferous soils, it is vital to determine the physical and mechanical characteristics of the soil during its leaching
process. For evaluation of consolidation properties of gypsiferous soils
after the process of leaching, three samples were taken from three regions in Iran, known for their gypsiferous soils (Vafraghan plain in Saveh; Nekoo ¬Abad and Abshar plain in Isfahan and Ghir - Karzin plain in Fars province).
The Samples. gypsum content were (16 - 22), (21 - 32) and (6 - 10) respectively. To investigate the process of leaching and fixation of gypsum in
the soils, a physical laboratory model was devised and compacted samples at optimum moisture content, were leached by distilled water under 75, 135 and
215cm. hydraulic head for a period of 90 days. To evaluate the possibility of fixation of gypsum by chemical compounds, a treatment was made using 1:100
solution of sodium oxalate as mixing water (instead of distilled water) and tested under 215cm. hydraulic head for a period of 90 days. In order to
investigate the effect of magnesium chloride on the leaching rate of gypsum, another treatment was leached by a 5% normal solution of magnesium choride
under 215cm. head, for a period of 90 days. The overall results of the experiments indicated,that gypsum leaching of soil samples from Isfahan,
Saveh and Shiraz with SM, SC ,and CL classification, were (13.0 - 43.1), (4.3 ¬30.1) and (2.4 - 9.4) percent, respectively. The leaching process increased the rate of consolidation (Cc) of the samples by (1.6 - 1.9), (1.1 - 1.2) and (0.7 ¬0.9) times, respectively. The coefficients of consolidation were also increased
to (1.9 - 87.8), (0.6 - 7.5) and (0.9 - 2.3) times those of the initial conditions, respectively. Application of sodium oxalate to mixing water had no
considerable effect on gypsum fixation. and magnesium chloride caused higher rate of gypsum dissolution, but finally reduced consolidation rate because of
salt deposition.یکی از مسائل مهم در ساخت سازه ها و تأسیسات مدرن، جلوگیری از تغییر شکلهای غیر مجاز پی سازه هاست که گاهی ممکن است تخریب سازه را نیز به دنبال داشته باشد. این مسئله بویژه در سازه های آبی مستقر روی خاکهای گچی از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای طراحی مطمئن پی در خاکهای گچی، لازم است یک روش منطقی برای تعیین خصوصیات فیزیکومکانیکی این خاکها و تغییرات آن طی فرآیند انحلال گج بکار گرفته شود. در این تحقیق برای رسیدن به هدف مذکور، سه نمونه خاک از سه منطقه ایران که دارای خاک گچی می باشند (دشت و فرقان در ساوه، دشت نکو آباد و آبشار در اصفهان و دشت قیروکارزین در استان فارس) تهیه شد که هر یک به ترتیب حاوی (22-16)، (32-21) و (10-6) درصد گچ بودند. برای بررسی پدیده انحلال و تثبیت گچ در خاک، یک مدل فیزیکی آزمایشگاهی ساخته شد و نمونه های متراکم شده در رطوبت بهینه، به مدت 90 روز تحت بارهای هیدرولیکی 75، 135 و 215 سانتی متر مورد آبشویی با آب مقطر قرار گرفتند. همچنین در یکی از تیمارها به منظور تثبیت گچ بجای آب اختلاط از محلول (100: 1) اگزالات سدیم، استفاده گردید و نمونه متراکم شده حاصل نیز به مدت 90 روز و تحت بار هیدرولیکی 215 سانتی متر مورد آبشویی قرار گرفت. بمنظور بررسی اثرات کلرور منیزیم در تسریع فرآیند شستشوی گچ، تیماری دیگر با استفاده از محلول کلرور منیزیم (5 % نرمال) به مدت 90 روز تحت بار هیدرولیکی 215 سانتی متر مورد شستشو قرار گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که میزان آبشویی گچ در خاکهای اصفهان، ساوه و شیراز با طبقه بندی CL,SC,SM به ترتیب (1/43-0/13)، (1/30-3/4)، (4/9-4/2) درصد بوده است. این میزان آبشویی باعث شد که نشست های خاک در آزمایش تحکیم به ترتیب (6/1 تا 9/1)، ( 1/1 تا 2/1) و (7/0 تا 9/0) برابر گردد. اثر آبشویی بر ضریب تحکیم در خاک اصفهان (9/1-8/87)، در خاک ساوه (6/0 تا 5/7) و در خاک شیراز (9/0 تا 3/2) برابر حالت اولیه بوده است. همچنین آزمایشها نشان داد، چنانچه اگزالات سدیم بصورت آب اختلاط مصرف گردد، تأثیر محسوسی در تثبیت گچ در خاک نداشته و استفاده از کلرور منیزیم بعضا موجب شست و شوی گچ از خاک می گردد اما به دلیل ترسیب خود ماده در خاک، شرایط تحکیم پذیری آن ممکن است تحت تأثیر قرار گرفته و مقدار نشست ناشی از تحکیم کاهش یابد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17166_ebbc8d6ef16b5f84b2065c80dda00ff7.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-جایگزینی تریتیکاله بجای ذرت در جیره های غذایی
جوجه های گوشتی17167FAهوشنگ لطفالهیانمحمودشیوازادعلینیکخواهJournal Article19700101416 broiler baby chicks were used in a completely randomized design
*
with 12 treatments in a 3 4 factorial arrangement to study the effect of corn
replacement by triticale in broilers nut rition. Based on metabolizable energy
estimation of triticale, a series of isocaloric and isonitrogcnous broiler starter and grower diets were formulated in which four different percentages (0, 25,
