پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-طراحی و ارزیابی یک سیستم هوشمند درجه بند سیب گلدن دلیشز با منطق فازی18764FAعلی نجاتلرستانیمحمودامیداحمد طباطبائیفرعلیمحمدبرقعیسعید باقریشورکیJournal Article19700101Fuzzy logic was applied as a decision support system to grade Golden Delicious apples. Such features as color, and size are measured through a data acquisition system consisting of an apple sorter, illumination chamber, webcam and a PC. In total 250 apples were selected for the test. The selected apples were graded by human experts based on their color and size. Five different sets or grades ranging from very low quality, to very high, were produced. In order to find the performance of proposed fuzzy inference system (FIS) the same sets of fruits were fed to the Fuzzy expert system. For input (color and size) and output (apple grade) fuzzy linguistic variables of the FIS, triangular and trapezoidal membership functions were selected. Totally, 125 rules with logical AND operator, Mamdani implication, and Center of maximum method for defuzzification were employed to develop an efficient fuzzy expert system for decision making concerning apples’ grades. The algorithm is implemented in Visual Basic 6 programming language in 1825 lines of program. The developed VB program can automatically capture image of each apple and extract its RGB color and size features. The software generates all the 125 rules by comparing these features with the reference input. The rules are then exported to Matlab’s for further investigation concerning the precision of algorithm. These tests were conducted on a two way system i.e. off-line and on-line. Grading results obtained from the developed FIS scheme shows 91.2%, and 95.2% agreement for off-line and on-line methods, respectively, as compared with the results obtainted through human expert. These show the good correlation between the results obtained from the FIS and human expert tests. Therefore, based on these results the automatic apple sorter can be designed and developedدر این تحقیق منطق فازی به عنوان سیستم تصمیمیار برای درجهبندی سیبهای گلدن دلیشز اعمال شد. ویژگیهایی مثل رنگ و اندازه سیبها از طریق سیستم جمعآوری دادهها که از یک نوار نقاله، یک محفظه نورپردازی، یک webcam و یک رایانه شخصی تشکیل شده بود، اندازهگیری شد. تعداد 250 نمونه سیب انتخاب شدند که به وسیله کارشناس خبره از نظر رنگ و اندازه درجهبندی شدند طوری که پنج درجه مختلف خیلی بد، بد، متوسط، خوب و خیلی خوب برای سیب تولید شد. به منظور ارزیابی سیستم استنتاج فازی(FIS) پیشنهاد شده همان نمونههای سیبهای درجه بندی شده به وسیله کارشناس خبره به سیستم تغذیه شدند. برای متغیرهای زبانی ورودی و خروجی سیستم فازی، توابع تعلق مثلثی و ذوزنقهای به کار گرفته شدند. در مجموع 125 قاعده با عملگر منطقی AND، سیستم استنتاج ممدانی، روش مرکز ماکزیممها برای غیر فازی سازی به خدمت گرفته شدند تا یک سیستم خبره مؤثر فازی برای تصمیمگیری در مورد درجه سیب ایجاد گردد. الگوریتم در محیط ویژوال بیسیک نسخه 6 در 1825 سطر برنامه طراحی و پیادهسازی شد. برنامه توسعه داده شده ویژوال بیسیک میتواند به طور خودکار یک تصویر از هر سیب گرفته و مشخصههای RGB رنگ و اندازه آن را استخراج نماید. نرمافزار تمام 125 قاعده را توسط مقایسه ویژگیهای سیب با ورودیهای مرجع تولید میکند. قواعد تولید شده سپس به نرمافزار Matlab برای بررسی بیشتر دقت الگوریتم منتقل میشود. این آزمایشات به دو روش
off-line وon-line اجرا شدند. نتایج درجهبندی به دست آمده از سیستم توسعه داده شده فازی دارای همخوانی 2/91% و 2/95 % به ترتیب برای on-line و off-line با نتایج به دست آمده از درجهبندی به وسیله کارشناس خبره را نشان داد. این بیانگر یک همبستگی خوب بین نتایج استخراج شده از سیستم فازی و درجههای پیشبینی شده به وسیله کارشناس خبره میباشد. بنابراین براساس این یافتهها، ماشین درجهبند خودکار سیب میتواند طراحی و ساخته شده و به تولید انبوه برسد.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی اثر قارچهای میکوریزای آربوسکولار و فسفر بر مقدار جذب فسفر توسط نهال چای در خاک استریل18765FAاحسانکهنهمحمدرضا حقپرستحسن رمضانپوراحمد شیرینفکرپریساعلیزادهJournal Article19700101In order to study the effect of AM fungi and phosphorus on P uptake by tea seedlings, a study soil sample was selected from Tea Research Station of Rezvanshahr, Guilan Province. The soil was sterilized in an autoclave at 1.2 atm for 1 hour. The experimental design was a factorial complete randomized blocks one with two factors of mycorrhizal fungi (non-mycorrhizal application, as control, Glomus etunicatum, Glomus intraradices and Glomus versiforme) and phosphorus (0, 8, 35 mg/kg soil) with three replications. Colon 100 Iran was used for tea cultivation. Before tea seedlings planting, inoculums were added to the soil. Pots moisture content was kept at 60% F.C. At the end of 16th week of growth, plants were harvested and prepared for chemical and biological analysis. Data analyzed with MSTATC & Excel softwares. Results of analyisd of variance showed that simple effect of phosphorus and mycorrhizal fungi on plant phosphorus content was not significant, wherea their interaction effect was of significance (p<0.01), so that those inoculated with G. versiforme in P0, had a maximum content of phosphorus. Consequently, it can be recommended that for soils similar to the study types of soil, G. versiforme would be more efficient in enhancing phosphorus uptake than either G. etunicatum or G. intraradices, respectively.به منظور بررسی اثر قارچهای میکوریزا آربوسکولار و مقادیر فسفر بر جذب فسفر در نهال چای، نمونه خاکی از ایستگاه تحقیقات چای رضوانشهر انتخاب گردید. خاکها پس از آماده سازی، با استفاده از دستگاه اتوکلاو در فشار 2/1 اتمسفر به مدت یک ساعت استریل شدند. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، با دو عامل شامل: قارچ میکوریزای آربوسکولار در چهارسطح بدون قارچ یا شاهد(F0)،(F1) Glomus etunicatum،Glomus intraradices(F2) و(F3) Glomus versiforme و فسفر با سه سطح صفر (P0) ، (P1)8 و (P2)35 میلیگرم در کیلوگرم خاک، در سه تکرار اجرا شد. از قلمههای ریشهدارشده کلون 100 ایران، جهت کشت استفاده گردید. در پایان هفته شانزدهم رشد، اندامهای هوایی و زمینی گیاه، برداشت شده و جهت تجزیه های شیمیایی آماده سازی شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی کاربرد فسفر و قارچ میکوریزا آربوسکولار بر مقدار فسفر گیاه معنیدار نیست، اما اثر متقابل آنها در سطح احتمال یک درصد معنیدار است. با مقایسه میانگینها مشخص شد که گیاه تلقیح شده با قارچ گلوموس ورسیفورم در سطح فسفری صفر بیشترین مقدار فسفر را دارد، به طوری که مقدار فسفر گیاه نسبت به تیمار بدون تلقیح و فسفر( P0F0)، 43/59 درصد افزایش داشته است. بهطورکلی قارچهای گلوموس ورسیفورم، گلوموس اتونیکاتوم و گلوموس اینترارادیسز ، به ترتیب توانایی بهتری در افزایش مقدار فسفرگیاه نشان دادند.