هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر استفاده از فنآوری نوین ماشینی در بخش کشاورزی بر اشتغال نیرویکار در این بخش است. افزون بر آن، چگونگی انتقال ساختاری نیروی کار در اثر رشد صادرات، با استفاده از آزمون چو، مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز این مطالعه بصورت سری زمانی برای دوره 1350 الی 1379 از منابع مختلف از جمله بانک اطلاعات اقتصادی و اجتماعی کشور، پایگاه اینترنتی FAO ، ECONSTATS و مرکز آمار ایران جمعآوری شده است. به منظور بررسی ارتباط نرخهای رشد صادرات، موجودی سرمایه واقعی، تولید ناخالص داخلی واقعی، تولیدات غیر صادراتی واقعی و تکنولوژی ماشینی با اشتغال نیروی کار، در دراز مدت و کوتاه مدت، از مدل خودتوضیح با وقفه گسترده ARDL استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در بلند مدت نرخ رشد تکنولوژی ماشینی با نرخ رشد اشتغال نیروی کار در بخش کشاورزی دارای رابطه منفی است. در حالی که، متغیرهای نرخ رشد موجودی سرمایه واقعی، صادرات واقعی، تولیدات غیر صادراتی واقعی و GDP واقعی رابطه مستقیم با نرخ رشد اشتغال دارند. در کوتاه مدت نیز، متغیرهای نرخ رشد تکنولوژی ماشینی و صادرات واقعی با نرخ رشد اشتغال رابطه منفی نشان دادند. در حالی که، دیگر متغیرها از جمله نرخ رشد موجودی سرمایه واقعی، تولیدات غیر صادراتی واقعی و GDP واقعی رابطهای مستقیم با نرخ رشد اشتغال دارند. واکنش اشتغال در بخش کشاورزی نسبت به تغییر در سیاست گذاری های مربوط به متغیرهای مذکور نوساناتی از سه ماه الی یک سال نشان دادند. این امر بیانگر ان است که تعدیل سیاست ها بر روی اشتغال نیروی کار در کمتر از یک سال مشاهده خواهد شد. استفاده از آزمون چو نمایانگر تأثیر مثبت و معنیدار افزایش صادرات بر انتقال نیروی کار از بخش کشاورزی است.