50 and 100%) of the corn were replaced by either untreated, water treated or a cellulosic enzyme treated triticale grain. Performances of the chicks fed with
the twelve experimental diets were compared with those fed with control corn-soybean diet during a seven week period. Weight gain. feed conversion
'4
rate, and feed consumption were measured weekly, for the starter and grower period al1d for the whole seven weeks of experimental period. Percent
mortality and feed cost per kilogram weight gain were also determined as compared with the chicks fed with the control corn-soybean meal diet. The
results indicate that feeding untreated triticale grain up to 50% instead of corn has no effect on weight gain. However feed consumption was not affected up
to 100% replacement of triticale for corn. Treating triticale either with water or enzyme increased the nutritional value of triticale, and chicks fed with all
levels of treated triticale had same weight gain and feed conversion as the control group and better weight gain and feed conversion than the chicks fed
with untreated triticale. It is concluded that feeding up to 50% untreated triticale grain instead of corn has no effect on economical performance of
broiler. However for feeding higher levels (up to 100%) of triticale in broiler diet, water treating or enzyme supplementation arc recommended.به منظور استفاده از تریتیکاله بجای ذرت در تغذیه جوجه های گوشتی پس از تخمین انرژی قابل متابولیسم تریتیکاله، با استفاده از نسبتهای جایگزینی 25، 50، 75 و 100 درصد تریتیکاله فرایند نشده، تریتیکاله خیسانده شده در آب (بمدت زمان 8 ساعت به نسبت وزنی برابر با آب) و تریتیکاله فرایند شده با آنزیم (آنزیم تجارتی بیوفیدپلاس به میزان 1000 قسمت در میلیون) بجای ذرت، جیره هایی با انرژی و پروتئین یکسان تنظیم و در یک آزمایش با طرح آماری کاملا تصادفی و روش تجزیه فاکتوریل با 12 تیمار و 4 تکرار برای هر تیمار به 416 قطعه جوجه نر گوشتی به مدت 7 هفته پس از یک هفته از رشد اولیه جوجه ها و با جیره شاهد بر اساس ذرت- سویا (بدون تریتیکاله) مقایسه گردید. در طول آزمایش افزایش وزن جوجه ها، میزان خوراک مصرفی، بازده غذایی به صورت هفتگی و در دوره های آغازی و رشدی و نیز در کل دوره اندازه گیری شد. درصد تلفات و هزینه افزایش یک کیلوگرم وزن زنده در پایان آزمایش برای کل دوره محاسبه گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که در کل دوره از نظر میزان جایگزینی، جوجه های تغذیه شده با جیره شاهد و جیره های 25 و 50 درصد تریتیکاله جایگزین ذرت نسبت به جیره های 75 و 100 درصد تریتیکاله جایگزین ذرت از رشد بهتری برخوردار بودند و اختلاف بین میانگینهای رشد معنی دار بود (p<%5) از نظر خوراک مصرفی اگر چه اختلاف بین میانگینها معنی دار نبود اما خوراک مصرفی از جیره شاهد و جیره 25 درصد تریتیکاله جایگزین ذرت کم و با افزایش میزان جایگزینی تاریخ پذیرش مقاله 75 درصد بر مقدار خوراک مصرفی افزوده شده ولی در 100 درصد جایگزینی از میزان خوراک مصرفی کاسته شده است. جیره شاهد و جیره 25 درصد تریتیکاله جایگزین ذرت دارای بازده غذایی بهتری بوده است. از نظر اثر فرآیندهای مختلف، جیره شاهد و جیره های حاوی تریتیکاله فرآیند شده سبب رشد بهتری شده و میانگینهای رشد از نظر آماری در یک گروه قرار گرفته اند در صورتیکه جیره حاوی بیش از 50% دانه تریتیکاله فرایند نشده موجب رشد کمتری گردید. اختلاف بین میانگینهای خوراک مصرفی معنی دار نبود. جیره شاهد و جیره های حاوی دانه تریتیکاله فرایند شده نسبت به جیره های حاوی تریتیکاله فرایند نشده دارای بازده غذایی بهتری بودند و اختلاف بین میانگینها معنی دار بود (P<%5) با توجه به مقایسه میانگینهای صفات بررسی شده در این تحقیق استفاده از تریتیکاله بجای ذرت تاریخ پذیرش مقاله میزان 50 % در جیره های غذایی جوجه های گوشتی توصیه می گردد و چنانچه میزان جایگزینی بالاتری مورد نظر باشد استفاده از آنزیم یا خیساندن دانه تریتیکاله باید مورد نظر باشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17167_5cf9ce7a4e3e1ea984d5dace82440cc5.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-تعیین فاصله بهینه بین تیغه های گاو آهن کج ساق متقابل برای دستیابی به خاکورزی مطلوب17168FAمحمد حسینرئوفتحمید مشهدیمیغانیJournal Article19700101Field experiments were conducted to find the optimum spacing's within two bent leg plows mounted on a tool-bar and between two sets of plows in subsequent trips. The optimum spacing's would result in improved soil physical conditions at comparatively lower energy demand. The plows were operated on a clay-loam soil at 15% moisture content, db. at tractor forward speed of 3.5 kmh-1. A split-plot design with three replications was considered for the study. Three plowing depths (25, 35 and 45cm )and four interrow spacing's
(95, 115, 135 and 155 cm)were considered as the main and sub-treatment in