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی اثر دمای هوای ورودی و عمق خشککن بستر ثابت آزمایشگاهیبر میزان ترکخوردگی پوست دو رقم بذر سویا18766FAمحمدحسینکیانمهراسدالهحجازیسیدرضا حسن بیگیبیگدلیغلامعلیاکبریJournal Article19700101Soybean seed is one of the important sources of oil and protein supply. Economical production of soybean seed mean sound seed accompanied by maximum rate of germination. Soybean seed cracks in shell during harvesting, cleaning, transport and during drying processes, causes decrease in germination rates. Limited information is availble to show the relationship between germination rate and drying temperature as well as drying depth. The objective of this research is to investigate the effect of drying air temperatures of 25, 30, 35 and 40°C as well as drying bed depths of 5 and 10 cm on cracking percentage in Sahar and Hill varieties. A factorial statistical design based on randomized complete blocks was used in this research work. The results showed that with an increase in drying air temperature from 25 to 40°C, the percentage of cracks increase from 12.95 to 43.80. With an increase of bed depth from 5 to 10 cm, crack percentage decreased from 27.9 to 24.3. Sahar variety was more sensitive than Hill with respect to cracks in shell. An inverse relationship was observed between the percentage of shell cracks and the rte of germination of soybean seeds with a coefficient of determination of 0.95. It can be concluded and recommended that a depth of 10 cm is more appropriate than 5 cm for drying of Hill and Sahar soybean varieties. The drying air temperatures of 30 and 35°C were the most suitable for Sahar and Hill varieties, respectivelyدانه سویا یکی از منابع مهم در تهیه روغن و مواد پروتئینی میباشد. تولید اقتصادی دانه سویا، نیازمند بذر سالم با قوه نامیه حداکثر میباشد. پوست بذر سویا در مراحل برداشت، بوجاری، حمل و نقل و خشک کردن ترک برمیدارد. با افزایش ترک بذر سویا، قوه نامیه آن کاهش می یابد. بررسیها نشان داد که اطلاعات در مورد رابطه جوانهزنی بذر ارقام سویا با دما و عمق خشککن محدود میباشد، بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثر دماهای هوای ورودی 25، 30، 35 و40 درجه سانتیگراد و اعماق 5 و 10 سانتیمتری خشککن بر درصد ترکخوردگی رقمهای هیل و سحر در طرح آماری فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی میباشد. نتایج نشان داد که با افزایش دمای هوای ورودی از 25 به 40 درجه سانتیگراد میزان ترک خوردگی از 95/12% به 68/43% و با افزایش عمق خشککن از 5 به 10 سانتیمتر درصد ترکخوردگی پوست سویا از 9/27% به 3/24% کاهش مییابد. همچنین رقم سحر نسبت به رقم هیل در برابر ترکخوردگی پوست حساستر است. نتایج همچنین نشان داد که بین درصد ترکخوردگی پوست بذور سویا و درصد جوانهزنی بطور معکوس با ضریب تعیین 95% همبستگی وجود دارد، بنابر این میتوان پیشنهاد نمود که بهترین عمق برای هر دو رقم سحر و هیل 10 سانتیمتر و بهترین دمای هوای ورودی برای رقم سحر 30 و برای رقم هیل 35 درجه سانتیگراد میباشد.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی اثر رقم ، رطوبت و زمان عملیات برسفید کردن برنج18767FAسیدحسینپیمانرضاروحیمحمدرضاعلیزادهسعیدمیناییJournal Article19700101In this study the effects of grain moisture content, variety and whitening time on whiteness index, as well as the percentage of breakage were examined. The varieties used were Alikazmi, Binam and Khazar with three moisture content levels of 12.5-14%, 11-12.5% and 9.5-11% on a wet basis. Whitening times were 15, 30, 45 and 60 seconds. The results showed that the whitening times had no significant effect on breakage percentage, but increase in whitening time from 15 to 60 sec. caused an increase in whiteness index. There were significant differences observed among the varieties. Aliazemi and Khazar sustained a maximum and minimum rice breakage, respectively. Whiteness index of Khazar variety was significantly higher than that in the other two varieties. Rice breakage was a minimum in the range of 9.5-11% moisture content for all the three varietiesدر این تحقیق اثر سه عامل رطوبت دانه، رقم و زمان سفید کردن بر شاخص سفید شدگی و درجه خرد برنج مورد بررسی قرار گرفت. سه رقم علی کاظمی، بینام و خزر هر یک در سه سطح رطوبتی 14-5/12 ، 5/12-11 و 11- 5/9 درصد برپایه تر بررسی شده و زمان سفید کنی در چهار سطح15، 30، 45، و 60 ثانیه مورد آزمایش قرار گرفت. اجرای آزمایشها بصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل صورت گرفت. نتایج آزمایشها نشان داد که مدت زمان سفیدکردن در سطوح تعیین شده، تاثیر معنی داری بر خرده برنج ایجاد شده در مرحله سفیدکنی ندارد. ولی افزایش زمان سفیدکنی از 15 ثانیه به 60 ثانیه باعث افزایش شاخص سفید شدگی میشود. میزان خرده برنج ایجاد شده در مرحله سفیدکنی برای هر سه رقم اختلاف معنی داری نشان میداد. بیشترین خرده برنج برای رقم علی کاظمی و کمترین خرده برنج برای رقم خزر حاصل شد. شاخص سفیدشدگی رقم خزر به طور معنی داری بیشتر از دو رقم دیگر میباشد و کمترین میزان خرده برنج برای هر سه رقم در مرحله سفیدکنی در محتوای رطوبتی 11-5/9 درصد مشاهده گردیدپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-اصول ایمن سنجی در طراحی پارکها18768FAمحسنکافیمرتضیعسکرزادهسید امیرمنصوریJournal Article19700101The best recreational use of park and green spaces as well as the best calmness from the beauty of parks is achieved when a sense of safety avails in those spaces. Safety is not provided in parks and urban green spaces, due to improper design or a lack of performing the effective principles of management in which design is an important part. The problems in safety management, have forced us to think of ways to make some everlasting and important decisions. On the other hand, awareness of disasters and dangers in a pattern of smart systems is the key to improvement, and progress in safety. According to references, safety management systems are totally divided in two parts of classical and modern. In this study, the opinions of 450 urban people, users of green spaces, were assessed to find their expectations, and points of view for observing the principles of safety, as well as to investigate the kind of required safety management system. The results showed that users don’t have a sense of safety at parks. Some practical ways and users’ suggestive methods are discussed. The problem in safety mostly arises because of having no safety program or united, and regular performance of these safety measures along with other management programsپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی اثر نسبت های مختلف عناصر, P, K N بر صفات کمیو کیفی سوخ و سوخک در لاله (Tulip cv: hybrid darwin Apledoorn)18769FAاحمدخلیقییعقوبحجتیمصباحبابالارروح انگیزنادریJournal Article19700101In order to find the optimum effect of fertilizer ratio N, P, K on bulb quality and quantity characteristics of tulip cv: hybrid darwin Apledoorn, experiments were conducted in a randomized complete block design using different fertilizer treatments. In those experiments, 3-year tulip Apledoorn bulbs were planted in pots containing sandy loam soil. The following treatments were applied through hydroponics method: ¬1-Control, solution No.1 with N,P,K (6, 1.6 and 2.6 meq/l), 2- solution No.2 with N,P,K (6, 4.05 and 2.6 meq/l), 3- solution No.3 with N,P,K (6, 4.05, 4.6 meq/l), and 4- solution No.4 with N,P,K (6.25, 1.6 and 4.6 meq/l). At the end of vegetative growth and when the leaves were dried, bulb diameter, wet & dried weight, proteins content, N, P, and K content of bulbs were found out, and the data statistically analyzed. Results revealed that among performed treatments the nutritional solution No.3 with respective N, P, K of 6, 4.05, 4.6 meq/l) increased bulb size, proteins contents and bulblet number in tulip (p<1%).به منظور یافتن بهترین اثر نسبت عناصر , P, K N بر صفات کمّی و کیفی لاله هیبرید داروین رقم اپلدورن تحقیقی در قالب طرح پایه بلوک های کاملآ تصادفی در گروه علوم باغبانی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران انجام گرفت. جهت انجام آزمایش سوخ های سه ساله لاله رقم اپلدورن در گلدانهای با بافت شنی لومی کشت گردید و به روش هیدرو پونیک با محلول های غذایی با سطوح مختلف از عناصر N, P, K تغذیه شدند. تیمار های آزمایشی شامل: 1- محلول شماره یک(شاهد) با N,P,K (meq/l 6/2 ،65/1 ،6)، 2- محلول شماره دو با N,P,K (meq/l 6/2، 05/4 ،6)، 3- محلول شماره سه با N,P,K (meq/l 6/4 ، 05/ 4 ،6)، 4- محلول شماره چهار با N,P,K ( meq/ l6/4، 65/ 1 ،25/6) بود. در پایان دوره رشد رویشی، صفات وزن تر،رشد عمودی، قطر، تعداد سوخک، درصد ماده خشک، درصد نیتروژن، درصد پروتئین، میزان جذبP وK سوخ ها اندازه گیری شد و نتایج نشان داد سوخ هائی که میزان P و K بیشتری از محلول های غذائی دریافت داشتند رشد رویشی بهتری نشان دادند و اندازه بزرگتری یافتند. این سوخ ها همچنین جذب N,P,K بیشتری داشتند و میزان پروتئین آنها که مربوط به آنزیم های گل دهی در نسل دختری بعدی است بیشتر گردید. در بین محلول های غذایی محلول شماره سه با نسبت عناصر N,P,K( meq/l 6/4، 05/4، 6)، بیشترین تأثیر را بر درشتی و عملکرد محصول سوخ و تعداد سوخک های تولیدی گل لاله داشته استp<1%)).پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-شبیه سازی انتقال نیترات به آبهای زیرزمینی18770FAپانته آرهبریمحمد افشاراصلعبدالمجیدلیاقتسیدجلالجبلیJournal Article19700101کاربرد کودهای شیمیایی در کشاورزی به عنوان منابع آلاینده محیط زیست به خصوص آبهای زیرزمینی و منابع خاک شناخته شده اند. درک و شناخت فاکتورهای موثر بر حرکت املاح و آب در پروفیل خاک کمک بزرگی به مدیریت صحیح و کاهش آبشویی نیترات از منطقه ریشه می نماید. در این تحقیق جهت ارزیابی انتقال نیترات از آب نفوذ یافته به خارج از منطقه ریشه نمونه برداری و توسط روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری به عمل آمد. نمونه برداری در طول یک دوره فصل کشت (1383) مزرعه ذرت واقع در مرکز آموزشی و تحقیقاتی دانشکده کشاورزی کرج انجام شد. به منظور شبیه سازی حرکت نیترات از دو مدل هیدرولوژیکی و ریاضی، DRAINMOD-N و LEACHN استفاده گردید. این دو مدل با تغییر ضرایب معدنی شدن، نیتریفیکاسیون و دنیتریفیکاسیون در دامنه قابل قبولی برای رسیدن به بهترین انطباق بین داده های پیش بینی شده و مشاهده شده ، کالیبره شد. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت نیترات برآورد شده توسط دو مدل در اکثر مواقع با غلظت نیترات اندازه گیری شده در مزرعه انطباق دارند. همچنین در هر دو مدل، میزان رطوبت و روند آن در طی دوره رشد با دقت قابل قبولی پیش بینی گردید. همبستگی بین مقادیر اندازه گیری شده و برآورد شده در سطح یک درصد معنی دار بود. بررسی نتایج و سناریوها نشان داد که هر دو مدل می توانند به عنوان ابزاری جهت مدیریت آلودگی زیست محیطی در مناطق تحت آبیاری بکار روندپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-تعیین تجزیهپذیری ماده خشک و دیواره سلولی برخی از علوفههای مرتعی به روش کیسههای نایلونی و درون شیشهای18771FAعلینیکخواهپروینشورنگJournal Article19700101This study was conducted to determine ruminal degradation kinetics of DM, NDF and ADF and in vitro digestibility of some range species. Forage samples (Vicia villosa, Bromus tomentellus, Hordeum bolbusum, Festuca ovina, Agropyron tauri, Agropyron trichophorum, Prangus ferulacea, Ferula orientalis, Lathyrus L. and Taeniatherum L.) were collected at the pre-flowering stage on the same date by plotting from natural pastures of Kurdestan province of Iran. Four Varamini rams fitted with rumen fistula were used to determine in situ disappearance characteristics of forage samples. There were differences (P<0.05) for DM and OM digestibility among range species. Highest mean was for P. ferulacea and lowest one for F. ovina. Comparison between in situ and in vitro was made which showed differences (P<0.05) between the two methods. However there was a close relationship between the two methods (r2=0.91), therefore allowing in vitro method to be used for predicting digestibility of feedstuffs. In situ results showed that the effective DM, NDF and ADF degradability of ten pasture forages were different (P<0.05). The effective DM degradability at a ruminal outflow rate of 0.02/h was highest for P. ferulacea and lowest for F. ovina. The highest mean effective NDF degradability was for P. ferulacea and lowest one for H. bolbusum. The effective ADF degradability was highest for P. ferulacea while the lowest for F. ovina. In conclusion, the rate and extent of ruminal cell wall degradation were observed to be different among range species and must be considered as main parameters in ration formulation for ruminants, and also in physical fill & intake capacity models as wellبه منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و فراسنجه های مختلف تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز برخی از علوفه های مرتعی غالب در استان کردستان آزمایش حاضر انجام شد. آزمایش های مربوط به تجزیه پذیری با روش کیسه های نایلونی و با استفاده از چهار رأس گوسفند دارای فیستولای شکمبه ای و قابلیت هضم نمونهها با روش درون شیشه ای انجام شد. تفاوت معنی دار(05/0P<) بین علوفه های مرتعی از نظر قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی وجود داشت. کمترین میانگین قابلیت هضم ماده خشک