the study, respectively. The spacing's between two subsequent rows were held at half of the corresponding interrow spacing's. In each experiment the draft torce and changes in the soil physical conditions were measured. The analysis of the data revealed the significant increasing effects of plowing depth and spacing on the draft requirement. The power required by the plows for the
within the rows spacing range of 95-155cm and the depth range of 25-45 em was in the range of 16.5- 23.5 kw. The cumulative infiltration over 45 min. for
the interrow spacing's and the between row spacings increased up to 2.8 and 1.8 times that of before tillage conditions, respectively. Sharp decrease in soil cone index compared with before tillage conditions were noticed for both spacings. Two multiple regressions were performed to correlate the measured parameters and the spacing's. The equations suggest that the optimum interrow spacing and spacing between two subsequent trips are 122 and 47.5
cm, respectively. Observing the recommended spacing's would result in better
soil tillage and higher field efficiency at comparatively lower cost and therefore should benefit the farmers.بمنظور تعیین فاصله بهینه بین دو واحد گاو آهن کج ساق و همچنین تعیین فاصله بهینه بین دو ردیف متوالی گاوآهن جهت دستیابی به خاکورزی مطلوب همراه با توان مصرفی کم آزمایشهای مزرعه ای انجام گرفت. بدین منظور گاو آهن مذکور بر یک میله افزار سوار شده و در مزرعه ای با بافت لومی رسی در رطوبت 15% وزن خاک خشک با سرعت پیشروی تراکتور برابر با 5/3 کیلومتر در ساعت مورد آزمایش قرار گرفت. آزمایشها در قالب طرح کرتهای خرد شده و با احتساب سه تکرار انجام گردید. عمق خاکورزی بعنوان فاکتور اصلی در سه سطح 25، 35 و 45 سانتی متر و فاصله بین دو ردیف مجاور بعنوان فاکتور فرعی در چهار سطح 95، 115، 135 و 155 سانتی متر انتخاب گردید. فاصله بین دو ردیف متوالی در هر تیمار نصف فواصل بین دو تیغه مجاور در نظر گرفته شد. در هر آزمایش مقادیر مقاومت کششی مصرفی و تغییرات حاصله در خصوصیات فیزیکی خاک در فواصل بین دو تیغه مجاور و بین دو ردیف متوالی اندازه گیری گردید. نتایج آزمون کشش بیانگر اثرات معنی دار فاصله بین تیغه ها و عمق خاکورزی بر مقاومت کششی بوده بطوریکه افزایش هر یک موجب افزایش این نیرو گردید. توان مورد نیاز دستگاه برای محدوده فاصله 155-95 سانتی متری، و محدوده عمق 45-25 سانتی متری در محدوده 5/23-5/16 کیلووات متغیر بود. متوسط نفوذ تجمعی آب در خاک در مدت 45 دقیقه در فواصل بین دو تیغه مجاور و در فواصل بین دو ردیف متوالیل به ترتیب به میزان 8/2 و 8/1 برابر نسبت به قبل از خاکورزی افزایش یافت/ کاهش چشمگیر شاخص مخروطی نسبت به قبل از خاکورزی از دیگر نتایج حاصله می باشد که از دو رگرسیون چند متغیره بمنظور ارتباط پارامترهای اندازه گیری شده و فواصل مورد نظر استفاده گردید. معادلات حاصل، فواصل بهینه بین دو تیغه مجاور و بین دو ردیف متوالی را بترتیب برابر 122 و 5/47 سانتی متر پیشنهاد می نماید. رعایت فواصل توصیه شده بهنگام بکارگیری این نوع گاوآهن، موجبات بهبود خصوصیات فیزیکی خاک، و افزایش راندمان مزرعه ای در عین نیاز به توان مصرفی کمتر را فراهم آورده و از این رو برای زارعین سودمند می باشد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17168_79cd67585f5bce9f87412a59ce2da76d.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی چند شکلی های DNA بین جمعیت های سن گندم
Eurygaster integriceps put. در ایران با استفاده از روش RAPD-PCR17169FAزریرسعیدیمرتضیاسماعیلیسیروسعبدمیشانیغلامعباسعبداللهیخلیلطالبیJournal Article19700101To identify DNA polymorphisms in Sunn pest populations in different regions of IRAN, non parasitized adult females were collected from Fars,
Esfahan, Jiroft, Karadj, Varamin, Mashhad, Boroojerd, Kermanshah and Moghan. DNA was extracted by miniprep method. In this study twenty
primers were selected at random and tested on each sample. For analysis of data primers: UBI, UB2, UB58 and UB62 were selected. These primers amplified template DNA satisfactorily. Grouping was done based on Jaccard's similarity coefficient. These analyses indicated that populations of Karadj,
Varamin, Esfahan and Fars stand in one group and populations of Boroojerd and Kermanshah are in another group, while populations of Moghan, Jiroft and Mashhad go to separate groups. The most genetical differences could be
identified in populatIons of Kermanshah and Boroojerd versus population of Jiroft and the least genetical differences could be identified between Fars and