و ماده آلی مربوط به فستوکا اوینا و بیشترین میانگین به علوفه جاشیر تعلق داشت. بین علوفه های مرتعی از نظر فراسنجه های تجزیه پذیری ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز تفاوت معنی داری(05/0P<) وجود داشت. بیشترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک مربوط به علوفه جاشیر و کما و کمترین میانگین به فستوکا اوینا تعلق داشت. بیشترین و کمترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر دیواره سلولی به ترتیب مربوط به دو علوفه جاشیر و هوردئوم بولبازوم بود. بیشترین میانگین تجزیه پذیری مؤثر دیواره سلولی بدون همی سلولز به علوفه فستوکا اوینا و کمترین میانگین به هوردئوم بولبازوم تعلق داشت. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که تجزیه پذیری مؤثر ماده خشک، دیواره سلولی و دیواره سلولی بدون همی سلولز گونه های مرتعی مختلف با هم متفاوت است و باید در تنظیم جیره غذایی و مدل های مقدار مصرف خوراک برای نشخوارکنندگان مدنظر قرار گیرد.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی روند تغییرات تولید شیر در طول دوره شیردهی با استفاده از توابع ریاضی در گاوهای هلشتاین ایران18772FAهادیآتشیمحمد مرادیشهربابکاحمد مقیمیاسفندآبادیJournal Article19700101First lactation test day records on 36487 cows, collected during years 1991-2002 in the Iranian Animal Breeding Center, were used in this research to investigate the trend of milk yield over lactation time, and to study the effect of factors determining the shape of lactation curve. Seven mathematical functions were fitted to individual records and based on the coefficient of determination, the incomplete gamma function was found to be the best to describe the lactation curves and therefore was selected as the most suitable function. Lactation curve traits that were employed in the analysis included a scaling factor associated with yield at the beginning, the inclining and declining slopes before and after peak yield, peak yield, DIM to reach peak yield, persistency and total milk yield, estimated from parameters of incomplete gamma function. Herd-year-season, DIM at the first and the final records, and days open had significant effects on the mentioned traits (P<0.01). The phenotypic correlation between total milk yield and all traits, except for the inclining slope, were positive. Total milk yield was highly correlated with peak yield (r=0.90).در این تحقیق به منظور بررسی روند تغییرات تولید شیر گاوهای هلشتاین ایران در طول دوره شیردهی و بررسی عوامل موثر بر صفات منحنی شیردهی، رکوردهای روزآزمون دوره اول شیردهی 36487 گاو، که در بین سالهای 1370 تا 1382 توسط مرکز اصلاح نژاد دام کشور جمعآوری شده بود مورد استفاده قرار گرفت. هفت تابع ریاضی مختلف با رکوردهای روز آزمون تولید شیر انفرادی هر گاو برازش داده شدند و بر اساس میانگین ضریب تعیین، تابع گامای ناقص به عنوان بهترین تابع مشخص شد. در مرحله بعد عوامل موثر بر صفات منحنی شیردهی مورد بررسی قرار گرفتند. صفات منحنی شیردهی بررسی شده عبارت بودند از: میزان تولید اولیه، شیب مرحله افزایشی و کاهشی منحنی شیردهی و همچنین صفاتی از قبیل میزان تولید 305 روز شیردهی، تداوم شیردهی، میزان تولید در اوج، و زمان رسیدن تولید به اوج که با استفاده ازپارامترهای تابع گامای ناقص بدست آمدند. اثر عواملی از قبیل گله-سال-فصل زایش، تعداد رکوردهای روزآزمون، روز شیردهی در هنگام اولین و آخرین رکوردگیری و تعداد روزهای غیر آبستن بر بیشتر صفات بررسی شده معنیدار بود(P<0.01). تولید شیر 305 روز با تمام صفات بررسی شده به جز شیب مرحله افزایشی منحنی شیردهی به طور مثبت همبسته بود و با میزان تولید در هنگام اوج تولید بیشترین همبستگی(90/0) را دارا بودپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-اثرات جهش ژن «rc» بر خصوصیات سیمن، بافت اسپرماتوژنیک ومیزان تستوسترون خون در خروسهای نابینا18773FAجوادآرشامیکیمچنگحسین اسماعیلزادهJournal Article19700101Fourteen rc mutant and fourteen normal male birds (Rhode Island Red suie) were employed in a study to determine the effects of rc mutation on semen characteristics, testosterone profile and spermatogenic tissues. Similar birds were randomly selected at 12 weeks of age and placed in 2 separate pens. The birds received similar diet and 16L: 8D light program during the experiment. Semen was collected during weeks 16 – 18 from each bird twice a week and evaluated for semen volume (SV), sperm concentration (SC), total sperm count (TSC), percent sperm motility (%SM), dead sperm (%DS), and sperm metabolic activity (SMA). To determine the testosterone concentration (TC) in plasma, blood was collected on week 12, 16 and 18. Collected testicular tissue was processed and evaluated for somniferous tubule diameter (STD), round spermatid number (RSN), percent-elongated sperm (%ES) and semineferous tubules length (STL). Body weight (BW), comb weight (CW) and testes weight (TW) were determined at the end of experiment (week 20). The SV, TSC, and SM percent were significantly higher in normal birds where as DS percent was significantly higher in blind birds (P<0.05). The SC did not differ significantly between the two groups but the value was higher in normal birds. The sperm metabolic activity in the first hour of collection did not differ significantly between the two groups but after 24 hours; the level of SMA in normal group was significantly increased (P<0.05). The level of TC did not differ significantly between the two genotype groups but normal birds had higher TC in all collections, except for the last one. The STD, RSN, ES percent and STL in control birds were higher as compared to blind birds but the differences were insignificant except for ES percent. The BW, CW and TW between the two groups did not differ significantly but the weights were higher in the normal group than in blind birds. Statistical analysis of semen characteristics, testosterone profile and histological factors indicate detrimental effects of rc mutation in prepubertal blind male birds due to a lack in light receiving.تعداد 14 قطعه خروس بینا و14 قطعه خروس نابینا (r-c/r-c) نژاد Rhode Island Red (RIR) در این مطالعه استفاده شد تا اثرات جهش ژن rc در گروه نابینا بر خصوصیات سیمن، میزان تستوسترون خون و بافت اسپرماتوژنیک مورد ارزیابی قرار گیرد. خروسها بطور تصادفی از هر گله بینا و نابینا در سن 12 هفتگی و در شرایط یکسان انتخاب شده و در 2 قفس بطور مجزا غذای معمول و نور کافی D) 8L: 16) دریافت نمودند. سیمن در هفتههای 12 تا 18 دوبار در هفته جمعآوری گردید و سپس حجم(SV)، غلظت(SC) ، تعداد کل اسپرم ((TSC، درصد تحرک اسپرم (%SM)، درصد اسپرم مرده(%DS) وفعالیت متابولیکی اسپرم (SMA) آنها ارزیابی شدند. جهت تعیین غلظت تستوسترون(TC) خون ازجوجهها در سنین 12، 16و 18 هفتگی خونگیری به عمل آمد. در پایان دورهی آزمایش (هفتهی 20) بافت بیضوی از هر پرنده جمعآوری و پس از مراحل بافت شناسی، قطر لوله سمینوفروس (STD)، تعداد اسپرماتید دایرهای (RSN)، درصد اسپرم طویل شده
(%ES) و طول لوله سمینو فروس(STL) مورد سنجش قرار گرفت. وزن بدن (BW)، بیضهها(TW)و تاج (CW) در هفتهی 20 نیز توزین شدند. نتایج بدست آمده افزایش معنیدار SV، TSC و %SM در گروه بینا در مقایسه با گروه نابینا را نشان داد (05/0P<)، در حالیکه %DS بطور معنیداری در گروه نابینا افزایش داشت (05/0P<). میزان SC بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشتند اما مقدار آنها در خروسهای بینا بیشتر بود. فعالیت متابولیکی اسپرم در ساعت اول اندازهگیری تفاوت معنیداری نشان نداد اما بعد از 24ساعت میزان SMA در گروه بینا بطور معنیداری افزایش نشان داد (05/0P<). به استثنای هفته آخر، سطوحTC بین دو گروه در دورههای مختلف تفاوت معنیداری نشان ندادند اما میزان آنها همواره در گروه بینا بیشتر بودند. در ارزیابی بافت اسپرماتوژنز میزانSTD،
RSN،%ESوSTL در گروه بینا بیشتر بود اما اختلاف آنها معنیدار نبود، به استثناء . هم چنین تفاوت معنیداری بین دو گروه برایBW، TW و CW مشاهده نشد اما مقادیر آنها در گروه بینا بیشتر از گروه نابینا بودند. محاسبات آماری خصوصیات سیمن، بافت شناسی، سطوح تستوسترون و سایر فاکتورها ،اثرات بالقوه جهش ژن rc درخروسهای نابینا را بعلت عدم دریافت نور ثابت میکندپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-ارزیابی روش چاهک وارونه و آنالیزهای پرمامتر گلف به منظور برآورد هدایت هیدرولیکی اشباع خاکهای لومی18774FAعبداللهدرزیمجتبیشقاقیعقیلیاریرستمپهلوانJournal Article19700101A study was performed to determine a more appropriate method of estimation of loamy soils relative saturated hydraulic conductivity through Guelph permeameter. The hydraulic conductivity measured through inverse hole method was compared to those obtained using different analyses of Guelph permeameter. Experiments were carried out in research farm of Abourayhan Campus, university of Tehran. Results showed that there was a significant difference (P?0.05) between means of inverse hole and Guelph permeameter analyses and similar results will be obtained if the means of Guelph analyses are multiplied by a constant coefficient of 3. Also there was not a significant difference (P?0.05) observed between means of two ponding height analysis and Richards' regression analysis. These analyses were as equivalent methods for loamy soils. Results of this study indicate that Richards' regression analysis could be recommended as a method for measuring loamy soils saturated hydraulic conductivity and would be a more appropriate method in application. Also, applying a suitable value of sportive number (?*), the single and two ponding height analyses would yield the same resultsاین تحقیق جهت تعیین روشی مناسبتر برای اندازه گیری هدایت هیدرولیکی اشباع نسبی خاکهای لومی بوسیله پرمامتر گلف، انجام شد. برای این کار مقادیر هدایت هیدرولیکی آنالیزهای گلف با مقادیر اندازهگیری شده به روش چاهک وارونه مقایسه گردید. آزمایشها در مزرعه تحقیقاتی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران انجام شد. برطبق این تحقیق مشخص شد که تفاوت معنی داری بین میانگین نتایج روش چاهک وارونه و نتایج روش های دو عمقی، تک عمقی و رگرسیون پایهای ریچاردز وجود دارد و تنها در صورتی که نتایج بدست آمده از روشهای مذکور را در ضریب 3 ضرب کنیم نتایج بدست آمده معادل نتایج روش چاهک وارونه خواهد شد. همچنین در سطح 05/0 تفاوت معنی داری بین میانگین آنالیزهای دوعمقی و رگرسیون پایهای ریچاردز وجود ندارد و این آنالیزها برای این نوع خاک لومی روشهای معادلی هستند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که آنالیز رگرسیون ریچاردز به منظور تعیین هدایت هیدرولیکی بوسیله پرمامتر گلف در خاکهای لوم منطقه مورد مطالعه قابل توصیه بوده و از نظر کاربرد مناسبت بیشتری دارد. همچنین در صورت انتخاب مناسب شماره جذبی خاک ( )، روش تک عمقی نیز روش معادلی با روش دو عمقی خواهد بود.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی شاخصهای انتخاب در ارقام برنج18775FAابوذر ابوذریگزافرودیبابکربیعیرحیمهنرنژادصادقپورمرادیJournal Article19700101یکی از مهمترین اهداف اصلاحی در هر برنامه بهنژادی افزایش عملکرد دانه می باشد. از آنجایی که ارزش اقتصادی یک گیاه به ارزش صفات مختلف آن بستگی دارد لذا اصلاح کنندگان نباتات برای حداکثر نمودن ارزش اقتصادی یک گیاه همیشه گزینش هایی را بطور همزمان بر روی چندین صفت انجام داده اند. استفاده از شاخصهای گزینشی یکی از مهمترین معیارها برای رسیدن به این هدف می باشد. در این آزمایش تعداد 49 رقم برنج ایرانی و خارجی از موسسه تحقیقات برنج کشور تهیه و در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش کشاورزی تنکابن در قالب طرح لاتیس مربع با دو تکرار در سال 1380مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر صفات بررسی شده دارای اختلاف معنی داری هستند. بررسی ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که تعداد پنجه بارور، تعداد کل پنجه و تعداد دانه در خوشه با عملکرد دانه دارای همبستگی مثبت و معنی داری بودند. تجزیه همبستگی ها از طریق روش تجزیه علیّت نشان داد که بیشترین اثر مستقیم بر عملکرد دانه بخاطر تعداد پنجه بارور بوده است. علاوه بر آن تعداد دانه در خوشه و وزن 100 دانه نیز اثر مستقیم معنی داری بر عملکرد دانه داشتند. در نهایت با استفاده از 3 صفت انتخابی به همراه عملکرد دانه، شاخصهای گزینشی برآورد شدند و بترتیب ارقام عسگری طارم، آرژانتین و لبانت به عنوان ارقام برتر انتخاب گردیدند. به هر حال تکرار بیشتر آزمایشات مشابه و ارزیابی ارقام دیگر به همراه تعداد بیشتری از صفات برای نیل به نتیجه دقیق تر توصیه میگردد.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بهینه سازی شرایط استخراج صمغ از گیاه باریجه (Ferula galbanifluaّ)18776FAجعفر محمدزادهمیلانیزهرا امامجمعهمحمدصفریمنوچهرحامدیJournal Article19700101Ferula galbaniflua (Barijeh) is a natural plant of Iran the exudates of which, (galbanum gum) can be used in food industry. The gum was analyzed for its composition using HPLC, and by comparing the results with standards, the constitutional form of sugars and uronic acids in extracted sample were determinated. The effects of solvent type (methanol, ethanol, propanol and butanol), temperature (50,70,90 oC), and pH (4,7,9) on the extraction yield and on the purity, as well as on color of extracted gum were investigated. As to the effect of solvent type on extraction, maximum yield was obtained through methanol and ethanol extraction. Extraction yield was highest in acidic pH, and temperature increase led to a higher extraction yield. Increasing temperature and pH introduced more impurities into extracted gum. Neither temperature nor pH affected the color of gum. The analysis indicated the persence of galactose, arabinose and galactoronic acid from among which galactose consisted the major one.گیاه باریجه(Ferula galbaniflua) از جمله گیاهان بومی ایران است که عصاره حاصل از آن (باریجه) دارای صمغ می باشد. این صمغ میتواند کاربردهای مختلفی در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی-آرایشی داشته باشد. در این بررسی ابتدا صمغ باریجه با استفاده از روش استخراج حلال (مایع-مایع) از بخش رزینی عصاره جدا شد. سپس ترکیب مواد کربو هیدارتی تشکیل دهنده آن شامل : قندهای ساده و اسیدهای اورونیک به توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با بازده بالا (HPLC) و با مقایسه با استانداردها شناسایی و اندازهگیری شد. آنالیز قندهای موجود در صمغ مذکور حضور سه قند گالاکتوز، آرابینوز و اسیدگالاکتورونیک رانشان داد که بیشترین مقدار مربوط به گالاکتوز بود. در مرحله بعد به منظور بهینهسازی شرایط استخراج، تاثیر چهار نوع حلال (متانل، اتانل، پروپانل و بوتانل) بر راندمان استخراج صمغ و نیزدو عامل دما (C?90 و 70 ،50) و pH (10و7،4) بر راندمان ،خلوص و رنگ نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده، دو حلال متانل و اتانل بیشترین راندمان استخراج صمغ را داشتند. در ارتباط با تاثیر شرایط عملیاتی استخراج بر راندمان استحصال صمغ مشاهده شدکه درpH های اسیدی راندمان استخراج بیشتراست. از طرف دیگر افزایش دما نیزباعث افزایش راندمان استخراج گردید. با افزایش دما و pH میزان ورود ناخالصیها به صمغ افزایش یافت ولی هیچ یک از دو فاکتور مذکور تاثیری بر رنگ نمونهها نداشتپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-تخمین رطوبت لایههای شلتوک در انتهای مرحلة خشکشدن به کمک شبکههای عصبی مصنوعی18777FAرضا امیریچایجانمحمدهادی خوشتقاضاغلامعلیمنتظرسعیدمیناییJournal Article19700101For a decrease of agricultural crop losses, it is essential to estimate of paddy layers´ moisture content at the end of a drying process. In this study, intelligent method of artificial neural network was employed to predict paddy layers´ moisture content in a range of final moisture contents of 10 to 14% (w.b.). Drying experiments were carried out with the paddy samples at an initial moisture content of 18.7 to 20.5% (w.b.) and at a depth of 5 to 30 cm. A controlled environment temperature of 43°C was applied in all the experiments. Moisture content of paddy layers were predicted through three parameters of: average moisture content of paddy, layer depth, and total depth of paddy drying in each experiment. Application of two methods of multi layer perceptron network and radial basis function network revealed that the artificial neural network can estimate each layer of paddy moisture content with a coefficient of determination of over 99% thus with a negligible error.