Esfahan populations.برای تعیین چند شکلی های DNA در جمعیت های سن گندم،. Eurygaster intergriceps put (scutelleridae: Heteroptera) حشرات کامل این گونه از مناطق قادر آباد فارس، مبارکه اصفهان، جیرفت، کرج، ورامین، مشهد، بروجرد، کرمانشاه و مغان جمع آوری شدند. استخراج dna از حشرات کامل ماده پارازیته نشده با انجام تغییراتی در روش مینی پرپ صورت گرفت. برای انجام واکنش pcr، 20 آغازگر بطور تصادفی انتخاب و بر روی نمونه ها آزمایش گردید. آغازگرهای UB62,UB58,UB2,UB1 تکثیر DNA الگو را به خوبی انجام دادند بنابراین برای تجزیه و تحلیل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند. گروه بندی نمونه ها بر اساس ضریب تشابه Jaccard صورت گرفت. طبق نتایج بدست آمده جمعیتهای کرج، ورامین، اصفهان و فارس در یک گروه، جمعیت های بروجرد و کرمانشاه در یک گروه و جمعیت های مغان، جیرفت و مشهد نیز هر کدام در گروههای جداگانه ای قرار گرفتند. بیشترین تمایز ژنتیکی بین جمعیتهای غرب کشور (بروجرد و کرمانشاه) و جنوب شرق کشور (جیرفت) و کمترین تمایز ژنتیکی بین جمعیت های اصفهان و فارس دیده می شودhttps://jijas.ut.ac.ir/article_17169_ab476315f5f174913e9899ca9d5ca591.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی بیواکولوژی موش مهاجر Cricetulus migratorius (Pall.) در مزارع گندم و جو استان تهران17170FAالهاماحمدیغلامحسینوثوقیمسعوداربابیJournal Article19700101Bioecological studies of Cricetulus migratorius was investigated in barley and wheat fields during 1996 - 97 in Tehran province. By using the snap traps, population density of C. migratorius was studied in various localities. From among 5 species collected (Mus musculus, Cricetulus migratorius, Apodemus
sylvaticus, Microtus socials, Merion persicus), the C. migratorius was found the second dominant injurious one (24.6%) after M musculus (31.3%). The atmospheric conditions in the month of Ordibehesht (May) caused maximum birth rate which they can reach sexual maturity in months of summer. The average weight of mature female was about 20g. Max. number of litters observed by an individual female has weight between 30 - 40 gr and is 9.5 - 11 cm in body length. Number of litters was found varied from 1 - 10, with an average of 8.6 litters/female in the spring. The young used to feed from
mother milk during the first 6 days of their birth and become sexually mature within 45 - 50 days of their life cycle. C. migratorius rarely tries to make burrows as habitat and generally occupies the other rodents' burrows, mainly M socials. The general structure of the burrows made by C. migratorius is
simple with 2 - 3 entrances. The depth of the burrows was variad depending on the temperature. Max. and Min. depths were recorded 30 and 43 cm in summer and winter seasons respectively. They usually dig the burrows in soft
soil. The burrow is made up of 62 - 65% of plant fiber and 21 - 26% soft soil. The main activity of this animal is confined during night hours to about 22.7 min/hour, while during day time this was recorded only 5.5 min/hour. By
fissuring the burrows it was observed that, more than 1/3 of the burrow wasبیواکولوژی موش مهاجر Cricetulus migratorius (Pall.) در مزارع گندم و جو استان تهران در طی سالهای 76-1375 بررسی گردید. بر طبق تحقیقات بعمل آمده مشخص گردید که از میان پنج گونه جمع آوری شده:
Merion persicus, Apodemus sylvaticus, Mus musculus, Cricetulus migratorius و Microtus socialis، گونه موش خانگی (Mus musculus) با 3/31% جمعیت و سپس موش مهاجر (migratorius C.) با 6/24% جمعیت در مزارع گندم و جو استان از بیشترین تراکم برخوردار هستند. در شرایط آب و هوایی استان بیشترین میزان تولید مثل این گونه در اردیبهشت ماه ملاحظه گردید. ماده های بارور با وزن 20 گرم قادر به تولید مثل بوده و حداکثر میزان زاد و ولد در ماده هایی با وزن 30 تا 40 گرم و اندازه 11-5/9 سانتی متر مشاهده گردید. تعداد جنینها در فصول مختلف متغیر است و بیشترین میزان ان در فصل بهار (با متوسط 6/8) در استان مشاهده گردید. با انجام تله گذاریهای متعدد، تعداد جنینهای موجود در رحم ماده های گرفتار شده در تله از یک تاریخ پذیرش مقاله ده نوزداد متغیر بوده است. نوزادان در شش روز اول از شیر مادر تغذیه نموده و دوره زندگیشان در طی 50-45 روز کامل می گردد. لانه های استفاده شده توسط این جانور ترجیحاً مربوط به گونه های دیگر بویژه موش مغان M.socialis بوده و لانه هایی که توسط این گونه ایجاد می گردد به شکل ساده با داشتن دو الی سه دهانه ورودی و بیشتر در خاکهایی که دارای بافت نرم و سبک می باشد دیده شد. عمق لانه نسبت به میزان درجه حرارت متغیر می باشد و حداکثر و حداقل آن بترتیب 43 سانتی متر و 30 سانتی متر در فصول زمستان و تابستان مشاهده گردید. ترکیب ساختار مواد لانه بترتیب 65-62 درصد از الیاف مختلف گیاهی و 26-21 درصد از خاک نرم متراکم تشکیل شده بود. این گونه شب فعال است و متوسط میزان فعالیت آن در یک ساعت در طول روز 5/5 دقیقه و در طول شب 7/22 دقیقه در طی ماههای اردیبهشت، خرداد و تیر در استان بدست آمد. این جونده به غلات صدمه وارد می کند و با استفاده از شکافتن لانه ها معلوم شد که بیش از یک سوم فضای لانه از گندم و جو انباشته شده و حداکثر ذخیره غذایی به مقدار 800 گرم مشاهده و وزن گردید. در فصل بهار این جانور بیشتر از قسمتهای سبز، گلها و میوه ها و از اواخر تابستان به بعد از بذر و ریشه گیاهان و محصولات غده ای تغذیه می نماید. در بررسی رجحان غذایی گونه فوق در آزمایشگاه مشخص گردید که بیشترین تمایل را به نان با میزان متوسط 9 گرم در روز دارا می باشند که متوسط میزان مصرفی ان در سال 3285 گرم است.https://jijas.ut.ac.ir/article_17170_566dd1d910b81822cb3b046fcc879f61.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-بررسی اونتوژنی Asaphes suspensus (Nees) (Hym. Pteromalidae)