پیشبینی رطوبت لایههای شلتوک در انتهای مرحلة خشکشدن به روش بستر ثابت به منظور کاهش خسارت ناشی از بیش یا کم خشکشدن محصولات کشاورزی حائز اهمیت است. در این تحقیق از روش هوشمند شبکة عصبی مصنوعی برای پیشبینی رطوبت لایههای شلتوک در انتهای مرحلة خشکشدن و در محدودة رطوبتهای نهایی 10 تا 14% (بر پایة تر) برای خشککردن به روش بستر ثابت استفاده شده است. آزمایشها با نمونههای شلتوک و در محدودة عمقهای 5 تا 30 سانتیمتر با میزان رطوبت اولیة 6/19% پایة تر در شرایط کنترلشدة محیطی با دمای ورودی C°43 و سرعت هوای m/s1/0 انجام شد. پس از اینکه رطوبت متوسط بستر مواد به مقدار مورد نظر رسید، با نمونهگیری رطوبت هر یک از لایههای بالا، وسط و پایین عمق بستر تعیین گردید. رطوبت لایههای شلتوک به کمک سه پارامتر رطوبت متوسط نهایی شلتوک، عمق لایه و عمق کلی شلتوک در هر آزمایش پیشبینی شد. کاربرد دو روش شبکة عصبی پرسپترون چندلایه و شبکة عصبی تابع پایة شعاعی در حل این مسأله نشان داد که با استفاده از شبکة عصبی مصنوعی میتوان رطوبت لایه های شلتوک را با ضریب تعیین 9949/0 با خطای حقیقی 0603/0 پیشبینی کرد.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی اثر همگن کردن و پایدار کننده ها بر خواص بافتی و ریزساختاری دسر خامهای18778FAسارا سهرابوندیمحمدعلیموسویمحمدرضااحسانیزهرا امامجمعهامیرمرتضویانJournal Article19700101Combined effects of homogenization pressure (0, 50, 150 bar), homogenization sequence (before or after heat treatment), and type of stabilizers (carrageenan, guar and a mixture of carrageenan – guar, either alone or in the presence of starch) on the textural and rheological parameters, including hardness, viscosity, surface tension, syneresis and also microstructural properties of cream – based dairy dessert were investigated. Homogenization pressure of 50 bar after and 150 bar before heating resulted in the highest and lowest hardnesse, respectively. Homogenization pressure of 50 bar after heating led to the highest surface tension, whereas the lowest obtained when applying 150 bars of pressure following the process of heating. Unhomogenized treatments exhibit the highest syneresis, vise versa, the lowest amount was primarily related to the homogenized treatments (after heating) and secondarily homogenized treatments (before heating). Using carrageenan, alone, caused both the highest hardness and the highest syneresis, and in mixture with guar, the highest surface tension. Guar, alone, led to the lowest hardness, surface tension and syneresis. In the presence of starch, hardness was increased using all three combinations of gums, but surface tension was increased through only carrageenan - guar mixture application. Syneresis was decreased applying carrageenan, alone. Microstructure analysis showed good correspondence with the textural and rheological resultsدرپژوهش حاضر، اثر فشار همگن کردن (0، 50 و 150 بار)، موقعیت همگن کردن (پیش یا پس از فرایند گرمایی) و نوع پایدار کننده (کاراگینان، گوار و مخلوط کاراگینان – گوار به تنهایی و در حضور نشاسته) بر شاخصهای بافتی (سختی، گرانروی، کشش سطحی و آباندازی) دسر خامهای لبنی بررسی شد. در عین حال نتایج بدست آمده از آزمون یادشده با ریزنگارهای الکترونی حاصل از روش SEM مورد مطابقت و توجیه قرار گرفت. بررسی اثر منفرد متغیرها نشان داد که فشار همگن کردن 50 بار پس از گرمادهی بیشترین سختی و تیمارهای همگن نشده و همگن شده با فشار 150 بار پیش از گرمادهی کمترین سختی را نتیجه می دهند. استفاده از فشار همگن کردن 50 و 150 بار پس از گرمادهی به ترتیب بیشترین و کمترین کشش سطحی را موجب شدند. بیشترین مقدار آب اندازی در مورد تیمارهای همگن نشده مشاهده شد، حال آنکه کمترین مقدار آن در درجه نخست به تیمارهای همگن شده پس از گرمادهی و در درجه دوم به تیمارهای همگن شده پیش از گرمادهی مربوط شد. استفاده از کاراگینان به تنهایی بیشترین سختی و آب اندازی و به همراه گوار بیشترین کشش سطحی را نتیجه داد. کاربرد گوار به تنهایی به کمترین سختی، کشش سطحی و آباندازی انجامید. در حضور نشاسته، اثر تمامی حالات صمغی بر سختی تشدید شد، حال آنکه وجود آن فقط در حضور مخلوط کاراگینان گوار افزایش کشش سطحی و در حضور کاراگینان به تنهایی، کاهش قابل ملاحظه آباندازی را سبب شدپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-معرفی و مطالعه بیماریزایی دو گونه قارچ Beauveria bassiana و Metarhizium anisopliae درکرم ساقهخوار نواری برنجhilo suppressalis Walker(Lep.,Pyralidae) در گیلان18779FAفرزاد مجیدیشیلسرجعفرارشادفریدونپاداشتامینجودکیمهندسی معدنJournal Article19700101For an investigation, and identification of virulence effect of fungal pathogens of rice striped stem borer, Chilo suppressalis, dead larvae were collected from different rice fields in Guilan province. For isolation of the entomopathogenic fungi, the infected larvae were sterilized by etanol 96% for 1 minute, followed by chlorax 3% for 1minute. Afrer this stage, they were rinsed three times in sterile water. The larvae were placed on wet sterile filter paper in petridishes and incubated in 25?2°C and relative humidity of 85?5% for mycelial growth and sporulation. The fungal colony was formed on dead larvae within 48-72 hours, and sporulation started after 5 to 7 days. The fungi appeared on larvae bodies in white or green coverings. For each fungus, monconidial and purification operation of isolates were carried out on PDA and SDAY media. The Fungi, Beauveria bassiana (Bals.) vuill. and Metarhizium anisopliae (Metch.) Sorok. were identified. In this trial spores of B. bassiana were hyaline, globose to subglobose (2-3.5 ? 2-3 µm), while spores of M. anisopliae cylindrical to oval, often slightly narrower in the middle, truncate at both ends, (3.5-9? 2-4 µm). Pathogenicity of two species studied by using concentration of (1×106) spores per ml. Sterile water was applied for 15-20 sec. by dipping method on 5th instar of larvae under laboratory conditions. The results revealed that mean mortalities and sporulation of larvae by B. bassiana and M. anisopliae were 75.55,71.11% and 67.44, 62.22% respectively. No significan difference was observed among treatments involving the two Fungi.