هیپرپارازیتوئید شته سیب زمینی
Macrosiphum euphorbiae Thomas (Hom. Aphidiae17171FAاسداللهمیرکریمیJournal Article19700101The ontogeny and larval development of Aphidius suspensus was carried out under laboratory conditions during 1996. In this investigation electronic microscope (scanning) was used and developmental stages of about 100 samples, photographed. These studies show that, the eggs are ovoid without
terminal prosessus or stalk, about 0.235 mm length, 0.115 mm width larvae hymenopteriform with 14 segments, 0.57 mm length, 0.24 mm width, the
widest part of body is mesothorax, mandibles falciform and dorsal parts of body segments are covered with thorn like setae. First instar larval period is
about 70 hours. The second instar larvae is about 0.79 mm length, 0.30 mm width without mandible hut with a row of setae, one on each segment along
the body. Duration of this stage is about 33 hours. The third instar larvae is about 1.25 mm length and 0.54 mm width, mandibles visible, with transverse furrows on each dorsal segment spiracles visible. Third instar larval period is
about 35 hours. The fourth larvae is about 1.7 mm length and 0.65 mm width, with cylindrical body shape and distinct dorsal line on thorax and abdomen.
On head capsule antennae and mouth parts with different types of setae, papilles, mouth parts include, lahro - clypeus, mandibles, maxillae and labium. On the body and fine pubescents on caudus. Two types of caudal furrow
vertical and transverse are visible. This stage dures about 72 hours. Nymphal period is about 72 hours. Complete life cycle from eggs to adults under laboratory conditions is about 14 days.در جریان کاوشهای آزمایشگاهی، تغییرات رشدی تخم و چهار مرحله لاروی A.suspensus زنبور هیپرپارازیت Aphidius nigripes زنبور پارازیتوئید شته ها، توسط میکروسکوپهای الکترونی و نوری و فتوگرافی های زیاد روی یکصد نمونه تفکیک دوره های مختلف لاروی مورد بررسی قرار گرفت. تخم بیضی شکل و بدون دنباله، طول متوسط 235/0 و عرض 115/0 میلی متر و لارو از نوع لارو Vermiform بوده و بدنش از 14 حلقه تشکیل یافته است. لارو سن اول: به طول متوسط 57/0 و عرض 24/0 میلی متر، پهن ترین قسمت بدن مزوتوراکس، آرواره های بالا داسی شکل (Falciform) و در سطح پشتی بدن در همه حلقه های شکمی موهای خار مانند دیده می شود. دوره لاروی سن اول به طور متوسط 70 ساعت است. لارو سن دوم: به طول متوسط 79/0 و به عرض 30/0 میلی متر و بدون آرواره است. موهای ناحیه پشتی افزایش یافته و موهای خار مانند در یک ردیف در طول بدن در هر حلقه یک موی بوجود می آید. دوره رشدی لاروسن دوم 33 ساعت است. لاروسن سوم: بطول 25/ 1 و عرض 54/0 میلی متر است. آرواره ها در این سن ظاهر می شوند. شیارهای عرضی کوتاه در سطح پشتی هر حلقه بدن تشکیل می گردد. منافذ تنفسی کاملاً مشهود است. طول دوره رشد این لارو 35 ساعت است. لارو سن چهارم: بطول 70/1 و عرض 655/0، بدن استوانه ای با یک خط فرورفته سراسری در ناحیه پشت است. علاوه بر سه نوع موی (setae)، سه نوع برجستگی خار مانند (Papille) حسی در روی سر و قطعات دهان مشاهده می شود. شاخکها و پالپهای آرواره پایین و لب پایین از همین نوع پاپیل تشکیل یافته اند. قطعات دهانی از بخش labor-clypeus و آرواره بالا و آرواره پایین و لب پایین ذوزنقه ای شکل تشکیل یافته است. روی حلقه آخری بدن (Cauda) موهای ظریفی قرار گرفته است و روی ان دو نوع شکاف افقی و عمودی دیده می شود. دوره رشد لارو سن چهارم 72 ساعت است. دوره شفیره گی 72 ساعت است، لذا دوره رشدی این زنبور تا ظهور حشره کامل در شرایط آزمایشگاه 14 روز بطول می انجامد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17171_5358ccdbec6f39f6186473e4a04963ad.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-تعیین مناسب ترین گزینه توزیع آب در شبکه آبیاری
(مطالعه موردی شبکه آبیاری قوریچای)17172FAصلاح کوچکزادهمحمد جوادمنعمشهرام کسبدوزJournal Article19700101The performance of an open irrigation system is a complex function of many factors such as the hydraulic capacity of the system, the types of the utilized structures, control systems, delivery strategies, and management policies for water distribution. The impact of each factor on the operational performance of an irrigation system is very difficult to determine. The hydraulic condition in the network for the variety of possible operations and control systems that might be applied could not be determined manually. To achieve reliable assessment of the network performance, advanced computational facilities (hardware and software) should be utilized. Only with such facilities the effect of various delivery strategies could be determined and the influence of different factors on the operational performance evaluated. The main objectives of the current paper are to introduce some performance indicators that have been used recently in the literature and to determine the best operation (water delivery strategy) for Qurichay irrigation network based on performance indicators given by Molden and Gates. In this research a hydrodynamic model called ICSS-POM was utilized. Three delivery strategies were considered and simulated by the model. These delivery strategies are: continuous flow with a fixed flow rate, continuous flow with variable flow rates, and non-continuous flow. The performance indicators were evaluated for these strategies using the output of the simulation. Based on the
determined indicators the second delivery strategy was chosen as the most appropriate for the studied network.عملکرد یک روش بهره برداری در شبکه انتقال و توزیع آب تابع رفتار هیدرولیکی جریان در شبکه می باشد. از این رو ارزیابی کمی و دقیق عملکرد روشهای بهره برداری مستلزم تعیین رفتار هیدرولیکی جریان شبکه در طول زمان می باشد. از طرفی هیدرولیک جریان در یک شبکه متأثر از عواملی مانند نوع سیستم کنترل شبکه، ساختمان فیزیکی شبکه، نوع روش بهره برداری و بالاخره سیاستهای مدیریتی اختصاص و تحویل آب می باشد. به این ترتیب ملاحظه می شود که مطالعه اثر عوامل فوق بر هیدرولیک جریان بدون استفاده از ابزارهای محاسباتی کارآمد غیر ممکن است. بنابراین ارزیابی دقیق عملکرد روشهای مختلف بهره برداری و مطالعه اثر عوامل مختلف بر عملکرد این روشها تنها با استفاده از مدلهای ریاضی توانمند میسر خواهد بود. هدف اساسی این تحقیق معرفی شاخصهای عملکرد برای ارزیابی روشهای بهره برداری یک شبکه انتقال و توزیع آب، همچنین تعیین گزینه برتر از میان گزینه های پیشنهاد شده می باشد. شبکه ای که در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفته شبکه آبیاری و زهکشی قوریچای است که در استان آذربایجان شرقی واقع شده است. برای این شبکه سه گزینه بهره برداری پیشنهاد شده که عبارتند از روش بهره برداری جریان دائمی با دبی ثابت، جریان دائمی با دبی متغیر و جریان متناوب. بهترین گزینه بهره برداری گزینه ای است که دارای مطلوب ترین مقادیر شاخص های عملکرد باشد. در این تحقیق از شاخصهای پیشنهادی مولدن و گیتس استفاده شده است. شاخصهای عملکرد، خود بر اساس پارامترهایی استوار شده اند که تعیین آنها به کمک یک مدل هیدرودینامیک میسر است. در این تحقیق گزینه های بهره برداری انتخابی به کمک مدل هیدرودینامیک ICSS-POM شبیه سازی شده اند. سپس شاخصهای عملکرد به کمک پارامترهای مختلفی که از ستاده های مدل استخراج شده اند تعیین شده اند. تدقیق در نتایج شاخصهای عملکرد نشان داد که گزینه دوم را به عنوان گزینه برتر بهره برداری می توان انتخاب کرد.https://jijas.ut.ac.ir/article_17172_1338706be4120bd06ddccaf7e1188f02.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-تجزیه و تحلیل رشد سه رقم سیب زمینی در سطوح مختلف الگوی کاشت و تراکم بوته17173FAسید عطاء ا...سیادتسید ابوالحسن هاشمیدزفولیمصطفی ولیزادهسعید صادق زادهحمایتیJournal Article19700101order to determine the effect of two row widths (55 and 70 cm) and tour planting densities (3.0, 4.5, 6.0, and 7.5 plants per unit area) on the physiological characteristics of three potato varieties (Draga, Aoula, and
Kasmoos), a statistical split-split plot experiment in randomized complete block design with four replications was conducted during the 1996 growing
season at the Research Station Of Agricultural Faculty Of The Islamic Azad
University Of Ardabi1. Sampling was done in 31, 59, 87, 110, 127, and 156 days
after planting (DAP), with two plants from each plot. Several polynomial models were tested to ascertain the models which can have the best least
squares fit to the observed data for total dry weight (TDW), leaf dry weight (LDW), tuber dry weight (TUDW), and leaf area index (LAI) relative to time
(T). Nine growth analysis parameters consistang of crop growth rate (CGR),
tuber growth rate (TUGR), relative growth rate (RGR), relative tuber growth
rate (RTUGR) , net assimilation rate (NAR) , specific leaf area (SLA), leaf arearatio (LAR), leaf area index (LAI), and leaf area duration (LAD) were
computed. Maximum CGR was obtained with Kasmoos cv., row width 50 cm and plant density of 6.0 pl/m2 as 14.03, 9.00, and 10.33 glm2/day respectively in 70 days after planting. Optimum LA! for above treatment combination in this
region was 1.95. In all treatments, NAR decreased in proportion to time. However, with plants under high density, N AR was high. Furthermore these plants are of high efficiency in assimilation. The highest TUGR went to Aoula
cv. (9.602 glm2/day) in planting pattern 55 cm (8.482 glm2/day) and planting