در این بررسی که به منظور شناسایی و بیماریزایی عوامل قارچی کرم ساقهخوار نواری برنج1 (SSB) انجام شد. نمونههای آلوده و مرده لارو ساقهخوار از شالیزارهای مختلف استان گیلان جمعآوری شدند. برای جداسازی قارچهای بیماریزا، ابتدا لاروهای مرده و مشکوک به قارچ با الکل اتیلیک 96 درصد و کلراکس 3 درصد به مدت 1 دقیقه و با سه بار آبشویی، ضدعفونی سطحی گردیدند. لاروهای ضدعفونی شده به جهت رشد میسلیوم و اسپوردهی در اطاقک رشد2 نگهداری شدند. پس از تولید میسلیوم (دو روز تا سه روز)و اسپوردهی 5 تا 7 روز روی بدن لاروهای مذکور، تکاسپور و خالصسازی قارچها در محیطهای غذایی PDA و SDAY انجام شد. براساس مشخصات، ماکروسکوپی و میکروسکوپی دو گونه Beauveria bassiana (Bals.) Vuill. و Metarhizium anisopliae (Metsch.) Sorok, شناسایی گردیدند. بر اساس این بررسی اسپورهای قارچ B.bassiana ، شفاف، کروی تا نیمهکروی و اندازة آنها (3-2×5/3-2) میکرومتر بودند. در قارچ M.anisopliae اسپورها بیرنگ تا کمیرنگی، سیلندری تا تخممرغی در وسط کمی باریکتر و در دو انتها گرد و اندازه آنها (4-2×9-5/3) میکرومتر بود. بیماریزایی قارچهای سوا شده از کرم ساقهخوار نواری برنج با غوطهور کردن لاروهای زنده سن پنجم در سوسپانسیونی با تراکم 106×1 کنیدیوم در میلیلیتر به مدت 20-15 ثانیه انجام گردید و سپس به اطاقک رشد انتقال داده شدند. نتایج نشان داد که مرگ و میر لاروها و اسپورزایی روی آفت مذکور بوسیله قارچ B.bassiana به ترتیب 55/75 و 11/71 درصد و با قارچ M.anisopliae 44/67 و 22/62 درصد بودپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی تعامل نماتد مولد گره ریشه گونه Meloidogyne javanica و قارچ بیمارگر Fusarium oxysporum روی دو رقم لوبیا در شرایط گلخانه18780FAمعصومهفرجیاحمدخیریسیدمحموداخوتغلامرضانیکنامJournal Article19700101Interaction between artificial inoculation of Meloidogyne javanica and fusarium oxysporum on green and red bean cultivars; Contender and Naz respectively, under greenhouse conditions was studied. A randomized block design with six treatments and four replications was used. Level of inoculum was 5000 j2 of nematode and 1.0 g of mycelia mat of fungus per 800 g of soil. Synergistic interaction occurred between the two pathogens on bean cultivars both in concomitant and sequential (first nematode, then fungus, after two weeks) inoculations. The growth parameters (lengh of fresh root and shoot, dry weights of root and shoot) reduction was more pronounced with inoculation of either of the pathogens alone. The number of knot formation on root and density of nematode reproduction were very low when inoculation was initially conducted with the fungus then with nematode. The minimum rate of wilting next to control was observed when the plants were inoculated with nematode alone. Maximum wilting symptoms were observed when both nematode and fungus were inoculated concomitantlyتعامل نماتد مولد گره ریشه گونه Meloidogyne javanicaو قارچ بیمارگر Fusarium oxysporum تحت شرایط گلخانه روی دو رقم لوبیا سبز کانتاندر و قرمز ناز، بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، با شش تیمار و چهار تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایش در گلدانهای حاوی 800 گرم خاک استریل و با تعداد 5000 لارو سن دوم نماتد و یک گرم قارچ (میسلیوم خرد شده) به صورت مایه زنی انجام گرفت. تیمارهای به کار رفته شامل شاهد، قارچ به تنهایی، نماتد به تنهایی، قارچ و نماتد همزمان، ابتدا نماتد دو هفته بعد قارچ و ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد بود.تعامل این دو بیمارگر در کاهش رشد گیاه شامل طول ساقه و ریشه و وزن تر و خشک ساقه و ریشه در دو نوع مایهزنی همزمان و تناوبی( ابتدا نماتد، دو هفته بعد قارچ) به صورت افزایشی بوده و خسارت وارده بر گیاه بیشتر از مجموع خسارتی بود که هر یک از این عوامل بیماریزا بطور جداگانه بر گیاه وارد میسازند. از نظر تعداد گره روی ریشه، کمترین تعداد گره متعلق به تیمار ابتدا قارچ دوهفته بعد نماتد و بیشترین تعداد، متعلق به تیمار نماتد به تنهایی بود. کمترین ضریب تکثیر نماتد نیز مربوط به تیمار ابتدا قارچ دو هفته بعد نماتد و بیشترین مربوط به تیمار نماتد به تنهایی بود. کمترین میزان پژمردگی، پس از شاهد متعلق به تیمار نماتد به تنهایی بود و حضور نماتد به همراه قارچ بیمارگر سبب تشدید علائم پژمردگی در گیاه شد و بیشترین علائم پژمردگی در مایهزنی همزمان مشهود بودپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی میزان باز پس زنی ترکیبات شیر توسط غشاء اولترافیلتراسیون18781FAمهشیدجهادیمحمدرضااحسانیثریا نوابپورمهناز هاشمیروانسجاد ساراللهذبیحیدانشکده معدنامینجودکیمهندسی معدنJournal Article19700101Ultrafiltration can be defined as a pressure- driven membrane process (2-15bar) that can be employed in the separation and condensation of substances with molecular weights between 1-100 KD. The pasteurized, non- homogenized whole milk was ultrafilterd at 50?C, 5 Bar with APV ultra filtration system (51 spirally wound, poly sulfone filter, MWCO=20 K Dalton, DDS) to evaluate all milk of its contents’ Coefficient of Rejection. Then, total solid, total nitrogen, non- protein nitrogen, protein, fat, lactose, ash, calcium, sodium and potassium were analyzed at a 95% confidence level. The percentage coefficient of rejection for these components were respectively reported as: (55.67±0.695), (93.94±0.89), (5.85±0.39), (99.63±0.24), (100), (0.835±0.21), (31.30±2.89), (59.77±1.18), (9.2±0.77), and (11.47±0.5). The rejection coefficients of milk protein were evaluated through discontinuous SDS-PAGE (10-20% acryl amide), which revealed that ?-lacto-albumin, ?-lactoglubolin casein and casein hydrolysis contents were respectively rejected as: (96.68±1.725), (99.18±0.46), (100), (98.39±1) through ultra filtration membraneاولترافیلتراسیون را می توان یک فرایند غشائی با محرکهی فشار 2 تا 15 بار معرفی نمود، که توانایی جداسازی و تغلیظ موادی با وزن مولکولی 1 تا100 کیلو دالتون را بر روی سطح غشایی با ابعاد02/0-001/0 میکرومتر را دارا میباشد. به منظور بررسی خصوصیات باز پس زنی کلیهی ترکیبات شیر توسط غشاء اولترافیلتراسیون، شیر کامل پاستوریزه و غیر هموژن ، در دمای 50 درجهی سانتی گراد تحت فشار 5 بار به نحوی که اختلاف فشار در دو سوی فیلترهای از 6/3 بار تجاوز نکند، توسط اولترافیلتراسیون پیوسته APV با 51 فیلتر غشائی از نوع مارپیچی با جنس پلی سولفون ساخت شرکت DDS دانمارک با قابلیت نگهداری ترکیباتی با جرم مولکولی 20 کیلو دالتون تا درجهی تغلیظ 5 اولترافیلتره شد. سپس ترکیبات شیر و پرمیت از نظر مادهیجامد، ازت کل، ازت غیر پروتئینی، پروتئین، چربی، لاکتوز، خاکستر، کلسیم، سدیم و پتاسیم در سطح اطمینان بالای 95 درصد مورد ارزیابی قرار گرفت. ضریب باز پس زنی هر یک از این ترکیبات به ترتیب (695/0 ±67/55)، (89/0 ±94/93)، (39/0 ±85/5)، (24/0 ±63/99)، (100)، (21/0 ±835/0)، (89/2 ±30/31)، (18/1 ±77/59)، (77/0 ±2/9) و (5/0 ±47/11) درصد می باشد. ارزیابی ترکیبات پروتئینی با استفاده از روش الکتروفورز SDS-PAGE با شیب غلظت 10تا 20درصد اکریلآمید نشان میدهد که ?-لاکتالبومین به میزان (725/1±68/96)، ?- لاکتوگلبولین
(46/0±18/99)، میسل کازئین(100) و ترکیبات هیدرولیز شده کازئین (00/1±39/98) درصد توسط سیستم غشایی اولترافیلتراسیون بازپس زده می شود.پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-اثر رژیمهای رطوبتی مختلف بر پتاسیم تبادلی خاک18782FAکریمشهبازیحسنتوفیقیسید موسیسیادتیمهندسی موادJournal Article19700101Effects of different moisture regimes on soil exchangeable potassium were investigated using 48 soil samples collected from different agricultural areas of Iran. The soil exchangeable potassium was determined after the application of 0, 10 and 20 cycles of wetting and drying, and following 10 and 20 days of incubation at field capacity moisture regime. In addition, variations in exchangeable K, following soil incubation at constant field capacity moisture was studied in five soils using 1M ammonium acetate as the K extractant, and in three out of these five soils the exchangeable K was also extracted by 1M sodium acetate. Results indicated highly significant (p<0.1) effects of wetting and drying and also constant moisture regimes on the exchangeable K. The mean increase in exchangeable K after the application of 10, and 20 cycles of wetting and drying, were 17.5 and 19.2 mgkg-1 and the mean decrease in the same parameter due to the incubation of the soils for 10 and 20 days at field capacity were 9.5 and 11.1 mgkg-1, respectively. The reaction of the dry soils to wetting were different; in some soils having low levels of exchangeable K, there was an increase in exchangeable potassium immediately after wetting, while in the others, it either decreased or remained unchanged. When 1M sodium acetate was employed instead of 1M ammonium acetate for the extraction of K, the exchangeable potassium remained unchanged by wetting, indicating that the effect of wetting is on the fraction of K which is not exchangeable by the large hydrated ions like Na+, but it is replaceable by NH4+ ions. This fraction of K is located mainly in wedge zones of 2:1 layer silicates. In all soils, the exchangeable K decreased exponentially with time of incubation at constant moisture. In this study, it was indicated that the results of Olk et al. (1995) method for determination of soil exchangeable K were highly correlated (r2=0.999, 22 soils) with those of Knudsen et al (1982) methodاثر رژیمهای رطوبتی بر پتاسیم تبادلی در 48 نمونه خاک جمع آوری شده از مناطق مختلف زراعی ایران بررسی شد. پتاسیم تبادلی این خاکها بعد از اعمال صفر، 10 و 20 سیکل خشک و مرطوب شدن، و بعد از 10 و 20 روز اینکوبیشن در رطوبت ظرفیت مزرعه تعیین شد. بعلاوه، تغییرات زمانی پتاسیم تبادلی در رطوبت ثابت ظرفیت مزرعه در پنج خاک با استفاده از استات آمونیم یک مولار و در سه خاک از این پنج خاک با بکار بردن استات سدیم یک مولار به عنوان استخراج کننده پتاسیم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج، اثر معنی دار(1/0P<) خشک و مرطوب شدن و رژیم رطوبتی ثابت بر پتاسیم تبادلی را نشان داد. میانگین پتاسیم تبادلی بعد از اعمال 10 و 20 سیکل خشک و مرطوب شدن، به ترتیب 5/17 و 2/19 میلی گرم در کیلو گرم افزایش و به دلیل اینکوبیشن خاکها در رطوبت ثابت ظرفیت مزرعه به ترتیب 5/9 و 1/11 میلی گرم در کیلو گرم کاهش یافت. واکنش خاکهای خشک به مرطوب شدن متفاوت بود. در بعضی از خاکهای با سطح پتاسیم تبادلی پایین، پتاسیم تبادلی بلافاصله بعد از مرطوب کردن افزایش یافت، در صورتیکه در دیگر خاکها، پتاسیم تبادلی یا کاهش یافت یا تغییری نکرد. وقتی که از استات سدیم یک مولار بجای استات آمونیم یک مولار استفاده شد، پتاسیم تبادلی با مرطوب کردن خاک ثابت باقی ماند، که نشان می دهد مرطوب شدن روی بخشی از پتاسیم غیر قابل تبادل با یونهای با اندازه هیدراته بزرگ مانند سدیم ولی قابل تبادل با یونهای آمونیوم، اثر می گذارد. این بخش از پتاسیم بطور عمده در مناطق گوه ای شکل سیلیکاتهای لایه ای 2:1 قرار گرفته است. در تمام خاکها، پتاسیم تبادلی با زمان اینکوبیشن در رطوبت ثابت، به صورت نمائی کاهش یافت. این مطالعه همچنین نشان داد که نتایج روش الک و همکاران(1995) برای تعیین پتاسیم تبادلی خاک همبستگی بسیار بالائی
(999/0= 2r ،22 خاک) با نتایج روش نادسن و همکاران(1982) داردپرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهرانمجله علوم کشاورزی ایران38220071122-بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت قارچ Aspergillus flavus Link بر اساسگروههای سازگاری رویشی در منطقه پسته کاری استان کرمان18783FAرضاحیدریانمحمد جواننیکخواهعباس شریفیتهرانیاحمد رضاقاسمیمدیریتJournal Article19700101Seventy seven monoconidial isolates of A. flavus were recovered from pistachio seed and pistachio processing residues at different areas of Kerman province. Nitrate non-utilizing mutants (nit) were isolated on Czapek Dox Agar amended with KClO3 for 48 isolates, with other isolates producing no nit mutants. Phenotype of nit mutants was determined on Czapek amended with various nitrogen sources (nitrate, nitrite, amonium, uric acid and hypoxantine), so that 75% of mutants were found to be nit1, 18% nit3 and 7% nitM. Complementation between nit mutants was tested on Czapek Dox Agar. Twenty one isolates were assigned to four vegetative compatibility groups (VCGs) based on formation of heterocaryon, designated as Af1, Af2, Af3 and Af4, while 27 isolates produced no heterocaryon and did not categorize into any VCG. Sclerotium production ability was analyzed for all isolates in which only 16.6% of isolates were found to produce sclerotium. There was no relationship observed between vegetative compatibility groups (VCGs), sclerotium production ability and geographic distribution. This study revealed that population of the fungus did not show any high level of diversity in Kerman province even though isolates can exchange genetic materials through hyphal anastomosis and formation of heterocaryonتعداد 77 جدایه تک اسپور شده قارچ A. flavus از مغز نمونههای پسته و پسمانده های فرآوری پسته از سراسر استان کرمان جداسازی، و جهش یافتگان نیت (nit) آنها به کمک محیط غذایی زاپک حاوی کلرات جداسازی شدند. از بین جدایهها، برای 48 جدایه جهش یافته nit بدست آمد و جداسازی جهش یافته برای سایر جدایهها ممکن نشد. از تلاقی بین جهش یافتگان مختلف هر جدایه برای انتخاب آنها جهت آزمایش تکمیل سازی ژنتیکی، هیچ هتروکاریونی تشکیل نشد. لذا از هر جدایه فقط یک جهش یافته انتخاب شد. تیپ فنوتیپی جهش یافتگان، بر روی محیطهای افتراقی با منابع مختلف ازت مشخص شد. 75% از جهش یافتگان از نوع nit 1، 18% از نوع nit 3 و 7% از نوع nit M بودند. جهش یافتگان جدایههای مختلف برای شناسایی گروههای سازگاری رویشی بر روی محیط زاپک با یکدیگر تلاقی داده شدند و در نتیجه، تعداد 21 جدایه بر اساس تشکیل هتروکاریون در چهار گروه سازگاری رویشی قرار گرفتند و جهش یافتگان 27 جدایه در هیچ موردی هتروکاریون تولید نکردند و در هیچ گروه سازگاری قرار نگرفتند. آزمایش بررسی توانایی تولید اسکلروت برای تمامی جدایهها انجام شد و تنها 6/16% از جدایهها اسکلروت تولید کردند. گروههای سازگاری رویشی با تولید اسکلروت و پراکنش جغرافیایی جدایهها هیچ ارتباط مشخصی نشان ندادند. نتایج نشان داد، که گرچه جدایه های قارچ قادر به تبادل مواد ژنتیکی از طریق پیوندهای هیفی و تشکیل هتروکاریون هستند ولی جمعیت قارچ
A. flavus در استان کرمان دارای تنوع کمی است