density of 7.5 pl/m2 (10.443 glm2/day). In general, Kasmoos cv. (2068.63 glm2)
with row width of 70 cm (2041.58 glm2) and planting density of 6.0 pl/m2 (2331.68 glm2) was the best and suggestable treatment combination for the Ardabil region.به منظور تعیین اثرات دو فاصله ردیف (55 و 70 سانتی متر) و چهار سطح تراکم بوته (0/3، 5/4، 0/6 و 5/7 بوته در متر مربع) روی خصوصیات فیزیولوژیکی سه رقم سیب زمینی (دراگا، آئولا و کاسموس) در منطقه اردبیل، آزمایش کرتهای دوبار خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار طی سال زراعی 1375 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل اجراء شد. در مجموع شش نمونه برداری در تاریخهای 31، 59، 87، 110، 127 و 156 روز پس از کاشت بعمل آمد و با اندازه گیری سه پارامتر وزن خشک برگ، شاخص سطح برگ و وزن خشک کل مولفه های مختلف رشد محاسبه شدند. بیشترین سرعت رشد گیاه زراعی مربوط به رقم کاسموس بود که از الگوی کاشت 55 سانتی متر و تراکم 0/6 بوته در واحد سطح بدست آمد که معادل 3 0/14 گرم در هر متربع در هر روز بود. مناسبترین شاخص سطح برگ در منطقه معادل 95/1 تعیین شد که توسط رقم کاسموس حدود 70 روز پس از کاشت همزمان با به حداکثر رسیدن مقدار سرعت رشد گیاه زراعی بدست آمد. سرعت جذب خالص در طول زمان روند نزولی داشته و علاوه بر آن بوته های مورد کاشت در تراکمهای بالای بوته مدت زمان بیشتری قابلیت تولید آسیمیلات را حفظ کردند. بیشترین سرعت رشد غده مربوط به رقم آئولا با الگوی کاشت 55 سانتی متر و تراکم 5/7 بوته در واحد سطح بدست آمد که معادل 443/10 گرم در متر مربع در هر روز بود. در این آزمایش نتیجه گرفته شد که مقدار عملکرد با سرعت رشد گیاه زراعی همخوانی بیشتری در مقایسه با سرعت رشد غده داشته و بیشترین عملکرد غده مربوط به رقم کاسموس با الگوی کاشت 70 سانتی متر و تراکم 0/6 بوته در متر مربع بود که معادل 68/2331 گرم در واحد سطح بود.https://jijas.ut.ac.ir/article_17173_72d5b57897cea2d9e4dc2c188eceb732.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-عمل ژن برای مقاومت در مرحله بلوغ نسبت به زنگ زرد در گندم17174FAمحمدرضاقنادهاJournal Article19700101Four crosses were made amongst the susceptible Tiritea and the adult plant resistant genotypes PB-081. PB-137, BB - 184 and PB - 241 to obtain
F1,F2 and backcrosses. Parental, F1,F2 and backcross populations were evaluated in the field for rust severity, inoculated with pathotype 134E102 A¬of stripe rust. At three different dates, rust severity was recorded for individual plants at ten day intervals, starting from growth stage 40 (zadok's scale) or before boot swollen. The area under the disease progress curve (AUDPC) was calculated and a weighted analysis was used for the generation mean analysis. Resistance in the four adult plant resistant genotypes, in cross with susceptible cultivar, was dominant. The joint scaling test indicated that the inheritance of stripe rust resistance was described by the additive-dominance components and epistasis. mainly additive x additive. Heritability ranged from moderate to high and number of segregating genes governing resistance ranged from 3 to 6 for four genotypes mentioned aboved.به منظور مطالعه عمل ژن برای مقاومت به زنگ زرد در گندم ، چهار ژنوتیپ (لاین) مقا وم به زنگ زرد (PB-241,PB-184,PB-137, PB-081) با رقمی حساس (Tiritea) تلاقی داده شدند و سپس تلاقی های برگشتی باهر دو والدو F2 هر تلاقی بدست آمد. والدین ، f1و F2 و تلاقی های برگشتی مرتبط به هر تلاقی با استفاده از نژاد 134E102A زنگ زرد در مزرعه مورد ارزیابی قرار گرفتند . در سه تاریخ متفاوت شدت آلودگی گیاههان نسبت به زنگ با فواصل ده روزه ثبت گردید که شروع آن در مرحله قبل از حاملگی گیاه بود (مرحله boot stageیا مرحله 40 از مقیاس زیداکس) . سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری (AUDPC) محاسبه گردید و سپس با استفاده از تجزیه وزنی میانگین نسلها ، چهار تلاقی فوق تحت بررسی ژنتیکی قرار گرفتند . مقاومت در چهار لاین (در تلاقی با والد حساس فوق الذکر ) غالب بود. آزمون مقیاس وزنی نشان داد که مقاومت به زنگ زرد بوسیله اجزای افزایشی ، غالبیت و اپی ستازی خصوصا افزایشی * افزایشی توصیف می گردد. توارث پذیری از متوسط تا زیاد متغیر بود و تعداد ژن کنترل کننده مقاومت بین 6-3 برای چهار رقم فوق بر اورد گردید.https://jijas.ut.ac.ir/article_17174_75af6bb5097bf7059c4a360f356b31d4.pdfپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران2019990421-آنالیز فاکتوری سازه های تاثیر گزار بر آزمون کارشناسی ارشد کشاورزی از دیدگاه هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران17175FAایرج ملکمحمدیجوادزادعلیاسدیحشمت اللهسعدیJournal Article19700101Although there has been few research dealing with the selection of student for post secondary education in different disciplins concluding that the selection process has not been quite appropraite and it should be revised logically but, unfortunately no research has been conducted as yet dealing with
the selection of appropriate graduate candidates at M.Sc level. Due to the lack of a unique selection process, some universities around the world require
the applicants to respond to few questions in an application form prior to their admission were as some higher education systems as in Iran, require the
applicants to take part in a qualification entry exam. This research studied the attitudes of the agricultural faculty members in the University of Tehran about the mechanism of the Graduate Student Admission Process (GSAP). The research population was 131 faculty members. Twenty three members were
not available during the time research was running due to their mission in sabbatical leave or Ph.D studies. Therefore 108 faculty members were included in the study from which 93 questionnaires were received back. The
research instrument was a two part questionnaire. The first part was consisted of 17 personal and professional characteristics, and the second was consisted
of 57 items considered as influencing the GSAP. The Alfa Cronbach Coeficient of 0/87 and 0/89 were calculated for reliabilitv measurement of the first and second part of the research instrument respectively. SPSSWin7 was applied to process the data collected. Data reduction process such as factor
analysis and group comparison methods as well as measuring correllations were applied. Forty six out of 57 factors have been agreed by the
respondents to be effective in GSAP. Attitudes of the faculty members were statistically different in 10 factors based on their level of education, age, area
of specialty, university rank, and the number of their participation in designing the entry test items at M.Sc level. Applying factor analysis through Varimax factor rotation device, showed that among 22 out of 47 factors, which were
positively influencig GSAP, 17 items played meaningful role building factors. and these factors expressed 68.1 percent of GSAP }'Iriance. These factors were identified and were recommended to be considered in GSAP process for
better selection of the candidates.در مورد نحوه گزینش دانشجو برای کارشناسی (آزمون سراسری) تحقیقات مختلفی صورت گرفته که غالباً دال بر این هستند که گزینش دانشجو در کشور نیازمند تغییر و تحول است (مجتهدی 1372). اما متاسفانه پیش از این تحقیقی در خصوص نحوه و زوال گزینش دانشجوی کارشناسی ارشد در ایران و یا سایر کشورهای جهان صورت نگرفته است. معذالک، دست کم شیوه نامه های هر دانشگاه خارجی می تواند مشخص کننده این امر در دانشگاه مربوطه باشد. این تحقیق در پی بررسی نظرات اعضای هیات علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در مورد نحوه و روال گزینش دانشجوی کارشناسی ارشد کشاورزی و با هدف دست یابی با عمده ترین سازه های مورد توافق آنان در این خصوص بود تا با استفاده از آن بتوان راه کارهایی مناسب تر برای گزینش داوطلبان ارائه کرد. جامعه آماری آن نیز 131 نفر اعضای هیات علمی مزبور می باشند. از بین این اعضاء قریب 23 نفر بازنشسته، مامور به تحصیل، اعزام به خارج و یا در ماموریت فرصت مطالعاتی و در نتیجه خارج از دسترس بودند. لذا فقط 108 نفر تمام شماری شدند و پرسشنامه تحقیق برای آنان ارسال گردید. از این تعداد 92 نفر (18/85 درصد) به پرسشنامه مزبور پاسخ دادند. یک پرسشنامه فاقد ارزش بررسی و مابقی در پرونده اطلاعاتی درج و اطلاعات واصله داده پردازی شدند. پرسشنامه تحقیق حاوی 74 پرسش در چهار قسمت بود. برای داده پردازی از نرم افزار SPSSWin7 استفاده شد. روشهای آماری به کار رفته شامل آمار توصیفی برای معرفی جامعه آماری و تعریف موقعیت رتبه ای سازه های 57 گانه تحقیق بود. در قسمت دوم تحقیق یعنی بخش تحلیلی که مربوط به سنجش تشابه پاسخهای واصله از گروه های مختلف پاسخگویان (بر حسب ویژگی های)و به عبارت بهتر تفاهم سنجی بین آنان بود از آماره من ویتنی و تجزیه واریانس یکطرفه ناپارامتری (کروسکال والیس) به ترتیب برای مقایسه نظرات دو و یا چند گروه از پاسخگویان هیات علمی استفاده شد. در عین حال در قالب Data Reduction در مرحله تحلیل کیفی (Qualitative Analysis) از تحلیل عاملی (Factor Analysis) برای کاهش سازه ها و ترکیب بندی آنها استفاده شد. قابل ذکر است که ضریب آلفا کرونباخ (Reliability Coeficient) برای پرسشنامه در بخش نخست 87/0 و برای مابقی پرسشنامه (سازه ها) برابر 89/0 بود. در مجموع 46 سازه از 57 سازه مورد تفاهم و توافق کلی پاسخگویان بود که از این تعداد 22 سازه باید در آزمون مطرح و 25 سازه نباید در آن مطرح شوند. متغییرها و ویژگی های شخصی پاسخگویان موجب اختلاف نظر آنان در 11 سازه بود. تحلیل عاملی با بهره گیری از چرخش عاملی به روش واریماکس 8 عامل را مشخص نمود که در مجموع 19 سازه از 22 سازه ای که باید در آزمون مد نظر قرار گیرند در ساخت این 8 عامل نقش داشتند. این تعداد عامل رویهم 1/68 درصد از واریانس گزینش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را تعیین می کند.https://jijas.ut.ac.ir/article_17175_669941bebc7a19369f96da855f7a2d7d.pdf